فروختنی نیست، حتی در ازای 100 میلیون دلار ! 4 رئیسی که در مقابل وسوسه فروختن شرکت نوپای خود مقاومت کردند
صد میلیون دلار به هیچ عنوان پول کمی نیست، در دنیایی که برای کسری از این پول جنایتهای زیادی میشود و بسیاری در خلاف جهت وجدان و علایق خود حرکت میکنند، آیا کسی پیدا میشود که به صد میلیون دلار، نه بگوید؟!
بله! ما در این پست با 4 نفر از رؤسای شرکتهای نوپای سیلیکون ولی آشنا میشویم که شور و شوق و تمایل به توسعه شرکتهایشان آنقدر برایشان مهم بود که به پیشنهادهای ظاهرا ردنشدنی، نه گفتند.
– VIDDY: احتمالا نام این اپلیکیشن به گوشتان نخورده باشد، اما احتمالا کاربران فرنگی بیشتر با این اپلیکیشن آشنا هستند. VIDDY اپلیکیشنی است برای اشتراک ویدئو.
سال پیش یک پیشنهاد صد میلیون دلاری برای خرید VIDDY ارائه شد، اما این پیشنهاد رد شد.
متأسفانه پس از آن VIDDY آن طور که پیشبینی نمیشد توسعه نیافت و محبوب نشد، طوری که نیمی از کارکنانش تعدیل شدند و رئیس این شرکت هم اخراج شد.
VIDDY قمار بزرگی کرد و در سودای اینکه من اینستاگرام یک شرکت یک میلیارد دلاری شود، به یک پیشنهاد خوب، پاسخ منفی داد.
در مقابل رقیب VIDDY یعنی SocialCam واقعبینتر بود، میزان سودآوری این شرکت کمتر بود، اما مسئولان آن، به موقع چند ماه بعد از راهاندازی راضی شدند که در ازای 60 میلیون دلار، محصول خود را بفروشند.
فوراسکویر: کاربران ایرانی بیشتری فرواسکویر را میشناسند. یک سال بعد از تأسیس، در سال 2010 هم یاهو و هم فیسبوک پیشنهاد کردند که فوراسکویر را با مبلغی بین 100 تا 120 میلیون دلار بخرند. در آن زمان کل سود فوراسکویر 5 میلیون دلار بود و تعداد کارکنانش به اندازه تعداد انگشتان یک دست بود. این پول میتوانست سرنوشت مدیران و سرمایهگذاران فوراسکویر را تغییر بدهد.
اما مؤسس فوراسکویر –کرولی– قبلا یک شرکت به نام Dodgeball را فروخته بود و پشیمان شده بود، او شاهد بود که گوگل این شرکتش را که یک اپلیکیشن اجتماعی مبتنی بر موقعیت بود را تعطیل کرده است و او خیلی نگران بود که در صورت فروش فوراسکویر هم، صاحبان جدید تنها کاری که بکنند این باشد که فوراسکویر را تعطیل کنند یا به آن خدشه وارد کنند.
بنابراین به این پیشنهاد، پاسخ منفی داد و بعدا بیش از هفتاد میلیون دلار سرمایهگذاری جمعآوری کرد. این اقدام او منتقدان زیادی در میان سهامداران فوراسکویر دارد، اما او در پی آن است که کارایی مدل اقتصادی را ثابت کند.
QWIKI: در یک زمان گوگل پیشنهاد کرده بود که QWIKI را صدمیلیون دلار بخرد اما رئیس این شرکت -دوگ ایمبروس- قبول نکرد.
– PATH هم 3 ماه بعد از تأسیس پیشنهاد خرید صد میلیون دلاری از جانب گوگل داست، اما این پیشنهاد را قبول نکرد.
چرا پاسخ منفی؟
یکی از دلایل مؤسسان شرکتها برای دادن پاسخ منفی به این پیشنهادهای خوب اشتیاق وافر آنها به داشتن شرکتهایی است که قادر به تغییر دنیا باشند. آنها دوست ندارند کنترل را بر شرکتی که تصور میکنند گوگل یا فیسبوک بعدی است از دست بدهند.
البته این به معنی نیست که آنها وسوسه نمیشوند، اما آنها وقتی جنبههای مثبت و منفی فروش محصولشان را که آیندهاش معلوم نیست، میسنجند سرانجام قانع میشوند که محصولشان را نفروشند.
البته همه چیز موکول به تصمیم مؤسسان این شرکتها نیست، شرکتهای نوپا گاهی سرمایهگذارانی دارند که میزان نقدینگی خیلی بالایی دارند، آنها میتوانند صبر کنند و بیشتر نتیایج بلندمدت برایشان مهم است و هیچ ابایی از ریسکهای اینچنینی ندارند.
