پروژههای آزمایشگاههای گوگل، به دشواری و اغواکنندگی سفر به ماه – لری پیچ در سودای جدال با مرگ با شرکت تازهاش «کالیکو»
روز چهارشنبه در غوغای خبرهای خوب برای ما در ایران و نیز عرضه iOS 7 که برای گیکها از همه چیز مهمتر بود، خبر مهم دیگری هم منتشر شد، لری پیج در اکانت گوگل پلاس خبر داد که گوگل شرکتی را به نام Calico تأسیس کرده است.
به همین مناسبت نشریه معتبر «تایم» در شماره تازه خود روجلد و مقاله اختصاصی را به همین خبر به صورت خاص و لری پیچ، اهداف و آرزوهایش و نیز پروژههای جاهطلبانه گوگل اختصاص داده و با او مصاحبهای انجام داده است. پروژههای ظاهرا غیرممکنی که به دشواری و وسوسهبرانگیزی سفر به ماه میمانند، اما هر کدام از آنها میتوانند زندگی ما را متحول کنند.
در اینجا در «یک پزشک» میتوانید ترجمه این مقاله خوب را بخوانید که البته به خاطر گریز از تکرار مطالبی که قبلا در «یک پزشک» خوانده بودید و تازگی ندارند، مقداری خلاصه شده است.
شما خیلی به سختی میتوانید صدای «لری پیج» را بشنوید، صدای او آرام و گنگ است، چون هر دو عصب حنجره راست و چپ او دچار آشیب شدهاند، یکی از آنها 14 سال پیش فلج شد و دیگری هم تابستان سال گذشته، بعد از یک سرماخوردگی، آسیب دید و بنابراین تارهای صوتی او دچار محدودیت حرکت شدهاند. بنابراین باید خیلی به دقت به سختان لری پیج گوش کنید تا متوجه حرفهای او بشوید، اما این کار معمولا ارزشاش را دارد.
لری پیچ 40 ساله، مؤسس و رئیس یکی از موفقترین و بیهمتاترین شرکتهای دنیاست، شرکتی که البته به صورت فزایندهای عجیب و غریب هم مینماید! کار اصلی گوگل تجارت «جستجو» است، گوگل البته این کار را برای سودش انجام میشود که از محل نمایش آگهیهای آنلاین به دست میآید. گوگل همچنین در کار تجارت سیستم عامل موبایلی و نیز مرورگر وبی، ایمیل رایگان، خودروری بدون راننده، وسایل رایانشی پوشیدنی، نقشه آنلاین، انرژیهای تجیدپذیر و فراهم آوردن امکان دسترسی به اینترنت در مناطق دورافتاده با استفاده از بالنهایی که در ارتفاع بالا مستقر میشوند، است.
میبینید که گوگل طیف وسیعی از تجارتها و پروژهها را اداره میکند، این پروژهها را میشود به دو دسته سرویسهای اصلی و سرویسهایی که کار کردن روی آنها خطر عدم موفقیت دارد، تقسیم کرد.
در یک مصاحبه نادر که به تازگی لری پیج در مقر گوگل یعنی Googleplex در «مانتین ویو»ی کالیفرنیا با تایم انجام داده است، او اشاره کرده است که گوگل میزانی از سرمایه خود را صرف تحقیقات و طرحهای توسعهای میکند و در این میان، مقداری از این پول را صرف پروژهها طولانیمدتتر و جاهطلبانهتری میکند، پروژههایی که شبیه پرواز به ماه میمانند، از این لحاظ گوگل به مانند بقیه شرکتها عمل نمیکند.
تازهترین پروژه گوگل، پروژهای است نامطمئن و طولانی، گوگل شرکت جدیدی به نام Calico تأسیس کرده است که روی سلامت و تحقیقات مربوط به سالخوردگی تمرکز خواهد داشت. این شرکت مستقل را شخصی به نام آرتور لویسنون اداره خواهد کرد، لوینسون رئیس یک شرکت پیشگاه در زمینه فناوری زیستی به نام Genentech بوده است، او همچنین یک مخترع هم هست. لوینسون در زمینه شیمی زیستی دکترا دارد، او در حاضر عضو هیئت مدیره شرکت سابقاش و نیز اپل هم هست، زمانی که استیو جابز در سال 2011 درگذشت، او عضو هیئت مدیره اپل شد.
