زندگی و فعالیتهای بشردوستانه ملیندا فرنچ، همسر (سابق) بیل گیتس
فورچون مقاله بسیار مفصلی را به ملیندا فرنچ (گیتس) اختصاص داده است. ملیندا گیتس که به زندگی ساده و دور از جار و جنجال علاقه دارد، در یکی از معدود موارد حاضر شده با گزارشگر نشریه فورچون به گفتگو بنشیند. ترجمه آزاد و خلاصهشده این مقاله را در زیر میتوانید بخوانید. ترجمه البته مقداری شتابآلود صورت گرفت.
سالها قبل از اینکه ملیندا فرنچ، با بیل گیتس ملاقات کند و با او ازدواج کند، عاشق بود، عاشق یک کامپیوتر مک! ملیندا در یک خانواده سختکوش از طبقه متوسط اجتماع، در دالاس به دنیا آمد ولی اکنون با ثروتمندترین مرد آمریکا و در یک کاخ بزرگ با فناوری بالا در ساحل دریاچه واشنگتن زندگی میکند. او یکی از رؤسای بنیاد خیره بیل و ملیندا است که 37.6 میلیارد دلار دارایی دارد.
بیل و ملیندا که امیدوارند در طول عمر خود بتوانند 100 میلیارد دلار صرف کارهای بشردوستانه کنند تا به حال در این بنیاد 14.4 میلیارد دلار خرج کردهاند، بیشتر از کل مبلغی که بنیاد راکفلر از سال 1913 خرج کرده است.
ملیندا -همسر بیل گیتس- انرژی زیادی صرف اداره بنیاد خیریهاش میکند، ساعت 10 شب وقتی همه خستهاند، او تازه میخواهد روی سخنرانی روز بعد در مورد بیماری مالاریا کار کند، سخنرانی که باید در جمع 300 پزشک، دانشمند و مسئولان بهداشت و درمان ایراد کند. او باید در مورد ریشهکن کردن بیماریای صحبت کند که سالانه یک میلیون نفر را از پای درمیآورد.
اداره تشکیلات مهمی که گاهی در نشستهای آن پنج وزیر بهداشت کشورهای آفریقایی شرکت میکنند کار سادهای نست و ملیندا مجبور است، به طور هفتگی 30 ساعت را به آن اختصاص دهد.
ملیندای 43 ساله تمایلی به خودنمایی و ظاهر شدن در دیدگان عمومی و رسانهها ندارد. او و شوهرش که از او 9 سال بزرگتر است، دو دختر 5 و 11 ساله و یک پسر 8 ساله دارند. آنها 14 سال قبل با هم ازدواج کردهاند. از جولای ماه میلادی جاری ، گیتس قصد دارد 40 ساعت از وقتش را به بنیاد خیریه و تنها 15 ساعت را به مایکروسافت اختصاص دهد.
وقتی بیل و ملیندا با هم ازدواج کردند، ملیندا به مراتب تحصیلات بهتری از گیتس داشت، او از دانشگاه دوک در رشته علوم کامپیوتر و اقتصاد فارغ التحصیل شده بود و تحصیلات مدیریت اجرایی تجاری هم داشت، بیل در مقابل مشهورترین ترک تحصیل کرده هاروارد بود، البته ژوئن سال گذشته، گیتس درجه دکترای افتخاری از هاروارد گرفت.
از لحاظ ورزشی هم ملیندا بر گیتس برتری دارد، او یک بار در هفته با دوستانش میدود، میتواند در یک ساعت 7 مایل بدود و سعی میکند 5 روز در هفته ورزش کند، در ماراتون سیاتل شرکت کرده است و کوهنوردی هم میکند.
اما گیتس گرچه تنیسباز و گلفباز خوبی است، اما تنها از سال قبل شروع به دویدن کرده است ، البته او در حین تماشای DVD روی تردمیل می دود. آنها سه شب در هفته فیلم تماشا میکنند.
دوستان این زوج گفتهاند که ملیندا به گیتس کمک کرده است که صبورتر، مهربانتر و برونگراتر شود، او فهم بهتری از مردم دارد و از بینش خود برای کمک به شوهرش استفاده میکند، در سال 2000 وقتی همکار 28 ساله بیل گیتس ، استیو بالمر، جای او در مایکروسافت به عنوان مدیر اجرایی گرفت، ملیندا به او در گذراندن این دوره کمک کرد.
