فیلم آخرین سامورایی – معرفی، نقد و تحلیل – The Last Samurai (2003)
فرانک مجیدی: در روزهایی که دست یافتن به واقعیت محض تمام هدف زندگی انسانها شده، افسانهها تاثیر عمیقی بر انسان میگذارند. گاه آنقدر غرق در روزمرگیها و یکنواختی میشویم که از یاد میبریم زیستن و جنگیدن برای حفظ شرافت از افتخارات پدران ما بوده است. فیلم «آخرین سامورایی» به کارگردانی ادوارد زوویک، تلاش میکند این داستان تاریخی را در گوش مردمان امروز زمزمه کند.
کاپیتان ناتان آلگرن(تام کروز) یکی از جنگجویان سپاه ژنرال کاستر در جنگهای علیه سرخپوستان بوده و خاطرات کشته شدن زنان و کودکان بیگناه قبایل سرخپوستی عذابش میدهد، آنچنان که برای رهایی از این خاطرات به الکل پناه آوردهاست و تقریباً همیشه دائمالخمر است. او اکنون برای یک شرکت اسلحهسازی با توجه به مهارتش در تیراندازی تبلیغ میکند. در یکی از روزها یکی از همسنگران سابقش به او پیشنهاد کار میدهد. از طرف دولت ژاپن از او خواسته میشود برای آموزش سربازان ژاپنی و تجهیز آنان به سلاح گرم ناتان به ژاپن برود. این ساخت سپاه جدید هدفی دارد و آن از بین بردن ساموراییهایی است که اطرافیان امپراتور، امپراتور جوان را از آنان بیم میدهند و تلاش میکنند او را قانع سازند ساموراییها و در صدر آنان، کاتسوموتو(کن واتانابه) قدرت را از کف او خارج میسازند. ناتان با وعدهی یک حقوق خوب به ژاپن میرود و به سربازانی آموزش میدهد که همگی دهقانند و تا بحال تفنگ ندیدهاند.
فرمان حمله به سپاه کاتسوموتو در شرایطی صادر میشود که سربازان زیر دست ناتان هنوز آمادگی جنگیدن ندارند و بر خلاف نظر ناتان باید به جنگ بروند. نتیجه هم که قابل پیشبینی است: شکست. ناتان زخمی در میان ساموراییها گرفتار میشود ولی هنوز تسلیم نشده و در صحنهای که با مرگ فاصلهای ندارد با فرو کردن نیزهای در گلوی یکی از ساموراییها خود را از چنگال او میرهاند، کاتسوموتو با دیدن او به یاد یکی از رویاهایش میافتد که ببری خشمگین در محاصره تسلیم نمیشود و به یارانش اجازهی کشتن او را نمیدهد و در نهایت او را اسیر میکنند تا اطلاعات لازم را از تحرکات ارتش به دست آورند. ناتان را به خانهی خواهر کاتسوموتو، تاکا(کویوکی)، میبرند تا زخمش درمان شود. در خانهی تاکا هم زخم و هم اعتیاد او به الکل درمان میشود و او در مییابد آن سامورایی که مجبور به کشتنش شده، شوهر تاکا بوده و او اکنون از او و دو پسر خردسال یتیم شرمنده است. کاتسوموتو برای شناختن ناتان دفترچهی خاطرات او را میخواند و از درگیریهای روحی او آگاهی مییابد، در مقابل ناتان هم نسبت به مردم غریبهی دهکده که با صبوری کار میکنند و کار، کنجکاو میشود و پس از مدتی به زندگی آنان علاقمند میشوند. آرامش غریب و وقار تاکا در او تاثیر مینهد و او کمکم دلباختهی این زن ژاپنی میشود.
