در ستایش زنانِ واقعی!
فرانک مجیدی: در ماههای اخیر، ویدئوهای زیادی را دربارهی زیبایی زنان در 100 سال اخیر و در 3 دقیقه، مشاهده کردهایم. این ویدئوها به تغییرات نحوهی آرایش مو و لباس در بازههای 10 ساله و در سرزمینهای مختلف میپردازند و در نوع خود این میزان تغییر و تحول در دیدگاه زیباییشناسانه بسیار جالب است. اما ماجرا این است که این ویدئوها، فقط بخش زیبای حقیقت است، نه همهی آن. خانم «کارولینا زِبرووسکا» که یک وبلاگنویس لهستانی است، قویاً بر این باور است.
او مینویسد: «به عنوان فردی که علاقمند به تاریخچهی مد و زیبایی است، برداشت نادرست برخی از این ویدئوها واقعاً برایم آزاردهنده است. آنچه که این ویدئوها نشان میدهند، تقریباً کلیشهی زیباییشناسانهای است که از دهههای گذشته در ذهن داریم.» برای همین خود او دست به کار ساخت ویدئویی جدیدش که اتفاقاً از همه جالبتر است. این ویدئو بازهای 45 ساله از سال 1900 تا 1945 را مد نظر دارد که به زنان واقعی غربی میپردازد، یعنی بخشهایی عمده از زندگی زنان غربی که معمولاً در کلیشهها هرگز به آنها پرداخته نمیشود. ما معمولاً دوست داری زنان دهههای گذشته را زنانی جذابی و همیشه خوشلباس و مرتب به یاد بیاوریم، با زیباییهای طبیعی و دستنخورده و در عین حال حیرتآور، چیزی مانند یکی از بزرگترین زیبارویان تاریخ سینما، آوا گاردنر! چیزی که فراموش کردهایم، تکاپو و دغدغهی آنان است. دردهایی که بین تاریخچهی زیبایی گم شدهاست.
بنابراین خانم زبرووسکا در ویدئوی متفاوت خود، مبحث وحشتها و تنگناهای اقتصادی را هم در نظر گرفتهاست. او مینویسد: «اگر بخواهم صریح باشم، قرار بود این ویدئو هم یکی دیگر از آن ویددوهای «زیبایی در دهههای مختلف» باشد. من تعداد زیادی از آنها را قبلاً دیدهبودم، اما همهی آنها فقط در حال نشان دادن کلیشهها در یک فرهنگ امروزی بودند. بنابراین می خواستم چیزی بسازم که از لحاظ تاریخی، دقیقتر باشد. هرچه که بیشتر دربارهی این موضوع تحقیق کردم، بیشتر اگاه شدم که عکسهای تبلیغاتی مد که از آن صورتهای زیبا میبینیم، تنها نسخهای ایدهآل از یک حقیقت است. چیزی که من ساختهام، حقیقت است.»
البته ویدئوی خانم زبرووسکا تنها به زندگی یک زن سفید پوست در بازهای 45 ساله میپردازد، ولی نشان میدهد که گذشته به همراه خاطراتی که ما از زنان گذشته داریم، چه حقایقی را به همراه داشته که همگی تقریباً فراموشش کردهایم. ما مدهایی مانند گیبسن را از دههی 1900 به خوبی به یاد داریم، اما نمونههای واقعیتر را یا ندیدهایم، یا چون به قدر کافی زیبا نبودهاند، نخواستیم که ببینیم و در آرشیو ذهنی نگاه داریم.
اما همزمان با آنکه تقریباً 60٪ زنان جامعه میتوانستند مانند کاراکترهای زن دوستداشتنی سریال «قصههای جزیره» لباس بپوشند، 40٪ جامعهای مانند انگلستان این شکلی بود. زنان کارگر که مجبور به کار در کارخانهها بودند.
از سالهای 1910، چیزی شبیه رُز فیلم «تایتانیک» را به یاد داریم، اما همزمان با ساخت پرشکوه و غرق شدن پرسوز و گداز تایتانیک، زنانی بودند که برای گرفتن حق رأی و تصمیمگیری خود بر شئونات جامعه در حال جنگیدن بودند و حق رأی خود را روی سینی نقره و با احترام و بیخشونت نگرفتند.
سالهای دههی بیست. زنانی با ابروهای نازک کمانی، لبهای آرایش کرده با رژلبهای تیره به شکلی گرد و کوچک و البته شخصیتهایی آسیبپذیر. زنانی که تکیه داشتنشان به مردان و آرایشهای تندشان دوستداشتنی به شمار میآمدند.
