مردی که گذشت زمان برایش کند شده بود!
«سیمون بیکر» نام مستعار مردی است که در این پست از او صحبت می‌کنیم، یکی از روزها بعد از اینکه او چند چیز سنگین را جابجا کرد، دچار سردرد آزارنده‌ای شد، با خودش فکر کرد که شاید اگر دوش بگیرد، سردردش بهتر می‌شود.
اما زیر دوش او چیز عجیبی را دید، قطرات آبی که از دوش می‌ریختند، حرکتشان کند شده بود، او می‌توانست حرکت یکایک آنها را ببیند و مشاهده کند چطور هوا را می‌شکافند و به پایین می‌ریزند!
گویی سیمون داشت صحنه‌های «بولت تایم» فیلم ماتریکس را می‌دید.
سیمون روز بعد به بیمارستان رفت، در آنجا پزشکان تشخیص دادند که دچار یک گشاد شدن یا اتساع عروقی خطرناک در مغزش شده است (آنوریسم)، چیزی که می‌تواند هر لحظه باعث پاره شدن رگ بشود.
کار سنگین سیمون در روز پیش، باعث فشار آمدن به شایعه عروقی و مشکلات عصبی در نیمکره راست مغز او شده بود.
پزشک معالج نورولوژیست او در دانشگاه نورث وسترن شیکاگو -دکتر فرد اسویو- مورد عجیب و غریب را در مجله پزشکی NeuroCase گزارش کرده است.
ما تصور می‌کنیم که درک زمان برای همه ما یکسان است، اما مورد سیمون نشان می‌دهد که سرعت درک زمان بستگی به پردازش مغزی ما دارد.
در پزشکی از افزایش سرعت احساس گذر زمان یا حتی توقف آن به ترتیب با اصلاحاتی مثل zeitraffer یا akinetopsia یاد می‌شود.
مواردی مثل مورد سیمون زیاد هستند، اما به خاطر اینکه اکثر این موارد موقتی هستند، خیلی از مردم برای آنها اصلا به پزشک مراجعه نمی‌کنند و این موارد ثبت و گزارش نمی‌شوند. در موارد زیادی به دنبال تغییر در روند درک سرعت زمان بیماری‌هایی مثل تشنج یا سکته مغزی رخ می‌دهند.
همه ما با درجات خفیف‌تری کند شدن گذر زمان را در زندگی خود در بعضی اوقات حس می‌کنیم:
– تیم محبوب فوتبال شما یک موقعیت گلزنی به چنگ آورده و مهاجم تیم شما فقط کافی است که یک بغل پا بزند. شما حس می‌کنید که مهاجم دارد وقت تلف می‌کند و تعلل می‌کند. اما وقتی گل به ثمر رسید و صحنه دوباره نمایش داده می‌شود، متوجه می‌شوید که مهاجم بی‌نوا هیچ تعللی نکرده و در کسری از ثانیه ضربه را به توپ زده است، اما شما بار اول حس می‌کردید، مهاجم چند ثانیه توپ را نگه داشته است!
– در موقعیت‌های خطر هم زمان کندتر حس می‌شود.
پژوهشگران مطالعاتی در مورد مراکزی از مغز که مسئول درک زمان هستند، انجام داده‌اند، مثلا در یکی از آنها محققان سوئیسی، بخشی از قشر مغز را که مسئول پردازش بینایی است و ناحیه V5 نام دارد، تحت تأثیر میدان مغناطیسی قرار دادند تا عملکردش مختل شود. آنها متوجه شدند که سوژه‌های آزمایش آنها، در درک حرکت نقطه‌های روی صفحه نمایش یا تخمین مدت نمایش آنها، دچار مشکل شده‌اند. اما نمی‌شود با این آزمایش، همه مسئولیت درک زمان را فقط به ناحیه V5 نسبت داد.
احتمال دیگر این است که انواع ادراکات بینایی یا شنوایی ما مثل یک حلقه فیلم در اختیار مغز قرار می‌گیرند و مراکز مغز تصمیم می‌گیرند که این حلقه فیلم را با چه سرعتی درک و پردازش کنند. یک مغز سالم می‌تواند سرعت مناسب نمایش حلقه فیلم را همیشه پیدا کند، اما اگر مغز مشکل داشته باشد، نمی‌تواند سرعت مناسب را پیدا کند. همین امر توضیح می‌دهد که چرا کسانی که تحت تأثیر روانگردان‌هایی مثل LSD هستند، اظهار می‌کنند که رد حرکت اجسام را می‌بینند.
