روشهای تشخیصی در بیمار دچار مشکل بلع (دیسفاژی)
با وجود اینکه بیشتر موارد دیسفاژی با بیماریهای خوش خیم در ارتباط است، اما دیسفازی میتواند علامت اصلی بسیاری از بدخیمیها باشد و از این جهت، نشانهای است که به ارزیابی کامل محتاج است. حتی زمانی که بدخیمی در کار نباشد، دیسفازی معمولاً تظاهری از بیماریهای قابل تشخیص و درمان پذیر بوده و این امر ارزیابی آن را برای بیمار سودمند ساخته و پزشک نیز از این که توانسته کاری انجام دهد خشنود خواهد بود. الگوریتم ویژهای که باید دنبال شود، براساس جزئیات به دست آمده از شرح حال تشکیل میشود.
اگر مشکوک به دیسفازی دهانی یا حلقی هستیم، بررسی فلوروسکوپیک بلع که معمولاً توسط درمانگر مشکلات بلع صورت میپذیرد، روش انتخابی است. همچنین، ارزیابی اتورنگوسکوپیک و عصبی، بسته به شرایط مختلف، حائز اهمیت است.
در صورت دیسفازی مروی، اندوسکوپی تنها روش مفید بررسی است. اندوسکوپی اجازه مشاهده شده ضایعات مخاطی را بیش از تصویربرداری باباریوم فراهم ساخته و همچنین اجاره امکان نمونه برداری را به پزشک میدهد. به علاوه، مداخلات درمانی و اتساع مری به عنوان بخشی از درمان، در صورت لزوم، میتواند صورت پذیرد. قابل توجه این که فوریت ازوفاژیت ائوزینوفیلیک به عنوان علت شایع دیسفاژی در بزرگسالان باعث شده که نمونه برداری از مخاط مری به طور معمول در ارزیابی دیسفاژی غیرقابل توجه، حتی اگر شواهدی از ضایعات در اندوسکوپی آشکار نباشد، توصیه شود. در بیماران مشکوک به اختلالات حرکتی مری، ازوفاگوگاسترسکوپی، هنوز به عنوان معاینه و بررسی اولیه در شرایط نئوپلاستیک و التهابی مطرح بوده و این شرایط میتوانند به طور ثانویه، الگوهای آشالازی یا اسپاسم مری را تولید کنند. اگر دیسفاژی به طور کامل توسط اندوسکوپی قابل توجیه نباشد یا نیاز به تأیید تشخیص اختلالات حرکتی مری باشد.
مانومتری مری انجام میشود. تصویربرداری باریوم میتواند اطلاعات اضافی مفیدی در بیماران نهفته یا پیچیده مبتلا به تنگیهای مری، دیورتیکولهای مری یافتق پاراازوفاژیال فراهم سازد.
در موارد ویژه، بررسی با سیتیاسکن و سونوگرافی اندوسکوپیک میتواند مفید باشد.