بیل و ملیندا گیتس با وجود در اختیار داشتن مبلغ کلانی پول برای صرف در اموارت بشردوستانه، این مزیت را دارند که این پول را درست و عاقلانه خرج میکنند. آنها از خودشان میپرسند که کدام مشکل بیشتر مردم دنیا را آزار میدهد؟ تا پولشان را در راه مبارزه با کشندهترین بیماریها جهان خرج میکنند، بیماریهایی مانند ایدز، مالاریا و سل.
بیل گیتس علاقه زیادی به واکسنسازی و پیشگیری از بیماریها مهلک دارد. بنیاد خیریه آنها کمک میکند که برای مردم نقاط فقیر دنیا، پشهبندهای آغشته به حشرهکش تهیه شود. آنها به افراد بسیار فقیر برای راه انداختن تجارتهای کوچک و کشاورزی کمک میکنند.
دو سال قبل بیل و ملیندا با هم به کنیا رفتند تا یک جنبش سبز در آنجا راه بیندازند و 150 میلیون دلار صرف افزایش زمینهای حاصلخیز آفریقا کنند.
بونو خواننده معروف راک که به خاطر شرکت در فعالیتهای مبارزه با فقر معروف است، دوست مشترک این زوج است.
اگر موفق هستید به خاطر این است که در جایی و در زمانی، کسی به شما زندگی و یا ایده حرکت در مسیر صحیح داده است، شما تا زمانی که به شخصی که بخت کمتری نسبت به شما داشته است، کمک مشابه کنید، مرهون حق زندگی خود هستید.
سخنرانی تودیع ملیندا گیتس در سال 1982 از آکادمی Ursuline بر خلاف بیل گیتس که والدینش جزو رهبران اجتماعی سیاتل بودند، ملیندا در شرایطی بزرگ شد که بهرهای از ثروت و امتیاز ویژه نبرده بود، پدرش در یک برنامه فضایی کار میکرد و مادرش یک زن خانهدار بدون تحصیلات دانشگاهی بود. ملیندا یک خواهر بزرگتر و دو برادر کوچکتر از خود دارد، والدینش به او میگفتند که اهمیتی ندارد که به کدام کالج راه پیدا کند، آنها در هر صورت هزینه آن را خواهد پرداخت.
خانواده ملیندا -همسر بیل گیتس- وقتی 14 ساله بودند، صاحب نخستین کامپیوتر خود شدند، یک اپل II. ملیندا به تظاهر به اینکه خواب رفته، والدینش را فریب میداد تا بتواند با آن بازی کند، او زبان برنامهنویسی بیسیک را هم یاد گرفت، همان زبانی که در یک تعطیلات تابستانی به فرزندانش آموخت.
ملیندا در 16 سالگی دومین کامپیوتر عمرش را هم دید، این بار پدرش برای خانواده یک اپل III خریده بود.
در دوران تحصیل در دبیرستان، ملیندا برای هر روز خود هدفی داشت، آن هدف میتوانست دویدن به طول یک مایل یا آموختن یک کلمه باشد. ملیندا از زمانی که فهمید فقط دو نفر اول دبیرستان میتوانند وارد یک کالج خوب شوند، هدفش را بر آن متمرکز کرد.
او دوست داشت که به کالج نتردام برود و سرانجام موفق به این کار شد، اما چیزی که پیشبینی نمیکرد که این بود که مسئولان این کالج هیچ علاقهای به کامپیوتر نداشتند و آن را یک هوس زودگذر می دانستند و می خواستند که دپارتمان کامپیوتر کالج را تعطیل کنند، به همین خاطر ملیندا به کالج دوک رفت. ملیندا بعد از فارغالتحصیلی برای کاراموزی IBM رفت.
آشنایی و ازدواج با بیل گیتس
در 22 سالگی ملیندا به عنوان یک مدیر بازاریابی نسخههای ابتدایی نرم افزار ورد وارد سیاتل شد و به مایکروسافت پیوست.
4 ماه بعد وقتی که او برای یک نمایش رایانههای شخصی به نیویورک رفت، در یک میهمانی شام در کنار بیل گیتس نشسته بود و همینجا بود که نگاهش بیل گیتس را شیفته کرد!! بیل گیتس با آن بدن لاغر و استخوانی و چهره باهوشش توانسته بود میلیاردها دلار به جیب بزند ولی این میزان پول هم برای خریدن عشق کافی نبود، مادر ملیندا در آغاز با رفت و آمد آنها مخالفت میکرد ولی علاقه آنها کار خودش را کرد.
