چرا Daily -نشریهای که تنها روی آیپد منتشر میشد- شکست خورد؟ درسهایی برای تولیدکنندگان محتوا
با گذشت تنها دو سال مسئولان شرکت News Corp. تصمیم گرفتند که انتشار نشریه دیجیتال Daily را متوقف کنند. این غول رسانهای اعلام کرد که از پانزدهم دسامبر دیگر Daily منتشر نخواهد شد. البته از فناوری و همچنین کارکنان این نشریه در یکی دیگر از نشریات شرکت، یعنی نیویورک پست استفاده خواهد شد. Daily حدود 120 نفر کارمند داشت.
Daily همان طور که در اعلامیه رسمی شرکت News Corp. اشاره شده است، یکی آزمایش برجسته در زمینه انتشار دیجیتال محتوا و یک نوآوری خوب بود. اما این نشریه در جمعآوری مخاطب کافی شکست خورد. حالا این شرکت در نظر دارد از اشتباهاتی که در Daily داشته است، درس بگیرد.
Daily در فوریه سال 2011 با سر و صدای فراوان آغاز به کار کرده بود.
اما شکست Daily میتواند چه درسهایی به روزنامهنگاران، صاحبان رسانهها و حتی وبلاگنویسها و تولیدکنندگان محتوا بدهد؟
1- در انتخاب پلتفرم انتشار دقت کنید: اینکه نشریهای فقط در آیپد منتشر شود، در نگاه اول جذاب و مدرن به نظر میرسد. البته Daily پس از مدتی برای آیفون، تبلتهای اندرویدی و کیندل فایر هم در دسترس قرار گرفت. اما مشکل اصلی این بود که این نشریه دارای یک سایت معمول نبود و نمیخواست در پلتفرم وبی هم در دسترس باشد. همین امر باعث میشد که مطالبش در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته نشود و کسی نتواند به آنها لینک بدهد. در نتیجه تعداد مخاطبش آن طور که باید، افزایش پیدا نکرد.
به شیوهای مشابه وبلاگنویسها و دیگر رسانهها باید از این تجربه درس بگیرند و همواره این نکته را در نظر بگیرند که باید روی پلتفرمهای متنوع در دسترس باشند.
بسیاری از رسانههای ما به داشتن نسخه کاغذی یا یک سایت اکتفا میکنند، نشریه آنها ممکن است در کیوسکها بسیار پرفروش باشد یا سایت بسیار پربازدیدکنندهای داشته باشند، اما آنها با تجربه نکردن پلتفرمهای دیگر خود را از مخاطبان زیادی محروم میکنند.
یک نشریه فقط کاغذی، با نداشتن یک سایت، مخاطبانی را که بیشتر آنلاین مطالعه میکنند، از دست میدهد و از حمایت کاربران شبکههای اجتماعی برخوردار نمیشود. یک سایت خبری هم با نداشتن، نسخههای مناسب تبلت و گوشیهای موبایل یا اپلیکیشنها یا نداشتن فید خوب، به شیوهای دیگر باعث تنزل خودخواسته جایگاه خود میشود.
2- این محتوا است که حرف اصلی را میزند: البته به نظر من چیزی که در مورد Daily که آن همه تبلیغات و سرمایه پشت سرش بود، آزاردهنده بود، محتوای نازل مقالاتش بود. News Corp بیشتر روی جلب تعداد زیاد خواننده تمرکز میکند تا انتشار نشریاتی با محتوای برتر که مخاطب خاص فرهیخته را جلب کند.
این مطلب هم حاوی درسهایی برای همه شبهخبرگزاریها ایرانی است. درست است که با چینش چند خبر از این سو آن سو، انتخاب تیترهای جنجالی، تمرکز بر پوسته به جای هسته خبر میتوان کلیکخور نشریه را بالا برد، اما در بلندمدت این کار برای خبرگزاری و سایت خبری، مخاطب خاص وفادار ایجاد نمیکند.
