منظور از shared psychosis یا جنون اشتراکی چیست؟
روان پریشی مشترک که به عنوان folie à deux نیز شناخته میشود، یک وضعیت روانپزشکی است که در آن یک فرد، که به عنوان “اولیه” یا “القاء کننده” شناخته میشود، باورها و علائم هذیانی را با فرد دیگری به اشتراک میگذارد که به عنوان “ثانویه” یا “دریافت کننده” شناخته میشود. در این پدیده، باورهای هذیانی فرد اولیه معمولاً به دلیل تماس نزدیک و طولانی مدت به فرد ثانویه منتقل میشود.
فرد اولیه معمولاً دارای یک اختلال روان پریشی مانند اسکیزوفرنی است، در حالی که فرد ثانویه ممکن است سابقه قبلی بیماری روانی داشته باشد یا نداشته باشد. فرد ثانویه اغلب در نتیجه پیوندهای نزدیک عاطفی یا اجتماعی مانند اعضای خانواده، همسران یا دوستان بسیار صمیمی، هذیانها، رفتارها و باورهای فرد اصلی را اتخاذ میکند.
انواع مختلفی از روان پریشی مشترک وجود دارد، از جمله:
Folie imposée: در این نوع فرعی، شخص اولیه هذیانهای خود را به شخص ثانویه تحمیل میکند بدون اینکه شخص ثانویه به طور فعال در این باورها مشارکت داشته باشد یا آن را تأیید کند.
Folie simultanée: هر دو فرد به طور مستقل هذیانها را توسعه میدهند، اما محتوا و مضامین مشابهی در هذیانهای خود دارند.
Folie à deux communicative: افراد به طور فعال توهمات یکدیگر را تقویت میکنند، اغلب در بحثهای طولانی شرکت میکنند و باورهای مشترک را تقویت میکنند.
درمان روان پریشی مشترک میتواند چالش برانگیز باشد زیرا نه تنها شامل پرداختن به علائم فرد اولیه بلکه کمک به فرد ثانویه است که افکار و باورهای خود را از عقاید فرد اصلی جدا کند. درمان معمولاً شامل داروهای ضد روان پریشی، درمان فردی و گروهی، و در برخی موارد، جداسازی افراد مبتلا برای کاهش تأثیر مشترک آنها است.
توجه به این نکته مهم است که روان پریشی مشترک نسبتاً نادر است اما میتواند عواقب قابل توجهی برای افراد درگیر داشته باشد. تشخیص دقیق و درمان مناسب برای کمک به هر دو فرد برای بازیابی سلامت و ثبات روانی ضروری است.
Folie à trois و فراتر از آن: در برخی موارد، روان پریشی مشترک میتواند بیش از دو فرد را درگیر کند. به عنوان مثال، اگر شخص سومی تحت تأثیر هذیانهای افراد اولیه و ثانویه قرار گیرد، به آن “folie à trois” میگویند. به همین ترتیب، “folie à quatre” شامل چهار فرد و غیره است. با افزایش تعداد افراد درگیر، وضعیت پیچیدهتر میشود و پویایی میتواند متفاوت باشد.
انواع روان پریشی مشترک: روان پریشی مشترک فقط به دو نوع فرعی (folie imposée و folie simultanée) یا زیرگونههایی که قبلاً ذکر شد محدود نمیشود. انواعی از روان پریشی مشترک وجود دارد که ممکن است پویاییها یا روابط متفاوتی را در میان افراد مبتلا به همراه داشته باشد. گاهی اوقات تعیین دقیق یک نوع فرعی خاص میتواند چالش برانگیز باشد.
عوامل خطر: روان پریشی مشترک اغلب در واحدهای خانوادگی نزدیک یا گروههای اجتماعی کوچک رخ میدهد که افراد زمان قابل توجهی را با هم میگذرانند. عواملی مانند انزوا، وابستگی عاطفی و فقدان تأثیرات بیرونی میتواند خطر ابتلا به روان پریشی مشترک را افزایش دهد.
چالشهای تشخیصی: تشخیص روان پریشی مشترک میتواند پیچیده باشد، زیرا ممکن است همیشه مشخص نباشد که افراد اولیه و ثانویه چه کسانی هستند، به خصوص زمانی که افراد متعددی درگیر آن هستند. ارزیابی دقیق متخصصان بهداشت روان برای تمایز بین هذیانهای مشترک در زمینه یک اختلال روانپزشکی و باورهای فرهنگی یا مذهبی مشترک که ممکن است در یک جامعه خاص عادی تلقی شوند، ضروری است.
