نگاه جنسیتی در علم: از اسطوره ماری کوری تا زنانی که در سایه ماندند!

فرانک مجیدی: این حقیقت که در تاریخ، تعداد زنان دانشمند تأثیرگذار بسیار کمشمارتر از مردان همردهشان بوده، حقیقتی آزاردهنده است. چنین اختلاف فاحشی در سابقهی تاریخی، به قدر کافی باعث تأسف هست تا برای ،جبران مافات به فکر چاره باشیم و در آینده، با این موضوع چنان که پیشتر بیتفاوت مانده بودیم، برخورد نکنیم.
حقیقت دیگر که آن را هم نمیتوان نادیده گرفت، این است که این تبعیض جنسیتی هنوز در جامعهی علمی پابرجاست، تنها از آنجا که به شیوهای هوشمندانهتر دیکته میشود، بنابراین مقابله با آن هم دشوارتر است.اخیراً مجلهی PLoS در مرحلهی داوری به نویسندگان زن یکی از مقالاتِ فرستادهشده، پیشنهاد کردهاست که از نویسندگان مرد در کارشان بهره ببرند تا نوشتهشان رنگ و بوی ایدهئولوژیک نداشتهباشد! چنین چیزی باعث میشود اثبات گردد که دانشمند بودن، دلیل لازم و کافی برای نداشتنِ هرگونه باور ابلهانه نیست! وقتی ادیتور یک مقالهی علمی به خود اجازه میدهد که چنین نظر توهینآمیزی را برای نویسندگان یک مقاله بفرستد، یعنی با سطحی بالاتر و نگرانکنندهتر از تبعیض جنسیتی روبرو هستیم.
در طول تاریخ، عملکرد قاطع و موفقیتآمیزی برای مقابله با عدم تعادل و تبعیض جنسیتی، وجود نداشتهاست. دربارهی فردی مانند «ماری کوری»، دستاوردهای درخشانی در رویارویی با چالشهای علمی و اجتماعی وجود دارد، اما مثال زدن همیشگی او به عنوان الگویی موفق، اندکاندک به مرحلهای رسیده که نقشی معکوس مییابد. در حالی که تعصبات جنسیتی منجر به نفی نقش زنان در جوامع علمی میشود، اغراق دربارهی عملکرد تعداد معدودی از آنها، راه مناسبی برای برگرداندن تعادل به جامعهی آکادمیک جنسیتزده نیست. به خرج دادن تعصب دربارهی آنکه آدا لاولِیس مخترع کالایی باشد یا چارلز بابیج، و یا اینکه نظریهی نسبیت محصول نبوغ میلوا ماریچ است یا انیشتین، پاسخی درخور برای مقابله با نگاه جنسیتی و اثبات مظلومیت زنان در جوامع علمی نیست.
گاه داستان ناکامی زنان دانشور در کسب شهرت، دارا بودن نبوغ فراوانی در جامعهی سختگیری است که نبوغ را سرکوب میکند. تا حدودی این سخن، در ماجرای «روزالیند فرانکلین» مصداق مییابد. او از سوی «برندا مدُکس» که نویسنده بیوگرافی اوست، با لقب «سیلویا پلاتِ علم بیولوژی مولکولی» نامیده شد. مرگ زودهنگام فرانکلین، داستان رومانتیک «بانوی تیرهبخت» را کامل کرد. او حقیقتاً سزاوار دریافت جایزه نوبل مشترکی با فرانسیس کریک، جیمز واتسن و مائوریس ویلکینز بود. اما از «رُزی» ناکام، تصویری ظاهراً مخدوش و ناعادلانه در کناب «مارپیچ دوگانه» واتسن ارائه شدهاست. آنچه که واتسن نوشته بود، مرگ او در جوانی و تصویری اساطیری که دوستان او ارائه میدهند، همه چیز را برای ارائه بانوی دانشمندی که با مردسالاری همکارانش به حقش نرسید، فراهم کرد. اما شاید امروز و با انتشار کتاب بیوگرافی او توسط خانم مدوکس، بشود گفت که شاید تصویری که واتسن از رزی ساخته، تا حدودی درست بودهاست. حتی خانم مدوکس که نگاهی بسیار ستایشگر نسبت به خانم فرانکلین دارد، در کتاب خود مینویسد که تربیت سختگیرانهی روزالیند تحت قوانین مذهبی یهودی، از او برای همکارانش فردی دور از دسترس و بسیار دشوار در برقراری ارتباط ساخته بود.
