معمای شکسپیر : آیا واقعا شکسپیر شخصا همه آثاری را که به او نسبت داده شده، نوشته است؟!

در پاییز سال 2008 شبکه تلویزیونی «آرته» (Arte) که به دو زبان فرانسه و آلمانی پخش میشود و بطور عمده در زمینه فرهنگ و هنر برنامه دارد، یک نظرخواهی از بینندگانش پخش کرد در مورد اینکه بهترین و برترین نمایشنامه-نویس تاریخ کیست. در طول ده هفته، هر هفته در یک برنامه یکساعته، یک نمایشنامهنویس (از ده نمایشنامهنویسی که به مرحله پایانی رسیده بودند) از طریق مصاحبه با متخصصان و تاریخنگاران تئاتر، بازیگران و کارگردانهایی که تبحری خاص در اجرای آثار آن نمایشنامهنویس بهخصوص از خود نشان داده-بودند، و بالاخره منتقدان تئاتر معرفی میشد. از عهد کلاسیک سوفوکل به مرحله نهایی رسیدهبود و از دوره رُنسانس مولییر و شکسپیر، از سده نوزدهم گوته و شیلرِ آلمانی، از آستانه سده بیستم ایبسن و چخوف، و سه نفر هم از خود سده بیستم: برشت، بکت و سارتر. در یک شب ویژه که برنامه بطور زنده پخش میشد، بینندگان از سراسر اروپا و سرزمینهایی دیگر از جمله تونس با تلفن و دورنگار و رایانه شروع به رأی دادن کردند و همانطورکه شاید حدس زدهباشید، شکسپیر بعنوان بهترین نمایشنامهنویس طول تاریخ انتخاب شد. ردهبندی نهایی ده نفری که از ابتدا از میان پنجاهوسه درامنویس انتخاب شدهبودند، بهشرح زیر است:
1- شکسپیر
2- شیلر
3- مولییر
4- برشت
5- گوته
6- سوفوکل
7- بکت
8- سارتر
9- چخوف
10- ایبسن
واقعیت این است که پس از سدهها شکسپیر هنوز مانند گوهری یگانه در میان نویسندگان تئاتر میدرخشد. وقتی به سوفوکل فکر میکنیم، نام دو یا سه نمایشنامه او را به یاد میآوریم؛ وقتی به اوریپید میاندیشیم شاید فقط مدهآ به ذهن آید؛ به مولییر که میرسیم، فورا نام سه یا چهار نمایشنامه به خاطر میآید، چخوف هم همینطور. ولی هنگامی که به شکسپیر فکر میکنیم، تعداد زیادی نمایشنامۀ تراژدی، تاریخی و کمدی به یاد میآید. این بدان دلیل است که از میان سی و چند نمایشنامهای که از شکسپیر باقی مانده، تعداد زیادی از آنها از کیفیت بسیار بالا، و شاید بتوان گفت استثنایی، برخوردارند. یعنی درصد آثار عالی شکسپیر نسبت به کل آثارش بسیار بالاست. از این لحاظ شاید فقط چخوف و ایبسن با او برابری کنند.
واقعیت دیگر این است که در طول سدهها به خاطر همین کیفیت استثایی آثار شکسپیر همیشه این سوال مطرح بوده که آیا واقعا شکسپیر بوده که این آثار را نوشته، همان شکسپیر که به قول همدورهایش، جانسُن، به زحمت «یونانی» و «لاتین» بلد بوده؟ جان میچل میگوید برای جا دادن همه کتابها و جزوهها و مجلهها و مقالههایی که درمورد هویت شکسپیر سوال مطرح کرده-اند، باید یک کتابخانه بزرگ بنا کرد. در 1912 قبل از اینکه این بحثها به اوج خود برسد، یک استاد بلژیکی دانشگاه به نام سلستن دامبلُن برای نوشتن کتابی که هویت اصلی شکسپیر را زیر سوال میبرد و نویسنده آثار او را لرد روتلند معرفی میکرد، حدود پنجهزار عنوان کتاب خواند و جزء منابع خود ذکر کرد. صدها نفر پژوهشگر براساس همان اطلاعات بسیار محدودی که درباره شکسپیر و زندگیش وجود دارد، و براساس آثار او به نتایجی بسیار دیگرگون و متفاوت رسیدهاند. از جمله این پژوهشگران، مارک تواین نویسنده امریکایی بود که معتقد بود نویسنده واقعی آثار شکسپیر کسی نیست جز سِر فرانسیس بیکن، فیلسوف، دانشمند، دولتمدار و درباری همدورۀ شکسپیر. یکی از معضلاتی که به این بحثها دامن میزد این بود که املاء و امضای شکسپیر در موارد مختلف به کلی متفاوت بودهاند. گاهی Shakspere بوده، گاهی هم Shake-Speare با یک خط فاصله. همین تفاوتها باعث شده که عدهای هم بگویند در آن زمان یک شکسپیر واحد وجود نداشتهاست. حتی عدهای هم ادعا کردهاند این اسم در اصل «شیخ زبیر» Sheikh Zubair بودهاست.
