گاهی «خرد» با «جمع» نیست!
اینترنت دوران وب 2.0، روز به روز بیشتر خصوصیات یک جامعه واقعی انسانی را پیدا میکند. وب 2.0 طیفی از تعاریف را شامل میشود و به سختی میتوان آن را در چند جمله تعریف کرد، اما شالوده اصلی این نسخه وب، چیزی نیست جز مشارکت عمومی کاربران.
این مشارکت جمعی اشکال مختلفی دارد. سایتهای لینکپراکنی جمعی social bookming و در صدر آنها سایت دیگ، یکی از شاخصترین جلوههای وب 2.0 هستند.
در سایت دیگ و سایتهای مشابه آن، کاربران معمولی اینترنت هستند که ارزش و میزان جالب بودن هر نوشته و خبر را تعیین میکنند. آنها با رأیهای کلیکی خود، میتوانند صفحهای مهجور و کماهمیت را به یکی از پویاترین و پربازدیدشوندهترین صفحات تبدیل کنند.
اگر اینترنت را مدلی دقیق از جامعه انسانی بدانیم، آنگاه میتوانیم، ظهور دیگ و سایتهای مشابه را به پیدایش دموکراسی در تمدنهای بشری، تشبیه کنیم.
وقتی در مورد ویکیپدیا و دیگ صحبت میشود، به کرات از اصطلاحی به نام «خرد جمعی» یا The Wisdom of Crowds استفاده میشود، بله! «همه چیز را همگان دانند» و چقدر آدم به هیجان میآید وقتی سیستمی الکترونیک برای دستیابی به این دانش جمعی و ابزاری برای پردازش گروهی اطلاعات را در دنیای اینترنت میبیند.
اما جالب اینجاست که «خرد جمعی» در اینترنت -این مدل «دقیق» جامعه انسانی- با همان چالشهایی روبرو است که خرد جمعی در دنیای واقعی! بسیاری معتقدند که تصمیمات جمعی، همیشه نمیتوانند درست یا بهترین گزینه ممکن باشند.
یک روزنامهنگار آمریکایی به نام James Surowiecki که در روزنامه نیویورک تایمز ستون ثابتی درباره تجارت و افتصاد دارد، کتاب جالبی دارد درباره خرد جمعی و نقش آن در شکلدهی به اقتصاد ، جوامع و ملتها نوشته است. او در کتاب خود نوشته است که یک جامعه وقتی میتواند تصمیمات خردمندانه جمعی بگیرد که 4 عنصر اصلی وجود داشته باشد:
1- تنوع نظر وجود داشته باشد: تنوع نظر هم محتاج دسترسی آزاد به اطلاعات است.
2- استقلال تصمیمگیری: تصمیم هر فرد نباید تحت تأثیر افراد دور و برش قرار بگیرد تا منجر به «رفتار رمهای» Herd behavior نشود.
3- نامتمرکزسازی
4- روشهای خوب برای جمع آوری نظرات
وبلاگ Read/WriteWeb که تحلیلهای عمیقی از وب دارد در مقالهای به همین موضع پرداخته است. «جاش کاتن» نویسنده این مقاله در مورد خرد جمعی و سایت دیگگونه نوشته است که:
1- محدودیتها و قوانینی برای خرد جمعی باید وضع شود.
2- هر تصمیمی را نمیتوان به صورت دموکراتیک گرفت: گاهی نظرات یک فرد و یا یک گروه آگاه، به مراتب از تصمیمات جمعی بهتر هستند.
3- تودهها باید استقلال و هویت فردی خود را حفظ کنند.
4- جمعها در نظر دادن و پردازش اطلاعات به مراتب بهتر از ایجاد محتوا عمل میکنند.
بنابراین اگر میبینیم که کیفیت صفحات اول دیگ و یا بالاترین خودمان پایین است، اگر مشاهده میکنیم که گروههای صاحب نظر در بعضی مسائل مثل آیتی یا فرهنگ و ادب، سایتهای لینکپراکنی اختصاصی به وجود میآورند و سایتهای لینکپراکنی عمومی را بیشتر سرگرمکننده میدانند تا دانشافزا و اگر در جوامع انسانی، گاه مصداقی برای «همه چیز را همگان دانند» پیدا نمیکنیم، چرایی آن را باید در همین مطلب جستجو کنیم.
«… نباید در این اندیشه باشیم که توده مردم درباره ما چه خواهند گفت، بلکه باید ببنیم آن یک تن که نیک و بد و عدل و ظلم را می شناسد چگونه داوری خواهد کرد.»
بخشی از سخنان ارسطو پس از محکوم شدن به مرگ در دادگاه با رای مردم
الوین تافلر نیز در کتاب “به سوی تمدن جدید” تمدن فعلی را تمدن ارتباطات (بعد از تمدن های کشاورزی و صنعتی) نامگذاری میکند.
