کتاب و کتابخوانی در قاب عکس – قسمت اول

5

اگر یادتان باشد، هفته قبل از شما خوانندگان عزیز درخواست کرده بودم که عکس‌هایی با سوژه کتاب و کتابخوانی برای من ارسال کنند. این درخواست همچنن باقی است. اگر مایلی هستید در این برنامه شرکت کنید به اینجا بروید.

اما برای این هفته، سه نفر از خوانندگان خوب «یک پزشک»، لطف کرده‌اند و عکس‌هایی بسیار خوب برای ما فرستاده‌اند. با هم این عکس‌ها را می‌بینیم:

امیرمسعود پورموسی، عکس‌هایی از یک کتابفروشی در شهر کلن آلمان ارسال کرده است. عکس آخر، البته نمای بیرون کتابفروشی است که با استفاده از «گوگل استریت ویو» گرفته شده است.

کتاب,کتاب خوانی

ایشان در توضیحات ارسالی برای من نوشته‌اند: «تصورش را هم نمی‌کردم که در یک کتاب‌فروشی صف‌های طولانی برای خرید کتاب شکل بگیرد!»

کتابفروشی

مطالعه,کتابخوانی

کتابخانه,

و در ادامه افزوده‌اند: «سن آدم‌هایی که در آلمان می‌بینم که در خیابان و قطار کتاب می‌خوانند خیلی گسترده است. در عکس‌های کتاب‌فروشی هم آدم‌های خیلی جوان و خیلی پیر را همه جا می‌توانید ببینید. از شدت شگفت‌زدگی، من کمی پس از ورودم به آلمان، یک کار دیگر هم کردم! برای چند ماه آماری گرفتم از کسانی که در وسایل حمل‌ونقل عمومی چیزی می‌خواندند. هر کسی را که در مسیر روزانه‌ام می‌دیدم که کتاب یا مجله‌ای می‌خواند، بر حسب جنسیت و سن تقریبی و روز هفته ثبت کردم. الان همین قدر یادم است که روزی حدود ده نفر را در مسیر روزانه‌ام می‌دیدم. یعنی در صندلی کنارم در قطار، یا هنگام انتظار برای قطار، روزانه حدود ده نفر را در حال خواندن می‌دیدم. هیچ وقت آن آمار را تحلیل نکردم، ولی شاید چیز جالبی از آن دربیاید. اگر ایده‌ای برای تحلیلش دارید می‌توانم داده‌ها را به شما هم بدهم. البته داده‌ها روی کاغذ هستند و باید تایپشان کنم.»

مطمئنا از انتشار این اطلاعات، ‌استقبال می‌کنم.

اما از کلن به پارک لاله تهران می‌رویم. حمید املشی این عکس خوب را برای ما فرستاده است:

کتاب,کتاب خوانی

آقای فصیح هم این عکس را از یک کتابفروشی در مشهد گرفته‌اند:

کتاب,کتاب خوانی

امیدورام با مشاهده پست اول عکس‌های مربوط به کتاب و کتابخوانی، در هفته‌های پیش رو عده بیشتری از خواننده‌ها، برای من عکس‌ ارسال کنند.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

اگر این شخصیت‌های سینمایی و تلویزیونی به صورت گربه تصور می‌شدند

این کاری است با هوش مصنوعی انجام آن نستا ساده شده است. اما به یاد دارم که در سالیان دور برای همانند نشان دادن برخی سگ‌ها با شخصیت‌ها انسانی خاص، عکاس و روتوش کار چه زحمتی کشیده بود و این سری عکس‌ها را در شماره ظاهرا نوروزی یک شماره مجله…

برآورد میزان موفقیت قرارهای عاشقانه زوج‌ها با هوش مصنوعی و اندازه‌‌گیری میزان همسانی پاسخ‌های سیستم…

در حین یک قرار آشنایی پاسخ‌های فیزیولوژیکی دو نفر حین گفتگو و دیدار با هم هماهنگ می‌شود، این پدیده‌ای است که از آن با نام همسانی فیزیولوژیکی یاد می‌شود.درجه این همگامی با تعامل در مکالمه و کیفیت همکاری همبستگی دارد و بنابراین می‌تواند…

روجلدهای خاطره‌انگیز مجموعه کتاب های طلایی که کودکی‌مان را رنگی می‌کردند!

