پایانی بر بارداری زنان با رحمهای مصنوعی
نویسنده پیشبینی میکند در آیندهای نه چندان دور حاملگی طبیعی جای خود را به رحمهای مـصنوعی بـدهد و بـسیاری از زنان ترجیح بدهند که فرزندشان در رحمی مصنوعی پرورش یابد و البته این امر، عوارض و نتایج متعددی بـرای نسل بشر و جوامع در پی خواهد داشت.
در عرض یک نسل آینده، احتمالاً استفاده زیادی از رحـمهای مصنوعی برای پرورش نوازد خـواهد شـد.
«رحم جای تاریک و خطرناکی است» این جمله را جوزف فلتچر استاد فقید دانشگاه پزشکی ورجینیا میگوید و اضافه میکند: این کلمات طی این سالها همواره ذهن مرا اشغال کرده بود و در هفتههای اخیر دوبـاره با صحبت از پیشبینی قریبالوقوعِ آبستن شدن انسان با استفاده از سلولهای اولیه جنینی برای ساختن قسمتهای ویژه بدن برای درمان بیماریها، این فکر به سراغ من آمد.
به همان اندازه که ایـن پیـشرفتها تکاندهنده بودند، امر غیر منتظره بیولوژیکی دیگری در حال وقوع است که زمینه را برای تمام موضوعات دیگر فراهم میکند و تصورات انسانها را برای همیشه تغییر میدهد. محققان تلاش میکنند تا رحمی کـاملاً مـصنوعی بسازند. چندی پیش تیمی از دانشمندان دانشکده پزشکی دانشگاه کورنل اعلام کردند که برای اولین بار موفق به ساختن جداره داخلی رحم شدهاند. اینتیم علمی که رهبری آن را دکتر هانگ چـیونگ لئو از مرکز پزشکی تولید مثل و نازایی برعهده دارد، با استفاده از ترکیبی از داروها و هورمونها، سلولهایی را شبیه سازی کردهاند که به دیواره داخلی رحم تبدیل مـیشوند.
هـدف از تـحقیقات، کمک کردن به زوجهای نازا بهوسیله ساختن یـک رحـم کامل است که بتوان آن را در داخل بدن زن جاسازی کرد. یوسینوری کاوا بارا و همکارانش که در یک آزمایشگاه کوچک در دانشگاه جونتیندو تـوکیو کـار مـیکنند، در حال ساختن اولین رحم مصنوعی کاربردی هستند. محفظهای از پلاستیک شـفاف به اندازه یک سبد نان که با مایع جنینی که دمای آن با دمای بدن تثبیت میشود، پر شده اسـت. در مـدت چـند سال گذشته کاوابارا و گروه او چند جنین بزغاله را با متصل کردن بـند نـاف آنها به دو ماشین که مانند جفت (زائدهای که جنین را به دیواره رحم متصل میکند)، عمل مـیکند و وظـیفه پمـپاژ خون، اکسیژن و مواد غذایی و خارج کردن مواد اضافی را بر عهده دارد، تا ده روز زنـده و در حـال رشـد نگه داشتند. در حالی که رحم پلاستیکی هنوز یک مدل اولیه است، کاوبارا پیشبینی مـیکند کـه یـک رحم مصنوعی کاملاً کاربردی که قادر به حمل کردن جنین انسان باشد، ممکن اسـت شـش سال آینده به واقعیت بپیوندد. دیگران اندکی بدبین هستند اما میگویند که بـه احـتمال قـوی استفاده انبوه از رحمهای مصنوعی را زمانی که بچههای امروز به والدین فردا تبدیل شوند، خـواهیم دیـد.
رحم مصنوعی به احتمال زیاد واحدهای پر قدرتی برای مراقبت از جنین در شرایطی است کـه یـا مـادر بیمار است و نمیتواند بیش از این نوزاد را نگهدارد یا جنین بیمار است و نیاز به این دارد کـه از رحـم مادر خارج شده و در جایی که به راحتی قابل مراقبت باشد، نگهداری شـود.