جان میچل میگوید: «بعنوان روایت کامل و عامشمولِ طبیعت و بشریت، آثار شکسپیر با کتاب مقدس مقایسه شدهاند. از این نظر نویسنده آنها مردی «جهانی»، درخشانترین ذهن دوران خودش و نهتنها یک شاعر سرشار از الهام، بلکه یک متخصص همه علوم و شناختها بود.» اساس بحثهای شکاکان این است که میان این فرد با این خصوصیات و شکسپیری که در «استراتفوردِ» انگلستان به دنیا آمد، تحصیلات درستوحسابی نداشت و سپس در لندن به کار تئاتر پرداخت، ورطهای عظیم نهفته است. فهرست اجمالی زمینههای شناختی که در آثار شکسپیر در حد فوقتخصص توصیف شدهاند، به این قرار است:
حقوق و اصطلاحات حقوقی معاصر و تاریخی
آداب و رسوم دربار، ذهن و آداب و زبان اشرافی
شیوههای شکار، ورزش و پرورش عقاب توسط درباریان و اشراف
فلسفه، چه آشنایی کلاسیک و چه بسیار تخصصی
آداب دولتمداری و دولتمردی
شناخت تخصصی کتاب مقدس
تاریخ انگلستان و اروپا
ادبیات و زبانهای رومی و یونانی
زبانهای فرانسوی، ایتالیایی و اسپانیولی
جغرافیا و مکانهای سفر در ایتالیا
فرانسه و دربار خاندانِ «ناوار»
اصطلاحات و آداب و رسوم دانمارکی
گیاهشناسی و طراحی باغهای منظم
سرزمین «ویلز» و اهالی آن
موسیقی و اصطلاحات موسیقایی
نقاشی و مجسمهسازی
ریاضیات
ستارهشناسی و نجوم
تاریخ طبیعی
پزشکی و روانشناسی
زندگی نظامی
شناخت مربوط به علائم و نقشهای روی پرچمها
نشانهای نظامی و کشوری، سپرها و …
اکتشافات و دنیای جدید
کشتیرانی و دریانوردی
چاپ کتاب
ادبیات عامیانه، اسطورههای جن و پری، و ماوراء طبیعت
گرداندن تئاتر و عادات بازیگران
اصطلاحات تخصصی دانشگاه کمبریج
فراماسونری
خواندن نشانههای رمزی و پلیس مخفی
معمای شکسپیر
انتشارات نیلا
45 صفحه
مترجم: امید روشنضمیر
یکی از مسائل، قاموس وسیع واژههای انگلیسی شکسپیر است. نویسنده-ای به نامه ماکس مولر در سده نوزدهم چنین مینویسد:
«یک کشیش روستایی بهدرستی ادعا میکند برخی از رعایای کلیسای او بیش از 300 واژه بلد نبودند. [در دوارن معاصر] در انگلستان، فردی که تعلیم خوبی دیدهبود، به دبیرستان و دانشگاه رفتهبود و کتاب مقدس، آثار شکسپیر، روزنامه تایمز و تمام کتابهای عمده را خواندهبود، بهندرت بیش از 3000 تا 4000 واژه در محاوره روزمره استفاده میکرد. [متخصصان] و کسانی که دقت بیشتری به خرج میدهند، شاید تا 10.000 واژه استفاده کنند. کتاب مقدس (عهد عتیق) هرچه میگوید با 5642 واژه است. آثار میلتون بر اساس 8000 واژه بنا شدهاند، و شکسپیر که شاید از هر نویسنده دیگری در هر زبان دیگری تنوع وسیعتری از بیان را به نمایش میگذارد، تمام نمایشنامههایش را با حدود 15000 واژه شکل میدهد.»
نویسندهای به نام کلارک در کتابی به نام «عناصر زبان انگلیسی» میگوید: «واژگان شکسپیر بیش از دو برابر هر نویسنده انگلیسی زبان دیگر است… زبان محاورهای انگلیسی، همچنان که ادبیات نوشتاری، بیش از هر کس دیگری به او مدیون است.»
در زمینههای دیگر نیز او همین شناخت و تخصص حیرتانگیز را به نمایش میگذارد. جان میچل معتقد است: «با شواهدی که در دست داریم مبنی بر اینکه او ادبیات و تا حدودی زبانهای یونانی، رومی، فرانسوی، ایتالیایی و اسپانیایی را بلد بوده، تصویر دانشمند متعهد و پُرکاری به دست میآید که از دوران کودکی در یک فضای فرهنگی متعالی پرورش یافتهاست.»