بله! میتوان مطالب زرد چاپ کرد، در مورد لباس فلان ستاره سینما در فلان نشریه نوشت و به خاطر دشواری یا شاید هم عافیتطلبی از رسالت اصلی رسانه که به نظر من روزنامهنگاری انتقادی و محققانه است، خودداری کرد. میتوان با اعتماد به نفس مطالب وبلاگهای دیگر را عامدانه دزدید، اما آیا این کار همیشه پاسخ میدهد؟
محتوای خوب و مطالبی که زیرکانه چینش و منتشر میشوند، ممکن است خوانندهای مثل خبرهای زرد پیدا نکنند، اما در درازمدت اعتباری برای نویسنده ایجاد میکنند که هزاران مطلب دیگر ایجاد نمیکنند.
3- اشتباه در ساختار نشریه Daily : یکی از مشکلات Daily این بود که ساختار و تیم Daily خیلی بزرگ بود، این نشریه بیش از 100 نفر نویسنده و مسئول فنی داشت که متناسب با حجم محتوا و جایگاه این نشریه نبود. همین مسئله انعطافپذیری و مدیریت روی آن را دشوار میکرد.
به شیوهای مشابه یک وبلاگ گروهی یا یک سایت خبری، باید متناسب با رسالت رسانهای و اهدافش، حجم و نوع محتوایی که منتشر میکند، تیمی با حجم کم، اما ماهر و چابک انتخاب کند وگرنه داشتن تیم بزرگ نویسندگانی که کند واکنش نشان میدهند و مهارتشان متناسب نیست، جز دشوار کردن مدیریت و بالا بردن هزینهها، سودی نخواهد داشت.
Daily ، صد هزار مشترک داشت، بیشتر آنها اشتراک سالانه را برگزیده بودند و 39.99 دلار بابت آن پرداخت کرده بودند، تعدادی هم اشتراک هفتهای 99 سنتی را انتخاب کرده بودند، با در نظر گرفتن سهم اپل، این نشریه حدود 3 میلیون دلار درآمد سالانه داشت، تازه باید درآمد ناشی از آگهی را هم به این مبلغ اضافه کنیم.
در واقع آن طور هم که گفته میشود Daily غریب و مهجور نبود. با این درآمد میشد با تحریریهای کوچکتر و صرفهجویی در هزینه سالها به انتشار محتوا پرداخت.
4- اشتباه در مدل تجارت: اشتباه دیگر در مدلی اقتصادی بود که Daily برگزیده بود، Daily میتوانست دسترسی به مطالب را رایگان کند، با این کار میزان مخاطب را پنج شش برابر کند و با آگهی و جذب پشتبان مالی، به سودآوری برسد.
البته انتخاب یک مدل ترکیبی که در آن بعضی مطالب رایگان و برخی غیررایگان باشند، هم میتوانست منطقی باشد.
چند وقت پیش متوجه شدم که سایت یکی از روزنامههای ایرانی، پولی شده است. سایتی که میتوانست به تغییر سیستم انتشار محتوا و قالب و افزودن امکانات اجتماعی، مخاطب بسیار بیشتری داشته باشد و با جذب آگهی به سودآوری برسد، اما عملا با انتخاب این شیوه کسب درآمد، آن نشریه تا زمانی که منتشر میشد، بسیاری از مخاطبان آنلاین خود را از دست داد.
از سوی دیگر حتی صاحبان وبلاگها میتوانند به فروش برخی از مطالب به صورت آنلاین فکر کنند. در صورتی که پلتفرم مناسب برای فروش در دسترس ما باشد، به نظر من هیچ اشکالی ندارد که وبلاگهای برتر ما هر ماه، یک پرونده شامل چندمقاله طولانی را به صورت غیررایگان یا نیمهرایگان در دسترس مخاطبان قرار بدهند.