با تأسیس شرکت Calico ، گوگل، همان شرکتی که یوتیوب و گوگل پلاس را دارد، تلاش خواهد کرد که طول عمر انسانها را بیشتر کند. گوگل پیش از این سابقه چندان موفقی در زمینه پزشکی و سلاکت نداشته است، چرا که سرویس Google Health ناموفق از آب درآمد. ولی با کالیکو، گوگل وارد یک قمار جدیتر میشود. لری پیج میگوید که بعضی از کارها 10 تا 20 سال طول میکشند که از ایده به محصول بینجامند و سلامت هم درست یکی از همینهاست.
شاید به جز گوگل، هیچ شرکتی دیگری در «سیلیکون ولی» نتواند کار مشابهی انجام بدهد، چرا که شرکتهای کوچک پولش را ندارند و شرکتهای بزرگ هم ساختار و شهامتش را. در این میان شاید اپل استثنا باشد، اما این شرکت هم بیشتر به محصولاتی که طی چند سال به بار بنشینند، علاقه دارد.
اما اصلا چرا گوگل به این حوزه علاقهمند شده است؟
پاسخ تا حد زیادی به خود لری پیج برمیگردد، زمانی که او در استنفورد، دانشجوی علوم کامپیوتر بود، متوجه شد که آن دسته از صفحاتی نتایج مربوط تر و متناسبتر با یک جستجو را دارند که بیشتر لینک شده باشند، همین امر اساس موتور جستجوی گوگل قرار گرفته بود، موتوری که با همکاری سرگئی برین ساخت. شرکت گوگل در سال 1998 تأسیس شد و کوتاهزمانی بعد، تبدیل به یک پدیده شد. پیچ تا سال 2001 مدیر اجرایی شرکت بود و از این زمان اریک اشمیت که از شرکت نرمافزاری بزرگ Novell آمده بود، مسئولیت او را به عهده گرفت. گوگل با سه رئیس و مدیرش -پیچ، برین و اشمیت- خوب پیش رفت و رشد خیرهکنندهای پیدا کرد، تا اینکه پیچ در آوریل سال 2011 رئیس گوگل شد و اشمیت رئیس هیئت مدیره این شرکت شد.
اثرات ریاست پیچ به صورت آنی مشهود شد. در سال 2012 این شرکت با هزینه گزاف 12.5 میلیارد دلار بخش موبایل شرکت موتورولا را که دچار مشکل شده بود، خرید تا بتواند سختافزارهای خودش را بسازد. پیچ ساختار مدیریت گوگل را از نو شکل داد و اصطلاحا تیم L از مدیران سطح بالا را تشکیل داد. (حرف L، برگرفته از حرف اول نام کوچک او یعنی لری است.)
البته در این میان مدیران مشهوری هم از شرکت جدا شدند، یکی از آنها مریسا مایر -کارمند شماره 20 گوگل- بود که به یاهو پیوست. پیج بود که نشان داد، گوگل به جای اتکای بیش از حد بر تجارت جستجو و آگهیهای آنلاین نمایشداده شده در کنار نتایج جستجو، میتواند از عرصههای دیگر هم پول دربیاورد. گرچه هنوز هم بیشتر 50 میلیارد دلار، درآمد سالانه گوگل از محل همین آگهیهاست، اما برآورد میشود که گوگل از محل یوتیوب 4 میلیارد دلار و از محل سیستم عامل اندروید 6.8 میلیارد دلار درآمد سالانه داشته باشد.
پیج جاهطلب و ناشکیبا است، او دوست ندارد که شرکتی داشته باشد که تنها در یک زمینه، عالی باشد. فلسفه او این است که با داشتن منابع بیشتر و نیروی انسانی بیشتر، میشود مسائل بیشتری را حل کرد. کسانی مثل پیج روی حفظ ارزشها کار نمیکنند، بلکه سعی میکنند، ارزشهای جدید را خلق کنند و از هیچ، چیزهای جدید بیافرینند.
تا به حال ما به سالخوردگی بیشتر به چشم یک واقعیت گریزناپذیر زندگی نگاه میکردیم، و فقط در دنیای رؤیا بود که به سالخوردگی به منزله یک بیماری نگریسته میشد که باید درمان شود. گرچه در سال 1992، در امریکا آکادمی پزشکی مبارزه با سالخوردگی تأسیس شد، اما اهداف و نیات این آکادمی، هنوز در دنیای پزشکی، پررنگ نشدهاند. در این میان ما به پیشرفتهای محدودی هم در زمینه جلوگیری از سالخوردگی دست پیدا کردهایم، مثلا دارویی به نام SRT501 ساخته شده است که در شراب قرمز وجود دارد و اثر ضد پیری دارد، شرکت سازنده این دارو، بعدها توسط یک شرکت دیگر خریداری شد، اما از زمان خرید، دیگر دارو یا محصول دیگری ساخته نشد. به نظر میرسد که کار روی مبارزه با سالخوردگی در کوتاهمدت سود اقتصادی نداشته باشد و منجر به تولید محصولات تجاری نشود.