ملاحظات درمانی: درمان مؤثر برای روان پریشی مشترک معمولاً شامل رسیدگی به وضعیت سلامت روانی فرد اولیه با استفاده از داروهای ضد روان پریشی و روان درمانی است. برای فرد ثانویه، درمان بر کمک به آنها برای بازیابی استقلال خود، به چالش کشیدن توهمات مشترک و ایجاد دیدگاه عینیتر از واقعیت متمرکز است. در برخی موارد، ممکن است لازم باشد که افراد مبتلا به طور موقت از هم جدا شوند تا تأثیر مشترک کاهش یابد و امکان درمان فردی فراهم شود.
پیش آگهی: پیش آگهی روان پریشی مشترک به عوامل مختلفی از جمله شدت وضعیت فرد اولیه، مدت هذیانهای مشترک و اثربخشی درمان بستگی دارد. با درمان و حمایت مناسب، افراد مبتلا به روان پریشی مشترک میتوانند بهبودهایی را در سلامت روان خود تجربه کنند و درک دقیقتری از واقعیت را به دست آورند.
به طور خلاصه، روان پریشی مشترک، یا folie à deux، یک پدیده روانپزشکی نادر اما جذاب است که در آن باورها و علائم هذیانی بین افراد به اشتراک گذاشته میشود، اغلب به دلیل روابط نزدیک. تشخیص دقیق و درمان مناسب برای کمک به افراد مبتلا به این بیماری برای بهبودی و داشتن زندگی پایدارتر ضروری است.
اپیدمیولوژی: روان پریشی مشترک نسبتاً نادر است و درصد کمی از موارد را در محیطهای روانپزشکی تشکیل میدهد. تعیین شیوع دقیق مشکل است زیرا اغلب ناشناخته یا گزارش نمیشود. این بیماری بیشتر در روابط نزدیک خانوادگی، مانند بین خواهر و برادر یا جفت والد-فرزند مشاهده میشود، اما میتواند در بین دوستان یا شرکای عاشقانه نیز رخ دهد.
جنبههای فرهنگی و تاریخی: روان پریشی مشترک در فرهنگهای مختلف در طول تاریخ ثبت شده است. فرهنگهای مختلف ممکن است تفسیرهای خاص خود را از روان پریشی مشترک داشته باشند و باورها در مورد علل و درمان آن میتواند بسیار متفاوت باشد. درک عوامل فرهنگی هنگام ارزیابی و درمان افراد مبتلا به روان پریشی مشترک مهم است.
تشخیص افتراقی: تمایز روان پریشی مشترک از سایر شرایطی که میتوانند علائم آن را تقلید کنند، مانند اختلالات هذیانی یا اختلالات روان پریشی ناشی از مواد ضروری است. تشخیص دقیق نیاز به ارزیابی کامل توسط متخصصان سلامت روان دارد تا سایر علل بالقوه باورهای مشترک را رد کند.
ملاحظات حقوقی و اخلاقی: روان پریشی مشترک میتواند سوالات حقوقی و اخلاقی را ایجاد کند، به ویژه در مواردی که شامل آسیب به دیگران یا احتمال بی توجهی به افراد وابسته است. متخصصان بهداشت روان و مقامات قانونی ممکن است نیاز به همکاری برای اطمینان از ایمنی و رفاه همه طرفهای درگیر داشته باشند.
پیشگیری: مداخله زودهنگام برای جلوگیری از ریشهگیری روانپریشی مشترک بسیار مهم است. شناخت علائم و نشانهها و درخواست کمک حرفهای در اسرع وقت، میتواند شانس درمان و بهبود موفقیتآمیز را افزایش دهد.
عوامل روان پویشی و روانی-اجتماعی: نظریههای روان پویشی نشان میدهد که روان پریشی مشترک ممکن است ناشی از پویاییهای ناخودآگاه در یک رابطه، مانند وابستگی، رقابت، یا همذات پنداری با فرد اصلی باشد. درک این پویاییهای زمینهای میتواند رویکردهای درمانی را آگاه کند.