اما همزمان، از هر 9 زن در روسیه، یکی به خدمتکاری و پرستاری بچه مشغول بود.
از دههی 1930 زنان زیبای سینما را به یاد داریم، اما سال 1933 و رکود اقتصادی شدید و زنانی که غذایی برای خوردن و وسیلهای برای گرم کردن خانهشان نداشتند، از یاد رفتهاند
از دههی 1940، زنانی با موهای حلقهحلقه و رژلبهای قرمز به یادمان است، زنانی که میخندند، چشمک می زنند و بهتر است کمی ابله باشند. معشوقهای ضعیف نادان دوستداشتنی!
اما در سال 1945، 21000 زن پرستار نیروهای ارتش آمریکا بودند.
تضاد بین حقیقت و ایدهآل، غیرقابل چشمپوشی است. چیزی که تغییرات واقعی را در جامعه ساخت، اتفاقاً آن دسته از زنانی هستند که امروز فراموش شدهاند، چون زیبا نبودند. دنیای امروز، مدیون آن دستهی فراموششده است. آدم هایی که معروف نبودند و به جای خرید لباسهای قشنگ و وسایل آرایشی، تلاش میکردند خانوادهشان را سیر کنند و یا تغییری برای زنان نسل خود و فردا بسازند.
[divider][/divider]بخش بزرگی از این موضوع، میتواند ارتباط مستقیمی به این موضوع داشته باشد که دنیای مد و سینما، شدیداً مردانه بودهاست. هرچند در سالهای اخیر زنان نامآور و مؤلف زیادی به این دنیا وارد شدهاند، اما هنوز از مردانه بودن این صنعتها، چیزی کاسته نشدهاست. کافی است به یکی از مصاحبههای اخیر موفقترین بازیگر دنیا (در میان زنان و مردان) اشاره کنیم: بانو مریل استریپ. او معتقد بود که پول در این صنعت در دست مردان است و با تمام دستاوردهایی که تا کنون داشته، هنوز دستمزدش از مردان نقش دوم فیلمهایش کمتر است. او اخیراً در فیلم Suffragette در نقش یکی از زنان رهبر جنبش حق رأی برای زنان در انگلستان، نقشآفرینی کردهاست. من هنوز این فیلم را ندیدهام، اما در گوشه و کنار، نقدهای منفی عجیبی در کنار نقدهای مثبت از آن دیدهام. بیشتر نقدهای منفی به جنبههای بیش از حد زنانه و اشاره نشدن به نقش مردان در این موفقیت اشاره نمودهاند. خب، این یعنی کلیشهی همیشگی را «نباید» دربارهی فیلمی حتی با این مضمون هم کنار گذاشت. این کلیشه که زن همیشه باید با کمک مرد به مرحلهای جلوتر برسد و بی او نمیشود. کلیشهای که در اغلب فیلمهای تجارت سینما تکرار شدهاست. مسلم است که مردانی در این مسیر، حقیقتاً یاریگر بودهاند. ولی چه میشود و به کجای دنیا برمیخورد که یک بار هم شده، زنان هدفی برای خود تعریف کنند و با دست به زانوی خودشان به آن برسند؟ اینکه وقتی به یک زن فکر میکنیم، نمونههای فتّان و زیبای صنعت موسیقی و مد و سینما بیشتر در نظرمان میآیند تا زنانی مانند خانم سکینه یعقوبی یا زنانی در این لیست، شاهدی بر این است که ما هم رهروِ راهی شدهایم که تجارت سینما و مد و زیبایی برایمان تعیین کردهاند.
این موضوع هم فقط دربارهی کشورهای غربی نیست. درست همین مسائل در کشور ما هم مطرح است. ما هم تصویر ذهنیمان از بانوان، مثل ستارههای سینمای خودمان است. این به معنی آن نیست که ستارهی سینما شدن، کاری سطح پایین و سخیف است. اتفاقاً کاملاً برعکس، هنری است بس ستودنی. اما در جهان ورای پردهی نقرهای، چند نفر را میشناسیم که توانستهاند با عملکردشان تغییری واقعی بسیازند. چند نفر که معروف نیستند، اما برای بهتر شدن وضعیت خانواده و دنیای کوچکشان تلاش کردهاند، چند نفر که در برابرهمهی سختیها ایستادهاند و گلیم خود را از آب بیرون میکشند. بخش بزرگی از این جهان را زنان تشکیل میدهند. زنانی که اغلبشان به زیبایی و خوشصدایی هنرپیشهها و خوانندهها و سلبریتیها نیستند. زنانی که هر روز با تبعیضها و نگاهها و آزارهای کلامی و حتی خشونت روبرو میشوند و با این وجود، به رسیدن به روز بعد که میتواند بهتر باشد امیدوارند. ما این زنان را نمیبینیم. فراموششان میکنیم چون ظاهر یا دستاوردی درخشان ندارند، از کنارشان عبور میکنیم و بیتفاوتیم، چنانکه گویی اصلاً وجود ندارند. این موضوع، فقط دربارهی کلیپ بانوی وبلاگنویس لهستانی نیست. یادآوریای برای همهی دنیا و ماست: بیایید لطفاً هر طور که شده، زنان واقعی را فراموش نکنیم!
