نگاهی به زندگی و فهرست آثار گلی ترقی به همراه داستان کوتاه «پدر»

عجب نویسنده‌ای است این «گلی ترقی» ، وقتی «خاطره‌های پراکنده» را با «اتوبوس شمیران» شروع کردم ، دیگر نتوانستم جلوی خود را بگیرم و قلم توانای گلی ترقی وادارم کرده هر شب یکی دو داستان از وی بخوانم.

اتوبوس شمیران ، دوست کوچک و خانه مادربزرگ ، پلی است به دنیای کودکی. من نویسنده‌ای را سراغ ندارم که اینقدر دقیق و زیبا و بی‌پیرایش از دوران کودکی نوشته باشد ، غالبا همگان در بزرگسالی ، دوران کودکی خود را فراموش می‌کنیم ولی گلی ترقی لحظه‌لحظه کودکی را چنان توصیف کرده ، که من بعد از خواندن این داستان‌ها به کنکاش در کودکی خود پرداختم.

کودک که بودیم به قول گلی ترقی روزهای هفته هر کدام شکل و زنگ و بوی خودشان را داشتند :

” شنبه بدترکیب و تلخ و موذی است و شبیه به دختر ترشیده توبا خانم است ، دراز ،‌لاغر ، با چشم‌های ریز بدجنس ،‌بکشنبه ساده و خر است و برای خودش ، الکی ، آن وسط می‌چرخد. دوشنبه شکل آقای حشمت‌الممالک است : متین ، موقر ، با کت و شلوار خاکستری و عصا. سه‌شنبه خجالتی و آرام است و رنگش سبز روشن یا زرد لیمویی است.

چهارشنبه خل است. چاق و چله و بگوبخند است. بوی عدس پلوی خوشمزه حسن آقا را می دهد. پنجشنبه بهشت است و جمعه دو قسمت دارد : صبح تا ظهرش شنده و پر جنب و جوش ، مثل پدر پر از کار و ورزش و پول و سلامتی. رو به غروب ، سنگین . دلگیر می‌شود ، پر از دلهره‌های پراکنده و غصه‌های بی‌دلیل و یک‌جور احساس گناه و درد دل از پرخوری ظهر (چلوکباب تا خرخره) و نوشتن مشق‌های لعنتی و گوش دادن بع دلی‌دلی غم‌انگیز آوازی که که از رادیو پخش می‌شود و دقیقه‌شماری برای برگشتن مادر از مهمانی و همه جا قهوه‌ای تیره ، حتی آسمان ، درخت ها و هوا.”‌(خانه مادربزرگ)

[پدر] بعضی شب‌ها که سرحال است ، من و. برادرم را صدا می‌زند. می‌خندد. دستش را روی سرم می‌گذارد و از این دست محکم مطمئن نیرویی مرموز وارد بدنم می‌شود و ته روحم رسوب می‌کند ، نیرویی قدیمی ، رسیده دست به دست از اجداد کهنسال ، مثل امانتی مقدس ، توشه راه برای روز مبادا ، برای لحظه‌های تردید و یأس ، برای ایام تاریک ، برای بعد. می‌پرسد : “کلاس چندی؟”
می‌گویم :”هفت” و دروغ می‌گویم. یک کلاس بالاترم.
می‌پرسد :”بزرگ که شدی ، می‌خواهی چه کاره بشی؟” و این سؤال را تا به حال صد بار
کرده است.
می‌گویم :”نویسنده.”
می‌پرسد :” نویسنده باشعور یا شاعر قرتی؟”
می‌گویم : “نویسنده پولدار.” تا دست از سرم بردارد.”
(پدر)

گلى ترقى، نویسنده، مترجم، فیلم‌نامه‌نویس و شاعر معاصر در هفدهم مهرماه 1318 در تهران، در خانواده‌ای مرفه به دنیا آمده و فرزند دوم خانواده است. . پدرش –
لطف الله ترقى- مدیر مجله «ترقى» و وکیل دعاوی و از اهالى قلم و اندیشه بود. مجله ترقی  تا اوایل دهه چهل منتشر می شد. بیشتر داستان‌هاى پدر او پاورقى بود و
البته رمانى هم نوشت که هیچ‌گاه منتشر نشد.

گلی، تا چهارده سالگی در دبیرستان انوشیروان دادگر درس خواند، سپس راهی آمریکا شد و در رشته فلسفه تحصیل کرد. در بازگشت به ایران، به مدت ۶ سال در دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران، به تحصیل در رشته شناخت اساطیر و نمادهاى آغازین پرداخت.