داستان زنان دانشمند دیگر، به مراتب کمتر چنین شانسی داشته که روایات معروف و سوزناکی داشتهباشد. «تونی کریستی» که یک تاریخنگار علمی است، در وبلاگ خود میگوید که برای مثال، داستان «لیزه مایتنِر» به مراتب ناگفتهتر باقی مانده. البته حقیقت چنین است که خانم مایتنر زمانی تحصیلات آکادمیک خود را آغاز کرد که کسب علم برای زنان پوچ و بیفایده شمرده میشد. جامعهی آکادمیک آن روزگار، میپنداشت که حضور زنان در دانشگاه، وجههی اجتماعی و علمی دانشگاهها را تضعیف مینماید. «ماکس پلانک» معروف که جامعهی علمی، تا حدود زیادی به خوشفکری او در زمینهی کاریاش مدیون است، نظری زشت دربارهی زنان ارائه می دهد: «اهالی آمازون به هرحال غیرطبیعی هستند، حتی در زمینههای فکری… طبیعت، خود مقرر داشته که زنان به حرفهی مادری و خانهداری مشغول باشند!» در برلین، ورود بانوان به انستیتوی شیمی ممنوع بود، چرا که مدیر مؤسسه، امیل فیشر، آنها را متقاعد کردهبود که به محض ورود به آزمایشگاه، آنها حتماً اشتباهی میکنند و موهای خود را خواهند سوزاند! با این وجود، انستیتو موافقت کرد که به خانم مایتنر اتاقی در زیرزمین بدهد، البته به شرط ممنوعیت مراجعه به طبقات بالا برای صحبت با همکارش، اتو هان! با تمام این مشکلات، نقش خانم مایتنر در علم هستهای بسیار قابل تقدیر است و مطالعاتش در زمینه شکافت هستهای، غیرقابل چشمپوشی. رادرفورد تا زمانی که او را ملاقات نکردهبود، باور نمیکرد که او مرد نباشد. او همواره احترام همردههای خود را برمی انگیخت و هیچ عذری دربارهی محق نبودنش برای دریافت جایزهی نوبل پذیرفته نیست. با این حال جایزه به «اتو فریش» و «فریتز اشتراسمان» رسید و در آن زمان هیچکس اندکی هم افسوس نخورد که چنین تصمیمی تنها به این دلیل اتخاذ گردید که مایتنر، زن است!
«صنعت افسوس خوردن برای فرانکلین»، درست مانند «صنعت اسطورهسازی از کوری» باعث شده که زنان دانشمند دیگر، در سایه قرار گیرند. اسطورهسازی از فرانکلین، برای مثال تا حدود زیادی حق «کاتلین لانسدِیل» را که هیچ داستان غمانگیزی دربارهاش وجود ندارد و در مراسم نامگذاری سال گذشته به نام سال کریستالوگرافی مورد تقدیر قرار گرفته، تضییع نموده است.
کوری، لانسدیل و دوست او، «دوروتی هاجکین»، همگی می خواستند تنها برای علم فراوانشان به یاد آورده شوند، نه با نگاه جنسیتی «زن دانشمند»! «میلدرد درِسِلهاوس» نخستین زنی است که مفتخر به کسب مدال افتخار IEEE شد و او هم مسلماً چنین آرزویی دارد. البته رویکرد منطقی هم همین است: تنها بگویید که علمشان چگونه بوده! بایستی تعصبات جنسیتی در علم را همچون دیگر زمینههای تعصب کور به زنان در جامعه افشا نمود، اما نباید نگاهی افسانهای و غمانگیز از آن ساخت که این خود، بر جداسازی جنسیتی بیشتر دامن خواهد زد!
