نقش درمانی وبلاگنویسی
دانشمندان و نویسندگان مدتها است که متوجه فواید درمانی نوشتن در مورد تجربیات شخصی، افکار و احساسات شدهاند. اما جدا از کارکردی که نوشتن در رفع تنشها و کنار آمدن با آن دارد، نوشتن اثرات فیزیولوژیکی هم در بدن ایجاد میکند. مطالعات نشان میدهند که نوشتن حافظه و کیفیت خواب را بهبود میبخشد، سیستم ایمنی سلولی را تقویت میکند، در بیماران مبتلا به ایدز تعداد ویروسها را کاهش میدهد و حتی بهبود بعد از اعمال جراحی را تسریع میکند.
بر اساس تحقیقی که نتایج در آن شماره فوریه مجله انکولوژیست به چاپ رسیده است، بیمارانی که قبل از شروع مراحل درمانی شروع به نوشتن کرده بودند، نسبت به بیمارانی که نمینوشتند به مراتب قدرت بدنی و ذهنی داشتند و احساس بهبودی بیشتری میکردند. این تحقیق روی 71 بیمار مبتلا به لوسمی و لنفوم انجام شده بود و در آن از این بیماران خواسته شده بود که در فعالیتهای منظم نوشتاری شرکت کنند.
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و رفتارهای متفاوتی نسبت به تنشها از خود بروز میدهند، یکی از این واکنشها در قبال تجربیات توأم با تنش که بیماری هم یکی از آنهاست، شکوه و شکایت است. آلیس فلاهرتی Alice Flaherty یک دانشمند سیستم عصبی در دانشگاه هاروارد و بیمارستان ماساچوست، عقیده دارد که وبلاگنویسی در مورد رنجها و تنشها، کارکرد مشابهی دارد. در مورد فلاهرتی، قبلا در یکی از پستها با عنوان بیشنویسی و وقفه نویسندگی نوشته بودم.
مکانیسمی که نوشتن و وبلاگنویسی با آن به بیماران کمک میکند،به درستی شناختهشده نیست و تلاشهای زیادی در جهت شناخت این مکانیسم صورت میگیرد، اما طریقه تأثیر نوشتن، هر چه که باشد، مسلم این است که در حال حاضر بسیاری از بیمارانی که تشخیص سرطان و یا بیماریهای وخیم دیگری در آنها داده شده است، در وبلاگستان به دنبال تسلی میگردند و این تسلی را در آن پیدا میکنند.
نانسی مورگان -یکی از محققان مقاله به چاپ رسیده در انکولوژیست- میخواهد که فعالیتهای نوشتن را به برنامههای حمایتی بیماران مبتلا به سرطان اضافه کند.
از زمانی که پزشکان متوجه ارزش درمانی وبلاگنویسی شدهاند، بعضی از بیمارستانها در سایتهایشان، وبلاگهای بیماران را میزبانی میکنند. وبلاگنویسی بر نوشتن معمولی برتریهایی دارد، چرا که بیماران را به هم مرتبط میکند و به آنها امکان میدهد، در مورد تجربیات مشترکشان گفتگو کنند و یک جامعه مجازی بسازند.
منبع: ساینتفیک امریکن
راجع به second life اگه چیزی میدونی بنویسی ممنون میشم
نکته جالبی است. حداقل در من یکی امید به زندگی را در دوران افسردگی شدید افزایش داد.
بواقع وبلاگ نویسی باعث نظم دادن به افراد و افزایش اعتماد بنفسشان و امید به زندگی می شود.
اما چه کنیم که وبلاگ نویسی خیلی از ماها از جنبه درمانی اش خارج شده است و بیشتر به یک بیماری تبدیل شده است که در آن فرد عطشی سیری ناپذیر از خودارضایی وبلاگی پیدا می کند، در حقیقت این وبلاگ نیست که بیمار کننده است این دید ما نسبت به وبلاگ است که بیماری تولید یا رفع می کند، ذهن نرمال و متعادل می تواند تجربیات خوبی از آن پیدا کند و ذهن رادیکال خیر.
سلام
فکر می کنم از نظر عاطفی وابستگی که ایجاد می کند برای بیماران سرطانی نوعی امنیت و آرامش می آورد چون در وضعیت روحی روانی این نوع بیماران تنهایی بیشتر مطلوب است تا ظاهر شدن در نگاه دیگران و در محیط وب بدون دیده شدن راحت کنار دوستان قرار می گیرن و…
موردی که من شاهد ان بودم برای یکی از عزیزان سفرکرده ام