معرفی فیلم: بانو
«تو میتوانستی پرواز کنی، (اما خواستی) که پرندهای نغمهخوان در قفسی با درهای گشوده باشی که تنها برای آزادی پرواز خواهد کرد.»
قسمتی از ترانه Walk On گروه موسیقی U2
هنگامی که شنیدیم «لوک بسون» قصد ساخت فیلمی در مورد «آنگ سان سوچی» را دارد، متعجب شدیم که این فیلمساز فرانسوی بهنام که مهارت زیادی در ساخت فیلمهای اکشن مثل آبی بیکران، عنصر پنجم، لئون، سری تاکسی، نیکیتا یا Taken دارد، چگونه از پس ساخت فیلمی با محتوای سیاسی برمیآید، فیلمی که باید زندگی شخصی را به تصویر بکشد که دو دهه از عمرش را در حبس خانگی به سر برده است و بنابراین سناریوی مهیجی را نمیتوان از دل آن بیرون کشید و ساخت. به علاوه ساختن فیلمهای تاریخی به خصوص در مورد شخصیتهای زنده به اندازه کافی دشوار است.
اما لوک بسون تصمیم خود را گرفته بود و فیلم را بر اساس نوشته «ربکا فرایان» ساخت و سرانجام در سپتامبر سال 2011، فیلم بانو The Lady برای نخستین بار در جشنوار بینالمللی فیلم تورنتو به نمایش درآمد.
شاید این روزها که مصادف با راه یافتن آنگ سان سوچی به پارلمان برمه شده است، زمان مناسبی برای معرفی این فیلم باشد.
گرچه دیدن بعضی از سکانسهای این فیلم، برخی را راضی میکند، برخی هم از فیلم ناراضی هستند. دسته دوم عقیده دارند که فیلم بیش از حد تحتتأثیر زندگی خصوصی و خانوادگی آنگ سان سوچی قرار گرفته است و بسون میتوانست با کمرنگ کردن این لایه از فیلم و گذاشتن سکانسهای اجتماعی و سیاسی بیشتر، فیلم را مهیجتر و تاریخیتر کند، اما شاید آن دسته از دوستداران سینما که به اندازه کافی فیلمهای تاریخی با محتوای تحریفشده دیدهاند، به فیلم نمره قبولی بدهند.
سکانس نخستین فیلم بانو، آنگ سان سوچی را در سه سالگی در سالهای پایانی دهه 40 نشان میدهد، زمانی که پدرش که به واسطه تلاشش برای استقلال برمه و آزادیاش از استعمار انگلیس، مبدل به قهرمان ملی برمه شده بود، به دست رقبایش ترور شد.
پس از آن فیلم جهشی به سالها بعد میکند و آنگ سان سوچی را نشان میدهد که زندگی آرامی با همسر اسکاتلندیاش -مایکل اریس- در آکسفورد دارد و مشغول بزرگ کردن دو پسرش است. بیماری مادر، آنگ سان سوچی را وادار به برگشت به برمه میکند، آن هم درست در زمان خیزش مردم برمه از مارچ تا سپتامبر سال 1988. از آنگ سان سوچی دعوت میشود که رهبری مخالفان را برعهده بگیرد و به این ترتیب است که او شیفته فلسفه مبارزه بیخشونت گاندی است، وارد کارزار انتخاباتی میشود.
هنرپیشه ایفاگر نقش آنگ سان سوچی –میشل یوئه Michelle Yeoh- است، این هنرپیشه را ما به واسطه بازی در فیلم «ببر خیزان، اژدهای پنهان» انگ لی میشناسیم.
میشل یوئه برای بازی نقش آنگ سان سوچی رنجهای زیادی متحمل شد: مجبور شد، چند کیلو از وزنش کم کند، مهارتش را در نواختن پیانو افزایش دهد و 200 ساعت ویدئو و فایل صوتی در مورد آنگ سان سوچی مرور کند.
حاصل کار او خوب شده است و او توانسته است ضمن دادن سیمایی انسانی به یکانسانی که برای خیلیها حکم یک قهرمان و یک قدیس را دارد، آرامش درونی، در عین شوق بیاندازه یک روحِ در بند را روی پرده بیاورد. او آنقدر در فراگیری زبان مهارت داشت که توانست به خوبی از عهده بازی سخنرانی تاریخی آنگ سان سوچی هم برآید.
بانو، که کوشیده است به حقیقت وفادار باشد، خالی از ظرایف نیست: ارائه تصویری درست از خانهای که آنگ سان سوچی سالها در آن تحتنظر بود، اهمیت زیادی داشت و بنابراین بسون با مرور عکسها و حتی عکسهای ماهوارهای، مدلی یک به یک از این خانه را ساخت. او با دقت فراوان حتی به این نکته توجه کرد که جهت برآمدن خورشید را در این خانه درست نشان بدهد، طوری که درست شبیه آن چیزی باشد که آنگ سان سوچی میدید.
