زنان الهامبخش (3): ادورا اِسْویتاک
فرانک مجیدی: در ادامهی پستهای معرفی زنان الهامبخش، اینبار با یک دختر نوجوان مثالزدنی آشنا میشویم. زمانیکه ادورا چهار ساله بود، با دنیای ادبیات آشنا شد. او عاشق نوشتن است، سه کتاب منتشر کرده و سعی میکند به دیگران هم دربارهی نوشتن، اموزش دهد و آن ها را تشویق به نگارش نماید. ادورا با شور و حرارت از جوانان دفاع میکند. در دورازه سالگی، یک سخنرانی TED با عنوان «آن چه که بزرگسالان میتوانند از کودکان یاد بگیرند» انجام داد. او هرگز از صحبت کردن دربارهی آنچه که به آن میاندیشد، خجالت نمیکشد. ادورا یک سخنرانی هم در گروه جوانان سازمان ملل انجام دادهاست. برخی او را یک کودک نابغه میدانند، که البته او با این تعریف کاملاً متناسب است. البته آنچه که او را برای ما الهامبخش میکند، بیش از نبوغ او، عدم هراس از سخن گفتن دربارهی حقوق کودکان در سرتاسر جهان است. او معتقد است که بهعنوان یک کودک، صدای او به حساب میاید و شنیده میشود، پس باید از این موقعیت استفاده کند. جالبترین پروژهی او برای آینده، استفاده از آموزشدهندهها برای معلمان است که در کنار آنها در کلاسهای قرن بیست و یکم کار کنند.
ادورا تا کنون که 17 ساله است، کارنامهی قابل دفاعی از اقدامات هوشمندانه برای یک نوجوان، از خود به جای گذاشته و آنقدر مثبت عمل کرده که خیلیها کنجکاو باشند گام بعدی او چیست و در آینده چه خواهد کرد. او هرگز اجازه نداده که سن کمش، مانعی باشد و او آن چه را که در ذهن دارد، بیان نکند. او معصومیت واضح خود را همچون یک مانع ایجادکنندهی ضعف به کار نگرفته، بلکه از این موضوع قدرت میگیرد. اینکه در کودکی، مانند یک کودک فکر کنی تا مشکلات جهان را حل نمایی، اتفاقاً خیلی هم خوب است. او در بخشی از سخنرانی TED خود گفته بود: «از بسیاری جهات، جسارت ما در تصور کردن، کمک میکند تا مرزهای امکان را گستردهتر کنیم.» بلندپروازی، شجاعت و صراحت کلام او در مقام یک نوجوان، واقعاً قابل ستایش است.
آنچه باعث میشود شخصیت ادورا را تحسین کنیم، میتواند این موارد باشد.
1- عمل کردن مانند یک کودک، حقیقتاً اتفاق خجستهای است: کودکان موجودات قدرتمندی هستند، چرا که قوهی تصور بینظیری دارند که چون اراده کنند، میتواند به هر شکل و جهانی در آید. باقی ماندن قوهی تصور کودکانه، چیزی است که باید تلاش کنیم به هر سنی که رسیدیم، حفظش نماییم. او در سخنرانی TED خود گفتهبود: «هیچ چیز بیش از این بر سر راه کودکان مانع نیست که به این موضوع فکر کنند که چرا نباید کاری را انجام دهند. کودکان میتوانند منبع آرمانهای الهامبخش و تفکرات امیدبخش باشند، چرا که ما هنوز در رویای کمال به سر میبریم.»
2- هرگز از آموختن دست نکشید: ادورا به معلمان میآموزد که چگونه در شغل خود بهتر باشند. او باور دارد که اموختن و آموزش دادن، خیابانی دوطرفه است. او میگوید: «دانشآموزان باید به معلمان خود بیاموزند. اموختن میان افراد بالغ و کودکان باید امری متقابل باشد. اینکه شغل معلمان آموزش دادن به دیگران است، به آن معنا نیست که خود بینیاز از فراگیری هستند.
3- نیازی نیست که کودکی نابغه باشی تا تغییری به وجود آوری: اگر میخواهید چیزی بیان کنید، به خود شک نداشتهباشید، بالاخص اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب برای گفتن آن مطلب نرسیدهاید، به قدر کافی باهوش نیستید و یا آنقدرها معروف نشدهاید. به قول ادورا: «خیلی از دوستان من، دیدگاههای جالب توجهی دارند که ارزشش را دارد به اشتراک گذاشته شود. اینکه آنها روی صحنه نایستادهاند و توجهها را به خود جلب نکردهاند، به این معنا نیست که آن ها حرفهایی مهم برای گفتن ندارند.» سادهتر بگوییم: اگر حرف مهمی برای گفتن دارید، بگوییدش!
خیلیدوس دارم بیشتربدونم راجع به این دخترکوچولو . که شغل پدرومادرش چی هست و اینکه کی این جسارت رو درش تقویت کرده وکی بهش میدان داده که نه تنهادرجمع های کوچیک بلکه در جامعه هم بتونه سخناتشو بیان کنه
شاید دوست داشته باشید این خانم الهام بخش را هم بشناسید:
https://farnoudian.wordpress.com/2015/07/26/%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86/
در تأیید حرف جناب مهرآرا،بدون شک مربی و والدین با درایتی در تربیت چنین دختری نقش بسزایی داشته اند.