آیا اینترنت دیوانهمان میکند؟ اعترافات یک معتاد به اینترنت

مقاله هفته پیش نیوزویک که در مورد اثرات زیانآور اینترنت روی زندگی و روان کاربران بود، بازتاب خبری زیادی در خبرگزاریها و سایت و وبلاگهای معتبر فناوری داشت، به همین خاطر تصمیم گرفتم خلاصهای از آن را با حذف و اضافاتی در «یک پزشک» منتشر کنم:
رؤیایی در رؤیا یا یک دیوانگی:
جیسون راسل، پیش از آنکه ویدئویی در اینترنت پست کند که مبدل به یکی از پربینندهترین ویدئوهای تاریخ اینترنت شود، حضور نصف و نیمهای در اینترنت داشت. در یوتیوب تقریبا فعالیتی نمیکرد و در صفحه توییتر او به جز تصاویر بچهها و باغچه خانهاش، چیز نمیشد، پیدا کرد. ولی در ماه مارچ پیش، همه چیز عوض شد، او یک مستند شخصی در مورد یک جنگسالاران آفریقایی درست کرد و لینکاش را در پروژه Kony 2012 ارسال کرد، این ویدئو در کمتر از یک هفته، هفتاد میلیون بار دیده شد، اما ظاهرا این موفقیت دیجیتال، باعث شد روان راسل مختل شود:
او کمتر از 4 ساعت در روز میخوابید و توییترش را به شکل ناهنجاری بهروز میکرد، با هر چیزی که تصورش را بکنید: مصاحبه ویدئویی جان لنون، تصویری از تاتوی خودش یا حتی عکسی که از پیامک مادرش گرفته بود.
کار به جایی رسید که او زندگی دیجیتال خود را با فیلم تلقین Inception مقایسه میکرد و آن را رؤیایی در رؤیا میدانست.
آخرین توییت او سخن قصار زیبایی از مارتین لوترکینگ بود: «اگر نمیتوانی پرواز کنی، بدو، اگر نمی توانی بدوی، راه برو، اگر نمیتوانی راه بروی، سینهخیز برو، اما هر کاری که میکنی، سعی کن حرکت به جلو را ادامه بدهی.»
بعد از بازنشر این سخن قصار در توییتر بود که او لباسهایش را از تن درآورد، به چهارراه شلوغی در نزدیکی خانهاش در سن دیهگو رفت و با کف دستانش به جان بلوکهای سیمانی خیابان افتاد!
تشخیص داده شد که او جنون واکنشی reactive psychosis دارد، که نوعی موقتی از جنون است. همسر راسل در وبلاگش نوشت که او عادت به مصرف الکل یا داروی خاصی نداشت، پزشکان میگویند که این تجربه معمولی است، زمانی که ناگهان شخصی از گمنامی به در میآید و در کانون توجه جهانی قرار میگیرد، ممکن است این حالت پیش آید.
چهار ماه بعد، راسل از بیمارستان مرخص شد، همسرش در توییتر چیزی در مورد او نمیگوید و راسل حضوری در شبکههای اجتماعی ندارد.
دوپامین، دوای درد:
مقاله اصلی این هفته نیوزویک در مورد تحقیق تازهای بود که نشان میداد، اینترنت ممکن است ما را تنها و افسرده کند و حتی اشکال شدید بیماریهای ذهنی در ما ایجاد کند، در همین راستا نشریه آتلانتیک از یک معتاد به اینترنت خواست که در نوشته کوتاهی، داستان زندگیاش را برایمان روایت کند:
یکی از شبهای اوایل جولای، الکسیس مادریگال، از خواب آشفتهای بیدار شد. گربهاش به پاهایش در زیر پتوها، حمله کرده بود، او میبایست صبح زود، برای شرکت در کنفرانسی بیدار میشد. او نگران و مضطرب بود. در جستجوی «دوپامین»، او آیفوناش را که با خود به همه جا میبرد، از گوشه بسترش برداشت. در تاریکی آیفون را جلوی صورتش گرفت، دستانش به طور خودکار آیکون توییتر را پیدا کردند.
با رفتن به توییتر، گویی او همه چیز را پیدا کرده بود، دوای دردش را، آواتارهای دوستانش را. با مرور توییتها، درست مثل اینکه او LSD مصرف کرده باشد در طول زمان به جلو و عقب حرکت کرد و در پهنه زمین گردش کرد، مقالاتی را انتخاب کرد و ترتیبی داد که بتواند صبح، سر فرصت بخواند، اینگونه بود که آرام و خسته به خواب رفت.