اما در شرایطی که شرکتهای بزرگ دارویی در زمینه مبارزه با سالخوردگی ناموفق بودهاند، چرا گوگل به این مسئله کشش پیدا کرده است؟ پیج خودش دانشی در این زمینه ندارد، گوگل پیش از این در شرکتی به نام 23andMe سرمایهگذاری کرده بود که کارش تعیین توالی ژنها بود، این شرکت را همسر «سابق» سرگئی برین –ان وجکیکی– تأسیس کرده بود.
یکی دیگر از اقدامات پیشین گوگل در زمینه سلامت و پزشکی، مشارکت در پایه نهادن یک جایزه 33 میلیون دلاری بود: در فوریه، برین، مارک زاکربرگ، یک کارآفرین روسی به نام یوری میلنر و لوینسون، یک جایزه 33 میلیون دلاری را پایه نهادند که تا به محققانی داده شود که در زمینه درمان بیماری مهلک و افزایش طول عمر انسان کار میکنند، داده شود.
از سوی دیگر باید توجه داشت که پزشکی روز به روز بیشتر به دانشی تبدیل میشود که نیازمند گردآوری و پردازش اطلاعات میشود. پزشکان و محققان باید بتوانند به حجم زیادی از اطلاعات دسترسی پیدا کنند. گوگل هم دقیقا در زمینه کار با حجم بزرگ دیتا، خبره است.
گوگل دوست دارد که همان جادویی را که با موتور جستو، جیمیل و نقشههایش کرد بتواند تکرار کند، گوگل با ارائه نتایج بسیار درست و متناسب، موتورهای جستجوی رقیب از جمله آلتا ویستا را محو کرد، با حجم عظیم فضای رایگانی که با جیمیل میداد، رقبا را به انزوا برد و با منظره خیابان یا استریت ویو، نقشه گوگل را بیهمتا کرد.
ایدههای جالب گوگل از آزمایشگاه گوگل یا Google X سر بلند میکنند، این بخش را میتوان به ضمیر ناخودآگاه خلاق شرکت تشبیه کرد. اگر شما از مقر اصلی گوگل، سوار یک دوچرخه بشوید، در عرض 3 دقیقه به Google X میرسید، در حال حاضر بیشتر تمرکز سرگئی برین مدیریت همین بخش است. رهبری این بخش را دانشمندی به نام آسترو تلر به عهده دارد، او ملقب به کاپیتان سفرهای ماه است! درست به همین خاطر بود که تلر ، اسم کوچکش را از اریک به آسترو Astro تغییر داد.
او مو و ریش و سبیل بلندی دارد، و از جهاتی با پدربزرگش تفاوت دارد! پدر بزرگ او یک فیزیکدان به نام ادوارد تلر بود که پدر بمب هیدروژنی محسوب میشود!
تلر عقیده دارد که پروژهای میتواند در فهرست پروژههای جاهطلبانه گوگل قرار بگیرد که سه ویژگی عمده را داشته باشد:
1- آنها بخواهندیک مشکل بارز دنیا را که نیاز به حل شدن دارد، برطرف کنند.
2- یک راه حل محتمل برای آنها متصور باشد.
3- یک فناوری متحولکننده در مورد آنها، شاید بتواند همه چیز را در مورد آنها تغییر بدهد.
پس میبینید که جنبه اقتصادی در این پروژهها کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
اما اگر پروژهای هر سه ویژگی بالا را داشته باشد، باز هم نمیتوان به موفق بودنش امید بست، چرا که بعد از استخدام متخصصان، درست کردن نمونههای اولیه محصولات، یا یک تیم پژوهشی موفق، تازه ممکن است گوگل متوجه شود که پروژه به نتیجهای منتهی نخواهد نشد.
چهار پروژه جالب آزمایشگاه گوگل، اینها هستند: گوگل گلس که به اندازه کافی از آن میدانید، شرکت نوپایی به نام «مکانی» که روی توربینهای بادی کار میکند، پروژه Loon که در مورد آن هم پیشتر در یک پزشک به صورت مشروح نوشتهام و پروژه جدید کالیکو. اما نباید پروژه خودروهای بیراننده گوگل را از یاد ببریم، پروژهای که به احتمال زیاد در زمان حیات ما، شیوه زندگیمان را تعییر خواهد داد.