در این دوره با «هژیر داریوش» -سینماگر و منتقد معروف آن زمان- ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد؛ اما پس از مدتى از او جدا شد.

درسال 1358 برای اقامتی کوتاه به فرانسه رفت و با آغاز جنگ عراق و ایران همراه با فرزندانش در آنجا مقیم شد.اما علاقه‌اش به ایران چندان است که نمی تواند یک سال
تمام دور از ایران زندگی کند، این است که هر سال در فصل تابستان به ایران باز می‌گردد و به دیدار شهر و دیارش می شتابد.

او از نوجوانی عاشق نویسندگی بود و می خواست داستان نویس شود. اولین قصه‌اش، میعاد، در مجله ادبی دانشگاهی منتشر شد که او در آن تحصیل می کرد. همین قصه در سال 1344 در مجله اندیشه و هنر، در تهران چاپ شد. اولین مجموعه داستان های او، من هم چه گوارا هستم در سال 1348 انتشار یافت.

خانم ترقی علاوه بر داستان نویسی، فیلمنامه فیلم بیتا ساخته هژیر داریوش را هم نوشته است. از داستان درخت گلابی او هم، کارگردان مشهور دیگر، داریوش مهرجویی فیلمی ساخته است.

فهرست آثار گلی ترقی:
1 . من هم چه گوارا هستم ( مجموعه داستان ) 1348
2 . خواب زمستانی ( رمان ) 1352
3 . خاطره‌های پراکنده ( مجموعه داستان 1371
4 . جایی دیگر ( مجموعه داستان ) 1379
5 . دو دنیا ( مجموعه داستان ) 1381
ترقى در حال حاضر رمان نسبتا کوتاهى به نام «بازگشت» را آماده چاپ دارد که ادامه قصه بازى ناتمام در مجموعه «جایى دیگر» است. طبق گفته ترقى این کتاب را پیش از رمان «دردسرهاى غریب آقاى الف»  منتشر خواهد کرد.

«دردسرهاى غریب آقاى الف» -رمانى که ترقى بیش از ۲ دهه است درگیر نوشتن اوست- با عنوان فصل اولى از یک رمان در مجموعه «خاطرات پراکنده» منتشر شده، اما ترقى مى‌گوید فصل اول این رمان با آن داستان تفاوت زیادى کرده و مخاطب باید آن داستان را فراموش کند.

دانلود داستان «پدر» از کتاب «دو دنیای» گلی ترقی


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

این دانشجوی 18 ساله با هوش مصنوعی 19 شخصیت سیمپسون‌ها را به صورت شخصیت‌های واقعی درآورد!

برودی هالبروک دست به کار جالبی زده و جان تازه‌ای به شخصیت‌های محبوب سریال سیمپسون‌ها داده است. او در این مورد نوشته:«من از Midjourney برای تبدیل شخصیت‌های مورد علاقه‌‌ان از انیمیشن‌ها به قالب انسان استفاده کردم. البته برخی از اعضای…

جورج اسپنسر میلت: مرگ دردناک به خاطر فرار از بوسیده شدن!

جورج اسپنسر میلت یک پسر 15 ساله که در ساختمان متروپولیتن لایف نیویورک در سال 1909 کار دفتری می‌کرد. در پانزدهمین سالگرد تولدش، همکاران زنش او را مسخره کردند و تظاهر کردند که در نظر دارند که برای هر سال زندگییک بار او ببوسند. میلت به شوخی از…

پرتره‌های بیماران از بیمارستان روان‌پزشکی بدنامی در بریتانیا در قرن نوزدهم

‌ این عکس‌ها چهره بیمارانی را نشان میدهد که در بیمارستان سلطنتی بیتلم در لندن - که یکی از بدنام‌ترین بیمارستان روانپزشکی بریتانیا در قرن نوزدهم به شمار می‌رفت- تحت درمان قرار گرفتند.عکاسی به نام هنری هیرینگ از تعداد زیادی از بیماران…

شوخی‌های تصویری دانشگاهی – دوران عزیز پرمخاطره و گاه پرمشقت با بازدهی‌های نامعلوم

دوره دانشگاه و سختی تطابق‌های دانشجوهایی از طبقات مختلف اجتماعی و نواحی مختلف کشور و آمیزه جالب کنار هم قرار گرفتن آنها هر فعالیت عادی دیگر اجتماعی می‌شود مانند نگاه کردن به فوتبال و هر امتحان یا حتی کلاسی خاطره‌انگیز می‌شود.در اینجا…

درخت‌هایی که با شیواترین زبان می‌گویند: می‌خواهم زنده بمانم!