عمری، وقت گذراندن در اینترنت باعث شده بود سیمکشی مغز او عوض شود، او را در نظر آورید که در تاریکی در جستجوی چیزی برای آرام کردن اعصابش فیدهای توییتر را بالا و پایین میکند.
اگر او را در همین لحظه میتوانستید در یک دستگاه اسکن مغزی قرار بدهید، میتوانستید ببینید که مغز او نسبت به کسانی که کاربر حرفهای اینترنت نیستند، تفاوتهایی دارد. مناطقی که مسئول درک پاداش، مهارتهای ارتباطی، تفکر سریع هستند بزرگ شدهاند و مناطقی که مسئول لذت بردن از برنامههای تلویزونی و مجلات هفتگیاند، تحلیل رفتهاند!
نترسید، ما همه سایبورگ هستیم!
اینترنت یک رسانه قوی است که ما را خوشحالتر و خلاقتر میکند، اما آیا میتوان آثار بدی را هم برایش متصور بود؟ آیا اینترنت روی احساسات و تفکر ما اثر میگذارد؟
نتایج یک تحقیق تازه نشان میدهند که اینترنت ممکن است ما را خاموش و تنها، افسرده و مضطرب کند و ما را به بیماری وسواسی جبری یا اختلالات کمبود توجه مستعدتر کند.
در سال 1996، هفت پژوهشگر MIT دست به کاری زدند که در آن زمان جالب به نظر میرسید، آنها سعی کردند که با زندگی همزمان در دنیای فیزیکی و مجازی، مرز بین انسان و کامپیوتر را محو کنند، برای این کار آنها کیبوردهای ویژهای را جیبشان گذاشتند، در جیب پشتشان پخشکننده رادیویی گذاشتند و نمایشگرهایی را هم حاوی چشمهایشان قرار دادند. آنها خود را سایبورگ نامیدند، اما اگر خوب فکر کنیم، در حال حاضر همه ما سایبورگ هستیم. همه با اتصال دائم به اینترنت مبدل به سایورگهایی شدهایم که خودمان خبر نداریم.
آمریکاییها در حال حاضر هر روز هشت ساعت به صفحات کامپیوترها یا موبایلهای خود زل میزنند، بیشتر از زمانی که صرف خواب میکنند، نوجوانها مدرسهرو هم روزانه هفت ساعت را پای کامپیوترها و گجتهایشان صرف میکنند و اگر زمانی را که آنها در آن واحد با چند وسیله صرف میکنند را در نظر آوریم، این عدد به 11 ساعت میرسد.
وقتی اوباما، مشغول مبارزات انتخابات بود، آیفون تازه وارد بازار شده بود، اما حالا گوشیهای هوشمند، بر گوشیهای دیگر برتری یافتهاند و بیشتر از یک سوم کاربران، قبل از اینکه از بستر برخیزند، آنلاین میشوند.
تکست زدن، این روزها به مانند پلک زدن شده است، یک شخص عادی، صرفنظر از سن، در طول ماه، 400 پیام رد و بدل میکند، که نسبت به سال 2007، 4 برابر شده است. اما یک نوجوان، در طول یک ماه 3700 پیام رد و بدل میکند که دو برابر سال 2007 است.
دو سوم این سایبورگها، حس کاذب ویبره شدن گوشیشان را دارند، یک حس خیالی که شدت وابستگی آنها را به گوشیهایشان نشان میدهد.
اینترنت، افیون تودهها:
تحقیقات نشان میدهند که اینترنت را نمیتوان صرفا یک رسانه دیگر تلقی کرد، بلکه اینترنت یک محیط ذهنی کاملا جدید درست کرده است. نه فناوری و نه محتوای اینترنت، هیچ کدام مستقیم باعث جنون ما نمیشود، اما مروری بر یافتههای یک دو جین کشور نشان میدهد که کامپیوتر چیزی شبیه کوکایین الکترونیک شده است. اینترنت دورههای سرخوشی را تقویت میکند و افسردگی به دنبال آن را شدت میدهد.
اینترنت باعث ناآگاهی مردن از علایقشان میشود، آنها را مضطرب میکند و آنها را به کارهای وسواسگونه تشویق میکند.