تأثیر بر روابط: روان پریشی مشترک میتواند تأثیر عمیقی بر روابط داشته باشد که اغلب منجر به تنش یا اختلال در پویایی خانواده میشود. خانواده درمانی و حمایت میتواند برای کمک به افراد آسیبدیده و خانوادههایشان برای عبور از چالشهای روانپریشی مشترک ضروری باشد.
تحقیق و مطالعه در حال انجام: روان پریشی مشترک همچنان یک حوزه مورد علاقه و مطالعه در زمینه روانپزشکی و روانشناسی است. تحقیقات برای کشف مکانیسمهای اساسی، عوامل خطر و رویکردهای درمانی برای بهبود درک و مدیریت ما از این پدیده ادامه دارد.
تنوع در هذیانهای مشترک: روان پریشی مشترک میتواند طیف وسیعی از باورهای هذیانی را شامل شود. این توهمات ممکن است شامل مضامینی مانند آزار و اذیت، بزرگ نمایی، حسادت یا باورهای عجیب و غریب باشد. محتوای هذیانهای مشترک اغلب تحت تأثیر شرایط روانی زمینهای فرد اولیه است.
سود ثانویه: در برخی موارد روان پریشی مشترک، فرد ثانویه ممکن است دستاوردهای ثانویه مانند توجه، همدردی یا تجربیات مشترک با فرد اصلی داشته باشد که میتواند ناخواسته پذیرش باورهای هذیانی را در آنها تقویت کند.
روان پریشی مشترک در ادبیات و رسانه: روان پریشی مشترک موضوع مورد علاقه در ادبیات، فیلم و سایر رسانهها بوده است. این اغلب به عنوان یک طرح داستانی دراماتیک برای کشف پیچیدگیهای روانشناسی و روابط انسانی عمل میکند. آثار ادبی معروفی مانند “سقوط خانه آشر” اثر ادگار آلن پو و فیلمهایی مانند “ذهن زیبا” روان پریشی مشترک را به تصویر میکشند.
روان پریشی مشترک در بین فرهنگها: در حالی که اصطلاح “folie à deux” از روانپزشکی فرانسوی سرچشمه میگیرد، پدیدههای مشابهی در فرهنگهای مختلف مشاهده شده است و با نامهای مختلفی شناخته میشوند. مطالعات بینفرهنگی روانپریشی مشترک، بینشهایی در مورد اینکه چگونه عوامل فرهنگی یتوانند بر بیان و درک این پدیده تأثیر بگذارند، ارائه کردهاند.
پیامدهای حقوقی: روان پریشی مشترک گاهی اوقات میتواند منجر به اعمال مجرمانه یا سایر مسائل قانونی شود، زمانی که باورهای مشترک منجر به آسیب به خود یا دیگران شود. رویههای حقوقی ممکن است حالات روانی افراد و ظرفیت آنها برای درک عواقب اعمالشان را در نظر بگیرد.
روانپریشی مشترک و اینترنت: در عصر اینترنت و رسانههای اجتماعی، روانپریشی مشترک میتواند در جوامع یا گروههای آنلاین نیز رخ دهد که در آن افراد باورهای هذیانی یا تئوریهای توطئه یکدیگر را تقویت میکنند. این موضوع چالشهای جدیدی را برای متخصصان سلامت روان و مقامات بهداشت عمومی در رسیدگی به گسترش توهمات مشترک در فضاهای مجازی ایجاد کرده است.
معضلات اخلاقی: متخصصان بهداشت روان هنگام درمان روان پریشی مشترک با دوراهیهای اخلاقی مواجه میشوند، به ویژه زمانی که افراد اولیه و ثانویه اهداف درمانی متناقضی دارند یا زمانی که خطر آسیب به دیگران وجود دارد. ایجاد تعادل بین استقلال، محرمانه بودن و رفاه همه طرفها میتواند چالش برانگیز باشد.
حمایت روانی اجتماعی: علاوه بر درمان پزشکی، افراد مبتلا به روان پریشی مشترک و خانوادههایشان اغلب از خدمات حمایت روانی اجتماعی بهرهمند میشوند. گروههای حمایتی، خانواده درمانی و آموزش در مورد این بیماری میتوانند به خانوادهها کمک کنند تا با چالشهای ناشی از روان پریشی مشترک کنار بیایند.
چالشهای تحقیق: مطالعه روان پریشی مشترک به دلیل نادر بودن و ملاحظات اخلاقی موجود، چالشهای متعددی را برای محققان ایجاد میکند. در نتیجه، هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری در مورد مکانیسمهای اساسی و درمانهای موثر برای این پدیده وجود دارد.