ملیندا از ازدواج با گیتس وحشت داشت، گیتس پول زیادی داشت و موفقیتی زیادی کسب کرده بود، موفقیتی که خلوت و زندگی طبیعی او را از او دریغ میکرد. آیا ریاست گیتس بر یکی از بزرگترین نهادهای سرمایهداری میتوانست در کنار تشکیل خانواده معنی پیدا کند؟
در اول ژانویه سال 1994، سرانجام بیل و ملیندا با هم ازدواج کردند. در مراسم کوچکی که در در جزایر هاوایی برگزار شد و خواننده مورد علاقهشان ویلی نلسون در آن میخواند، ازدواج صورت گرفت.
مدتی بعد بیل و ملیندا نخستیت اختلاف زناشوییشان را تجربه کردند که بر سر ساختن خانه بود. گیتس میخواست خانه بسیار بزرگی در ساحل دریاچه واشنگتن در بیرون سیاتل بسازد، خانهای که رؤیاهای دوران مجردیاش را تحقق میِبخشید، یک خانه با مساحت 40 هزار فوت مربع، با چند گاراژ، اتاق ورزش، استخر سرپوشیده، تئاتر شخصی با ماشین سازنده پاپکورن! و البته نمایشگرهای با فناوری بالا که محیط خانه را شبیه حس و حال بودن در یک بازی رایانهای میکرد.
ملیندا مخالفت کرد و بعد از چند ماه بحث قرار شد که یک آرشیتکت طرح را تغییر دهد و یک محیط خودمانیتر بسازد با یک دفتر کار برای او و یک محل سکونت با دید بیرونی کم بنا کند.
ملیندا گیتس و بنیاد خیریه
گرچه ملیندا در بعضی از پروژههای مایکروسافت مثل Expedia, Encarta, Cinemania کار مدیریتی کرده است، اما عمده شهرتش را مدیون بنیاد خیریه موسوم به بیل و ملیندا است.
ایده تشکیل این بنیاد چند ماه قبل از مرگ مادر بیل گیتس در سال 93 به علت سرطان سینه، به ذهن آنها خطور کرد، در ابتدا آنها قصد داشتند که کلاسهای درس را مجهز به لپ تاپ کنند اما به زودی دریافتند که کارهای به مراتب مهمتری هم وجود دارند، ملیندا در صفحه اول روزنامه نیویورک تایمز مطلب تکان دهندهای خواند مبنی بر اینکه بچههای کشورهای در حال توسعه به خاطر ابتلا به بیماریهایی میمیرند که مردم آمریکا نام آنها را هم نشنیدهاند، بیماریهایی مثل مالاریا و سل که در آمریکا شیوع ندارند، تنها ابتلا به روتاویروس سالانه 500 هزار کودک را از پای درمیآورد.
بنیاد خیریه گیتس با کمک شرکتهای بزرگ دیگر، کمکهای دولتی 17 کشور و اتحادیه اروپا، 138 میلیون کودک را در 70 کشور بسیار فقیر جهان تحت پوشش واکسیناسیون تب زرد، هپاتیت و کزار قرار داده است. این بنیاد پول زیادی را صرف خرید پشهبندهای آغشته به حشرهکش، کاندوم و آنتیبیوتیک میکند.
ابتلا به ایدز در میان زنان کشورهای در حال توسعه به شدت افزایش یافته است و ملیندا هیچ احساس گناهی بابت گسترش برنامههایی اکه احیانا در تناقض با توصیههای کلیسای محافظهکار کاتولیک باشند، نمیکند. او می گوید که «کاندوم زندگیها را نجات میدهد.»
یکی از دوستان نزدیک ملیندا به نام شارلوت گایمن خاطرهای از ملیندا نقل میکند: روزی این دو در مراسمی که به خاطر مرگ مادر ترزا در خانهاش تشکیل شده بود به زنی مبتلا به ایدز و سل برخوردند که پوست و استخوان شده بود و نگاه خیرهاش را هیچ کس نمیتوانست فراموش کند. روز بعد ملیندا به دیدار این زن رفت، دست در دستانش گذاشت، او را دلداری داد و چند بار به او گفت که «تو ایدز داری، این تقصیر تو نیست.»
آینده فرزندان
آرزوی ملیندا این است که فرزندانش در یک محیط ساده و معمولی و نه تجملی بزرگ شوند. در سال 2006، بیل و ملیندا دو فرزند بزرگتر خود را به آفریقای جنوبی بردند و پرورشگاهی در کیپ تاون را به آنها نشان دادند، تا از نزدیک با شرایط زندگی مردم دنیا آشنا شوند.