برخلاف گوگل که با بحران بودجه روبرو است، پروژههای آزمایشگاه گوگل با توجه به درامد سالانه 54 میلیارد دلاری گوگل، با مشکل مالی روبرو نیستند. آزمایشگاه گوگل را نمیتوان یک سازمان بشردوستانه خالص تلقی کرد، اما از آنجا که پروژهها آن متکی به کسب سود مالی آنی نیستند، گاهی کارکردی بشردوستانه و غیرانتفاعی پیدا میکنند.
لری پیج میگوید که زمینههای اصلی فعالیت گوگل برای مردم مهم هستند: دسترسی به اطلاعات، فهم و شناخت دنیای پیرامون، ارتباط، تعامل با مردم، یاری رساندن به مردم برای انجام کارهایشان. او میگوید که برایش هیجانانگیز است که هر روز سر کار میآید و روی این چیزها کار میکند.
گوگل مدام در حال کار است که در این زمینهها بهتر شود، درست به همین خاطر بود که سال پیش گوگل نمودار دانش یا Knowledge Graph تا مردم هنگام جستجوی چیزی، به صورت مستقیم به اطلاعات در همان صفحه جستجو دست پیدا کنند، بدون اینکه لازم باشد روی نتایج جستجو کلیک کنند. این قسمت را هنگام جستجو، در سمت راست صفحه میبینید. مثلا وقتی نام یک شخصیت مهم مثلا یک ورزشکار، دانشمند یا شخصیت سیاسی مهم را جستجو میکنید، اطلاعات مختصر و مفیدی را در مورد او در همان صفحه جستجو میتوانید ببینید.
ابتکار و اقدام جالب دیگر گوگل، تأسیس استودیوهای مستقل فیلمبرداری و تولید برنامههای ویدئویی برای یوتیوب بود. نوامبر گذشته، یوتیوب استودیوی بسیار بزرگی در لس آنجلس افتتاح کرد، استودیوهای کوچکتری هم در اندن و توکیو افتتاح شدند.
پیچ میگوید که مسئولیت اصلیاش این است که مطمئن شود، همه شرکت همچنان به شیوه و منش «بزرگ بیندیش» وفادار است.
سلام دکتر
کامنتم ربطی به پست شما نداره. جدا از اینکه الان خوندن پست رو تموم کردم ولی میخواستم بگم یادمه یه پست زده بودید و علاقتونو به ژانر خیال پردازی و فانتزی ابراز کرده بودید و مجله شگفتزار رو هم پیشنهاد کرده بودید. کمتر از پنج روز میشه که یه مجله دیگه اومده به اسم خیال باز که اونم همین ژانر فانتزیه و از نظر گرافیکی واقعا حرفی داره برای گفتن و همینطور از نظر مطالب. یه مقاله فوق العاده ای در مورد فانتزی توش خوندم گفتم اگر شما هم دوست داشتی مطالعه کنیش. اینم لینک دانلود مجله خیال باز:
http://www.mediafire.com/download/ra2kcu865kwrqyj/Khialbaz-Summer92-01-Full_size_version-ff.rar
لطف کردین اطلاع دادید. بسیار ممنونم.
دکتر
هر شرکتی که تو بازار فعالیت میکنه باید پول دربیاره. بخشی از این پول هزینه خود شرکت میشود و آن چیزی که باقی میماند سود است. گوگل یک شرکت سودده است. پس همیشه بیشتر از آن چیزی که هزینه میکند پول در میآورد. برخلاف بسیاری از شرکتها که از مسئولیت اجتماعی دم میزنند اما این موضوع مهم را با صدقه دادن اشتباه گرفتند هم تلاش میکنند یک کارهایی بکنند که لزوما از آنها پول در نمیآورند. اما انقدر این کار را با خست انجام میدهند که فایده ندارد. گوگل به طرز عجیبی سودده است و به طرز عحیبتری رویاپردازی میکند و برای این رویاپردازی هزینه میکند.
این شرکت و ساختار آن یکی از معماهای علم مدیریت است. ظاهرا همه تصور میکنند همه چیز را درباره این شرکت میدانند. اما واقعیت این است که به طرز عجیبی این شرکت (مانند فیسبوک و اپل و … ) پنهانکارند و آن چیزی را نشان میدهند که دوست دارند.
مایکروسافت به عنوان نمونه متفاوت است. مایکروسافت عالیترین شرکت معمولی جهان است. همه چیزش روشن است.
اما گوگل یک شرکت عالی پنهانکار است. این شرکت قدرت بالایی در مدیریت ذهنها دارد. حالا این شرکت و رشد افسارگسیختهاش کمی ترسناک است.
هر چند در بازار، نیروهای مخالف به اندازهای هست که اگر خطایی سر بزند، آن نیروها رسوایش کنند اما گوگل در برابر آنها واکسینه شده است.