عبدالرحیم جعفری، پایه گذار انتشارات امیرکبیر و کتاب های طلایی، است. او ۱۲ آبان ۱۲۹۸ در تهران زاده شد. عبدالرحیم جعفری در سال ۱۳۲۸ انتشارات امیرکبیر را پایه گذاشت. و در سال ۱۳۴۰ انتشار مجموعه ی کتابهای طلائی را آغاز کرد. کتابهای طلایی مجموعه…

انگار این شخصیت‌های تاریخی و اسطوره‌ای همین الان عکس گرفته‌اند! استفاده از هوش مصنوعی برای بازسازی…

ما بسیاری از شخصیت‌های تاریخی را تنها به صورت طراحی‌های محو و مجسمه‌ها و سردیس‌ها را دیده‌ایم. حالا تصور کنید که این شخصیت‌ها دوباره زنده می‌شدند و با آرایش صورت و مو و ریش امروزی و لباس‌های مدرن به عکاسخانه می‌رفتند.این کاری است که یک…

Fotomat: یادآوری غرفه‌های پردازش عکس دهه 1980 آمریکا که با خودرو از کنار آنها می‌گذشتند و فیلم‌…

در دوران قبل از عکاسی دیجیتال و آپلود آسان عکس‌ها (در این دومی شک دارم که فعلا در ایران ساده باشد!)، یک راه حل جذاب و نوآورانه برای ظاهر کردن فیلم‌های آنالوگ وجود داشت:  Fotomat.در طول دهه 1980، این غرفه‌های پردازش عکس در سراسر آمریکا،…

عکس‌های بسیار جالبی از روز‌های اولیه هوانوردی، دهه‌های 1890-1930

در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20، جهان شاهد تغییر ژرفی در فناوری شد. رویاپردازانی مانند برادران رایت، اتو لیلینتال و آلبرتو سانتوس-دومونت که با میل سیری ناپذیر برای تسخیر قلمرو‌های ناشناخته پرواز می‌کوشیدند، با جسارت و عزم تزلزل ناپذیر داستان…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / کلینیک زیبایی دکتر محمد خادمی /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /
5 نظرات
  1. فرشاد می گوید

    صف‌های کتاب طولانی‌تر از صف‌های مرغ!
    یاد این جمله انیشتین افتادم که میگه: اگر انسانها در طول عمر خویش فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معده‌شان بود اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت

    بخاطر همینه که مردم آلمان اونجوری زندگی میکنن، و ما اینجوری!

  2. Ali.online724 می گوید

    تشکر از این موضوع خوب و مفیدتون

    امیدوارم باعث کسترش فرهنگ کتاب خوانی بشه

    از ارسال کننده های تصاویر هم تشکر میکنم

  3. مرجان . در جستجوی خویشتن . می گوید

    خیلی زیبا بود

  4. محمود می گوید

    کار جالب و جذابیه،انشالله که ادامه دار باشه.
    اما معضل کتابخوانی فقط تقصیر مردم یا فقط تقصیر دولت نیست همه مقصریم.حتی آدمای کتابخونی که خیلی کتاب می خونند.به امید روزی که همه دست در کنار هم ، کتاب بخونیم…

  5. علی رضا می گوید

    عکس آخر خیلی برای من خاطره انگیز بود…
    یک شب که به صورت اتفاقی گذرم به کوچه های خیابان خیام مشهد افتاد تابلو یک کتاب فروشی به نام کوچه نظرم رو جلب کرد وقتی وارد شدم با یک خانم میان سال مواجه شدم که خیلی مهربان بود ، کلی کتاب خوب دیدم ولی و صحبت کردیم…
    قصد خرید کتاب نداشتم ولی اتفاقی افتاد که از خودم خجالت کشیدم … در دفتر فروش روزانه که روی میز بود نگاه کردم و دیدم تاریخ زده و نوشته شده صبح و بدون هیچ فروشی زیر آن نوشته شده بعد از ظهر و خالی….
    اون شب کتاب مرد بی وطن ونه گارت رو خریدم تا شاید بتونم یک اثر کوچکی توی تداوم این کتاب فروشی دلنشین بذارم
    کتاب فروشی که فراموش نمی کنم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.