در صحبتهایی که بین ناتان و کاتسوموتو رد و بدل میشود او پی به پوچی جنگ با ساموراییها میبرد و در مییابد تنها یک وسیله برای برآورده شدن مطامع درباریان و مهمترین دشمن کاتسوموتو،اومورا(ماساتو هارادا) بوده و در جبران اشتباهش تلاش میکند سامورایی بودن و روح زندگی سامورایی را بیاموزد و پس از مدتی، یک سامورایی تمام عیار میشود. با رسیدن بهار، کاتسوموتو و یارانش به مانند دوستی عزیز او را به پایتخت میبرند و کاتسوموتو برای مذاکره با امپراتور میرود اما با توطئهی اومورا، به این بهانه که کاتسوموتو حاضر به باز کردن شمشیر خود نیست او را زندانی میکنند. ناتان که به مقر فرماندهی ارتش بازگشته با مطلع شدن از اینکه کاتسوموتو قرار است کشته شود، تصمیم آخر را می گیرد و برای نجات کاتسوموتو به کمک ساموراییها میرود که این عملیات منجر به کشته شدن یگانه پسر کاتسوموتو میشود. دیگر راهی بین دو طرف نمانده جز جنگ آخرین، جنگ شمشیر و شرافت با قدرتطلبی و مسلسل…
فیلم «آخرین سامورایی» فیلمی در ستایش ایستادگی در راه هدف است. این فیلم روایتگر زمانهای است که دنیای غرب و شرق دو دنیای متفاوتند. با اینحال شرقیها هیجان زده از داشتن دنیای بهتر در تلاشند که خود را به رنگ مردمان مغرب زمین درآورند. اینجاست که سنت و مدرنیته، هویت و سرخوشیهای غریبی که دنیای تازه با خود میآورند در تقابل با هم قرار میگیرد. کشتیهای بخاری که با کیمونوهای رنگین ابریشمین ترکیب غریبی میدهد، شکوفههای گیلاس که با دنیای کت و شلوارها و کلاههای سیلندری یکی نمیشود. اما موج ورود این دنیای تازه در زندگی آرام ژاپنیها آنچنان سهمگین است که گریز و گزیری از آن متصور نیست. با این حال، ژاپنیها، این مردم آرام و صبور، رنگها و انگهای خود را بر هدایای غرب و مردمانش مینهند. فیلم گذار ناتان آلگرن را از یک الکلی بی قید به مردی آرام که لباس ژاپنی بر تن دارد و مانند آنان بر زمین می نشیند و در جاهایی حتی ژاپنی سخن میگوید بخوبی در خود گنجانده است. نیز فیلم بر وقار زن شرقی و آرامشبخشی او تاکید خاص دارد. کاراکتر تاکا دیالوگ محدودی دارد و تازه، آن مقدار هم به زبان ژاپنی است اما حضور او در فیلم بعنوان زنی صبور، آرام و سختکوش و مهربان بسیار به چشم میآید و تقریباً یادآور حضور غریب و تاثیر گذار بازیگر زن ژاپنی در فیلم silk است.
بازی تام کروز بسیار تاثیرگذار است. او برای بازی در این فیلم تا مدتها آموزش شمشیرزنی دیدهبود. البته خاطرهی فیلمهای خوب و حضور درخشانش در فیلمهای ماموریت غیر ممکن و چشمهای باز بسته انتظاری جز این را از او ایجاد نمیکرد. هرچند، مدتی پس از این فیلم با اظهارات عجیبش به نفع فرقهی ساینتولوژی و ارتباط با کیتی هلمز محبوبیتش بشدت افت کرد و اینروزها تلاش میکند با فیلم جدیدش، «والکیری»، دوباره به دوران اوجش باز گردد.