برای اولین بار، زمانی که نسخه تازه معیارهای تشخصی اختلالات ذهنی موسوم به DSM سال آینده منتشر شود، اعتیاد به اینترنت جزو اختلالات روانی طبقهبندی خواهد شد.
چین، تایوان و کره، این تشخیص را از حالا پذیرفتهاند، دهها میلیون نفر شامل سی درصد از نوجوانها در این کشورها معتاد به اینترنت و البته بیشتر از همه گیمهای آنلاین و به دنبال آن دنیاهای مجازی و رسانههای اجتماعی هستند.
در یکی دو سال اخیر خبرهای عجیب و غریبی از این کشورها رسانهای شدهاند:
– زوجی از فرزند شیرخوارشان غفلت کردند و باعث مرگش شدند، علت غفلت این زوج مشغله آنها به یک بازی آنلاین و کودک مجازیشان بود.
– پسری که مادرش را به صورت مهلکی کتک زد به خاطر اینکه به او گفته بود از اینترنت دست بکشد و بعد از کارت اعتباریاش برای آنلاین شدن بیشتر استفاده کرد.
– ده کاربر افراطی که ساعتهای طولانی پای کامپیوتر نشسته بودند و به خاطر جمع شدن لخته در بدنشان مرده بودند.
دولت کره جنوبی مراکزی را برای درمان معتادان به اینترنت بنا کرده است و ترتیبی داده است که نوجوانها در ساعات آخر شب حق استفاده از کافینتها را نداشته باشند. در چین هم اقدامات مشابهی پیشبینی شده است و حتی در مواردی از الکتروشوک برای درمان معتادان به اینترنت استفاده میشود.
رسانه اینترنت، ماده مخدر خیلیها شده است، در آزمایشی که در سال 2010 توسط دانشگاه مریلند انجام شد، از 200 محصل خواسته شد که روزی را بدون اینترنت و موبایل سر کنند، بیشتر آنها آثار محرومیت از اینترنت را از خود بروز دادند.
از هر ده نفر کاربر موبایل یکی به شدت به گوشیاش وابسته است، شش درصد سطوحی از اختلال وسواسی-جبری را دارند و سه درصد هم اجازه نمیدهند کسی به گوشیشان دست بزند.
قدرت پاداشهای دلخوشکنک کوتاهمدت:
لری روزن، کتابی در مورد اعتیاد به فناوری به نام iDisorder نوشته است، در این کتاب ذکر شده است که بیشتر آدمهای زیر پنجاه سال در امریکا، به صورت دایم یا هر 15 دقیقه یک بار پیامکها، ایمیلها و وضعیت شبکههای اجتماعی را چک میکنند. آنهایی که بیشتر آنلاین میمانند، بیشتر خصوصیات شخصیت وسواسی را دارند. کاربران در واقع خودشان به میل خودشان تمایل ندارند که همیشه متصل باشند و اراده آزادی در این مورد در این مورد ندارند. چیزی که بیشتر ما را به این سمت سوق میدهد، قدرت پاداشهای کوتاه مدت است.
ما سیستم پاداشی در مغزمان داریم، سیستمی که با ترشح دوپامین باعث احساس سرخوشی در ما میشود، چیزهای مختلفی میتوانند این سیستم را فعال کنند، اینترنت یکی از آنهاست. پیدا کردن یک خبر، فید، ایمیل، پیامک یا لایک که مطابق سیلقهمان باشد، میتواند در حکم پاداش کوچکی باشد که اندک دوپامینی در مغزمان آزاد میکند، ما به تدریج به این پاداشهای کوچک معتاد میشویم و بعد از ان بیاراده برای دستیابی به آنها، در وب سرگردان میشویم.
اینترنت سیمکشی مغزمان را تغییر داده است:
این چیزها فقط به صورت تئوری نیستند، چرا که ما به تازگی موفق شدهایم سیمکشی مجدد مغزمان را توسط اینترنت، ببینیم! در سال 2008، گری اسمال رئیس مرکز پژوهشهای حافظه و سالخوردگی دانشگاه UCLA، آثار تغییرات مغز حتی به دنبال کاربری متوسط اینترنت را ثبت کرد.