بیل و ملیندا تصمیم دارند 95 درصد ثروت خود را در زمان حیاتشان صرف کارهای خیرخواهانه کنند و هنوز تصمیم نگرفتهاند، چقدر پول برای فرزندانشان باقی بگذارند، آنها در این مورد این فلسفه جالب را دارند:
«یک فرد ثروتمند باید برای فرزندانش آنقدر پول بگذارد که آنها بتواند هر کاری بکنند، ولی این پول نباید آنقدر زیاد باشد که آنها هیچ کاری نکنند!»
لذت بردم .مثل همیشه
موفق باشید
جالب بود. ممنون.
مطلب خوبی بود. این همه پول و زوج موفقی بودن شاهکاره.متاسفانه خانواده های پولدار ایرانی بعد از رسیدن به پول آخرت خودشون و آینده فرزندانشون رو میفروشن
زنده باید کد بسته
زنده باد بیل گیتس و همسر اش
زنده باید مایکروسافت
با تشکر از شما و مطلب خوبتون
چطور شخصی مثل گیتس حاضره خودش رو درگیر زندگی زن آشوبی کنه ؟ من اگر جاش بودم هرگز همچین کاری نمی کردم و الان خونم همین شکلی بود که دلم می خواست. 🙂
در ضمن با خوندن خط آخر این پست ترجیح میدم اصلا جز وراث گیتس نباشم، چون احساس میکنم موقعیت زجر آوری باشه!
با سلام خدمت شما با مقاله زیبا
َآقا اشک من در آمد … واقعا خداوند چه موجودات بسیار بزرگی خلق کرده من که مطمئن هستم هیشکی مثل این دو زوج نتونسته وفادار به (…)…….اگه قرار باشه که بهشتی درکار باشه این دو باید در بهترین جای اون برن ……. خلاصه بگم قابل توصیف نیست !!!!!!!!!!!!
بسیار عالی بود.
مرسی
امیدوارم بچه هاشون به باباشون نرن و گرنه علاوه بر بلاهت دزدی را هم خوب یا میگیرند.
ba salam
age bill va hamsarash irani boodand aval damagheshan ra amal mi kardand bad pooste soorateshan ra jarahi mikardandv hamvare hers mizadand baraye jamavari bishtare pool va be rokhe digaran mikeshidand, khoda ra shokr ke in hame pool daste yek irani nayoftadke laaghal 4 ta faghir bichare az an alan mostafiz mishavand, ba tashakor.
توی ایران اگه کسی اینقدر پول داشته باشه!
هر روز به فکر اینه که چند نفر دیگه رو تیغ بزنه! بره بالاتر !
نکنه یه وقت کم بیاره و یکی بزنه جلوش…
واقعاً از ایرانی بودنم متاسفم…
داشتم فک میکردم اگه منم اینقدر پول داشتم همچین کاری می کردم؟
🙂
ممنون عالی بود
فقط یک خواهش
مب خواستم بدونم ایا شما اطلاع دارید که چرا بیل گیس مدیریت مایکروسافت را دیگر واگذار خواهد کرد( البته دقیقا واگذاری قید نشده بود می شه گفت تغیر مدیریت و کنار کشیدن بیلگیس ذکر شده بود..) در ماه اینده
من در مصاحبه ای ایشان این مطلب رو دیدم
و هر چه سرچ زدم چنین مطلبی ندیدم در مورد واگذاری مایکروسافت
ممنون می شم گزارشی در این مورد بدهید
با تشکر
مهدی
دکتر جان واقعا عالی بود ، بازم با ترجمه ی عالیت حسابی لذت بردیم …
درود به بیلی و ملیندا
با سلام
واقعا باید همه از اینا باید یاد بگیرن ما تا کمی پول دستمون میاد همه چیز را فراموش می کنیم از همون اول که با کامپیوتر آشنا شدم از بیل گیتس خیلی خوشم آمد………
کار قشنگی بود. وقت گذاشتی و این مطلب رو آماده کردی و منم خواشتم ازت تشکر کنم. من حالا می بینم این همه قاروقیل علیه مایکروسافت چقدر مزخرفه. همه از اپن سورس میگن و مزایای سیستم عامل مجانی. ولی ببین که ویندوز یا همه مشکلاتش برای جان آدمها چیکارا میکنه. متاسفم که دارم با ویندوز قلابی کار می کنم. خجالت می کشم که در این حرکت نقشی ندارم. چه بد که ما ایرانیها فکر می کنیم زرنگیم…!
