دیگ، ویکیپدیا و وب 2.0: دموکراسی یا الیگارشی؟!
مقدمه: سایت Slate مقاله
بسیار با ارزش و تأملبرانگیزی منتشر کرده است که اگر روی آن تفکر شود، شاید ما را
به نتایجی فراتر از اهداف اولیه مؤلف مقاله برساند. این مقاله آنقدر باارزش بود که
ترجیح دادم ترجمهای از آن را در وبلاگ بیاورم.
شاخصترین ویژگی وب 2.0 مشارکت است، مشارکتی که به آن دموکراسی الکترونیک هم
اطلاق میشود، ویکیپدیا و دیگ بیشک دو مظهر شاخص وب 2.0 هستند که خرد و مشارکت
جمعی در آنها برای ایجاد یک دانشنامه آنلاین و یک خبرنامه آنلاین مشهود است.
اما مقاله Slate، این موضوع را مطرح میکند که آیا
چنین سیستمهایی واقعا دموکراتیک هستند؟! آیا دیگ و ویکیپدیا که نمونههای سایبر و
الکترونیک جوامع بشری هستند و با گذر از وب 1.0، مشارکت عمومی و دموکراسی را به
عنوان نظام برتر اداره جامعه به رسمیت شناختهاند، از آفت دموکراسی و تظاهر به
دموکراسی در جوامع بشری در امان ماندهاند؟!
فکر میکنم در غرب رشتههایی برای مطالعه روانشناسی و جامعهشناسی سایبر و
اینترنتی وجود داشته باشد، بیشک مقالهای که Slate
منتشر کرده است میتواند برای این محققان جالب باشد.
جوامع الکترونیک هم مثل جوامع عادی احتیاج به مدیریت و اعمال قانون دارند و از
سوی دیگر سودای دموکراسی و حکومت مردمسالارانه را دارند، اما در این میان بررسیها
نشان می دهد که در این جوامع نیز دموکراسی با تعریف آرمانی آن فاصله زیاد دارد و از
سوی دیگر مدلهای بسیار مختلفی میتوان برای آن تعریف کرد.
با این مقدمه میرسیم به ترجمه «آزاد و خلاصهشده» این مقاله:
متنفر بودن از ویکیپدیا دشوار است. مطالب این سایت به وسیله کاربران ایجاد و
ویرایش میشود و مشارکتکنندگان در ایجاد این دانشنامه آنلاین حتی لازم نیست،
ثبتنام کنند، با این همه بر اساس مطالعهای که مجله نیچر انجام داده است، صحت و
درستی مطالب ویکیپدیا قابل مقایسه با فرهنگنامه معتبر بریتانیکا است و به علاوه
ویکیپدیا مدخلهای بسیار بیشتری نسبت به بریتانیکا دارد. رسانههای اجتماعیای مانند
دیگ و ویکیپدیا نمونههای درخشان دموکراسی اینترنتی تصور میشوند که در آنها
میلیونها کاربر جایگاه نویسنده، ویرایشگر و رأیدهنده را ایفا میکنند.
با این همه باید در این تصویر تجدید نظر کنید، چرا که بر اساس نتایج یک مطالعه،
تنها یک درصد از کاربران ویکیپدیا، نیمی از ویرایشهای آن را انجام میدهند.
همچنین جمعی از علاقمندان مشتاق این سایت، روبوتهایی ایجاد کردهاند که سایت را از
خرابکاری و محتواهای ناپسند محافظت میکنند.
چنین روند غیردموکراتیکی را در مورد یکی دیگر از مظاهر وب 2.0 یعنی سایت دیگ هم
میتوان مشاهده کرد. دیگ یک سایت لینکپراکنی اجتماعی است که در آن هر کاربر
میتواند خبری به سایت اضافه کند، سپس بر اساس نظر دیگر کاربران هر خبر رأی میگیرد
و اگر خبری رأیها زیادی بگیرد، به صفحه اول سایت دیگ منتقل میشود. سال گدشته 100
کاربر فعال برتر این سایت، 44 درصد لینکهای داغ این سایت را وارد میکردند، در سال
2006، این کاربران فعال 56 درصد اخبار داغ را ایجاد میکردند.
ماه قبل مدیران سایت دیگ تصمیم گرفتند که برای کاستن تأثیر این کاربران،
الگوریتمهای سایت را تغییر دهند. این موضوع باعث شد که کاربران برتر نامه
سرگشادهای بنویسند و تهدید به تحریم دیگ کنند.
به این ترتیب هم در سایت دیگ و هم در سایت ویکیپدیا عده قلیلی از کاربران
تأثیرگذاری بالایی دارند. اما مشکل، تنها وجود عده بسیار کم کاربران فدایی و بسیار
مشتاق این سایتها نیست، سایت ویکیپدیا مدیرانی دارد که اختیارات زیادی برای حفظ
سایت و بلوک کردن آیپی کاربران مسئلهدار دارند، در سایت دیگ چنین مدیرانی وجود
ندارند، اما شایع است که کسانی به طور غیررسمی نقش مدیران و ویرایشگران مخفی را بازی
میکنند و حتی میتوانند با حذف کردن بعضی از لینکها محتوای سایت را تنظیم کنند.