او 24 آدم را که نیمی از آنها کاربران باسابقه اینترنت و نیمی از آنها کاربران تازه بودند، انتخاب کرد و مغزشان را اسکن کرد، آنهایی که کاربران باسابقه بودند، به وضوح قشر پرهفرونتال (پیشپیشانی) مغزشان تغییر پیدا کرده بود. اما چیز جالبتر این بود که یک هفته استفاده از اینترنت در گروه دوم، مغز گروه دوم را هم تغییر داد.
مغز معتادان به اینترنت و ویدئوگیمها تا حدوی شباهت به مغز معتادان به مواد مخدر و الکل دارد! ممکن است مقدار ماده سفید کاهش داشته باشد و مراکزی از مغز که مسئول پردازش گفتار، حافظه، کنترل فعالیتهای حرکتی، احساسات و حس هستند به میزان 10 تا 20 درصد تحلیل بروند. چیز بدتر این است که این تحلیل رفتن، متوقف نمیشود و روندی ادامهدار است.
یکی از نخستین علایم اعتیاد، آنلاین بودن به میزان بیشتر از 38 ساعت در هفته است، مطابق این تعریف بسیاری از ماها معتاد هستیم!
استفاده افراطی از وب ارتباطاتی با اضطراب و افسردگی هم دارد، تحقیق سال 98 دانشگاه کارنیگی ملون نشان داد که یک دوره استفاده دو ساله از اینترنت میتواند موجب تنهایی، افسردگی و از دست دادن دوستان دنیای واقعی شود. این بهایی است که در ازای عضویت در دهکده جهانی و پیدا کردن دوستانی در این دهکده میپردازیم. استفاده از اینترنت، حتی خواب و ورزش و ارتباطات چهره به چهره ما را دگرگون میکند.
شری تورکل، روانشناس دانشگاه MIT، نویسنده کتابی است به نام «تنها با هم»، با 450 نوجوان و آدمهای بین 20 تا 30 سال در مورد فعالیتهای آنلاینشان مصاحبه کرده است. مصاحبهشوندهها به او گفتند که به تلفن و لپ تاپشان به عنوان منبعی برای امید نگاه میکنند، مادرها به او گفتند که در حال شیر دادن به بچههایشان، تکست میزنند، تنش مادر در این حین میتواند به رابطه عاطفی او با بچهاش صدمه بزند.
توصیه میکنم ویدئوی این نویسنده در TED را که زیرنویس فارسی هم دارد، حتما ببینید.
اختلالات روانی دنیای دیجیتال ممکن است، شدیدتر از دنیای واقعی باشند، زندگی در شبکه بزرگ اینترنت ممکن است، رابطه یک فرد را با واقعیت قطع کند و باعث هذیان و توهم و حتی روانگسیختگی بشود، همان طور که در مورد جیسون راسل پیش آمد.
از این همه حرف چه نتیجهای میگیریم؟ آیا اینترنت زندگی آدمهای نرمال را بهم میزند یا برعکس رسانه اینترنت طوری که آدمهایی با روانهای غیرطبیعی را بیشتر جذب خود میکند؟!
در واقع فرقی نمیکند، چیزی که مهم است این است که ما در دنیای زندگی میکنیم که مصرف داروهای ضد اضطراب در ان نسبت به دهه 90، بسیار بیشتر شده است، اما اینترنت هنوز مال ماست و ما هنوز توانایی شکل دادن به آن را داریم.
زندگی دشوار است و روابط انسانی پر از ریسک. از سوی دیگر فناوری جلوهای ساده دارد، که امید و خوشبینی را القا میکند و همیشه تر و تازه است. با آنلاین بودن و انتخاب یک آواتار، میتوانیم حلقه دوستان تحسینکننده خودمان را داشته باشیم و با اعتماد به نفس و بدون پریشانحالی بابت بدشکل بودن بدنمان یا موقعیت اجتماعیمان، زندگی مجازی خوبی داشته باشیم، ما به سمت عشق مجازی کشیده شدهایم، به بازیهای کامپیوتریای که دنیایی در دنیا و رؤیایی در یک رؤیای دیگر هستند، رو آوردهایم. ما به جای اینکه با دوستانمان بیرون برویم، عصرمان رو پشت یک شبکه اجتماعی میگذرانیم.
ولی این وهم و خیال برایمان گران تمام شده و حالا همه ما باید مرکز توجهمان رو بگذاریم بر روی راههای زیادی که فناوری میتواند زندگیهای واقعیمان را به خودمان، به بدنمان، به اجتماعاتمان و به زمین خودمان برگرداند.