به عقیده او بروز پدیده ارتباطات و ظهور ابزارهای مدرنی مانند تلوزیون های کابلی و [تلوزیون های مبتنی بر آی پی] در دنیا که امکان ارتباط دوسویه بین دولتمردان و مردم را فراهم میکند منجر به ایجاد نوع مدرنی از دمکراسی خواهد شده که شاید به برتری یک گروه اقلیت قوی تر گردد تا یک اکثیریت ضعیف.
تجربه انتخابات در کشوری مانند آمریکا طی سالهای گذشته نشاندهنده حکومت 51% بر 49% حال با اندکی اختلاف است که خود نشان دهنده ضعف سیستمهای دمکراسی موجود است که ایشان پیش بینی میکنند طی سالهای آینده ابزارهای ارتباطی نوع جدیدی از دمکراسی را ایجاد خواهد کرد.
خواندن این کتاب کوچک را به همه علاقمندان عصر ارتباطات توصیه میکنم.
جناب مجیدی
به خاطر زحماتی که برای تهیه ، ترجمه و ارائه مطالب ناب و خواندنی متحمل میشوید، بنوبه خود سپاسگزارم. امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید. برایتان آرزوی شادی و شادکامی دارم.
پاکدل
سعی و خطا اساسی ترین روش یاد گیری نژاد انسان است. دقیقا به همین روش، اجتماع بشری نیز با سعی و خطا یاد میگیرد. مکانیسمهای خود کنترلی در جوامع بشری بطور طبیعی وجود دارد و حتی در صورت اشتباه در برخی از تصمیم گیری ها در نهایت اجتماع از این قضیه درس عبرت گرفته و در آینده عاقلانه تر عمل میکند. رجوع کنید به (…).
احسنت؛ فکر میکنم دقیقا به همین خاطر باشه که مدیران سایتهایی مثل اسلش دات ترجیح میدن خودشون مستقیما به محتوای مطالبشون نظارت داشته باشن یه جایی خوندم که از قول یکی از مدیرهاش نوشته بود که اگه ما بیایم دست کاربرهامون رو آزاد بگذاریم اسلش دات تبدیل میشه به یه سایت برای انتشار اخبار بر ضد مایکروسافت 🙂 این همون رویهای که یاهو در مورد یاهوبز برای ارسال مطالب به صفحهی اول در پیش گرفته یعنی این یاهو که تصمیم میگیره چه مطلبی در صفحهی اولش پابلیش بشه. البته این مسئله خودش جای بحث داره ولی گاهی وقتها حتی دموکراسی باعث میشه حقوق اقلیتها نادیده گرفته بشه. مرسی از مطالب خوبت.
من هم با نظر این که خرد جمعی همیشه کار درست را انجام نمی دهد موافقم … خرد جمعی به جمعش خیلی بیشتر از خردش بستگی داره ( نیاز به توضیح ) ….. من از این جمله خیلی خوشم اومد ” هر تصمیمی را نمیتوان به صورت دموکراتیک گرفت: گاهی نظرات یک فرد و یا یک گروه آگاه، به مراتب از تصمیمات جمعی بهتر هستند. ” اما از طرف دیگه فکر می کنم که گاهی نظرات یک فرد ممکن است از تصمیمات جمعی حتی گروه آگاه هم بهتر باشد.
به هر حال .. اگه تمام مردم جهانم به من بگن که ….. ممکنه که من قبول نکنم . و دموکراسی یعنی این که تمام احترامات و حقوق را برای من قائل بشن.
ببخشید اگه یه خورده از اصل محتوی فاصله گرفتم.
دکتر جان سلام !
این نوشته شما جای بررسی و تامل دارد .
تجارب سه هزار ساله بشر تا الان به اینجا رسیده که خرد
جمعی را مترادف با دموکراسی میداند.
برداشتی غیر از این داشتن در خارج از وب شاید همان
دیکتاتوری باشد .
در این وسط بحث منافع فردی یا جمعی هم مطرح می
شود.
و عموما حقیقت دارد قربانی منافع فرد یا جمع می گردد.
به نظرم دنیا مسیر غلط نمی رود .
و در عین حال به نظرم هر کس مختار است انتخاب کند
“یک پزشک” بخواند ” (…) صورتی ” …. یا “روش تدریس”
این نوشته شما همچنان جای نقد فراوان دارد …..
دکتر جان سلام
منظورت از نامتمرکزسازی، همون تمرکز زداییه؟
در ضمن من همیشه از خوندن مطالبت لذت برده ام و نمی تونم حتی یک هفته رو بدون آپدیت هات سر کنم. می دونی این احساس رو خیلی وقته که نداشتم. آخرین بار زمانی بود که مجله دانستنیها و دانشمند چاپ می شدن و برای خودشون رونقی داشتن.
همیشه منتظر مطالب جدیدشون بودم تا سورپرایزم کنن با اطلاعات بکر و هیجان انگیز!
صحبت از هیجان انگیز شد. این وبلاگ رو ببین حتما لذت میبری:
طرف رفته تو جلد ناصر الدین شاه! شاه شهید! خیلی باحال می نویسه. من هم نقاشی هاش رو میکشم :دی خوشحال میشیم اگه نظرت رو بگی:
http://nassereddinmirza.blogfa.com