اما در کنار فوقستارهای چون کروز، فیلم ستارهای در خور ستایش دارد و او «کن واتانابه» است. پس از این فیلم او یکی از بازیگران مطرح آسیایی بود که با شایستگی راه جهانی شدن را آغازید و پس از آن در فیلمهای «خاطرات یک گیشا» و «نامههایی از آیووجیما» درخشید. سه سکانس این فیلم را بسیار دوست دارم که شخصیت محوریشان واتانابه است. اول، آنجا که او به کابینه میرود و در مشاجرهای با اومورا حاضر به گشودن شمشیرش نمیشود و آنگاه است که شمشیرش را بر دو دست میگیرد و در برابر امپراتور تعظیم میکند و میگوید: «تنها وقتی شمشیرم را کنار میگذارم که امپراتور از من بخواهند»، اما امپراتور که نوجوانی ترسو است هیچ نمیگوید، اومورا پوزخند پیروزمندانهای میزند و درد و بغضی که در صورت کاتسوموتو میآید تمام غم بزرگ یک سامورایی است که گفتنی نیست، دیگری وقتی است که پسرش در برابر دیدگان او میمیرد و او میان رییس گروه بودن و پدر بودن خود درگیر میشود و در آخر سکانس آخر بازی اوست که از آلگرن میخواهد او را بکشد تا مانند یک سامورایی باشرف بمیرد. واتانابه در یکی از خاطراتش میگوید در یک سکانس که باید با شمشیر با کروز روبرو میشد ناگهان اشتباهی مرتکب میشود و کم مانده بود جداً سر از بدن کروز جدا کند!
عوامل فیلم مطالعهی عمیقی بر فرهنگ شرق و ژاپن انجام دادهاند که در لباسها، صحنهآرایی و حتی روایت ظرایف سنت هاراگیری و چرایی وجودش مشهود است. جالب آنست که بدانید امپراتور نوجوان فیلم که آنقدر دیر و پس از گذشتن کار از کار به سخن میآید، همان امپراتور میجی بزرگ است که در زمان حکومت طولانی مدتش ژاپن را به بالاترین سطح توسعه و پیشرفت نسبت به نیاکان خود رساند و چه بسا او را از نیکترین امپراتورهای سرزمین آفتاب هم نام برده اند، سرزمینی که شاهبیت غزلهایش را شکوفههای گیلاس میسرایند.
فیلم “آخرین سامورایی” نامزد چهار اسکار شد و در مجموع به 39 نامزدی در جشنوارههای دیگر رسید که 15 بار منجر به کسب جایزه گردید. به شما پیشنهاد میکنم اگر تا به حال این فیلم را ندیدهاید آن را به لیست دیدنیهای خود در آینده اضافه کنید، پشیمان نمیشوید!
به قطعهای از ساندترک فیلم گوش کنید:
با درود بر شما
دو بار تاکنون فیلم را دیدهام و هر دو بار هم ازش خوشم اومد. فقط بار اول چون دیدنش برام همزمان با اکران فیلم 300 بود، از یک دیالوگش در آغاز نبرد ساموراییها با نیروهای دربار که تام کروز نبرد نابرابر رو به رویداد یکسانی در گذشته دور (داستان فیلم 300) بین ایرانیان و نیروهای یونان اشاره میداد کمی متاسف شدم. تضاد روحی بوجود آمده برای زن در پذیرش ناتان و پرستاری و سپس دلباختگی به او با وجود اطلاع از اینکه او قاتل شوهرش بوده برام جالب بود. همینطور شخصیت پایدار و احترام برانگیز کاتسوموتو.
سپاسگزارم
استاد عزیز دکتر مجیدی .
خیلی وقته وبلاگ شما را پیگیر هستم . ولی این اولین نظر من هست . مطلبی داشتم با عنوان : آشفته بازار فروشگاههای اینترنتی در ایران ، دوست دارم لینک این مطلب در این بخش قرار بگیرد تا دوستان وبگرد کمی حواسشان جمع شود . ممنون
لینک این مطلب : http://razavi.razdanesh.com/?p=16
ممنون
سلام و خسته نباشید
سایتتون مطالبه خوبی داره و منم هر وقت که برسم دنبال میکنم
فقط این موضوعات سایت رو براشون شما یه اسم انگلیسی تعریف نکردید و ؟؟؟؟؟؟ نشون میده
اونها رو هم تصحیح کنید حرف نداره
این فیلم رو هم اگه اشتباه نکنم حدودا 2-3 سال پیش دیدم
ولی فیلمه جالبی بود و خیلی قوی
فیلم از جنبه های مختلف جای تحسین داره، ولی اون دروغی که در یکی از دیالوگهای تام کروز درمورد شکست سپاه ایران بیان میشه واقعا بی شرمانه ست !
