از جراحی فکرها تا جراحی پلاستیک چهرهها
در یکی از پستهای قبلی یک پزشک برایتان نوشتم که اگر بیش از حد به الگوریتمهای و شاخصهایی محبوبیت تأکید کنیم و به جای گونهگونی فکرها و سلیقهها، تنها در پی آن باشیم که با نزدیک کردن فکر یا کالای خود به یک استاندارد، از فروش و مقبولیت آن مطمئن شویم، چه دنیا خطرناکی را تجربه خواهیم کرد.
اما گویا تجویز یک قالب و یک استاندارد، چیزی است که روز به روز در حال فراگیر شدن است و در مطلب جالبی که دیدم این مطلب به عرصه زیبایی هم کشیده شده است.
معیار زیبایی چیست؟ آیا ما شاخصهایی برای زیبایی میتوانیم تعریف کنیم، آیا زیبایی با تعریف نسبت ریاضی اندازههای بدن و چهره قابل تعریف کردن است.
آیا برای زیبا بودن حتما باید شاخص توده بودن یک فرد از بیست کمتر باشد؟
سالهاست که میدانیم نشریات مد و طراحان لباس و هالیوود هستند که عملا زیبایی را برای ما تعریف میکنند. در این چند سال ما به کرات اخباری ناخوشایندی در مورد مانکنهایی خواندهایم که از فرط افراط در کنترل وزن به بیماری «بیاشتهایی عصبی» Anorexia nervosa مبتلا شدهاند و گاه این مورد منجر به سوء تغذیه شدید و مرگشان شده است.
علم زیباییشناسی برای خود قواعد و قوانینی دارد، این قواعد در جراحی پلاستیک هم استفاده میشود.
اما گویا این شیوه عمومی جراحی با فراگیر شدن، باعث ایجاد تردیدهایی شده است.
یکی از جلوههای جالب این تردید و شگفتی را امسال شاهد بودیم، زمانی تصاویری از چهرههای دختران شایسته کرهای در کنار هم منتشر شد.
در سال 2009، یک بررسی آماری نشان داد که از هر پنج زن مقیم سئول -پایتخت کره جنوبی- که بین 19 تا 49 سال سن داشتند، یکی، نوعی از عمل جراحی زیبایی را انجام داده بود. این مطلب شگفتیآور است.
تصاویر به اشتراکگذاشته شده در سایت ردیت نشان میدهند که چه میزان اعمال جراحی بینی، چشم و گونه و چانه، چهره بانوان کرهای را به هم شبیه کرده است، طوری که گاهی تمایز بین آنها ممکن نیست. طوری که آدم تصور میکند با یک زن روبرو است که ژستهای مختلفی گرفته و لباسهای متفاوتی به تن کرده است.
این نوشتهها را هم بخوانید
واقعا بعضی هاش یکی بودن باهم مو نمی زدن
–
این عکس ها از کجا اومده این ها آدام های معمولی هستن یا بازیگری چیزی هستن؟
دکتر عزیز ایران ما که کمتر از کره ای ها نیست.عمل زیبایی اپیدمیست.حتی آقایون هم به بهانه های مختلف استفاده هائ زیادی ازش میکنن.خیلی ها به یک بار تیغ جراحی راضی نمیشن وچی بگیم از تاتوها……….
24/11/2012 مطلبی نوشتم که اکنون فکر می کنم اینجا بیان شود خوب است :
سیرت ما دقیق پشت صورت ما پنهان است.
پشت چشم. ابرو. بینی. لب. گونه. مو و پوستی که
سالهاست برایش آیینه ساخته ایم و حتی کلی وقت و پول
برایش هزینه می کنیم.
برای سیرت خود چه کرده ایم؟ چقدر وقت و هزینه برایش
کنار می گذاریم.؟
هیچ وقت فکر نکردیم دلیل تمام دردهای ما سیرت زشت ماست نه صورت زشتمان. و ناب ترین لذتهای ما حاصل سیرت زیبای ماست نه صورت زیبایمان.
یکی از داشنگاههای آمریکا که یادم نمیاد یک بررسی برروی قوم هایی که هنوز با سبک زندگی غربی و فرهنگ اون ارتباط نداشتند، انجام دادند فهمیده بودند که معیارهای زیبایی اونها با معیارهای مردم مدرن فرق داره. مثلا اونها زنان نسبتا چاق را زیباتر میدونستند، نه مثل مردمان امروز که زنان لاغر را زیباتر بدونند. تا چند دهه ی پیش در ایران هم همینطور بوده. کلا انگار سلیقه هامون هم دست خودمون نیست!
در ایران هم کم وبیش میشه این رو دید.بینی های عمل شده.لبهای تزریق شده.ابروهای تتو شده و اعتماد به نفس نداشته.اینها مادرای بچه های آیندن متاسفانه
:O