ممنون.
باز هم مث همیشه عمیق و تاثیر گذار.
سلام بسیار جالب بود
کلی لذت بردم
به شما که در این کار فرهنگی زحمت میکشید خسته نباشید میگویم.آیا میتوانم با بیل یا همسرش تماس بگیرم لطفا آدرس اورا برایم میل فرمایید.
در درجه اول آقای دکتر بازهم تشکر از شما به خاطر ترجمه بسیار زیاد این مقاله.آقای بیل گیتس معلومه که بخت بلندی داره چون هم در تجارت موفق هست هم در همسر گزینی(زنی شایسته و مدیر).
عالی بود
من که از این همه بزرگواری و منش شخصیت ملیندا خانم کف کردم. درود بر ایشان که با این همه ثروت یک انسان واقعی است این افتادگی و بزرگواری و تواضع ایشان را می بایست بعصی ماها الگو بگیریم که تا سوار یه ماشین صفر کیلومتر می شویم دیگه خدا رو بنده نیستیم و کلی هم به مردم بیچاره و در به در که آه ندارند با ناله سودا کنند فیس و افاده می فروشیم.
دکترجان بازم مطلبت جالب و دست اول بود
ممنون
عرفان
عالی بود
very intresting:)
سلام برادر!
واقعاً این فیلم و اداهای سرمایه داری در تاسیس بنیاد خیریه و حمایت از کودکان افریقایی را جدی گرفته ای؟
برادر!حمایت از آفریقا و کودکان آفریقایی هم از روی مد روز بودنشه که احساسات خانم و آقای گیتس رو برنگیخته. مگه آنجلینا جولی و مدونا هم هر کدوم نرفتن سرپرستی یه کودک بی سرپرست (؟) آفریقایی رو بر عهده گرفتن؟ بعد گندش دراومد که خانم مدونا رفته بزور بچه یک زوج آفریقایی بخت برگشته رو گرفته!!
واقعاً از این بهتر هم میشه از احساسات سیاها برای کسب شهرت و محبوبیت استفاده کرد؟
چطور میشه صداقت آقای گیتس که همراه چند شرکت انحصارطلب دیگه، تموم شرکت های کامپیوتری دنیا رو به خاک سیاه نشوندن باور کرد؟ می دونید که پروژهی لینوکس اوبونتو با الهام از یک نام در آفریقا به عنوان روشی برای مقابله با سیستم عامل شرکت مایکروسافت داره دست و پا می زنه و آقای گیتس همچنان انحصارطلبانه به تولیدات نرم افزاری خود ادامه می ده و هر قیبی ولو کوچک رو هم با هر ابزار ممکن از جلوی پا بر میداره؟
یه کم به این خوش بینی خودمون باید شک کنیم. این بنیادهای مثلا خیریه هیچ چیز جز تفریحات بورژوازی صاحبان صنعت و شرکت های انحصاری نیست که خودشون مسئول توسعه نیافتگی افریقا و کشورهای جهان سومن.
موفق باشید.
ادم که خوشی بهزنه زیر دلش از این کارا میکنه !!!!!
اگه راست میگه با پولهاش بجای این کارا بیاد به توسعه علمی کشورها کمک کنه نه اینکه همه چیزارو واسه شرکته خودش بخواد!!!!
ممنون عالی بود. راستی یک سوال ایا این زوج به بهشت میروند یا (…) ما ؟
با درود.
در مورد نوشته های دوستمون شاندیز میخواستم بگم که این برادر (…) تشریف دارن و انگار اخبار رو فقط از طریق مطبوعات (…) ایران دریافت میکنن. حالا چرا؟ بقول خودش برادر….. اولا مادونا هیچ بچه ای رو بزور از کسی نگرفته تا حالا از خودت پرسیدی که آیا اون بچه تخم طلا میذاشته که مادونا داره بزور اونو از پدر و مادرش میگیره؟ نه آقا … مادونا بچه ای بی سرپرست رو گرفت و بعدها یکی بعنوان پدر بچه پیدا شد و میخواست مادونا رو سر کیسه کنه … مادونا و دادگاه میگفتن چرا تو ای پدر تا دیروز کجا بودی و بچه ات رو انداخته بودی دور حالا چرا صاحبش شدی؟ ولی پدری که بطمع تیغ زدن مادونا پیداش شده راهی پیش نبرد و شیادی دروغگو بود که اگر بچه و پول را هم میگرفت بعد مدتی دوباره بچه را ول میکرد.