آقا متن خوب شما باعث شد بیشتر درباره گوگل فکر کنم.
خداییش متن خیلی غلط نگارشی و املایی داشت.
کیفیت مطالب رفته بالا ولی چند وقتیه همینطور که سایر بازدیدکنندگان هم میگن، غلط های املایی خیلی زیاد شده.
لطفا قبل از انتشار حداقل یک دور بخونید!
من که با سرعت بالا و خیلی وقت ها روزنامه وار می خونم، توی این متن بیش از ۳-۴ تا غلط دیدم!
لزومی با بازخوانی نیست، با نوشتن یه برنامه ی هم میشه موضوع رو حل کرد
این غلطهای املایی لازم هستند. گاهی برای اثبات کپیبرداری از سایت!
جناب مجیدی جان این مطلب سخنی باشماست لطفا خودتان بخوانید و انتشارش ندهید.
این را متوجه کار شما تنها ترجمه است اما همیشه در سایت شما و سایر سایت ها ترجمه ناقص و سانسوری بوده و هست البته شما بسته به خواسته خود ترجمه میکنید و هربار هم دوستان دلیلی برای این ترجمه جالب میآورد خوب بلاخره دلیل است دیگر و مخاطبین تنها تشکر میکنند شبه به چرا رفتن است که مسیر در دست شماست و دوستان باید تشکر تشکر بگویند،البته دوستان زیادی کاسه داغ تر شد البته کاسه داغ تر توصیف مناسبی نیست باید گفت نقش دیگری در مرتع دارند وتنها به نقش خود عمل میکنند. و برای همین دیگر علاقه به نظر عمومی ندارم و ایمیل هم که شما …
اما خود شما دوستان را به عادتی که بسیاری از کاربران ایرانی جستجو نکردن و اکتفا کردن به مطالب آماده است، یک جستجوی ساده در بینگ پاسخ بسیاری از شبهات را میدهد. تذکر داده اید اما حال خود شما دچار این بیماری یا فراموشی شده اید. اگر تذکرم تنها در مورد همین این مطلب باشد که نیست وکلی است نگاه سطحی نویسده باید کمی عمیق تر می بود و انتخاب شما هم برای نشر همین طور اما نویسنده فقط یک سری مطالب سوخته واشتباه برای پر کردن مجله مثل تایم را در ذهن داشته که شما حتی آن را سطحی تر کرده اید .البته برخی نوسنده ها پول میگرید که همین کار کنند اما شما چطور
جددا نویسده از این مطالب آگاه نبوده
در دو مورد برای مثلا
یک خرید موتورالا که برای تصاحب پتنت بود نه نجات موتو که پیشبنی های گوگل اشتباه از کار در آمد و ریس بخش اندروید اخراج شد.
دوم خروج خانم مایر و پیوستن به یاهو هم بخاطر ازدواج لری بود.
(البته دنبال این حرفهای خاله زنکی نرفتن خوب است ولی علت چند جدایی در گوگل همین خاله زنک بازی ها بوده حالا آقای هوگو بارا، معاون ارشد بخش اندروید، اسمش را فرصت استثنای در آسیا بگزارد این نشان میدهد در یکی از معتبر ترین شرکت های دنیا هنوز سر ساده چیزها درگیری چه برسد به جدایی های که عامل انها تصاحب فکر یا دزدی اندیشه و ….بوده و هست)
و چنیدن مورد دیگر که خود شما (شاید) بهتر آگاه هستند
گوگل ایده ها را برای خود میخواهد و در اخر اگر از پس آنها بر نیاید آنها را به سگ میدهد ولی اجازه دسترسی سایر شرکت ها و رشد خود فرد صاحب فکر را نمی دهد.
(جالب یکی از دوستان به هوگو لغب دیوانه داده بود به علت جدایی از گوگل جددا جای تاسف برای برخی دوستان)
اگر ساسونگ را گوگل غول کرد، گوگل هم اپل غول کرد البته من از امکانات همه استفاده میکنم و دلبسته اپل ماکروسافت یا سامسونگ نیستم اما گوگل هم سن کمی دارد باید دید تا کجا ادامه میدهد. اگربرای مقایسه به نسبت ماکروسافت وقتی در این سن بود بررسی شود خوب در آنیده مشکلات زیادی خواهد داشت.
این سخن کمی پرکنده است اما برای اینکه حس میکنم شما بیش از حد دلبسته گوگل و تفکرات جاهطلبانه آنها شده اید، متاسفانه
البتهاین اشکال در تمامی افرادی که… (جددا نمیدانم چه اسمی دارند) هست.
