نجات از فاجعهی هیروشیما: بُنسایِ بازمانده!
فرانک مجیدی: چند روز قبل، به مناسبت هفتادمین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، پروندهای در «یک پزشک» منتشر کردم که به آنچه که منجر به این فاجعه شد، گفتههای شاهدان عینی، وضعیت هستهای امروز جهان و وضعیت امروزی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی میپرداخت. حقیقت این است که در فجایع بزرگ، آنقدر حجم انبوه و دردناک انسانهای کشتهشده و ویرانیها ذهنمان را مشغول میکند که وقتی برای فکر کردن به اینکه چه بر سر حیات وحش و نباتی آن اماکن میآید، برایمان باقی نمیماند. اوضاع این دسته از موجودات مغفول میماند و در برابر کشتهها و آسیبدیدگان چندهزار نفری، بیاهمیت جلوه مینماید. نمونهای از چنین وضعیتی را در یکی از نوشتههایم با هم دیدیم. اینکه چه بر سر حیوانات فوکوشیما آمد و چه کسی به آنها رسیدگی میکند. اما داستانی که میتواند تا حدودی تکمیل کنندهی نوشتهام دربارهی هیروشیما و ناکازاکی باشد، ماجرای درخت بنسایی است که در بمباران اتمی هیروشیما آسیبی ندید. این گونه از کاجهای سفید ژاپنی، نزدیک به 400 سال قدمت دارد و توانست پس از بمباران هم به زندگی خود ادامه دهد.
اما آنچه که داستان این بُنسای را بیش از جانسختیاش جالبتوجه میکند، ماجرایی است که در ادامه برایش پیش آمد. هفتاد سال قبل، خانوادهای که از این بنسای (اکنون 390 ساله) نگهداری میکردند، تقریباً در 3 کیلومتری محل اصابت بمب اتمی زندگی میکردند. 5 نسل از این خانواده، با احترام از این میراث نگهداری کردند. حالا و با گذشت 70 سال از آن فاجعهی تلخ، داستان این بنسای در دنیای مجازی محبوب شدهاست. این درخت زنده ماند. چطور؟ چرا؟ معلوم نیست. اما زنده ماند تا در سال 1975، معنیدارترین هدیهای باشد که دولت ژاپن، به مناسبت 200 سالگی کشور آمریکا، آن را به مقامات دولت آمریکا اهدا میکند.
خانم کاتلین امرسن-دِل، که یکی از مسئولین نگهداری از این درخت در باغ ملی گیاهشناسی واقع در واشینگتن است، میگوید این درخت به خاطر هیروشیما اهدا نشد، بلکه هدیهای بود که بهمناسبت دوستی، ارتباط اهدا گردید. دوستی و ارتباطی، میان دو فرهنگ مختلف. این قضیه برای باغ ملی گیاهشناسی هم تا سال 2001 روشن نبود. آن ها نمیدانستند که خانهی واقعیِ این بنسای، در هیروشیما است. آنها زمانی از تاریخچهی این درخت اگاه شدند که دو نتیجهی پرورشدهندهی معروف بنسای در ژاپن، آقای ماسارو یاماکی، به باغ گیاهشناسب ملی بنسای و موزهی پِنجینگ رفتند تا بنسای گمشدهی پدربزرگ شان را بیابند. آنها میدانستند که پدربزرگشان این درخت را به مناسبت دویست سالگی آمریکا، به این کشور اهدا کرده، اما نمیدانستند دقیقاً در کجا نگهداری میشود.
از آن پس، باغ ملی گیاهشناسی، این مسئله را علناً در تاریخچهی این بنسای ذکر کرد، اما آن را در شبکههای خبری اعلام نکرد. بمباران اتمی هیروشیما، چنان که در پست قبلی به تفصیل بیان شد، علاوه بر قتلعام بیش از 140هزار شهروند غیرنظامی، به نابودی کامل شهر انجامید. در دوران جنگ، آقای یاماکی کاملاً از درختهایش و از جمله این کاج سفید حفاظت مینمود و در اتاقی سرپوشیده نگهداریشان میکرد. امروزه این درخت که کمتر از یک متر ارتفاع دارد، همچنان با تنهای ستبر و برگهای سوزنی شادب سبز پابرجا ماندهاست. شاخههای این بنسای، بهگونهای با سیمها بسته شده که برگها همواره بهسوی نور آفتاب باشند. خانم امرسن میگوید، چین و چروک تنهی این درخت و اعواجش است که به آن شخصیت میبخشد. این درخت مانند «کاترین هپبورن» میماند، زیبایی در عین پیری. خانم امرسن-دل امیدوار است که مردم به این درخت، همچون گرامیداشتی باشکوه از بقا بنگرند. او میگوید مسلماً ارتباطی میان موجودات زنده در زمین وجود دارد و این ارتباط از طریق افرادی که به این موضوع واقفند، میسر میشود. من اکنون در حضور این درخت ایستادهام و این درخت، از مدتها قبل حضور افراد را در کنار خود احساس کردهاست. به راستی که لمس گلدانی که این هدیهی تاریخی در آن نگهداری میشود، مانند لمس بخش بزرگی از تاریخ، فریادها، شادیها، اشکها و غرور یک ملت است. ملتی که به خوبی میداند میتوان بخشید و صلح خواست و دوست بود، اما هرگز آنچه را که پشتسر گذاشته شده، فراموش نکرد!
