دیالوگ – ایستگاه آخر

4

فرانک مجیدی:

سوفیا (هلن میرن): تو یه لحظه هم فریبم نمی‌دی! دقیقاً می‌دونم چه کار داری می‌کنی!
[به سمت چرتکوو (پل جیاماتی) می‌رود] می‌خوام وصیتنامه رو ببینم! این در محضر خداوند، حق من بعنوان همسرشه!
چرتکوو: تو از چی می‌ترسی؟!
سوفیا: تو، از تو می‌ترسم!
چرتکوو: مطبوعات تشنه‌ی خونند سوفیا و آرزو داشتم که بتونم ویرانت کنم، تو داری آسونش می‌کنی!
سوفیا [فریادزنان]: هر چی دلت می‌خواد بهشون بگو! ادامه بده، ویرانمون کن!
چرتکوو [متقابلاً داد می‌کشد]: من احترام زیادی برای لئو نیکولایوویچ قائلم! خیلی خوش‌شانسی! [به سمت در اتاق می‌رود]
سوفیا: چرا شوهرم نمی‌تونه اون چیزی که هستی رو ببینه؟!
چرتکوو [با فریادی بلندتر]: اگه یه زن مثل تو داشتم، حتماً مخم رو می‌ترکوندم [آماده‌ی خروج از در، دوباره رو به سوفیا، با لبخندی نیشدار] یا می‌رفتم آمریکا!!! [در را می‌کوبد]


ایستگاه آخر

[سوفیا و والنتین سر میز شام هستند و به یک صفحه‌ی اپرا گوش می‌دهند] والنتین: امیدوارم حالتون بهتر باشه!
سوفیا [لبخند می‌زند]: اپرا دوست داری؟
والنتین: بله! [مکثی می‌کند] من درباره‌ی همه‌چیز، خیلی متأسفم!
سوفیا [لبخند می‌زند و به فکر فرو می‌رود]: آواز خیلی زیباییه. درباره‌ی زنی هست که مردی رو که دوست داشت، رهاش می‌کنه. همه این آواز رو خیلی تأثیرگذار می‌دونن… البته توی اپرا!
[تولستوی وارد می‌شود و سوفیا به‌گرمی لبخند می‌زند] تولستوی: زندگیمون دیگه داره غیر قابل تحمل می‌شه!
[والنتین بلند می‌شود که برود] سوفیا: بشین والنتین!
والنتین: واقعاً توی تلیاتنکی منتظرم هستن.
سوفیا: نه نه نه، خواهش می‌کنم بشین. از شامت لذت ببر، این فقط یه دعوای ساده‌‌ی زن و شوهریه!
تولستوی [خطاب به سوفیا]: من هیچ‌وقت از دوست‌داشتنت دست بر نداشتم.
سوفیا: البته!
تولستوی: ولی خدا می‌دونه تو آسونش نمی‌کنی!
[والنتین با نگرانی صحنه را می‌پاید] سوفیا: چرا باید آسونش کنم؟ من کار زندگی تو هستم، تو هم کار زندگی من هستی! این یعنی عشق!
والنتین: من باید برم!
تولستوی: نه، بشین! آها، پس، پس عشق اینه؟! این متعجبت نمی‌کنه پسر؟
والنتین: فکر می‌کردم یه مورد جزئی باشه ولی… [مثل تمام مواقعی که هیجان‌زده می شود، عطسه می‌کند]
تولستوی و سوفیا: عافیت باشه!
تولستوی: ولی به‌هر حال، حق با این بچه‌ست! اگه نمی‌تونیم یه زندگی آروم و معمولی داشته‌باشیم، نمی‌تونم کار کنم و آرامش داشته‌باشم. من باید برم!
سوفیا: بری؟!
تولستوی [داد می‌زند]: پیش چرتکوو نه، اما باید برم.
سوفیا [او هم داد می‌زند]: کجا بری؟
تولستوی: دوشن (پزشک خانوادگی) می‌گه تو بالاخره من رو می‌کشی!
سوفیا [بلند می‌شود و فریاد می‌زند و بشقابش را به گوشه‌ای پرت می‌کند]: پس برو! هر جا دوست داری برو! [در طول میز حرکت می کند و بشقاب‌ها را می‌شکند و داد می‌زند، والنتین گوشه‌ای پناه گرفته!] هر جا دوست داری برو! ازت متنفرم! از چیزی که بهش تبدیل شدی متنفرم! [تولستوی جا خورده، سوفیا وانمود می‌کند قلبش تیر می‌کشد]