اما شما که سالها تجربه دیدن رشد و مرگ شرکت ها و همچنین خرید مغزها با …. را دارید جای تعجب دارد امیدوار بودم روزی برسه ارزش مغز ها بیش از پول وتفریح باشه اما حتی با مرگ گوگل هم این اتفاق نمی افتد. پس باید نخبه ها را درست شکل داد :-) مثل گوگل:-)
کیفیت ترجمه و تلخیص یک پزشک اتفاقا بسیار عالی است. پشت اون مطلب عالی که دکتر در مورد موتو ایکس نوشته بود و راهبرد کلان گوگل را توضیح داده بودن شما فقط اخبار زرد را دیدین حالا اگه دکتر خبر زرد می نوشت شما حتما می گفتین وای دکتر چرا خبر زرد می نویسی رابطه مریسا خانوم و فلانی چیه.
آدم یک سری کامنتهای ترولی می خونه تعجب می کنه ، اگر سخنی دارین وبلاگ بزنین و در وبلاگ خودتون بنویسین نه اینکه یک سایت خوب را سعی کنین به حاشیه بکشین.
آقای مجیدی یادش رفته لینک مطلب رو بذاره که البته با یه جستجوی ساده در تایم مشخص هستش، مطلب 4 صفحه طولانی است. بابت این همه تلاش از یک پزشک من که شخصا ممنونم. به هر حال بعضی ها باید همیشه حرفی بزنن اونم بی تامل
خوب صحبت تامل شد،
انتشار این نظر تو سط جناب مجیدی با کمی تامل من رو یاد دانشگاه انداخت اون زمان یکی از استاد من رو یاد کارتون خاص مینداخت من مطلب رو به دوستم گفتم و دوستم برای خوشمزگی این مطلب رو در کلاس به استاد گفت البته خود استاد در خواست کرد بود و کار من و البته دوستم به کمتیه انظباطی کشاند من را از بسیاری از امتیازات خاص محروم کرد البته من به استاد حق می دادم بالاخره به دوست من گفت بگو با هم بخنیدیم نه به هم :-)
حال این اتفاق حالت نوس تال ژییک داشت
البته من در نظرم به تعداد صفحات اشاره نکردم من به محتوای متن اشاره کردم
من این رو هم نمیدانم تلاش رو شما چی معنا میکند اما فکر کنم در تعریف تلاش کمی دارای دید متفاوت باشیم مثل اینکه کسی آب رابکوبد و ما از تلاش او تشکر کنیم البته منظورم این مقاله نیست در کل گفتم
اما نکته اینجاست انتشار این نظر توسط جناب مجیدی شاید به معنای قبول آن بوده یعنی وقتی شما مطلبی خصوصی را منتشر میکنید، این اشکال را قبول میکنید و البته همیشه کسی هست پاچ … بگیرد فرقی هم ندارد اصلا از مطلب سر درآورد یا نه یا نظر گوینده را درک کند
جددا مدیران و کارکنان آینده چطور پیشرفت خواهند کرد ؟ حتما با کمی تامل جواب این سوال را بدهید
بدون تامل باید گفت یک عده از هم تشکر میکنند و … و یک عده هم که به گوشه رانده میشوند چون نباید کار کسی را نقد کرد ویا حتی نظر نقادانه خود را گفت
البته ما همینطور بار آمده ایم و تفکر یک بعدی تشکر کن جایزه بگیر را در ذهن ما فرو کرده اند
خوب برای همین تفاوت طرز فکر هندی ها و چینی ها و کره ای ها دنیای آی تی را در قبضه خود دا آوردند و ما کماکان مشغول تشکر و یا ادعا و خواند داستان پیشرفت دیگران هستیم و به ذهن خود استراحتی دائم داده ایم وگاهی هم شاید برای کمی تفریح حسرت دیگران را می خوریم و موسقی گوش میدهیم شاید با این متن
سویت دریمز اف مد اف دیز
هو ام ای تو دیس اگری
تراول د ورد اند سون سیز
اوری بادی لوکینگ فرو سام تینگ
سام اف دم وانت تو یوز یو
سام اف دم وانت تو گت یوز بای یو
سام اف دم وانت تو ابیوز یو
سام اف دم وانت تو بی ابیوز
البته افراد فوق ذکر از این موزیک های بی معنی گوش میدهند
بنده خدا، نظرش رو گفته، چون با نظر شما فرق داره، دوست دارید حرفی نزنه؟!