بعضی از شخصیتهای فیلم هم جالب از آب درآمدهاند، کاراکتر ژنرال «هتون لین» که همه کارهایش را با خرافه و بر اساس حکم کارتهای بازی انجام میدهد، یا کاراکتر همسر آنگ سان سوچی -مایکل اریس-.
بانو، روایتگر سالهای طولانی جدایی یک زن و شوهر عاشق هم است: به مایکل اریس پس از آنکه تشخیص داده شد مبتلا به سرطان پروستات پیشرفته است، اجازه ورود به برمه و ملاقات همسرش داده نشد. گرچه آنگ سان سوچی میتوانست از کشور خارج شود، اما که او که میدانست در صورت خروج، به او اجازه ورود به برمه را نخواهند داد و دوری او از کشورش مبارزه او را به حاشیه خواهد راند، تصمیم گرفت که از دیدار همسرش در واپسین روزهای زندگی خودداری کند.
بانو، سکانسهای خوبی دارد:
– سکانسی که در آن آنگ سان سوچی بیمهابا از میان صف سربازانی که به سمتش نشانه رفتهاند، عبور میکند. ترانه Walk On گروه موسیقی U2 به همین واقعه اشاره دارد.
– سکانس جالب دیگر، جایی است که آنگ سان سوچی جملات قصار بزرگانی مثل مالکوم ایکس، گاندی و لوتر کینگ را روی ورقههای بزرگ کاغد خوشنویسی میکند و در ورودی خانهاش میگذارد و خواندن این نوشتهها، یکی از سربازان را متحول میکند.
– سکانس خوب دیگر جایی است که آنگ سان سوچی، با رادیو مراسم اهدای جایزه نوبل صلح را دنبال میکند، برق خانه قطع میشود و او با یک رادیو کوچک و با باطری مراسم را پی میگیرد و در تنهایی و با نواختن پیانو، پیروزیاش را جشن میگیرد.
پینوشت: بعد از مدتهای پستی سینمایی نوشتم. امیدوام در آینده به صورت منظم و پیوستهتری در وبلاگ فیلم معرفی کنیم.
این نوشتهها را هم بخوانید
خیلی خوب بود. دوست دارم هرچه سریعتر ای فیلم را ببینم.
ممنون جناب مجیدی من اصلا از ساخت این فیلم خبر نداشتم و از طرفی شیفته شخصیت خانم سوچی هستم من که وقت رو تلف نمیکنم و رفتم دنبال پیدا کردن فیلم….باز هم ممنون :)
لذت بردم امیدوارم در آینده بیشتر به موضوعات سینمایی بپردازین
Legends of the Fall 1994
با معرفی و ارسال لینک دانلود فیلم لیدی توسط یکی از عزیزترین دوستانم فیلم رو دیدم. به نظرم بسیار زیبا بود. تم عاشقانه فیلم دیدنی ترش میکند و تحمل بیننده را برای دیدن جفاهایی که به بانو سو رفته بالا میبرد. این بانوی قهرمان شعار اتحاد، نظم و عشق که از آیین بودایی گرفته شده را برای مبارزات سیاسی خود انتخاب کرده است. بانو سو سخنرانی معروفی دارد به نام آزادی از ترس و در آغآز آن جمله زیبایی دارد که گفتنش خالی از لطف نیست: این قدرت نیست که فساد می آورد،، بلکه ترس است که باعث فساد میشود و در راس آن ترس از دست دادن قدرت جای دارد.
ممنون بخاطر پست عالیت و ممنوت بخاطر اینکه حرفهایی میزنی توی پستهات که هیچ جای دیگه مثل اونهارو نمیشه خوند.
جالبه
انتظار سرآمد – ممنون از معرفی فیلم آن هم پس از زمانی طولانی
برقرار باشید و پیروز
موسیقی متن این فیلم … اثر کی هست ؟
فیلم فوق العاده ای بود، پایداری صلح آمیز و عدم انجراف از مشی اخلاقی حتی با دشمن نادان، چیزیست که باعث شد بالاخره مردم برمه بعد از بیش از 20 سال دیکتاتوری خشن و حصر خانگی این بانوی ارزشمند به گوهر آزادی دست پیدا کنند.
نگفتید به نظرتون نقطه ضعف های فیلم کجا بود؟..خودتون چه امتیازی میدید؟
یه مجموعه کامل از فیلم ها و آلبوم ها رو می تونید از اینجا دانلود کنید
www.uploadbaz.com/users/admina
اگه خدا بخواد فایل ها هیچوقت پاک تخواهند شد :)
اینم صفحه اف بی ما:
facebook.com/downloadestaan