ببینید نباید بدتون بیاد ولی اصولا زنها به طور غریزی برای کارهای ظریف ساخته شدن و بعضی ها به زور میخوان این غریزه رو سرکوب کنن و بگن در همه حال زن با مرد برابره… خوب نمیشه، با روحیه ی زنها، اختراع و کار در صنعت و این جور چیزها سازگار نیست… حتی اگر همین امروز هم در تمام دنیا بگن که زن کاملا با مرد برابره، خود زنها به طور غریزی نمی تونن به سمت خیلی چیزها برن.
این یه واقعیته که فقط بعضی زنان علاقه به کارهای علمی دارن اون هم به مقداری کم زن قویه اما نه در موضوع مورد انتظار شما این که این جامعه یک هدفی تعیین کرده و گفته هر کس به اون نرسه یعنی ضعیف باعث نمیشه ما بگیم جنسی از این نژاد ضعیفه فکر کنیم شاید این هدف مشکل داره این سیستم رو هزاران سال مردان طراحی کردن پس خود زنان هم اگه در این سیستم به موفقیتی هم برسن باید مرد بشن تا یه زن قوی شناخته بشن تا وقتی زنان در یک چهار چوب ذهنی متفاوت و سیستم طراحی شده خودشون قرار نگیرن مهم نیست وردی این سیستم چیه این سیستم هزاران ساله طراحی شده تا خروجی نهایش یک چیز باشه
ورود به دنیای علم نیاز به فکر دارد نه صرفا بازوی قوی …
مسئله ساخته شدن زنان برای یکسری از کارها سلیقه ی شخصی است , شما و هیچکس دیگری نمی تواند به زور به یک زن بقبولاند که برای کارهای ظریف ساخته شده یا خشن.
ببینید شما هم به زور نمیتونید بگید که زنها از پس همه کارها برمیان!
همونطور که به نظر من، مردها هم زیادی اونقدر که فکر میکنن برتر نیستند. اصولا برتری و مقایسه زیاد درست نیست، چون معیارها فرق دارن، اما در کل مردها در کاری که دست بهش زدن موفق تر و دقیق تر نشون دادن.
شاید این در اینده تغییر کنه…
“اما در کل مردها در کاری که دست بهش زدن موفق تر و دقیق تر نشون دادن.”
احیانا اینکه کمتر به زنها اجازه داده شده دست به کاری بزنن یا به سبک خودشون عمل کنند یا تعریف مردانهای که از موفقیت و دقت ارائه شده و یا غلبهی روایت مردانه از موفقتتر بودن مردان!، باعث نشده شما به اون نتیجه کلی برسید؟
چقد جالبه که اغلب مردها دارن برای زنها اصول و بایدها و نبایدها رو تعریف و مشخص میکنن، بعد براساس همین تعاریف مردانه، زنان رو مورد قضاوت قرار میدن! ولی چنین رفتاری از سوی زنان خیلی به ندرت انجام میشه، دلیلش هم به نظر من همینه که هنوز مردها خودشون رو برتر و معیار میدونن!
دقیقا محمد عزیز،همیشه دنبال تعیین باید و نباید برای زن هان ولی خدا رو شکر با تغییرات رخ داده صد سال دیگه شرایط متفاوت میشه
آقای احمد عزیز، لطفا به این نکته توجه کنین که توی جنبش های فمنیستی و برابری زن و مرد، موضوع برخورداری از “حقوق برابر” هست، که در اونصورت و در یک جامعه سکولار و دموکرات واقعی حق انتخاب برای تمامی افراد و جنسیتها با توجه به شایسته سالاری واقعی محفوظ خواهد بود نه براساس پیش قضاوتهایی مبتنی بر جنسیت ، نژاد و …. . وگرنه کسی تو صحت گفته شما شک نداره که جنس زن و مرد هر کدوم قابلیتهای یگانه خود رو دارن.