در نتیجه، روان پریشی مشترک همچنان یک حوزه مطالعاتی پیچیده و در حال تکامل در زمینه روانپزشکی و روانشناسی است. درک جنبههای مختلف روان پریشی مشترک، از جمله ابعاد فرهنگی، قانونی و اخلاقی آن، برای ارائه مراقبت و حمایت مناسب از افراد آسیب دیده و خانوادههای آنها ضروری است.
گرفتن بزرگداشت برای شعبان جعفری کجایش خندهدار است؟ این شخص ورزش باستانی را در ایران رونق داده و در سطح جهان مطرح کرده است. در چند کشور خارجی ورزشگاه درست کرده است. در خیلی از کشورها ورزش ما را نمایش داده. اینکه با مصدّق بد بوده و با شاه خوب بوده توفیری در خدمات ورزشاش نمیکند.
همهی مسائل را که نباید از دریچهی سیاست دید؟
شاید چون این کتابها داستان واره خواننده بیشتر داره.
ایشونو نمیشناسم اصلا …عجیبه.
ولی خب خیلیا هستند که میان آخر عمری یه کارایی میکنن بلکه گذشته بدشونو پاک کنن.ولی با حرف شما که باید براِندی باشه بر اعمال که بشه قضاوت کرد موافقم.ولی در کل قضاوت خوب نیست چون ما احاطه 100 درصد به مسیله رو نداریم.مخصوصا مسایل سیاسی.
والا من چیزی نگم سنگین ترم
بیش از هر چیز خوشوقتم که این نوشته فتح بابی شد برای آشنایی با وبلاگ و مطالب شما.
و امّا در مورد این بحث:
اصولاً چندبعدیبودن شخصیتهای تاریخی، گاهی قضاوت در مورد آنها را ناممکن میکند. اینجاست که انسان سادهگیر، به “باور عمومی” پناه میبرد که از تحلیل در کوچهپسکوچههای تاریخ بسی سادهتر است، امّا توجه ندارد که در بسیاری از مواقع، “باور عمومی” -که اساسی متزلزل دارد- با “واقعیت تاریخی” همخوان نیست.
سمت دیگر قضیه این است که از چه سو باید به یک شخصیت تاریخی نگریست؟ به شجاعالدین شفا باید به عنوان رئیس دفتر دربار پهلوی نگریست یا ادیبی بزرگ که به چند زبان مسلط است و شاهکارهای جهان را به فارسی برگردانده است؟ عبدالحسین نوشین آیا عضو فراری حزب توده بوده یا از پایهگذاران هنرهای دراماتیک ایران؟ از این دست شخصیتها فراوان داریم و این واقعیتی را به ما گوشزد میکند: برای قضاوت در مورد شخصیتها، باید سمت نگاه خود را مشخص کنیم. در مورد شعبان، این حق نیست که وقتی برای خدمات ورزشی او بزرگداشت میگیرند، به سابقهی سیاسی او معترض باشیم.
ما ایرانیان به دلیل اینکه تاریخی ملّی و مشترک نداریم، بر سر شخصیتهای تاریخیمان نیز به توافق نرسیدهایم. عدّهای مصدق را خدایگان کردهاند و میپرستندش، عدّهای چون حمید سیفزاده و مرحوم مظفّر بقایی او را خائن میدانند. 28 مرداد نزد عدهای کودتای آمریکایی-انگلیسی است، نزد بعضی شورش، نزد بعضی قیام ملّی! ما واقعاً کجا ایستادهایم؟ تکلیف جوان ایرانی که میخواهد از تاریخ خود سردربیاورد چیست؟
من شخصاً معتقدم که به جای قضاوت کلّی، باید به راه اندیشیدن چندجانبه رفت و کارنامهی شخصیتها را از زوایای مختلف بررسید. ضمناً نسبت به شخصیتهایی که به تاریخ پیوستهاند، کینهتوزی نکرد، چه آنان شخصیتهایی هستند “تاریخی” و جز کارنامهای، چیزی از آنان باقی نمانده. این کارنامه را باید بررسی کرد؛ “خوبهایش” را آموخت و از “بدهایش” عبرت گرفت.
موفق باشید.
Great deprivation
This is some kind of excerpt from blog