گرچه ممکن است با توجه با جملات بالا، دیگ و ویکیپدیا را بیشتر الیگارشیک بدانیم
تا دموکراتیک، ولی باید توجه داشت که از یک جنبه هر دوی این سایتها هنوز وجه
دموکراتیک دارند: کاربران برگزیده این و سایت به وسیله هیئت مدیره و یا به وسیله
قوانین دیگر انتخاب نمیشوند، این کاربران صرفا افرادی هستند که بیشتر مشارکت
میکنند.
به رغم افسانههایی که در مورد فرهنگ مشارکتی در وب 2.0 گفته میشود، دموکراسی
مستقیم در ابعادی که سایتهایی نظیر دیگ و ویکیپدیا عمل میکنند، شدنی نیست.
بنابراین در کمال تعجب این دو سایت همان ساختار مرتبهای را دارند که تصور میشد
برای برکندن آنها در نهادهای محافظهکار، به وجود آمدهاند.
چنین مشکلی در رسانههای اجتماعی، چیزی نیست که تنها مورد علاقه پژوهشگران و
علاقمندان فناوری باشد، حتی «جیمی ویلز» بنیانگذار ویکیپدیا هم این موضع را تصدیق
کرده است و انتظار دارد ویکیپدیا از یک قانون 80 – 20 تبعیت کند، یعنی 20 درصد
کاربران 80 درصد کنترل محتوای سایت را در اختیار داشته باشند. اما در عمل تنها یک
درصد مؤلفان ویکیپدیا، نیمی از مطالب را مینویسند.
پژوهشها نشان داده است که کاربرانی که بیش از 10 هزار ویرایش در ویکیپدیا
انجام دادهاند، دو برابر این میزان مطلب به سایت اضافه کردهاند و در مقابل کسانی
که کمتر از 100 ویرایش انجام دادهاند، بیشتر حذفکننده مطالب بودهاند تا
اضافهکننده مطالب.
البته باید در نظر داشت که ویکیپدیا برای سر پا ماندن واقعا محتاج درجاتی از
مدیریت است، اگر این مدیریت اعمال نشود سایت به خاطر حجم بالای اضافه و حذف شدن
مطالب در مدخلهای مباحثهبرانگیزی فرضا مثل مدخل جورج بوش از کار میافتاد. ولی
نیاز به مدیریت نباید توجیهکننده به راه افتادن یک سیستم ارباب و رعیتی شود.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا نفوذ و اعتبار کاربران کم بر محتوا و روند
یک سایت، نقیصه اجتنابناپذیر همه سایتهای «اپن سورس» است و یا اینکه ایجاد یک سایت
با کیفیت بالای مبتنی بر محتوای ایجاد شده توسط کاربران که در آن اعتبار بیش از حدی
به کاربران برگزیده و یا الگوریتمهای مخفی داده نشود، ممکن است.
سیستم مدیریتی سایت Slashdot شاید نشان دهنده راه میانه باشد. سیستم این
سایت امکان اعمال مدیریتی را برای تعداد زیادی از کاربران ممکن میکند. هر یک از
کاربران قدرت محدودی برای مدیریت اخبار و کامنتها دارند. اما این مدیران اصلی سایت
هستند که تعیین میکنند، کدام خبر داغ شود. چنین چیزی ممکن است بسیار دور از حالت
آرمانی باشد ولی بنیانگذار Slashdot -راب مالدا- اعتقاد دارد که کنترل اخبار به
وسیله مدیران میتواند نقش مثبتی هم داشته باشد، برای مثال او میگوید که کاربران
این سایت بسیار علاقمند هستند که اخبار منفی مربوط به شرکت مایکروسافت را پوشش دهند
و اگر کنترلی روی این اخبار انجام نشود، Slashdot مبدل به یک سایت ضد مایکروسافت
میشد و از کارهای اصلی خود دور میماند.
سایت Helium.com سیستم دیگری دارد. بنیانگذار این سایت -Mark Ranalli- این سایت
را نسخه سرمایهداری سایت ویکیپدیا میداند. در این سایت کاربران مقالههایی در
مورد یک موضوع تعیینشده می نویسند و سپس برای کسب امتیاز با هم رقابت میکنند. اما
سیستم سایت طوری طرحریزی شده است که که هر کاربر قبل از اینکه بتواند مقالهاش را
وارد سایت کند، مجبور میشود به 2 مقاله که در مورد همان موضوع نوشته شدهاند،
امتیاز بدهد. به این ترتیب با این ترفند سایت Helium.com از ایجاد یک طبقه ایجاد
کننده محتوا و یک طبقه «کارگر» جلوگیری میکند و هر کاربر را تشویق میکند که هر
نوع کاری را انجام بدهد.