سوفیا (هلن میرن) به همسرش، لئو تولستوی (کریستوفر پالمر) [تولستوی در لحظات پایانی زندگی است و بی‌رمق روی تخت ایستگاه افتاده]: اگر هم حرف نزنی، صدات رو می‌شنوم! من رو دوست داری لووشکا؟ [تولستوی به‌سختی روی بستر بیماری، سرش را تکان می‌دهد] من هیچ‌وقت از دوست داشتنت دست بر نداشتم پرنده‌ی کوچکم! و تو هم هیچوقت دست بر نمی‌داری؟ نه، هیچ‌وقت! دیگه هرگز ترکم نمی‌کنی؟ نه، هیچ‌وقت! خوبه! خوبه! بیا بریم خونه!


پ‌ن: صدمین سال‌مرگ تولستوی هم رسید. برای تمام رمان‌ها و آثار ارزشمندش، او در قلب یک جهان، زنده و نامیرا می‌ماند.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

وقتی به رویدادهای تاریخی مهم و مکان‌های مشهور از زاویه دید متفاوتی بنگریم (گالری عکس)

همیشه زاویه دید خیلی مهم است. ما در مورد برخی از رخدادهای مهم تاریخ، همیشه یک یا چند عکس شاخص در ذهنمان است، در صورتی که همان عکس‌ها پشت صحنه‌های جالبی داشته‌اند که از آنها غافل شده‌ایم.به صورت مشابهی روتین‌ترین عکس‌های از بناهای مشهور،…

مجموعه عکس‌های چیزهای عجیب و ترسناکی که مو بر تن راست می‌کنند

چرا گاهی دوست داریم داستان‌ها یا فیلم‌های ترسناک را ببینیم؟ خود آزاری؟!در این پست که تعدادی عکس نستا ترسناک (بیشتر عحیب) خواهید دید، می‌خواهم نخست کمی در این مورد حرف بزنم.دلایل لذت بردن افراد از وحشت می‌تواند از فردی به فرد دیگر…

تخیل: تصور کنید که یک موجود هوشمند فرازمینی از زمین بازدید می‌کرد و در اینستاگرام پست به سبک…

ما نمی‌دانیم که هیچ وقت بیگانگانی که می‌گویند اینقدر وجودشان محتمل است، از زمین بازدید خواهند کرد یا آیا آشکارا رخ خواهند نمود یا نه.فعلا در حد داستان‌های علمی تخیلی به قضیه نگاه می‌کنیم.اما تصور کنید که یک موجود هوشمند فرازمینی…

روش‌های بد نشستن روی صندلی و شیوه نشستن سالم روی صندلی در محیط کار

در موقعیت‌های مختلف یا در هنگام خستگی، روش‌های مختلفی برای نشستن روی صندلی از سوی ما استفاده می‌شود که برای بدن مفید نیستند. برخی از این موارد عبارتند از:خم شدن روی صندلی: وقتی روی صندلی خمیده می‌شوید، ستون فقرات شما به درستی حمایت…

عکس‌های پراکنده جالب که دقایقی شما را سرگرم خواهند کرد

این ساعت آفتابی زمان را به صورت دیجیتالی نشان می‌دهدکریم عبدالجبار و مربی جان وودن : هرگز فراموش نکنید که چه کسی به شما کمک کرده و باعث پیشرفت شما شده.فقط به دقت نگاه کنیدآتش نشانان آمریکایی در حال خاموش کردن آتش در…

سفری در شهرهای باستانی دنیا به یاری تخیل میدجرنی

از شهرهای باستانی دنیا بقایایی مانده و بر اساس همین یقایا و توصیف‌ها و تحلیل مورخان، برخی‌ها اقدام به بازسازی رایانه‌ای شهرهای قدیمی کرده‌اند تا شکوه و عظمت آنها را به ما بنمایانند.اما میدجرنی هم راهی آسان برای این تصور بدون نیاز به…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
4 نظرات
  1. bahram می گوید

    ممنون از اینکه قسمتی از دیالوگ ایستگاه آخر را گزاشتید. فراموش کرده بودم که ببینمش حالا هر طور شده گیرش میارم و می بینمش.
    شاد باشید

  2. misssdandelion می گوید

    من عاشق این بخش دیالوگهاتونم
    مرسیی

  3. Sndefci می گوید

    مراحل کامل فیلمنامه نویسی باذکر نمونه

  4. دیزل ژنراتور می گوید

    من عاشق این بخش دیالوگهاتونم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5