درخت‌ها از 370 میلیون سال پیش بر روی کره زمین بوده‌اند و گرچه ما انسان‌ها با همه امکانات خود سعی در از بین بردن آنها داریم، آنها تا جایی که می‌توانند مقاومت می‌کنند.برآورد می‌شود که روی زمین علیرغم همه جفاهایی که ما به طبیعت وارد…

در مورد این عکس‌ها فقط می‌توانیم بگوییم چیزها به نحو عجیب یا خنده‌داری، سر جای خودشان نیستند!

ما در طول زندگی آدم زیاد دیده‌ایم که سر جای خود نبوده، اما در مورد اشیا، گاهی نبودن آنها در سر جای خودشان یا کاربرد بدیع آنها برای خودش یک طنز و شگفتی می‌شود، در این سری عکس‌های می‌خواهیم تعدادی از این موارد را با هم مرور کنیم:راهی…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
14 نظرات
  1. sade می گوید

    این روزا دارم کتاب جایی دیگر رو میخونم و حسابی کیف میکنم. منم به معتقدم قلم فوق العاده ای داره.

  2. anonymous می گوید

    داستانی از گلی ترقی و داستان‌های نویسندگان مطرح ایران

    http://www.sokhan.com/80dastan.asp

  3. فربد می گوید

    این متن تنها متنیه که در مورد گلی ترقی توی نت هست…هر سایتی که راجع به گلی ترقی چیزی نوشته، همین چند خطه…کاش یک مقدار جالب تر بودید !
    پاسخ : متاسفانه منبعی نداشتم ، کتاب‌های گلی ترقی هم هیچ کدام مقدمه و بیوگرافی از این نویسنده نداشتند.

  4. ehsan می گوید

    جالب بود من بهش لینک دادم من عاشق این نویسنده ام

  5. دخترارديبهشتي می گوید

    نوشته هاش محشرن. بی اغراق عاشق نوشته هاش هستم. اتوبوس عزیز اقا( شمیران)/ درخت گلابی/ پدر / هرکدوم رو چندین بار خوندم…..

  6. نگارنده می گوید

    من هم عاشق نوشته هاش هستم…البته گاهی اوقات از خط خارج می شود!!

  7. نگارنده می گوید

    سال نو مبارک دکتر مجیدی امیدوارم سال خوبی باشه براتون

  8. كتابيسم می گوید

    با اجازه در لینکدونی کتابیسم لینک داده شد. سال نویتان هم مبارک . هر چند شاعر می گه : ما فشفشه های بسته ای می گیریم / چه جشن خوش و خجسته ای می گیریم / آنقدر مدرن و با کلاسیم همه / امسال بهار هسته ای می گیریم . یا حق

  9. محمد می گوید

    سلام
    به خاطر این سایت به شما تبریک می گم واقعا عالیه
    اگر وقت و حوصله داشتین به من هم سر بزنین
    با تبادل لینک هم اگر موافقید به من بگید

  10. zahra می گوید

    متن خوبی بود ممنون که یاد شاعران و نویسندگان رازنده میکنید.متاسفانه شاعران و نویسندگان کم کم دارن فراموش میشن.

  11. هلال می گوید

    آره قلمش خیلی عالیه آدم می مونه توی قوه تخیل و داستان پردازی این آدم.

  12. mehrshad می گوید

    اولا سال نومبارک .در مورد گلی ترقی با شما موافقم .من کلا از رمانهای فارسی مخصوصا رمان خانم ها زیاد خوشم نمی یاد ولی مدتی پیش اتفاقی یک داستان کوتاه از گلی ترقی دانلود کرده بدم که نظرم رو کمی تغییر داد اسمش انار بانو بود نمی دونم این داستان رو خوانده اید یا نه مثل یه شوک می مونه خواندنش رو توصیه می کنم .

  13. aaa می گوید

    منم این داستان رو که سال پیش خوندم نظرم راجب رمان فارسی خیلی عوض شد.
    قبلش کاملا مخالف بودم.
    سال نو ه
    م مبارک

  14. مرتضاخبازيان می گوید

    سلام
    واقعا خسته نباشیدوامیدوارم درهیچ موردی خسته نشوید
    شناساندن گلی ترقی به جوانانی که اورانمی شناسندهم
    لذت بخش است وهم شایسته ی تقدیر تاجوانان این
    سرزمین بدانند چرا ادعا می کنیم که ما ملتی بافرهنگ و
    هنر دوست هستیم.

نظرات بسته شده است.

••4 5