حالا توی این جامعه فرضی حتی یک خانم هم درصورت تمایل خودش میتونه بره توی معدن کار کنه و تنها پیش شرط اون ، توانایی ایشون برای انجام صحیح اون وظیفه است و نه چیز دیگه ای.
موضوعی که شما فرمودید ، متاسفانه برداشت اشتباه و رایجی هست که در مورد جنبشهای برابری حقوق زنان و مردان و … چه سهوا و چه عمدا (توسط مخالفین این دیدگاه) ترویج میشه و فقط هم مختص به ایران نیست و در تمام جهان وجود داره و فقط در کشورهای سکولار تعدیل شده تر هست.
برای همین بازم تاکید میکنم موضوعمطالبات فقط برابری حقوق تمام نوع بشر بدون پیشداوری هست و نه چیز دیگه. امیدوارم تونسته باشم منظورم رو کامل برسونم. موفق باشید.
درباره ی سرگذشت لیزه مایتنر و ماری کوری خونده بودم و یک مستند هم درباره ی داستان کشف دی ان ای و… هم دیده بودم..واقعا تصور کردن چنین نگاه ها و دید هایی رنج آور و تاسف اوره…و تغییر دادنش هم کاریست دشوار …
ممنون خانم مجیدی؛)
زن و مرد مسلما دارای تفاوت های زیادی هستند که اون ها رو برابر نمیشه دونست…ولی زن و مرد در هر جای دنیا حقوق برابری دارند و باید داشته باشند….من با خوندن این مطلب کاملا به نابرابری حقوق بین زنان و مردان دانشمند پی بردم….ممنون
«خانم کوری بسیار محترم،
لطفا به من نخندید که بدون داشتن حرفی منطقی به شما نامه نوشتهام. اما من با دیدن رفتاری که عوام جرات کردهاند با شما داشته باشند، بسیار عصبانی شدم. اگرچه مطمئنم شما پیوسته این اراذل و اوباش را تحقیر میکنید. من باید به شما بگویم که چه میزان عقل، انرژی و صداقت شما را تحسین میکنم و خود را از اینکه در بروکسل به شخصه با شما آشنا شدم، بسیار خوششانس میدانم. هرکسی که در میان این «خزندگان» نیست، اکنون مانند سابق مطمئنا از داشتن شخصیتهایی مانند شما و پل لنگوین خوشحال است، افراد واقعی که میتوان از ارتباط داشتن با آنها احساس خاص بودن کرد. اگر اراذل و اوباش به گفتن هجویات در مورد شما ادامه دادند، به آنها وقعی ننهید و آن را برای خزندگانی بگذارید که برای آنها گفته شده است.
با دوستانهترین احترامات برای شما، لنگوین و پرین،
آ. اینشتین
پینوشت: من قانون آماری حرکت مولکول دو اتمی را در میدان تابش پلانک با استفاده از یک شوخی خندهدار و محدودیت طبیعی تعیین کردهام که بر اساس آن، حرکت ساختار از قوانین مکانیک استاندارد پیروی میکند. اگرچه امید من برای معتبر بودن این قانون در واقعیت بسیار کوچک است.»
http://einsteinpapers.press.princeton.edu/vol8-trans/34
زنها به طور غریزی دارای ظرافت هستند ، درست. اما دلیل اینکه اونها در طول تاریخ کار مهمی انجام ندادن این بوده که همیشه در تبعیض جنسیتی قرار داشتند . تا صد سال قبل ، زنها اجازه تحصیل و حضور در دانشگاههای علمی اکثر کشورهای دنیا رو نداشتن ، در انگلیس زنها نمیتونستند در رشتههای علمی تحصیل کنند و حتی همین الان هم زنان در بسیاری از کشورهای دنیا دارای اجازهی تحصیل عالیه نیستند. اینکه زنها سابقه کمی در تاریخ علمی انسانیت ندارند به این دلیل نیست که اصولا برای کارهای ظریف انتخاب شدند ، به این دلیل هست که مردان اونهارو از انجام کارهای علمی بازداشتند.!