مـا هـماکنون میتوانیم جنین را در ماشینهای مخصوص نگهداری جنین، در سه ماه آخر بارداری، زنده نگهداریم. همچنین محققان تـخمک را بـه طـور معمولی بارور میکنند و جنین را سه – چهار روز اول بعد از تشکیل شدن و قبل از کاشته شـدن در رحـم، زنده نگه میدارند.
دانشمندانی مانند کاوابارا در تلاش هستند که زمانِ بین شروع و پایان دوره بارداری را که دورهـای بـحرانی و مهم است و اکثر اعضای جنین در حال کامل شدن هستند، پر کنند.
در حقیقت بـسیاری از دانـشمندان که در زمینه جدید تکنولوژی مولکولی جنین، کـار مـیکنند، مـیگویند پرورش جنین در رحم مصنوعی، انجام اصلاحات و تـغییرات ژنـتیکی را آسانتر میکند. رحم مصنوعی حتی ممکن است راهی ترجیحی برای پرورش نوزاد باشد. مـیتوان تـخمک را از زنان و اسپرم را از مردان زمانی کـه در سـنین 13 تا 19 سـالگی هـستند ـ کـه در این سنین مناسبترین حالت برای رشـد تـخمک و اسپرم وجود دارد – خارج کرد و آنها را تا زمانی که آماده بچهدار شدن بـاشند، مـنجمد نگه داشت. مادران میتوانند سختی زایـمان را به خود نبینند و انـدام جـوانی خود را حفظ کرده و فقط وقـتی کـه کار تمام شد، نوزاد را به خانه ببرند.
هزاران عدد از رحمهای جایگزین رحم مـادر، قـبلاً برای حمل جنین فرد دیـگر اسـتفاده شـده است. به نـظر مـیرسد رحمهای مصنوعی، قدم مـنطقی بـعدی برای فرآیندی باشد که به طور روز افزون بارداری و زایمان سنتی را کنار گذاشته و آن را به یـک فـرآیند آزمایشگاهی تبدیل خواهد کرد.
البته بـسیاری از زنـان وقتی مـورد سـوءال واقـع میشوند، میگویند که تـرجیح میدهند حاملگی و داشتن بچه در رحم خود را تجربه کنند. اما انتظارات آنها ممکن است بیانگر احـساسات رو بـه نابودی شیوه سنتی بارداری باشد.
در رمـان «دنـیای مـتهور نـو» آلدوس هـاکسلی، مردم عادی آنـهایی هـستند که بهطور ژنتیکی و در رحمهای مصنوعی طراحی، بارور و حمل شدهاند. یعنی در یک فرآیند خط تولید بیولوژیکی کـه نـوزاد هـمسان بیرون میدهد. در جهان جدید هاکسلی، فقط افـراد وحـشی کـه در جـاهای دورافـتاده زنـدگی میکنند، بچههای خود را در شکمهایشان نگهداری میکنند و بعد از تولد به آنها با پستان خود شیر میدهند که این کار، تنفرانگیز و به شیوهای است که حیوانات انجام میدهند.
هـاکسلی در رمان خود در سال 1932 و قبل از اینکه قرصهای ضد بارداری وارد بازار شود، نوشت که در این «دنیای متهوّر نو» تعاملات جنسی تشویق میشود و افراد آزادانه به آن میپردازند ولی این تعاملات کاملاً جدای از فرآیند تـولید مـثل است.
در دهه هفتاد تعاملات جنسی و تولیدمثل وارد دو قلمرو مجزا شدند و این جدایی را مدیون قرصهای ضد بارداری هستند. ذکر این مطلب هم جالب است که این قرصها تقریباً در همان زمانی کـه مـحققان برای اولین بار شروع به استفاده از تلقیح مصنوعی کردند، کار خود را آغاز نمودند. این قرصها تعاملات جنسی را با جدا کردن آن از فرآیند تـولیدمثل، تـلقیح مصنوعی و پس از آن خارج از رحم، اهدای تـخمک، جـانشینسازی و در آینده نزدیک با کپیبرداری و شبیه سازی ریزتری از اجزاء تولیدمثل، دگرگون کرده است و رحم مصنوعی این فرآیند را کامل خواهد کرد.