خانم مجیدی
نگاه متفاوتتون به این موضوع داشتین قابل تحسین هست. حقیقت اینه شما بارها به تحسین زنان خارجی اشاره کردین و چشم ما خشک شد که از یک زن با غیرت ایرانی هم تعریف کنید. زنان بسیاری با کارهای بزرگشون توی همین ایران هست. فقط بهتره خوب ببینیم اونها تعدادشون کم نیست.
بازم جای شکرش باقی هست حداقل به یه زن افغانی اشاره کردید در این پست های اخیرتون.
ما زنهایی داریم که از صد تا مرد هم با غیرت تر و با فکرهای بزرگ هستن و کارهیا بزرگی کردن چه در کارآفرینی چه در مسائل اجتماعی. حیف است اینها را شما نادیده میگیرین و فقط فوکوس کردین روی زنهای خارجی.
تشکر
خوندن این مطلب به ادم انرژی میده که نذاره همچین جوی انگیزه ادم رو از انسان بهتر بودن سست کنه در این دوره مصرف گرایی و تجمل پرستی و زیبایی فروشی واقعی بودن ستودنیه.
یکی از عالی ترین هادوباره…ممنون
سلام به نظرم عالی بود ظاهرنگری تو جامعه ما داره تبدیل به یه معضل بزرگ میشه من به عنوان یه زن خودمو تحت فشار حس میکنم که مثلا دماغم سربالا نیست ولی نمیخوام عملش کنم یا زیاد اهل آرایش نیستم من فکر میکنم ما زنا داریم زیر بار فشاری میریم که خودمونم تو بوجود اومدنش دخیلیم اینکه بری جلو آینه و یه خانم نازک اندام
با یه صورت بی عیب ونقص بزک گرده ببینی شده فکر وذکر خیلیامون به جای زندگی در حسرت تبدیل شدن به عروسکیایی که برامون ساختن الگوکردن میسوزیم.
با قلم زیبایی نگارش شده بود ممنون
بعضی وقتا به اینکه انسانها در جبر جغرافیایی و زمانی که گرفتارش شده اند و با داشتن ایده های بزرگ, در روزمرگی هایشان غرق شده و در حسرت تهیه نیازهای اولیه خودشان و خانواده شان دست و پا میزنند فکر میکنم
خیلی غمگینم میکنه این قضیه و به شکاف طبقات انسانی لعنت میفرستم
انسان میتونه خیلی چیزارو تحمل کنه
حتی نازک نارنجی ترین افراد میتونند روزهای مدید با نان و آب معمولی بسر کنند
فقط به یه شرط
بقیه هم مثل اینا باشند
نه یکی در عرش و کس دیگر در فرش
حیف
یـَاَیُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقنـَاکُم مِن ذَکَرٍ واُنثیَ وجَعَلنـَاکُم شُعوبـًا وقَبائلَ لِتَعارَفوا اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقـاکُم; (1)
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید]اینها ملاک امتیاز نیست[، گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست
خانم مجیدی عزیز عالی بود ممنون از وقتی که گذاشتید و از متن زیبای شما
متاسفانه فمینیسم اینطور در ذهن زنان القا کرده که هر کمبود و مشکلی در زندگی دارند به خاطر مردان است و زنها متوجه نیستند که بزرگترین مانع برای رسیدن به هرآنچه که در زندگی می خواهند این طرز فکر مسموم خودشان است. در طول تاریخ هیچ قومی وجود نداشته است که پیش از قبول مسئولیت خود در قبال سرنوشتش بتواند آنرا تغییر دهد. تا وقتی کسی منتظر تغییر از سوی دیگران است حتی پس از هزاران تغییر نیز از خود و زندگیش احساس رضایت نخواهد کرد.