بیایید راجع به این صحبت کنیم که چگونه میتوانیم از فناوری، برای ساختن زندگیهامان، طوری که دوستش داریم، استفاده کنیم.
این نوشتهها را هم بخوانید
سوال این جاست که آیا می توان زندگی دومی را ایجاد کرد؟
یکی از دوستان بر روی یک مقاله ی بین رشته ای (روان شناسی/جامعه شناسی/ فلسفه) در باب تاریخچه ی اینترنت کار می کرد؛ او عقیده داشت که تا سال 2006، اینترنت یک کلاب بزرگ برای خوشگذرانی و راحتی امور بود. بعد از آن تبدیل به یک مدرسه ی بزرگ و بعد از 2011 هم تبدیل به یک اجتماع بزرگ شده است. این اجتماع بزرگ خود به اجتماع های کوچکتری تبدیل می گردد که هر کدام از این اجتماع ها درون خود حلقه ها و کلاب هایی دارند. هر انسانی هم با توجه به علاقه های خاص خود، به یکی از این اجتماع ها تعلق خاطر پیدا می کند.
اما مهم تر از همه، ایده ی زندگی کردن در این اجتماع هاست. هم اکنون هر چه گفته می شود؛ پیرامون وقت گذرانی های فراوان و اعتیاد به این جوامع است اما آیا با توجه به رشد تکنولوژی، می توان «حضور» در این جوامع را هم به دست آورد؟
فی المثل کسی که داخل محیط مجازی فیسبوک پول در بیاورد، ازدواج کند، درس بخواند یا به معنای دیگر :به طور کلی زندگی کند. فی الواقع می توان تعریف جدیدی از هوش مصنوعی را اتخاذ نمود: هوش انسانی ای که وارد دنیای مجازی می شود.
رابرت شکلی، یک داستان تخیلی محشر به نام دنیای دلخواه دارد که وقتی کامنت شما و همین مقاله نیوزویک را میخواندم را یاد آن افتادم. دنیایی که در آن انسانها با هزینهای گزاف میتونستن مدتی محدود، دنیای آرزوی خودشون را به صورت رؤیا تجربه کنن.
دکتر جان، همین داستانی که گفتید (دنیای دلخواه) رو هم بد نیست در یکی از جمعهها در یک پزشک بگذارید :)
واقعا دردناکه :(
مطلب بسیار جالبی بود
این دانشمندا هم چیزای بدیهیای رو کشف میکنن جدیداً!!!
اینترنت بخاطر ویژگیهای جذابش همیشه قبل از اینکه خوب شناخته بشه و فرهنگ خودش رو اول بیاره به سرعت توسط افراد تازه کار مورد استفاده قرار میگیره، نکته اینجاست که این فرد تازه وارد به دنیای اینترنت وقتی متوجه عمق فاجعه آثار مخرب اینترنت میشه که دیگه کار از کار گذشته و جایی برای یادگیری فرهنگ استفاده از اون نیست! چون دوپامین فرهنگ مرهنگ سرش نمیشه! ;)
خود من واقعا به جای خیلی باریکی رسیدم.
بیشتر از 12 ساعت در روز پای نت میشینم.خیلی از تصمیم گیری های شغلی و کاریم تحت تاثیر نت قرار گرفته .
….. و با کف دستانش به جان بلوکهای سیمانی خیابان افتاد!
هاهاهاها
امان از این ف.ی.ل.ت.ر
ترجمه مطلب همین بود، در ویدئوی منتشرشده از این فرد ، میبینیم که لباس از تن خارج کرده و با دست به زمین میکوبه.
با سلام و تشکر از مطالبی که مطرح می کنید
نظر شخصی من اینست که زندگی در فضای سایبری ما را به سمت و سویی جدید می کشاند که تا به حال بشر آن را تجربه نکرده است، فقط در تحقیقات یا فیلم های تخیلی، مجموعه ها نظرات خود را به تصویر کشیده اند، در هر صورت زندگی به سبک این تصورات موضوعی قابل قبول حداقل برای نسل قبلی نیست، اما نسل جدید دنیایی متفاوت دارد!
