خبر فوری: «ری بردبری» درگذشت
ساعتی پیش خبرگزاریهای مختلف تأیید کردند که «ری بردبری» Ray Bradbury در 91 سالگی درگذشته است. ری بردبری را بیش از هر چیز به خاطر پادآرمانشهری میشناسیم که در رمان فارنهایت 451 به تصویر کشیده بود.
ری بردبری به خاطر داستانهای علمی-تخیلیاش مشهور بود، اما اودر عین حال یک آیندهبین یا یک visionary بود. او که دنیای ترسناک فارنهایت 451 را خلق کرده بود، در جایی واقعبینانه گفته بود:
«برای سوزاندن یک کتاب بیش از یک راه وجود دارد…برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتابها را سوزاند. کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند…»
در یک پزشک چندین پست در مورد ری بردبری نوشته بودم:
– داستان کوتاه «داس» از ری بردبری
انتشارات جهان کتاب چند وقت پیش کتابی با عنوان «ذن در هنر نویسندگی» با ترجمه «پرویز دوائی» از بردبری منتشر کرده بود. مطالعه این کتاب را به عاشقان کتاب و نویسندگی توصیه میکنم.
با هم تعدادی از جملات قصار بردبری را مرور میکنیم:
– یک علت نویسنده شدنم آن بود که از نومیدی و تلخی دنیای واقعی به درون امیدی بگریزم که با تخیلام میتوانستم بیافرینم.
– البته که هنوز نوستالژی بچگیهایم را دارم، همچه که شروع به بزرگ شدن کردی با مسائلی روبرو میشوی که از عهدهشان برنمیآیی.
– اگر در 12 سالگی کتابهای تارزان را از من میگرفتند، میمردم! خیلیها میکوشند که روح آدم را بکشند: «تو تارزان میخوانی و باک راجرز جمع میکنی؟ ای بدبخت عقبمانده بیسواد!» کشتن روح آدم، یعنی کشتن همه وجود او. میشود هم برنارد شاو خواند و هم جیمز باند. چرا باید از خواندن جیمز باند خجالت کشید؟ آن کتابهای اولیه اگر هم به زعم کسانی، ادبیات «جدی» نبودند، برانگیزاننده عشق و تخیل بودند که از مهمترین انگیزههاست.
– در تمامی هنرها عشق و لذت و ذوق و شوق است که از حرف اول را میزند نه انتخاب با عقل و تعمق خردمندانه. علت منطقی تراشیدن برای انتخاب یعنی آغاز به کذب.
– در این دنیا دو حرف شریف هست: پزشکی و نویسندگی. پزشک تن را درمان میکند و نویسنده جان را.
– آدم برای پول یا شهرت نمینویسد، می نویسد که زنده بماند.
– برای دیدن گرافیک نوول مرد مصور هم به وبلاگ عصبان بروید.
واقعا خبر ناگواری بود
مرد مصور حالا داستان وداع را نشان می دهد
چرا این جمله را بلدش نکردی! “در این دنیا دو حرف شریف هست: پزشکی و نویسندگی. پزشک تن را درمان میکند و نویسنده جان را.”
من متاسفانه فرصت زیادی برای خواندن کتاب ندارم ولی واقعا این جمله تکان دهنده بود و خیلی سنگین ؛ “برای سوزاندن یک کتاب بیش از یک راه وجود دارد…برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتابها را سوزاند. کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند…”
…
باعث تاسف هست که نویسندگان عمر جاوید ندارند..حیف و صد حیف…. در ضمن داستان کوتاه داس از بهترین داستانهای کوتاه وبلاگ شما بود… ممنون از پست خوبتون
«برای سوزاندن یک کتاب بیش از یک راه وجود دارد…برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتابها را سوزاند. کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند…»
این جمله را جایی از قول گاندی خواندم!!!!!!!!
البته باید اعتراف کنم از جمله قابل تامل ترین جملاتی بود که خوانده بود
حالا هر کس که این جمله را گفته باشد
همیشه آرزو داشتم خالق مرد مصور رو از نزدیک ببینم هر چند میدونستم ناممکنه!
واقعا خبر تلخی بود.
برد بری تنها یک نویسنده نبود.یکی از اسطوره های دوران ما بود و در قلب ما همیشه زنده خواهد بود.