قالب قبلی سایت که خیلی قشنگ بود.چرا عوضش کردین؟!
این حرفت الان به درخت چه ربطی داره!!!؟؟؟!!
یاد فیلم the 100 افتادم، تو ایستگاه فضایی آرک یه بنسای کوچیک داشتند که نشان و یادگاری بود از زمین ونجات یافته از بمباران اتمی…
اگه جای ژاپن بودم هر سال یه درخت به این شکل توی سالگرد های تاسیس آمریکا براش میفرستادم 😀
شبیه قسمتِ اولِ فیلم دختری با خاکوبیه اژدها…
چقدر هم شبیه انفجارِ هسته ایه!!!
…
390 ســــــال! خیلیه!!!چه دوره هایی رو گذرونده.. دقیقا وسطِ دورانِ صفوی بوده.. زمانِ شاه عباس!!! وسطِ دورانِ تزارای روسیه!!! ینی خیلی قبل از انقلاب صنعتی.. اوایلِ رنسانس!!! ینی تقریبا زمانِ گالیله و شکسپیرو دکارت و اینا!!! ینی زمانی که آمریکا هنوزمستقل نشده بود!!! وقتی آمریکایی در کار نبود اینا داشتن از این درخت مراقبت میکردن… کی فکرشو میکرد یه زمانی یه کشوری که اصلا وجود نداره بیاد به ژاپن حمله کنه و این درختو به عنوانِ 200 سالگیه اون کشور بهش هدیه بدن؟!
… داستانای فیلمای ما کجا و داستانا ی دنیای واقعی کجا…
آفرین به مقایسه تاریخی شما. عالی بود
سلام
خیلی جالب بود.
البته بیشتر به بوته می ماند تا درخت:)
ملتی که به خوبی میداند میتوان بخشید و صلح خواست و دوست بود، اما هرگز آنچه را که پشتسر گذاشته شده، فراموش نکرد!
می توان بخشید و صلح خواست ؟!!!
یعنی یک کشور به شما حمله نظامی کنه و شما ببخشی . بعد از آن به زبان بیاوریم که : البته فراموش نمی کنیم .
خب که چه ؟!
صرفا قربانیان و خانواده های آن ها حق بخشیدن دارند . اتفاقا باید کشور خاطی مجازات بشه تا هزینه حمله هسته ای انقدر بالا بره که کشوری دیگه به خودش اجازه نده نه تنها به کشور دیگه حمله هسته ای که حتی تهدید هسته ای هم نکنه . در این صورته که صلح برقرار میشه . مگر نه با آرزو کردن صلح برقرار نمیشه !
این خب که چه؟! را 70 سال است که ژاپنیها دارند جواب میدهند. که ژاپن، ژاپن امروز باشد، نه یک کشور کینخواه با حاکمان سختسر مثل کرهشمالی!هیچیک از ما واقعاً درک نمیکنیم انفجار اتمی واقعاً چیست و چه بر سر قربانیانش آورد، اما قدر مسلم این که ژاپنیها جوری جز نظر خونخواهانهی شما رفتار کردند و اگر ما جزو خانوادههای قربانیان نیستیم، که همینطور هم هست، شما نیز جزو آن خانوادهها نیستید! اجازه بدهیم تاریخ و رفتارها را همان طور که پیش رفته توصیف کنیم، نه با رویای انتقام خودمان!
میلاد! خوشبختانه ژاپنی ها به خاطر فرهنگ والایی که داشتند و دارند مثل شما فکر نکردند و بخشیدند و از آمریکا کمک گرفتند و ژاپن را بهتر از قبل ساختند اما اگر مثل شما فکر میکردند ژاپن آلان فرقی نداشت با کشور های فقیر و قحطی زده ی آشنا.
یاد این داستان افتادم که یک مسئول ژاپنی حرفی به این مضمون داشت. “اینکه مقامات بالای امریکا هر روز با تلفنهای پاناسونیک، کارهایشان را رتق و فتق میکنند، از بسیاری از شعارها برای ما جالبتر است!”
نمیدانم چقدر راست یا دروغ است. داستان است یا واقعی! اما به هر حال تمثیل خوب و جالبی ست.
حتما هم قبلا شنیده بود.
بعد از دو ماه دوری از شهر و اینترنت اومدم خونه و الان ساعتهاست که دارم پستهای زیباتون رو مطالعه میکنم. حیفم اومد زیر این مطلب عالی تشکر نکنم از شما و خواهرتون. مرسی که هنوز مینویسید
فاجعه بشری در هیروشیما البته قابل توجیه نیست اما همواره همراه با ذکر آن
یادآوری جنایت ژاپنیها طی جنگ جهانی در چین و کره که به کشتار صدها هزار غیر نظامی منحر شد هم درس عبرتی برای انسان خواهد بود .