بنده معتقدم باید این ابزار را کنترل کرد و از آن تا حد همان ابزار به منظور کارگشایی در امور استفاده کرد و نباید آن را به حوزه احساسات، روابط و ابعاد روحانی انسان وارد نمود، چرا که وارد شدن به این مواضع ذائقه های ذاتی انسان را به چالش کشانده و او را دچار اشکالات و اختلالات متنوع خواهد نمود.
پیروز باشید.
جالب هست….البته من نمیدونم اما خیلی ها از اینترنت برای آموزش استفاده میکنند و خوب مجبورن بیش از 38 ساعت آنلاین باشن چون مقاله ای که دارن میخونن تو اینترنته.فکر نکنم این ها معتاد حساب بشن.
آره، اتفاقا منم به همین فکر میکردم که بعضی آنلاین بودنا جنبه کاری، علمی و … داره نه ارتباط اجتماعی. به قول شما احتمالا ما رو شامل نمی شه !!
سلام
مطلب شما در پایگاه خبری تحلیلی صراط نیوز منتشر شد
لینک مطلب شما در صراط:
http://www.seratnews.ir/fa/weblog
با تشکر
……………………………….
با لینک کردن صراط در وب سایت شخصی خود ما را یاری نمایید.
………………………………..
برای انجام تبلیغات رایگانوب سایت خود به سایت صراط مراجعه نمایید.
الان تکلیف ما که خوراک 1 هفته رو توی 2 ساعت سیو می کنیم روی هارد و بعد 40-50 ساعت می شینیم می خونیم چیه؟
دکتر عزیز از اینکه مینویسید و خوب هم مینویسید متشکرم. اما ….
لطفا یک بار دیگر متن را بخوانید.
شما حدود ۴۷ بار یا بیشتر از «ما» ؛ «مان» ؛ «یم» در آخر افعال ؛ و … استفاده کرده اید.
به خاطر شغلم مناطق مختلفی از کشور را دیده و زندگی کرده ام.
به جرات میتوان گفت این «ما»یی که از آن صحبت کرده اید تنها درصدی از کاربران تهرانی هستند.
اما اگر هم مخاطب مقاله کاربران فارس زبان خارج از کشورند بهتر بود به رفرنسی که دلالت به این گروه از کاربران دارد اشاره ای میکردید.
در خاتمه به نظر میرسد آنچه که در مورد خود شما بیشتر صدق میکند را عمومیت داده اید که البته با توجه به اینکه شما ۱ پزشک هستید و مطالعه و طبعا قدرت تشخیص بیشتری هم دارید ؛ خود داستان دیگری است.
همان اول مقاله، به منبع لینک داده بودم و نوشته بودم دارم این مقاله را با حدف و اضافاتی منتشر میکنم. از سوی دیگر منطقی نبود در یک مقاله طولانی مثل این که دارد ترجمه هم میشود، ساختار جملات را تغییر بدهم و مدام بنویسم، مردم کشورهای توسعه یافته یا دارای ضریب بلای نفوذ اینترنت و مثل آن. از سوی دیگر تعداد افرادی که در ایران وابستگی به موبایل و اینترنت حتی با همین اینترنت قطرهچکانی و جی پی آر اس دارند، کم نیست، گرچه نه به اندازه مغربزمین.
من هم مدتی اعتیاد بسیار شدیدی پیدا کرده بودم که پیامدش دو ماه بیماری سخت بود که هنوزم دست از سرم برنداشته
:(.
i got SORRY for myself. when i read this!!!
:((I should have a real Revision about using internet!!
WAsa big….:((((
فکر نکنم چیزی که ما در کشور خودمون داریم رو بتونیم بگیم اینترنت نه از لحاظ سرعت و نه از لحاظ دسترسی و نه از لحاظ محتوی… پس شاید مصادیق اون در مورد کشور ما صدق نکنه .
البته باید در نظر داشت که تمام معضلات و مشکلاتی که در این مطلب به اون اشاره شد در کنار مزایا و فواید بدیهی و غیر قابل چشم پوشی و غیر قابل کتمان اینترنت بسیار ناچیز می باشد..
والبته ما عادت داریم که چنان در برابر تکنولوزی مقاومت کنیم که وقتی جز ضروریات شد و مجبور به استفاده از اون شدیم با فاصله چندین ساله عقب تر از سایر کشورها ازاون استفاده کنیم و مطمئنا این مطلب به مذاق کسانی که مخالف اینترنت و دسترسی به اینترنت هستن مخصوصا مسولین ما که ادعای سرعت 128 کیلوبایت برای هر کاربر رو دارن خیلی خوش خواهد اومد..