درمورد واقعی بودن شخصیتهای شاهان، ملکهها، وزراء، شوالیهها و زنان درباری در آثار شکسپیر بسیار نوشتهاند و حتی یکی از معروفترین انتقادهایی که به شکسپیر شده، از طرف تولستوی است که گفتهبود شخصیتهای درباری و اشرافی شکسپیر همگی واقعی و زندهاند، ولی او به مردم عادی و طبقه عامه دقت لازم را مبذول نمیدارد و به آنها نمیپردازد.
نویسندهای به نام جی.تاماس لونی که معتقد است یک درباری به اسم ارِل ادوارد آکسفورد نویسنده واقعی آثار شکسپیر است میگوید: «نهتنها قدرت این نویسنده در تصویر کردن درباریها و اشراف با نشان دادن شخصیتهای زنده و پر از شور انسانی، بلکه شکست و ناتوانیش در انجام همین کار در رابطه با بقیه طبقات اجتماع، به ما نشان میدهد که شکسپیر در ردههای بالای اشرافیت میزیستهاست.»
به هرحال همه این نمونهها بر این اساس استوارند که ویژگیهای آثار یادشده اصلا با زندگی شکسپیری که ما میشناسیم یا آن حداقل اطلاعاتی که از او داریم نمیخواند. حتی عدهای بر این عقیدهاند که نه یک نویسنده واحد، بلکه گروهی از نویسندگان مسئول واقعی آثار شکسپیرند.
سخنرانی بورخس که در کتاب معمای شکسپیر آمده، نمونهای عالیست از یک طرفدار این نظریه که واقعا خود شکسپیر بود که این آثار را نوشت. منطقی که او میآورد بسیار عالیست و حاکی از ذهن پویا و درخشان نویسندهای برجسته. درعینحال متن سخنرانی آکنده از رجوع و یادآوری نویسندهها و کتابهای مختلف در طول سدههای گذشته است و این نکته را به یاد ما میآورد که بورخس کتابخوان قهاری بود و سوی چشمانش را در این راه گذاشت. متن سخنرانی مربوط به سال 1964 است و از آنِ کسی است که زمانی گفتهبود بهشت باید یک کتابخانه بسیار بزرگ باشد.
با درود بر شما.
نکته اول اینکه یک سرویس فارسی پادکست چند سالی است فعال شده است و ما هم روی آن پادکستی داریم به اسم ای اند ام و مطالب شنیدنی! برای آن تهیه میکنیم.با توجه به مهجور بودن نسبی پادکست در
ایران از شما دعوت میکنیم سری به این پادکست بزنید و نظرات ارزشمند خود را بیان کنید و در صورت تمایل لینک پادکست ما را اضافه کنید.متاسفانه سرویس دهنده آوای پارسیان فعلا قابلیت ویرایش قالب را در اختیار کاربران قرار نداده است.آدرس پادکست ما http://mdavanlou.cast.ir میباشد.
نکته دوم در مورد شکسپیر اینکه شاید بسیاری از دوستان داستانهای او را و نمایشنامه هایش را نخوانده باشند و یا نصفه و نیمه داستان را بدانند.با اجازه شما من کتاب شاهکارهای شکسپیر ترجمه و نگارش م.ب.آذینفر از انتشارات آسیا را توصیه میکنم که به زبانی ساده و کار راه انداز آثار مهم شکسپیر را مرور کرده.
با سپاس
سلام. خواستم یادآوری کنم که گوته و شیلر متعلق به قرن هیجده بوده اند و نه نوزده. متشکرم.
بنظر من اسم مهم نیست . اینکه چه کسی بوده که نوشته و در بین گور مردگان بدنبال اسم واقعی گشتن کار عبث و بیهوده ای است. مهم این است که ببینیم چه گفته. هر که بوده یک انسان فانی بوده که فقط نوشته هایش جاودان مانده برای آیندگان حالا هر اسمی که میخواهد داشته باشد. میخواهد علی باشد یا محمد یا شکسپیر. همه ما یکی هستیم.
انظر الی ماقال ولا تنظر الی من قال..
یعنی سواد بالا یا نمره بالا ربطی به خلاقیت و استعداد داره؟
از طرف ارواح ادیسون,لوئی پاستور,زولا…
دو سال پیش این مطلب را نوشتید و حالا رولند امریش با ساختن فیلم «بی نام» دوباره این نظریه را زنده کرده که ارل ادوارد اکسفورد نویسنده حقیقی آثار شکسپیر است. از همه بیربط تر این ادعا که ایشون فرزند نامشروع الیزابت است که خب از نظر تاریخی واقعا هیچ سندی ندارد. در کل دوباره این بحث باز خواهد شد.
مرسی از شما . جالب بود :)
به نظر من، این یکی از برنامه هاست تا اشخاص بزرگی مثل شکسپیر به فراماسونری وصل کنند و آخرش باعث تحقیر اونا بشن.
حقیقت پیش خداست نگران نباشید انجا همچی گویاست ولی شاید شکسپیری وجودنداشته باشد