نترس شما بی همسر نمی مانید.
زن ها .. مادران ، همسران و دختران . بی تردید قابل احترام ترین انسانها . پس از هزاران پیامبر دیکر امیدی به مردان نیست . باشد که آنان از گمراهی درآمده و تمام آدمیان را با خود به کمال مطلوب هدایت کنند .
تو این مقوله فرقی بین زن و مرد نیست. اصولا مردم عادی همه جریانها رو میسازن. رهبران بدون مردم چه کار میتونن بکنن. ولی هیچوقت اسمی ازشون به میون نمیاد و کسی نمیشناسدشون. همه کاسه کوزه ها هم آخر سر همین مردم شکسته میشه چون خودشون خواستن…..
به راستی که از شنیدن جمله ی خانم استریپ یکه خوردم. اگه حرفش راست باشه و کمی انصاف داشته باشیم میبینیم تو ایران اینطور نیست. نمیشه گفت همه جاش با عدالته ولی بی عدالتی هم بین زن و مرد مساویه انگار.
بسیاری سیمون دی بوار نامدارترین زن روشنفکر قرن بیستم و نویسنده کتاب second sex یا جنس دوم را اولین زن فمنیست جهان میدانند. او نخستین کسی بود که فمنیسم را به عنوان یک مکتب تیوریزه و ارایه نمود. قبل از او فعالانی چون ماری ولستونکرافت و مادر ترزا تلاشهایی در جهت بهبود وضعیت اجتماعی زنان انجام داده بودند، اما حتی مادر ترزا حق رای برای زنان قایل نبود. بعدها با اینکه سیمون دی بوار در کتاب جنس دوم عمده ترین مشکل زنان را تلاش آنان برای رسیدن به جایگاه مردان توصیف کرد اما جنبشهای مدنی که خواهان احقاق حقوق زنان بودند عملا همان مسیر را در پیش گرفتند و جنبش فمنیسم به جای یافتن جایگاه واقعی زنان تلاشی نافرجام را برای تکرار طوطی وار ادعاهای مردان در پیش گرفت و نهایتا به جای احقاق حقوق زنان استفاده ابزاری از آنان را این بار در قالبی مدرن و مثلا مشروع فرموله کرد و امروزه زنان با افتخار به دوش کشیدن طیف وسیعی از مشکلات مردان را نتیجه و دستاورد تلاشهای خود برمیشمارند.
” بانو مریل استریپ. او معتقد بود که پول در این صنعت در دست مردان است و با تمام دستاوردهایی که تا کنون داشته، هنوز دستمزدش از مردان نقش دوم فیلمهایش کمتر است. ”
درست این بود که بانو مریل استریپ که دغدغه برابری جنسیتی را دارد (!) بازیگرهایی که از لحاظ گیشه پسند بودن در یک سطح قرار دارند را با هم مقایسه می کرد. معلوم نیست دستمزد خودش را با چه بازیگری مقایسه کرده ولی بد نیست بدونید دستمزد ایشون در سال 2015 حدود 8 میلیون دلار بوده در حالیکه دستمزد جنیفر لارنس حدود 52 میلیون دلار بوده و تنها یک بازیگر مرد از اون دستمزد بالاتری داشته (رابرت داونی جونیور)
شما هم بی شوهر نمی مانید.همین شماها پاش که میرسه برای یک هزارتومنی چکار که نمی کنید.عزیزم خوشبختانه اینجا حقوق زن و مرد برابر است(بسته به شغل و تحصیلاتشان)، چرا شما حرص مریل استریپ رو می خوری؟در آنجا واقعا در همه شغلها حقوق زن به خاطر زن بودنش کمتر است.هر وقت رفتی تو اون کشورا و آفرین بهشون گفتی که حقوق توی زن از مردا کمتر بود اونوقت بیا حرف بزن .
متاسفانه در جامعه امروز رسانها واقعیات تاریخی رو وارونه یا مخدوش نشون میدن
و این یک زنگ خطر هست که نسل اینده از واقعیات گذشته اگاه نشه و درس نگیرد و دوباره همان اشتباهت رو در سطح جهانی مرتکب بشن
به یاد اون جمله معروف افتادم الان که : تاریخ تکرار گذشته هست
سلام. خیلی عالی بود. میشه منایع را معرفی کنید؟
عالیه این پست
عالیه عالیه عالیه
دلیل عدم تایید دیدگاه من چی بوده یعنی؟
مرسی از مطالب مفید و جالبتون