مثل هر دستاورد دیگری در دنیای امروز، اینترنت هم یک شمشیر دو لبه است. هم می تواند خوب و هم می تواند بد باشد.
مهم نحوه ی استفاده ی ما و باز توصیه ی همیشگی در تمام ابعاد زندگی یعنی “خط تعادل” است.
سلام.کوکائین الکترونیک؟
با این وضع افتضاح سرعت و فیلترینک در ایران،فکر میکنم جنس خرابش به ما میرسه!
دقیقا همین طوره…
اون لحظه ای که از سیم خاردارها به یه بهانه کو چیک رد میشی…
این قدر از این آزادی خوشحالی که همون بهانه هم یادت میره… یهو میبینی 4 ساعته که داری میچرخی…
so great
thnx alot
حس میکنم جدیداً دوپامین مغزم کم شده :)
دوستان،مسئله سرعت اینترنت نیست، مدت زمانی هست که توی اینترنت میگذرونیم
وابستگی به گوشی موبایل
وابستگی به تکنولوژی
آنلاین بودن و به روز کردن فیسبوک و تویتر
سرخورده شدن از اینکه میبینی توی فیسبوک همه زندگی شاد و خوبی دارن و تو تنهایی!
تقریبا میشه گفت من یه معتادم!
سلام اقای دکتر . به همین ادرسی که لینک کردید رفتم و دانلود کردم. اما متاسفانه بدون زیرنویس فارسیه!!
آیا لینک دیگه ای هست که واجد زبرنویس فارسی باشه؟
چون درکلاس میخوام پخش کنم برای دانشجوها و ممکنه با زبان اصلی فیلم نتونند ارتباط برقرار کنند.
سپاس فراوان از زحماتتون خصوصا ارائه این مقاله فوق العاده مفید.
زیرنویس داره، باید در زیر ویدئو انتخابش کنین. اما برای پخش سر کلاس، شما باید بتونین خود ویدئو و زیرنویش را دانلود کنین که شیوهاش را قبلا در یک پزشک ، آموزش دادهام.
برای من گوشزد خیلی خوبی بود. یک دنیا ممنون. سالم و شاد باشید.
شما نیز به جمع یکی از 0 مشترک سایت یک پزشک بپیوندید.??
سلام دکتر
مطلب خیلی خوبی بود. من هم تا نزدیکای اعتیاد به اینترنت رفتم ولی خدا رو شکر برگشتم. صحیح و سالم.
کاش لینکی چیزی اخر پست هاتون بذارید تا بتونیم برای بقیه هم فوروارد کنیم مطالب مفید رو.
از وقتی دانشجوی کامپیوتر شدم ٬ خواه ناخواه زندگی ام رو پای نت میگذرونم … الان 1 ساله که به طور غیر ارادی همیشه دندون هام رو روی هم فشار میدم !!!
ساحل من هم اینطوری ام
چیکار کنیم ! ؟
و در پایان راهی برای درمان؟؟؟؟
خیلی از ما میدونیم که معتادیم اما چطور از این اعتیاد نجات پیدا کنیم؟مدتهاست منیکه عاشق کتاب خوندنم کتابیرو شروع کردم اما چند صفحه که میخونم نا خودآگاه میبندمشو لپ تاپمو باز میکنم …
خدا وکیلی دارم دیونه میشم
من خیلی از اینترنت استفاده میکنم
روانی شدم از بس دانلود کردم و …….. و از کاغذ هم دور شدم و دائم در حال خواندن و ….. و اینترنت و ….. هستم
به خدا قسم احساس میکنم مغزم ضعیف شده و کارایی اصلی خودشو از دست داده ، با اینکه خیلی مطلب میخونم ولی تو زندگی عادی ام بدون اینترنت کلی بی حوصله و خیال پرداز و عصبانی میشم.
سر این موضوع حتی پی سی رو جمع کردم ولی به لپ تاپ رو اوردم و موبایل هم که دست کمی نداره !
چی کار کنم !
موندم
این کسی که به مواد احتیاج داره
اصلا نمی تونم از کامپیوتر جدا شم !!!