جالب است آنهایی که تجربه نزدیک به مرگ داشته‌اند، در 70 درصد موارد می‌گویند که آن لحظات بین مرگ زندگی را به صورت «اسلو موشن» حس می‌کرده‌اند. خیلی از پزشکان تصور می‌کردند که این امر ممکن است به خاطر آسیب مراکز حافظه در جریان این موقعیت‌های خطیر باشد، اما شاید در این زمان‌ها شتاب نمایش حلقه فیلم توسط مغز تغییر می‌کند.
در مورد عجیبی سیمون، خوشبختانه او بعد از یک جراحی و برداشتن رگ آسیب‌دیده، کاملا بهبود پیدا کرد.
مطلب بسیار جالبی بود. ممنون
کُند شدن زمان برای من هم اتفاق افتاده. سالها پیش وقتی بچه بودم درحال بازی بود که با یکی دوستام دعوام شد و سنگی رو بطرفش پرتاب کردم. دقیقا و به وضوح یادمه که سنگ معلق در هوا پیچ و تاب می خورد و می رفت و می رفت تا به سر دوستم خورد و سرش اندکی خراش برداشت. من به وضوح لحظه پیچ و تاب خوردن سنگ در هوا با سرعت پایین رو تجربه کردم.
همونجوری بود بهتر نبود؟ اگه واسه سلامتیش خطر نداشت خیلی خوب بود. احتملاً آدم‌هایی که حرکات سریع انجام می‌دن مغزشون تا حدّی اینطوریه. مثل مسی، رزمی‌کارهای قَدَر و …
دوران نوجوانی وقتی معشوق رو (یواشکی) میدیدم گذر زمان خیلی کند بود
هعی روزگار
آقا تا به حال برعکس این ماجرا گرازش نشده ؟مطلب جالبی بود .
جالب بود
منم یه روز صبح که از خواب بیدار شدم، بیناییم بهتر شده بود!
یعنی از فاصله ای که اصلا زیرنویس تلویزیون رو بدون عینک نمی دیدم، خیلی خوب می تونستم بخونمش
اما فقط همون روز صبح بود و بعدش دیگه تکرار نشد
حتما اینم یه موردی بوده که من از کنارش گذشتم!
خسته نباشید
واقعا مطالبی که میزارین عالی هستن.
یکی از سایت هایی که من هر روز چکشون میکنم و علاقه خاصی بهش دارم همین یک پزشک هستش.
خیلی جالب بود ..کاش مطالب پزشکی بیشتری میذاشتین …
(خیلی علاقه مندم موضوعات پزشکی رو بخونم بااینکه رشته ام ربطی به پزشکی و…نداره .)
سپاس
ممنون از مقاله تون جالب بود
خیلی جالب بود
پس احتمال اینکه بشه در آینده چنین قابلیتی رو در مغز انسان کنترل یا تقویت کرد وجود خواهد داشت (:
از اون مطلباس ک واقعا آدم باید تو کف غلط بزنه
مشابه این قضیه موقع مصرف بعضی از مواد مخدر مثل علف ایجاد میشه، در حدی که یکی از دوستام میگفت یه سیگار کشیدنم دو ساعت و نیم طول کشید، یا مثلن خنده ی دوستش رو به صورت کاملن اسلو موشن میدیده
نظر شما واقعن کامل کننده بحث بود…محظوظ شدیم فی الواقع.
من تجربشو داشتم
یه بار تاتوره کشیدم انگار همه چی کند شده بود. البته ۲ ساعت طول نمی کشه یه حسی تو مایه های هوشیاری توی خواب اول صبح به ادم دست میده . انگار خودت میدونی خوابی ولی هوشیاری حس عجیبیه
فکر کنم این اتفاق هر هفته « جمعه « برای من تکرار میشه ..
بس که این جمعه کند میگذره
یک مستند درباره ی شگفتی های انسان دیدم که دقیقا این قضیه رو نشون می داد و اثبات می کرد که سرعت زمان نسبی و وابسته به سرعت مغزه.
یک طناب به مچ پای افراد می بستند و از ارتفاع می انداختنشون پایین. اونها باید اعدادی که خیلی سریع روی صفحه نمایش روی زمین داده می شد رو درک و بعد حفظ می کردند. میانگین تعداد اعدادی که تونسته بودن درک کنند و بعد حفظ کنند از اونهایی که توی حالت عادی می خواستن حفظ بکنن خیلی بیشتر بود.