دوم اینکه این تب کمک به آفریقا رو چرا ایرانیها ندارن؟ چرا اروپایی ها ندارن؟ چرا آنجلینا باید ماهها در میان سیاهان و اون همه فقر و کمی بهداشت و خطر ابتلا به صد بیماری زندگی کنه؟ مگه نیازمنده تبلیغ و ادا درآوردنه بقول شما؟ ولی عیبی به شما نیست شما ایرانی هستی و عادت داری (…) .. یک تهمت پیدا کنی و بدیگران نسبتش بدی …. اگر همین تو صد ملیون هم داشتی حاضر نبودی حتی یک وعده هم با همون سیاه ها بشینی غذا بخوری. من چند ماه بعنوان کمک صلیب سرخ از طرف کشور اروپایی که زندگی میکردم رفتم افریقا و اونجا کمک کردم … چرا هیچ وقت یک (…) ایرانی مثل تو اونجا نمیان برا کمک؟ جوابش ساده است
گفتم آدمهای (…) به همه چی بند میکنن و به همه چی ایراد میگیرن.
بیل گیتس که داره پولش رو اونجا خرج میکنه میتونه بره فضا و هزار پروژه انجام بده چرا نمیده؟ نکنه میگی برا تظاهره و تب داره؟ حق داری
(…)
چرا یک ایرانی پیدا نمیشه کمک کنه؟ چرا
بهتره عوض تهمت زدن به انسانهای دیگر سوزنی به خود وارد کنی که بیدار شوی و مثل (…) حرف نزنی.
بیل گیت سال 1985 مثل من و تو یک انسان و یک کارمند ساده بود … تلاش کرد و به این ثروت رسید دیگه (…)
1st thank to dear doctor.2nd to dear iranian:plz be a little human kind!3rd dont forget it’s not how much money u have it’s how u spend it.4 eg my sister isn’t so rich but she always help me as much as she can.So being a Bill Gats is not the matter the matter is how much u know ur self & ur God!
God bless us every one…
سلام
بسیار آموزنده بود امیدوارم همه ای ما از این زوج خیرخواه یاد بگیریم که به کسانی جز خودمان هم فکر کنیم
با تشکر
خواننده همیشگی شما
سلام
متن بسیار جالبی از زندگی دو انسان موفق و باهوش بود.به نظر من اینکه بخواهیم دیگران را به خاطر نوع خرج کردن پولی که خودشان با زحمت بدست آوردن, سرزنش کنیم کمی بی انصافیه !
خواندن این مطالب برای کسانیکه باهوش هستند سرشار از تجربه و راه های رسیدن به موفقیت و کسب افتخاره !
همت بالای بیل گیتس در کار و تجارت, دقت در انتخاب همسر , روش زندگی آنها, داشتن عقاید سالم ، داشتن برنامه و دید روشن از آینده ، روش زندگی و……
سلام دکتر
مطلب جالبی بود فقط یک مطلب دیدم بعضی ها قضیه خوب بودن بیل گیتس رو دلیلی بر رجحان کد بسته بر اوپن سورس می دونن باید بگم عزیزان دوباره ایرانی نشیم و همه چیز رو قاطی نکنیم در دنیایی بزرگی که ما زندگی می کنیم هم نیاز به کدبسته هست هم باز و استفاده از کد باز امری است انسانی و اشتراک گذاری مفهوم اصلی ان ولی این که ما ایرانی هم تا چیزی یاد می گیریم دوست نداریم ان را با دیگران اشتراک بگذاریم همه مشکلات را اغاز می کند
کدوم بی عقلی گفته بود یک پزشک نباید کاندید دویچه وله میشده؟
می دونم کمی دیره اما چون برام جالب بود کامنت میدم چیزی که منو تحت تاثیر قرار داد علاوه بر متن که ترجمه عالی شما قشتگنترش کرده بود عکسها بود چند زن را در دنیا سراغ دارید که اگر شوهر بدان میلیونری داشته باشند نرند به سر و صورتشون صفایی بدند جراحی کنند و ….این خانم حتی سعی نکرده چروکهای صورتش را با روشهایی مثل تزریق پنهان کنه و این برای من خیلی جالب بود و البته این را نه تنها به خودش که به میزان بیشتری به بیل گیتس مرتبط می دونم بی شک رفتار همسرش در ایجاد حس زیبایی جوانی و اعتماد به نفس بی تاثیر نبوده و خندم می گیره مه بعضیا میاند اینجا چه چیزهایی می گند ……..با درود