در اینجا سؤال مشکل سازی وجـود دارد: مـیدانیم که رحم به ضـربان قـلب، عواطف احساسات، حالات و حرکات مادر پاسخ میدهد. یک رابطه مبهم و پیچیده بین این دو وجود دارد که نقش بسیار مهمی را در رشد رحم بازی خواهد کرد. نوازدی که از یک مایع درون محفظهای پلاستیکی بـهدست خـواهد آمد، چگونه خواهد بود؟ چگونه حاملگی درون یک محفظه پلاستیکی مصنوعی نقش مادر نوزاد و رشد دادن عاطفی و شناختی او را انجام خواهد داد؟
میدانیم که بچههای کوچک که از تماس بدنی پدر و مادر محروم شدهاند، قادر نخواهند بـود عـواطف انسانی را بـهطور کامل در خود رشد دهند و برخی اوقات در مدت کوتاهی بعد از تولد میمیرند یا در آینده، عصبی، جامعه سیتز یـا افسرده میشوند.
حذف کردن حاملگی چگونه بر مفهوم «مسؤولیت والدینی» تأثیر میگذارد؟ آیـا پدر و مـادرها احساس نزدیکی کمتری با فرزندان خود خواهند کرد، آیا این کار احساس پیوستگی نسلی را که برای بـقای پیـوستگی تاریخی انسانها و زندگی متمدن ضروری است، از بین خواهد برد؟
چگونه پایان حاملگی، طرز تـفکر مـا را در مـورد جنسیت و نقش زن تحت تأثیر قرار خواهد داد؟ برخی فمنیستها بیان میکنند که سر انجام این کـار به آزادی ختم میشود. سالها پیش نیز نویسندهای فمنیست در مورد آینده رحم مصنوعی چـنین نوشت: «حاملگی بد فـرم کـردن موقتی بدن شخص است برای خاطر نوع انسان». سایر فمنیستها به رحمهای مصنوعی به عنوان تحقیر کننده زن مینگرند که نقش اصلی او را به عنوان سازنده نوع انسان، از او ربوده است. آنها میگویند کـه رحم مصنوعی، به یک نمونه مهم از وسایل تسلط مرد تبدیل شده است، راهی برای ساختن جایگزینی ماشینی برای رحم زن. با دسترسی به رحمهای مصنوعی و تکنولوژی پرورش نوزاد به صورت غیرجنسی و اسـتفاده از سـلولهای اولیه برای ساختن اعضای مختلف بدن، مردان میتوانند خود را یکبار و برای همیشه از وابستگی به زنان برهانند.
رحم مصنوعی، تکمیل یک فرآیند تاریخی طولانی را که حدوداً 400 سال، پیش از زمان شروع عـصر عـلمی، شروع شده، بیان میکند.
فرانسیس بیکن، پدر علم مدرن، طبیعت را به زن فاحشهای تشبیه کرده و نسلهای بعدی را وادار ساخت که او را رام کرده و به آن شکل درآورند که بتوانند ارباب و فرمانروای بدون چـون و چـرای او باشند. بدون شک برخی به رحم مصنوعی به عنوان آخرین موفقیت علم جدید نگاه خواهند کرد و دیگران آن را نهایت حماقت بشر خواهند دانست.
بسیاری از مردم احتمالاً میگویند: چه جای نـگرانی است؟ مـطمئناً رحـم مصنوعی به این زودیها بـه وقـوع نـخواهد پیوست. تا پنج سال پیش هم در مورد پرورش نوزاد در خارج رحم و استفاده از سلولهای اولیه برای پرورش اعضای مختلف بدن، همین فکر را مـیکردیم.
مـنبع: www.commonDreams.org
مجله سیاحت غرب- تیر 1382