نظر با نوشتن کامنت واضحا نادرست متفاوت هست، ایشون نوشتن که دکتر مجیدی ترجمه ناقص و سانسوری انجام میدن، در صورتی که من دقیقا متن را چک کردم و دیدم ترجمه بسیار زیبا، خلاصه و دقیق انجام شده.
به نظر من دکتر مجیدی بهتره، برای اینکه یک پزشک به سرنوشت کامنتدونی نارنجی مبتلا نشه (البته جسارت به برخی از کامنتگذارهای خوب این سایت نشه) کامنتهای بیمعنی و مغرضانه را ببنده و اگر تونست سیستم ریتنیگ را برگردونه تا نظرهای ضعیف با رأی کاربرها هاید بشن.
من با نظر مینا خانم موافقم.
راست شما شنید در مثل جای مناقشه نیست
خب شما بیشتر به دنبال همین مثل ها در گفته من رفتید و از اصل جا ماندید
اینکه جالب راهبرد کلان گوگل دست بعضی ها هست خب خوبه
من هم اگر این راهبرد دستم بود از خواندن مثل تعجب میکردم چون فرق مثل برای نشان دادن انتشار اشتباه خبر با خط دهی به کسی برای خبر رو درک نمیکردم جددا این جای تعجب شما از نظر من برداشت این رو کنید که من گفتم چرا خبر رابطه فلانی با فلانی رو نگفتید جناب مجیدی
البته تفکر هر کس به اندازه خودش هست
جناب مجیدی لطفا هر سه پاسخ رو بدون ویرایش انتشار دهید
“پیج بود که نشان داد، اپل به جای اتکای بیش از حد بر تجارت جستجو و آگهیهای آنلاین نمایشداده شده در کنار نتایج جستجو، میتواند از عرصههای دیگر هم پول دربیاورد.”
فکر کنم جای “اپل” باید نوشته بشه “گوگل”
شرکت های فناوری امروزه مثل امپراتورهایی میمانند که فارغ از مرزهای جغرافیایی، از قلب نیویورک تا دامنه های کردستان را تسخیر کرده اند. درست مثل دوران جنگ سرد، نزاع اپل و گوگل (به عنوان سردمداران فناوری) بر سر طرز تفکر و آرمانهای اونهاست. در یک طرف اپل را داریم که بدون ریسک پذیری، فقط در راهی قدم میگذارد که مطمئن باشد سوددهی فراوانی برای شرکت به همراه داشته باشه و همون کار را به بهترین شکل انجام میده. در حالیکه در طرف دیگه گوگل را میبینیم که مثل یک شورشی ناآرام، مدام سعی دارد دنیای پیرامونش را تغییر بدهد و شهامت این را دارد که برخلاف اپل، ریسک های بزرگ را بپذیرد.
فراموش نکنیم همان شرکتهای ریز و درشتی که در گذشته فناوری های مختلفی را جلوتر از زمانشان عرضه میکردند، بزرگترین کمک را به اپل کردند. در حالیکه خودشان نزول کردند و یا حتا مثل نوکیا، کاملاً محو شدند.اما اپل سالها منتظر ماند تا فرصت مناسب برای عرضه ی تکنولوژی همان شرکتها فرا برسد(مثل تاچ آی دی،صفحه لمسی،…).من از این نظر اصلاً اپل را ستایش نمیکنم هرچند آیفون و آیپد را به چیز دیگری ترجیح نمیدهم. در مقابل، کار گوگل، مخصوصاً همین پروژه ی آخری که ذکر نمودید نشان از ذکاوت و جرات مدیران گوگل و صد البته منابع مالی نامحدود این شرکت دارد. خوب بود اشاره میکردید که همین چند وقت پیش بود که ری کرتزویل را هم به گوگل آوردند،ایشان هم در همین زمینه ی جاودانگی و سینگیولاریتی و انتقال ذهن به ماشین، ید طولایی دارند.
ممنون از مطلب خوبتون، این چند وقته سطح وبلاگتون خیلی بالاتر رفته،امیدوارم همینطور ادامه بدهید
شرکت های فناوری امروزه مثل امپراتورهایی میمانند که فارغ از مرزهای جغرافیایی، از قلب نیویورک تا دامنه های کردستان را تسخیر کرده اند. درست مثل دوران جنگ سرد، نزاع اپل و گوگل (به عنوان سردمداران فناوری) بر سر طرز تفکر و آرمانهای اونهاست. در یک طرف اپل را داریم که بدون ریسک پذیری، فقط در راهی قدم میگذارد که مطمئن باشد سوددهی فراوانی برای شرکت به همراه داشته باشه و همون کار را به بهترین شکل انجام میده. در حالیکه در طرف دیگه گوگل را میبینیم که مثل یک شورشی ناآرام، مدام سعی دارد دنیای پیرامونش را تغییر بدهد و شهامت این را دارد که برخلاف اپل، ریسک های بزرگ را بپذیرد.
