شلوارک‌های رسمی- روزنویس‌های یک علاقمند به گیک‌ها در سفر به ولایت برلین و حومه- روز دوم: سبقت آزاد در شعبه این طرف اقیانوسِ تهرانجلس

8

میثم زرگرپور- کافه آی.تی

لاین سوم قضیه

حساب کرده‌ام که روزانه حدود ۱۸۰ کیلومتر در این مملکت غریب دارم رانندگی می‌کنم. آن روزی که بلانسبت همه‌ی جمع خام شدم و به هوس رانندگی در اتوبان‌های سرعت آزاد آلمان رفتم و به قرار هفتاد و چهار هزار تومان وجه رایج مملکت، گواهینامه‌ام را بین‌المللی کردم، باید حساب این کار را می‌کردم. این طرف آلمان اما، از جاده های دویست و پنجاه کیلومتر در ساعت خبری نیست که هیچ، مجبورم کلی محدودیت سرعت و خط کشی‌های جورواجور را هم تحمل کنم. از آن طرف، بنز و آئودی که زیر پای‌مان نیانداخته اند؛ یک پژوی ناقابل است که یکی‌اش را – ولو با مدل پایین‌تر – در تهران هم دارم.

خلاصه اینکه الآن حسابی از چاله چوله های این جاده‌ی فلان فلان شده که آخرش نمی دانم به ورشو می‌رسد یا لایپزیک یا درسدن خبر دارم.

البته از حق اگر نگذرم، این رانندگی‌های طولانی مدت کم هم برایم درس نداشته. اول اینکه فهمیده‌ام آلمانی ها هم مثل ما آدمیزادند. چراغ قرمز رد می‌کنند، سرعت مجاز را رعایت نمی‌کنند و لایی هم می‌کشند؛ ولو کمی شبیه‌تر به آدمیزاد. رانندگی بیرون شهرشان اما یک ویژگی جالب هم دارد که لااقل توی ایران آن را ندیده بودم.

عزیزانِ – به قول جواد خیابانی و پیمان یوسفی – ژرمن، به جز وقتی که بخواهند واقعاً سبقت بگیرند، به لاین آخر (اغلب سوم) جاده کاری ندارند. در لاین وسط عین بچه‌ی آدمیزاد سرشان را می‌اندازند پایین و می‌روند. هر چند دقیقه یک بار هم یک ماشین که احتمالاً از جریمه و اینها نمی‌ترسد، عین گلوله از لاین سوم می‌گذرد. خلاصه اینکه بر خلاف ایران، لاین سبقت واقعاً برای سبقت است و ماشینی پیدا نمی‌شود که چون دوست دارد راندن با سرعت ۴۰ در این لاین را تجربه کند، عده‌ای را منتظر پشت سرش نگه دارد.

این ماجرا، عجیب شبیه جوامع کاری و اکوسیستم‌های کارآفرینی ایران است! درست عین اتوبان‌های آلمان، آنهایی که می‌بینند جوان‌ترهایی آمده‌اند که هم مرکب فکری بهتری دارند و هم زورشان می‌رسد که سریع‌تر گاز بدهند و به مقصد برسند، راه را برایشان باز می‌کنند و خودشان همان جایی که باید، مسیر را ادامه می‌دهند.

گفتم که: لاین سوم اتوبان‌های آلمان دقیقاً عین اکوسیستم کارآفرینی ایران است!

6-5-2015 8-55-23 AM

بگو بابا، عمو ببینه …

بحث اکوسیستم کارآفرینی شد، یادم افتاد که امروز در کنفرانس و جلوی کلی مهمان، بابا و مامان اکوسیستم بصورت غیرمستقیم با هم دعوای‌شان شد. البته نمی‌دانم چه کسی دقیقاً باباست و چه کسی مامان (و دلیل این ندانستن هم بماند)، اما یکی به دیگری گفت که ما با هم رقیبیم و نه دشمن؛ و البته دست‌مان برسد، همدیگر را می کشیم.

مزاح فرمودند لابد. کشته‌ی هردوی شما دو بزرگوار، ماییم و همین بچه‌های یک لاقبایی که به ضرب و زور و قرض و کمک، جمع کرده‌اند بیایند برلین تا چهار تا آدم حسابی را ببینند و چیزی یاد بگیرند برای آینده‌شان.

6-5-2015 8-55-42 AM

شما بهش میگین رویداد؛ اگه گفتین ما بهش چی میگیم؟

وسط دعوای بابا و مامان، یک چیزی هم از دهن یکی پرید که برای من یکی که خیلی درس و پند داشت.
امروز فهمیدم که ما در برگزاری رویدادهای کارآفرینی به بلوغ رسیده‌ایم و اصلاً هم اینطور نیست که رویدادهای کارآفرینی ما زیاد است و حتی جا دارد زیادتر هم بشود.

ما که بخیل نیستیم، زیادترش کنید. فقط همین حالا هم کمی بوی سوختگی‌اش بلند شده و بیم دارم اگر کمی بیشترش کنید، کلهم اجمعین بسوزد و مجبور باشیم سر بی شام روی بالش بگذاریم. از ما گفتن بود.

شعبه ی شرقی تهرانجلس

برلین را ایرانی برداشته! هرجایی که می‌روی، جماعت عزیز اهل بریج را می بینی که دارند کیف دنیا را می‌کنند. توی کنفرانس که طبیعی است زبان آشنای فارسی را زیاد بشنوی، اما اینکه مثلاً کنار فلان ساختمان تاریخی برلین، فارسی بیشتر از آلمانی شنیده شود، انصافاً جای تقدیر و تشکر دارد.
ایرانی می تواند!