ممنون دکتر. نکته جالب این است که می شود همین مطلب را به سیستمهای لینک پراکنی داخلی مانند بالاترین و دنباله تعمیم داد و به نتایج درخشانی در مدیریت آنها رسید. به شخصه فکر میکنم اصلا دمکراسی مطلق در بالاترین یا ویکیپدیا وجود ندارد. دلیل آن هم این است که کاربران از خاستگاههای مختلفی جمع شدند و هر کدامشون تعریف متفاوتی از دمکراسی و آزادی بیان دارند. مثلا یکی ممکن است به اسم دمکراسی بیاد و عکسهای پیامبر را در سایت آپلود کند و به عقیده خودش توهین به پیامبر بنابر آزادی بیان فرآیندی معیوب نباشد ولی برای شخص من این کار خالی از اشکال نیست. من معتقدم که توهین به هیچ کس نباید با اصل آزادی بیان مستتر بشود. همین طور این مسئله توی جنبه های مختلف پخش می شود و یک سیستم متناقض را به وجود می آورد. به نظر من وب3 که از نشانه هایش قدرت نخبگان و کنترل اطلاعات است وب بهتری از وب2 یا وب های به اصطلاح دمکراتیک دارد.
ممنون از مطلب خوبتون.
جالب بود.
در مورد ویکی پدیا به من که گاهاً خیلی کمک کرده.
خوبه ما هم برا خودمون یکی از این سایت ها بزنیم، گرچه می دونم به ماه نرسیده فیلتر میشه.
salam dr
man az khanandegan par pa ghorse shma hastam ..azatun ajezane taghaza mikonam …nesbat be ..tarefeye sms…az in teribnoe por mokhatab eghdam konid azatun khahesh mikonam chon fek mikonam ke jayi behtar az inja va site hayi mesle site shoma nist..man yekiaz modirane anjomane itsat mibasham…eftekhar midahid agar sari ham be kolbeye javanan va bi tajrobe ha bezanid
tisheh
درود جناب دکتر مجیدی،
مدتی میشه که من به وبلاگتون سر میزنم و از مطالب بسیار جالب و آموزنده شما بهره می برم؛ بسیار عالی!!
پیروز باشید…
دمکراسی هیچ جای دنیا نمیتونه بر قرار باشه چون دمکراسی اصیل همون قانون جنگل میشه که هرکی هرچی دلش بخواد میتونه بکنه
اصولا من با دموکراسی وب 2 مخالفم و روش ویکی پدیا و slashdot رو در حذف لینک و محافظه طلبی بیشتر قبول دارم
عالی بود. ممنون.
بنظر من تکنولوژی وب 2 هنوز در اول راه است و گذر از این گذر گاه خیلی حساسه
ولی گام بزرگی برداشته خواهد شد
اینم یاداور میشوم هنوز از نظر تکنیکال ایت سیستم کامل نشده است
راستی به این سایت منهم سر بزنید مثل دیگ طراحی شده
جدیده
البته در مورد جام ملتهای اروپاس
مرسی از مطلب تان..از این دید هیچ وقت به سایت هایی چون ویکی پدیا نگاه نکرده بودم…یک مشارکت عمومی و بی حد و حصر و برقراری یک ساختار و نظم معقول…قابل تامل است و اگر واقعا کنترل گرهای جدی پشت این سایت ها نباشند موضوع جالبی می شود برای بحث های روانکاوانه و اجتماعی….برایم قابل تامل بود
جناب علیرضا مجیدی
مقالهای جالب و خواندنی بود. دستتان درد نکند.
با سلام و تشکر
متنی تامل بر انگیز بود.نه باید فراموش کرد که همه کاربران از نظر سطح فکر و معلومات و اطلاعات در یک سطح نیستند و پس لزوما نمیشه که همه به یک اندازه نظر(یا بهتره بگم نظره مفید و کاربردی) بدهند.جامعه دموکراتیک هم لزوما چنین خواسته ایی ندارد که افراد را در صقع واحد قرار دهد چون در این صورت به سمت جامعه مارکسیستی حرکت خواهد کرد.اما کاری که میشود کرد اینست ابتدا افراد یک جامعه را به فکر کردن واداشت و در بالا بردن معلومات و اطلاعات به جامعه کمک کرد سپس از آنها انتظار مشارکت داشت.در این صورت جامعه به مرحله ایی بالاتر از دموکراسی میرسد که پیش از آن ابزارش در دسترس نبود.
باز هم ممنون
سلام چرا متن نظر من رو قیل تر کردید ؟
حداقل دلیل شو به خودم بگید؟
پاسخ: نظری از شما حذف یا تعدیل نشده