فراموش نکنیم همان شرکتهای ریز و درشتی که در گذشته فناوری های مختلفی را جلوتر از زمانشان عرضه میکردند، بزرگترین کمک را به اپل کردند. در حالیکه خودشان نزول کردند و یا حتا مثل نوکیا، کاملاً محو شدند.اما اپل سالها منتظر ماند تا فرصت مناسب برای عرضه ی تکنولوژی همان شرکتها فرا برسد(مثل تاچ آی دی،صفحه لمسی،…).من از این نظر اصلاً اپل را ستایش نمیکنم هرچند آیفون و آیپد را به چیز دیگری ترجیح نمیدهم. در مقابل، کار گوگل، مخصوصاً همین پروژه ی آخری که ذکر نمودید نشان از ذکاوت و جرات مدیران گوگل و صد البته منابع مالی نامحدود این شرکت دارد. خوب بود اشاره میکردید که همین چند وقت پیش بود که ری کرتزویل را هم به گوگل آوردند،ایشان هم در همین زمینه ی جاودانگی و سینگیولاریتی و انتقال ذهن به ماشین، ید طولایی دارند.
ممنون از مطلب خوبتون، این چند وقته سطح وبلاگتون خیلی بالاتر رفته،امیدوارم همینطور ادامه بدهید
سلام
ممنون و سپاس بیکران برای انتشار این مقاله عالی.
البته دکتر جان یه جای مقاله به جای گوگل نوشتین اپل!
ایشالا شما همیشه شاد و جوون باشین:)
سلام
“بیشتر ۵۰ میلیارد دلار، درآمد سالانه گوگل”
این واقعا پوله. و پول مشخصه که باید خرج بشه. این پول هنگفت و پولای هنگفت درآمد سالانه شرکتهایی مثل ماکروسافت، اپل و مخصوصا گوگل، دقیقا چطور دوباره به چرخه اقتصاد بر میگرده. این پولا بخش های گسترده ای از ثروت آمریکاست. دقیقا چطوری مصرف میشن. مخصوصا اینکه هرسال دائما داره این مبلغها رشد می کنه. این پولا صرفا عدد نیستن اینا توان انجام کارهای بزرگی رو دارن و جدا پاسخش باید جالب باشه: بعد از کنار گذاشتن مخارج شرکت سود خالصی که باقی می مونه دقیقا صرف چه کارهایی میشه؟
نکته دیگه: درمورد نگارش مقالات سایت، باید بگم برای نگارش پایان نامه و مقاله ها به اساتید مختلفی مراجعه کردم. یکی از اساتید ویراستیار به من معرفی کرد. ویراستیار یه ماکروئه که به ورد شما اضافه میشه و میتنید متنتون رو خیلی ساده با چند کلیلک ویرایش کنید بطرزی که انگار یک تایپیست حرفه ای انجامش داده.
پست بسیار جالبی بود. ممنون از زحمات شما جناب مجیدی.
واقعا قابل تقدیر شرکت هایی که به جای پول روی پول گذاشتن و سودآوری خالص، در جنب و جوش ایجاد پروژه های پر ریسک و خارق العاده هستند.
زمانی مایکروسافت هم پروژه هایی در R&D داشت که گاها خبری ازشون به بیرون درز میکرد، ولی در در مقابل کارهای گوگل بسیار محقرانه به نظر میان.
گوگل نگاه بسیار بلند منظر تری نسبت به سایر شرکت های دنیا داره و از این نظر نمونه هست.
دوست عزیز همین الان هم ریسرچ ماکروسافت وجود دارد اما بیشتر پروژه های کانسبت انجام میدهد از لنز واقعیت افزوده پروژه درمان اچ ای وی پروژه مقابله با گردباذ ها و جلوگیری از پیداش آنها البته بیشتر بعد حقیقی دارند تا مثل بعضی پروژه ها فقط برای سر وصدا و جلب نظر (اخر ما در درمان مالاریا و صدها مریضی دیگر عاجز ماندیم حال به هر علت از علت تجاری تا علمی بعد کلی پول برای پروزه … بدهیم خب شاید هدف یکی باشد راه متفاوت )ماکروسافت همین حالا صدها پروژه دیگر که خودشما میتوانید آنها پیدا کنید در دست دارد اما حوزه ر اند دی با ریسرچ لا اقل در گوگل و ماکروسافت متفاوت است
آقای گوگل! پروژه آخرت چیه؟ خدایی کردن روی زمین؟!