بچه ی یتیمِ مقوله

امیرحسین پسر خوبی است. تیپ بچه مثبت ها را دارد و اغلب اوقات هم می‌خندد. امیرحسین طرحی دارد که یک بار برایش مفصل در کافه توضیح دادم که چرا این ایده جواب نمی‌دهد و باید چه کار کند که بهتر شود. گوش نکرده و البته به لطف برگزیده شدن همین طرح هم عازم برلین شده.

6-5-2015 8-56-02 AM

امیرحسین و امیرحسین‌ها، نمونه ی کامل بچه یتیم‌های اکوسیستم دوست‌داشتنی ما هستند. بچه‌هایی که پدر و مادر، اگر وسط دعوای‌شان وقت کنند و واقعاً آن طوری که باید بهشان برسند، آینده ی به مراتب بهتری خواهند داشت.
خوش به حال بچه‌های همسایه!


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

جشن ۷۵۰ سالگی برلین در آلمان شرقی و رژه رایانه‌های قابل حمل

در سال ۱۹۸۷، برلین ۷۵۰مین سالگرد تأسیس خود را جشن گرفت و شهر پر از هیجان بود. دولت کمونیستی آلمان شرقی، که در آن زمان بر نیمه شرقی شهر حکومت می‌کرد، می‌خواست این مناسبت را با رژه بزرگی که دستاورد‌های کشور را به نمایش می‌گذاشت، جشن بگیرد.…

در مورد این عکس‌ها فقط می‌توانیم بگوییم چیزها به نحو عجیب یا خنده‌داری، سر جای خودشان نیستند!

ما در طول زندگی آدم زیاد دیده‌ایم که سر جای خود نبوده، اما در مورد اشیا، گاهی نبودن آنها در سر جای خودشان یا کاربرد بدیع آنها برای خودش یک طنز و شگفتی می‌شود، در این سری عکس‌های می‌خواهیم تعدادی از این موارد را با هم مرور کنیم:راهی…

اگر این شخصیت‌های سینمایی و تلویزیونی به صورت گربه تصور می‌شدند

این کاری است با هوش مصنوعی انجام آن نستا ساده شده است. اما به یاد دارم که در سالیان دور برای همانند نشان دادن برخی سگ‌ها با شخصیت‌ها انسانی خاص، عکاس و روتوش کار چه زحمتی کشیده بود و این سری عکس‌ها را در شماره ظاهرا نوروزی یک شماره مجله…

اگر سلبریتی‌های کنونی در دوران ویکتوریایی می‌زیستند …

پس از ویلیام چهارم، که خود جانشین جرج چهارم بود، در ۱۸۳۷، ملکه ویکتوریای ۱۸ساله به تخت نشست. دوران ۶۴سالهٔ سلطنت او در تاریخ انگلستان به «عصر ویکتوریا» شهرت دارد، که همزمان با به‌اوج‌رسیدن گسترهٔ امپراتوری بریتانیا در سطح جهان بود.اما…

۲۵ صدای نوستالژیک فناورانه قدیمی که کودکان امروزی به صورت معمول هرگز نمی‌شنوند!

یک ستاره سینمای کلاسیک را در نظر بگیرید مثلا همفری بوگارت را. تلفن را با یک دست در دست می‌گیرد، سیگاری به لب دارد و بعد با افه خاصی شماره‌گیر را می‌چرخاند و با صدای بم مردانه‌اش می‌گوید که نلفنچی فلانجا را برایم بگیر!چنین منظره‌ای دیگر…

این عکس پرنده واقعا فتوشاپی نیست و ترکیبی هم نیست و در یک جلسه گرفته شده است!

این عکس شگفت‌انگیز از یک پرنده در حال شگفت‌زده کردن کاربران در اینترنت است و مغز مردم از پردازش آنچه در عکس می‌بینند، ناتوان شده است!اگرچه این یک عکس ویرایش نشده و ترکیبی هم نیست و به صورت روتین با یک بار شات و نوردهی گرفته شده است.…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /
8 نظرات
  1. سینا اسمارت می گوید

    خوب بود . با سبک نگارشتون حال کردم. فکرتون درد نکنه!

  2. عليرضا می گوید

    یعنی یه نظر باعث شد شما این روز دوم رو اینطوری گزارش کنی؟

    1. صدرا می گوید

      کدوم نظر دقیقا ؟

  3. زهرا می گوید

    عالی بود و کاملا فضا قابل تصور است!!!!!!

  4. نظری زاده می گوید

    خیلی خوب بود
    صمیمی و ساده با کمی طنز
    سفر به سلامت

  5. رضا می گوید

    خوشمان آمد آقای زرگر پور
    فکر نمی کردم همچین نثر باحالی داشته باشد
    سفر به سلامت
    راستی منتظر گزارش امروز و فردا هم هستیم

  6. محمدرضا می گوید

    خوب بود تا وقتی که به حضور ایرانی‌ها در کنار اماکن تاریخی گیر دادی. کلا بی معنی بود گیر دادن به حضور فعال ایرانی‌ها و یه مقدار حالت بخل داشت.

  7. mehdi می گوید

    عالی بود!هم سبک نگارش و هم کوتاه و مختصر بودن اش.اما سوالم این است که : آیا کنفرانس هنوز شروع به کار نکرده که تا این حد از آن کم می نویسید؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.