متاسفانه تحقیقاتی در این زمینه ها توی کشور ما به ندرت انجام می شه و اگه هم بشه بیشتر در حد یک بیان مسأله باقی می مونه, بنابراین کسانی که درگیر چنین مشکلی می شن عملاَ هیچ کمک فکری و عملی از هیچ جایی نمیتونن دریافت کنن, من از شما که یک پزشک هستید خواهش میکنم که در حد توان خودتون راه حلهایی برای رهایی از این معضل که واقعا زجر آور و دردناکه رو هم بیان کنید.
هرچیزی که اثرات منفی و مخربش در نظر گرفته میشه باید تاثیرات مثبتش هم مد نظر قرار داد.
در تاریخ بشر رسانه ای به عظمت و پر محتوایی اینترنت نداشتیم.
خیلی ساده تر بگم الان ما نسبت به هرچیزی که اطلاعات نداشته باشیم میتونیم ظرف چند دقیقه اطلاعات دقیقی ازش به دست بیاریم اونم فقط به لطف یه ابر رسانه به اسم اینترنت.
من با این فرمول 38 ساعت به شدت مخالفم چون با این حساب خود من یه معتاد محسوب میشم در صورتی من حتی مسافرت های چند روزه رو بدون اینترنت سپری کردم. ولی احساس وابستگی شدید به اینترنت ندارم.
به نظر من اینترنت یک رسانه نوپاست و فرهنگ استفاده صحیحش هنوز درست جا نیفتاده و به مرور این مسائل کمتر میشه.
البته در ایران این اتفاقات با 50 سال تاخیر روخ میده.
تا حدودی درست به نظر می آید ولی همانطور که گفته شد نیازمند به فرهنگ سازی هستیم.
در هر چیزی که فکرش را بکنید ممکن است زمینه اعتیاد وجود داشته باشد.
پس باید در استفاده از هرچیزی دقت کرد.
بهتر بگم باید از اصراف پرهیز کرد.
چاقو هم اگر دست نا اهلش بیافتد خطرناک می شود.
در عصر حاضر که جمعیت جهان روز به روز فزونی می یابد و محدودیت در سطحی گسترده و در همه امکانات وجود دارد حضور اینترنت به نوعی فاصله ها را کم می کند.
امیدوارم همه عزیزان در استفاده از اینترنت هرگز دچار اعتیاد نشویم.
با سلام به دوستان. منم زیاد میرم اینترنت و وابسته اش شدم و باید هم وابسته باشم(یکیش همین مطلبی که شما گذاشتید که اگر اینترنت نبود چند نفر میتوانستند این مطلب را بخوانند؟!). زندگی واقعی ما محتاج این ارتباط مجازی است(حالا اگر آمار بگیرید اینترنت بیشتر صرف کارهای غیر علمی میشه تا علمی نه فقط داخل ایران بلکه کل کشورها) . به نظر من افزایش جمعیت (که به دنبال آن افزایش ارتباطات هم صورت میگیرد) باعث تمدید پایداری و جذابیت اینترنت میباشد. به نظر من امیدی که اینترنت به انسانها میدهد باعث اعتیاد به اینترنت میشود. برای مثال من میرم مغزه میگم آقا فلان جنس را دارید میگه نه از همین نه میشه نتیجه گرفت که گوگل چه بلایی سر ما آورده! به نظر من اگر میخواهید شخصی به سمت اینترنت نرود باید اینترنت تبدیل به محیط علمی شود تا شخص معتاد از این تکنولوژی دست بکشد. ممنونم از وقتی که گذاشتید و خواندید.
مرسی از نظرات دوستان… استفاده کردیم
همیشه موفق باشید
خب استفاده زیاد به طور یقین در زندگی روزمره اختلال ایجاد می کنه من باور دارم اما اخه آدم LSD رو با استفاده زیاد اینترنت در یک ردیف قرار می ده..طرف معلوم دل خون از کاربران اینترنتی داره
تا حدودی متن بالا قابل قبول هست اما نه همه..
خواهش میکنم کمک کنید بگیدچطوریمیتونماز اینترنت و چت جدابشم تروخدااز درسامعقبموندم.
نظر منم دقیقا مثل (محمد اینا)ئه . من فک میکنم از همه شما معتادترم .. چون من از مدرسه برمیگردم سریع میرم لپتاپمو باز میکنم و ساعت11شب میبندمش و میخوابم بخدا قسم. کمکم کنید کمکم کنید کمکم کنید