زن و مرد هردو دارای تقریبا شکل مغزی یکسان هستند و هوش اونها برابری خواهد کرد و اینکه زنان در سابقهی علمی انسان کاری از پیش نبردند دلیلی بجز تبعیض جنسیتی در بین مردان نبوده و نیست.
متاسفانه جدا از نگاه افسانه ای و غم انگیز به مساله تبعیض که فمینیسم سعی در ساختن و رواج اون داره چیزی که مایه ناراحتی بیشتره مسیریه که به ظاهر برای رفع این تبعیضات در پیش گرفته شده ولی در عمل باعث بوجود آمدن تبعیضات و مشکلات دیگری شده است. به نظر من تنها راه رفع هرگونه تبعیض و رسیدن به برابری، فراهم آوردن فرصتهای برابر برای همه اقشار جامعه فارغ از نژاد، جنسیت و … و اجازه دادن به هرکس برای انتخاب مسیر خود در زندگی است. ولی امروزه تعریفی که پروپاگاندای فمینیسم و سیاست مدارانی که به دنبال رای زنان هستند سعی دارند از برابری به ذهن مرد و زن تزریق کنند چیز دیگه ایه. اونها فقط به دنبال درصد سازی هستند. اینکه اعلام کنند مثلا در فلان رشته علمی تعداد دانشمندان زن برابر یا بیشتر از مردان است. یا مثلا تعداد مدیران زن برابر یا بیشتر از مدیران مرد است. و برای رسیدن به این آمار به هر وسیله ای متوسل میشوند. از قرار دادن ظرفیت پذیرش جداگانه برای زنان در دانشگاهها، برگزاری کلاسهای تقویتی برای دختران در مدارس و دانشگاهها، تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم برای ترغیب زنان برای ورود به رشته هایی که تمایل کمی به آن دارند، تحت فشار قرار دادن و متهم کردن هر شرکت و موسسه ای که آمار زنانش از مردان کمتر باشد با وضع قوانین بازدارنده یا هجوم رسانه ای و … (همین چند ماه پیش مقاله ای از نویسنده گاردین-اگر اشتباه نکنم جسیکا والنتی-خواندم که تعداد زیادی از ژورنال های معتبر علمی را به دلیل اینکه تعداد مقالاتی که از محققین زن چاپ می کنند از مقالات محققین مرد کمتر است مورد هجوم قرار داده بود. با وجود اینکه این نشریات هرگونه تبعیض در انتخاب مقالات را رد کردند و اطلاعات مربوط به آمار مقالات ارسالی و فرآیند داوری خود را بطور شفاف اعلام کردند ولی مطمئن باشید برخی از اونها برای دور ماندن از چنین اتهاماتی در آینده سعی می کنند مقالات بیشتری از زنان چاپ کنند حتی اگر ارزش علمی برخی از اونها پایینتر از مقالات ارسالی مردان باشد)
نتیجه این مسیر و طرز فکر که متاسفانه تحت تاثیر تبلیغات و رسانه ها کاملا هم در بین مردم جا افتاده است چیزی جز این نیست که عده ای علیرغم داشتن توانایی، استعداد و علاقه از رسیدن به آنچه مستحق آن هستند باز می مانند و عده ای در مکان و موقعیتی قرار می گیرند که شاید نه توانایی و استعداد آن را داشته باشند و نه حتی علاقه ای به آن.
اصلا بحث سر تفاوت بین زن و مرد نیست که البته تفاوت وجود دارد ( خیلی حساس هستم که از واژه تفاوت هیچ برتری برای هیچ جنسی برداشت نشه)
بحث سر عدم برخورد صحیح با دانشمندان بزرگ با دستاوردهای علمیه که صرفا دلیل جنسیتی داشته
اینکه اکثریت زنان یا مردان چه ویژگی هایی دارند دلیل نمیشه شایستگی علمی افراد نادیده گرفته بشه و دستاوردهاشون مورد تقدیر قرار نگیره.