موسیقی این فیلم ساخته هانس زیمر است و بنظر من یکی از معدود ساند ترکهایی است که تمامی آلبوم را میتوان گوش داد…
در ضمن یکی از علتهای شباهت بیش از حد فیلم و داستان و همچنین صحنه های نبرد نهایی با فیلم شجاع دل مل گیبسون اینست که هم ادوارد زوئیک و هم دست اندرکاران جلوه های ویژه آن در آن فیلم با مل گبسون همکاری میکردند.
صحنه مرگ فرزند واقعاً شاهکار بود که میان آنهمه صدای گلوله و شمشیر پدر صدای ناله فرزند را میشنود و شوکه میشود… خیلی عالی بود و همچنین میزانسن صحنه حمله نینجاها به مراسم جشن شاهکاری به تمام معنا هستش
خیلی ممنون از مطلب زیبای شما
سلام.دستتون درد نکنه..از موسیقی کلی لذت بردم…
سلام دکتر
چند بار این فیلم رو دیدم و هر بار بهتر از بار قبل….
یه فیلم خیلی خوبه و شما خیلی خوب توضیح دادید دربارش…
قبلها که فیلم رو دیدم مطلبی دربارش نوشتم ولی به حد مطلب شما جامع و کافی نبود ولی از این پست یاد گرفتم که اگه میخوام پستی بدم مثل شما تمام و کامل دربارش تحقیق کنم و بنویسم….
http://weblog.delphi4we.com/?p=75
اما به نظر من اصلا فیلم قوی نبود.
گزینه های خیلی بهتر از اون هم موجوده.
“در روزهایی که دست یافتن به واقعیت محض تمام هدف زندگی انسانها شده …”
0. آیا واقعا” در این روزها دست یافتن به واقعیت محض تمام هدف زندگی انسان ها شده است؟!
1. حالا، اگر به دنبال واقعیت محض ایم، افسانه ها چرا روی ما تاثیر می گذارند؟!
2. اگر غرق در روزمرگی ها و یکنواختی هستیم، پس کی تمام هدف زندگی امان به دنبال واقعیت محض رفتن بوده است؟! (بالاخره دنبال واقعیت محض بوده ایم یا نه؟)
من دی وی دی این فیلم را دارم و پشت صحنه فیلم رو دیدم.
فیلم در سه کشور ژاپن , نیو زیلند و آمریکا ضبط شده است و اون سربازها دانشجو ها و داوطلبانی بودند که دو هفته آموزش دیدیند که تفنگ به دست بگیرند
من این فیلم رو چند بار دیدم، به نظرم فیلم نیست،شعره…
من این فیلم رو بارها و بارها دیدم حسابش از دستم رفته ولی یک چیز بگم که هر بار که این فیلم رو دیدم با دیدنش به عرش رفتم و با تمام شدنش برگشتم شاهکاره هالیووده ……..
آقا من خیلی گشتم این فیلمو پیدا کنم و ببینم اما موفق نشدم پیدا کنم. کسی این فیلمو داره که بتونه برام بفرسته . هزینه اشو میدم . ممنون
به ایمیلم نامه بدید
ازجمله دیالوگ های کلیدی فیلم :
استاد سامورایی : اگر همه عمرت را به یک گل نگاه کنی به یقین اشتباه نکرده ای.
سلام
خیلی خوشحال شدم که درباره این فیلم مطلبی را دیدم که کسی به این زیبایی مطرح کرده باشه
من هم بارها این فیلم را دیدم و لذت بردم.
من در آژانس هواپیمایی کار میکنم و برنامه ای که داریم این هست که بتونیم فیلم های جالب از جاهای دیدنی ایران تهیه کنیم و برنامه ای که جالب خواهد شد استفاده از موزیک متن این فیلم در بعضی از این تیزرها خوهد بود ایشالا
از چند روز دیگر شروع به کار میکنیم ، خوشحال میشوم گاهی به سایت ما سر بزنید و نظر خودتان را بفرمایید
فیلم جالب است . البته برخی ایرادات و دروغ هایی در آن مطرح شده که یک کم باورکردنی نیست .