ممکن است که شرکت نوپایی که آنها در آن سهم دارند، کلا بیش از چند میلیون دلار در گام اول سود به دست نیاورده باشد، اما برای این سرمایهگذاران این امر مهم نیست، آنها شانههای خود را در مقابل پیشنهادهای خرید 50 یا 100 میلیون دلاری بالا میاندازند و به این فکر میکنند که سرانجام یکی از شرکتهای تابعهشان گل کند و سرمایهگذاریهایشان را کاملا جریان کند.
اما از یک دید دیگر، این سرمایهگذاران خلاف جهت حرکت آب و برخلاف قانون احتمالات حرکت میکنند، کلا سه چهارم شرکتها نوپا شکست میخورند.
کلا پیشنهاد برای خرید شرکتهای آیندهدار و یا مقاومت در مقابل وسوسه فروش، یک چیز توأم با خطر است. سهامداران GROUPON شاید الان حسرت زمانی را بخورند که گوگل میخواست این شرکت را شش میلیارد دلار بخرد. در مقابل مارک زاکربرگ باید خیلی خوشحال باشد که فیسبوک را در سال 2006 به مبلغ یک میلیارد دلار به یاهو نفروخت. ارزش این شرکت حالا 13.3 میلیارد دلار است و هزار نفر از کارمندانش میلیونر شدهاند!
پینترست تا حالا نتوانسته به سودآوری اقتصادی قابل توجه دست پیدا کند اما رشد خیرهکنندهاش ادامه دارد، شایعاتی در مورد پیشنهاد گوگل برای خرید پینترست وجود دارد، اما اصلا معلوم نیست که در صورت پیشنهاد صاحبان آن قبول کنند یا اینکه برآوردشان این باشد که شرکتشان در آینده آنقدر پیشرفت میکند که ارزش چند میلیارد دلار را داشته باشد.
کلا مؤسسان باهوش آنهایی هستند که میدانند در چه زمانی سوار موج بشوند و چه زمانی شرکتشان با بیشترین بها بفروشند. مثلا SINGLEPLATFORM چند ماه پیش پیشنهاد 50 میلیون دلاری داشت، اما قبول نکرد ، زمانی که یک پیشنهاد 100 میلیون دلاری ارائه شد، دیگر مؤسس آن درنگ را جایز ندانست و در حالی که مشغول جلب سرمایهگذار بود، پیشنهاد را قبول کرد.
مؤسس OMGPOP هم زمانی که پیشنهاد 200 میلیون دلاری دریافت کرد با 10 نفر از دوستانش مشورت کرد و در حالی که انتظار داشت، آنها به او پیشنهاد کنند که معامله را نپذیرد، با توصیه فروش توسط همه آنها روبرو شد.
دنیای سیلیکون ولی و شرکتهای نوپا دنیای عجیبی است، ما حق داریم از پولهای جابجا شده شگفتزده شویم، در حالی که موبایل و گجت و اپلیکیشن برای ما خیلی وقتها چیزهایی در حد سرگرمی و فرعیات زندگی است، گویا در جاهایی از دنیا هم افرادی پیدا میشوند که نان مغزشان را میخورند و بدون میانبر زدن و دست زدن به هزار و یک کار -چنان که افتد و دانی- از راه سالم میلیونر میشوند و تازه گاهی آنقدر ایدهشان برایشان جذاب است که فکرشان را پول معاوضه نمیکنند!
جالب بود. ممنون.
مرسی دکتر ، بسیار عالی بود
پ.ن : پرینستون پلیزبورو هم به خاطر یه بنده خدایی به 100 میلیون دلار پشت کرد :دی
چرا GROUPON الان باید حسرت بخوره ؟ سایتش و مناطق کاریش هر روز داره توسعه داده می شه و اصلا منطقی نیست با چنین پیشرفتی الان حسرت یک پشنهاد رو بخوره!
فک کنم ایده اولیه GROUPON خوب بوده وگرنه امثالش خیلی زیاد شده دیگه ، مثه سایت تخفیفان که تو ایران زیاد شده
مارک شاتلورث، بنیانگذار اوبونتو هم یه زمانی بهش پیشنهاد شده بود که شرکتش رو ۱۰۰ میلیون دلار بفروشه و اون نپذیرفت و گفت که ارزش شرکتش بیشتر از این حرفاست. چند ماه بعد، شرکت وریساین (VeriSign) شرکتش رو ۵۷۵ میلیون ازش خرید.
منبع این مصاحبه از نیویورک تایمزه:
https://www.nytimes.com/2009/01/11/business/11ubuntu.html?pagewanted=all&_r=0
عالی بود. به خصوص از «چرا پاسخ منفی؟»به بعد.
همه چیز بستگی به مدل کسب و کار و اعتمادی دارد که افراد به مدل کسبو کارشان دارند. بعضی وقتها توسعه بیشتر ممکن نیست و فروش جذابتر است. بعضی وقتها بتید ادامه داد