اصلا فرض کنید به طور میانگین مردان باهوش تر باشند ( اگرم این فرض ناراحت کننده باشه لااقل فرض محال که محال نیست) این چه ربطی به جایگاه علمی زنانی داره که با زحمات فراوان به بشریت خدمت کردند? که بخواهیم فقط به دلیل زن بودن اونارو نادیده بگیریم? تعیین شایستگی علمی فقط باید به دلیل شایستگی علمی باشه نه مثلا چون زن هستند یا مرد هستند.
در کل این مطلب رو خیلی پسندیدم و باهاش کاملا موافقم
حاکی از درد هزاران ساله تبعیض جنسیتی در جامعه انسانی است
ممنون خانم مجیدی
این تبعض جنسیتی در دانشگاه های کوچک ایران بسیار مشاهده میشه.وقتی برهمه منصب ها آقایون تکیه زدن و فقط یک خانم به یک منصب مدیریتی میرسه حتی اگر بسیار کارآمد و باتفکر برنامه ریزی های درستی برای انجام امور بکنه مردها همه جوره تلاش میکنند که نظرات این خانوم رو نشنوند یا کاری کنند که نتیجه نگیره از کارهاش به شخصه بارها شاهد این بودم یعنی به شدت تفکرات سنتی حتی بر جامعه علمی کشور هم غلبه داره.
سپاس از شما سرکار خانم مجیدی!به خاطر مطلب پرچالش و بحث برانگیز نادیده گرفتن حقوق زنان حتی زنان با درجات بالای علمی.
تبعیض جنسیتی ؟!
۱- این همه رشته تو دنیا هس که اکثرا توش مردا از زنا سرترن از علوم فنی فلسفه و مهندسی گرفته تا هنر و تبعیض جنسیتی نمیتونه علت جامعی برای این مساله باشه
۲-یه نگاه به زنای دور و برتون بکنید که چقدر به امور سطحی و پوچ اهمیت میدن حالا به فرض تبعیض جنسیتی هم نباشه حتی علم و دانش رو هم به خاطر خودش نمیخوان فقط چشم و هم چشمی.
(نه اینکه مردا اینجوری نباشن ولی نسبت به زنا تعداد افرادی که یه علم رو برای خودش میخوان خیلی بیشتره
۳- یه ضرب المثل هس که مبگه :”هرکسی را بهر کاری ساختند ”
**منکر تبعیض جنسیتی نمیشم ولی به نظرم دلیل کافی نیست چ
سلام از گدشتگان دور زن ها به خاطر اینکه قدرت و زور کمتری دارند به جامعه وارد نمی شوند و تنها در خانه ایفای نقش می کنند و نقش مادری را برای فرزندان بازی می کنند ،
و به قول توماس ادیسون : زن ها مخترعان بزرگی نیستند اما مخترعان بزرگی پرورش داده اند.
واقعا تاسف بار است . متاسفم برای کسانی که این نگاه رو دارند. این نگاه از دروران جاهلیت بوده است. با اینکه پیامبر اسلام با این نگاه مخالفت کرد ولی هنوز بازهم برخی از جاهلان این نگاه رو دارند.
سلام
کلا زنان موفق در حوزه علم از لحاظ قیافه خاص اند و شبیه یکدیگر. من به نظرم ماری کوری شبیه مریم میرزاخانی هست. معمولا ظریف و صورتی کمی پسرانه و خونسرد.
به هر حال علم متاسفانه از هدف مقدس خود خارج شده و امروز تنها وسیله کسب سود استعمارگرانه و کسب ثروت بادآورده و شهرت شده. علم واقعی باید به بشر آرامش و شادابی و نشاط بده. باید به فکر نجات همه باشه. اما علم امروزی این خصوصیت رو نداره. اما علم واقعی رو زنان و مردان هر دو بهتره بهش دست پیدا کنن و پخشش کنن.