معرفی کتاب: «چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟»

11

درک کردن شرلوک

«من بازی را به خاطر خودش بازی می کنم.»

ماجرای نقشه های بروس – پارتینگتون

شرلوک عزیز ما در طول سال‌ها به عنوان یک ماشین بی‌احساس و ضداجتماع که غرورش سر به فلک می‌گذاشت، شهرت یافته است. چنین توصیفی آنقدرها غیر منصفانه نیست. حتی واتسون وفادار (یک بار که عصبانی شده بود) او را مغزی بدون قلب و مردی که به همان اندازه که از هوش سرشاری برخوردار است، از همدردی انسانی بی‌بهره است، توصیف کرد. واتسون بعدها که حالش کمی بهتر شد او را بهترین و عاقل‌ترین مردی که تا به حال شناخته خواند. حقیقت این است که هولمز جایی بین این دو توصیف قرار می‌گیرد. دنیای روزمره و عادی حوصله‌اش را سر می‌برد و همین باعث می‌شد سرد، بی‌علاقه و حتی سنگدل به نظر برسد. این یکی از تأثیرات جانبی و ناخوشایند جستجوی مداوم وی برای یافتن هیجان، اتفاقات غیرعادی و مشکلاتی بود که تنها می‌توانست به دست ذهن توانای او حل شود.

هولمز در داستان اتود در قرمز لاکی میگوید:

«واتسون عزیزم، می‌دونم که تو در علاقه من به چیزهای عجیب و غریب و خارج از چارچوب متعارف و همین طور یکنواختی و ملال زندگی روزمره شریک هستی.»

چیزی که باعث می‌شد شرلوک هولمز مرتب در تلاش باشد و گاهی تن به موقعیت‌های خطرناک بدهد و درگیر دوره‌های تیره افسردگی شود، همین علاقه او به کنار زدن تارهای روزمرگی از زندگی‌اش بود.

چیزی که می‌توان با اطمینان گفت این است که این کارآگاه بزرگ پرونده‌هایش را با تمام وجود دنبال می‌کرد و در جستجوی هدف اصلی‌اش یعنی شکست دادن بزرگ‌ترین ذهن‌های جنایتکار جهان سلامتی خود را به خطر می‌انداخت. شغل او زندگی‌اش را به مخاطره می‌انداخت، ولی در عین حال نیازی عمیق و درونی برای مواجهه با چالش‌های ذهنی و همین طور هجوم نفس‌گیر آدرنالین به مغزش را برآورده می‌کرد.

به این متن کوتاه از داستان «راز دره ہوسکمب» که هولمز را در اوج هیجان حاصل از تعقیب و گریز نشان می‌دهد، توجه کنید:

وقتی چنین سرنخی به دست شرلوک هولمز می‌رسید، رفتارش از این رو به آن رو می‌شد. کسانی که تنها مرد متفکر خاموش و منطقی خیابان بیکر را دیده بودند، هرگز او را نمی‌شناختند. صورتش سرخ و کبود می‌شد، ابروهایش با اخم سنگینی در هم گره می‌خورد و چشم‌هایش با برقی فولادین می‌درخشید. صورتش را به پایین خم می‌کرد، شانه‌هایش را قوز می‌کرد، لب‌هایش را به هم می‌فشرد و رگ‌هایش مانند نخ تابیده از گردن باریک و درازش بیرون می‌زد. سوراخ‌های بینی‌اش از شدت عطش حیوانی‌اش به تعقیب و گریز بزرگ‌تر می‌شد و ذهنش آن قدر غرق تمرکز روی مسأله پیش رویش بود که هیچ سؤال یا اظهار نظری را نمی‌شنید یا در نهایت با عصبانیت و بی‌حوصلگی جواب کوتاهی به آن می‌داد.

این لحظات پر شور و هیجان با نقاط متقابلی نیز همراه بودند. هولمز هرگاه پرونده مناسبی نمی‌یافت تا به هیجان آید، علایم افسردگی از خود نشان می‌داد و برای تخلیه انرژی‌اش به چیزهای دیگری متوسل می‌شد. او در داستان اتود در قرمز لاکی به واتسون می‌گوید:

«من هر از چند گاهی حسابی دمق می‌شم و تا چند روز دهنم را باز نمی‌کنم. در چنین مواقعی فکر نکن قهر کرده‌ام. فقط بذار در خلوت خودم بمونم زود حالم خوب می‌شه.»

یک نکته مخرب دیگر ناتوانی او برای در نظر گرفتن نیازهای جسمی خودش در مواجهه با یک معمای حل نشده بود. در چنین شرایطی واتسون به نحو خاطره‌انگیزی ثبت کرده است که او چگونه «چند روز و حتی یک هفته بدون لحظه‌ای استراحت به کارش ادامه می‌داد، حقایق را از نو ردیف می کرد، آنها را از هر نقطه نظری بررسی می‌کرد و سرانجام یا از آن سر در می‌آورد، یا مطمئن می‌شد که اطلاعاتش ناقص است».

اگر شرلوک دوستدار یکی از آن تابلوهایی بود که گاهی در محیطهای خاصی اداری می‌بینیم، احتمالا تابلویی روی میزش در ۲۲۱ب. خیابان بیکر میگذاشت که روی آن نوشته بود: «برای کار کردن در اینجا مجبور نیستی دیوانه باشی، ولی این امر کمکت می‌کند!» منظورم از این حرف‌ها این است که هولمز بودن کار آسانی نبود و دنبال کردن قدم‌های ذهنی او سفری است که به درد کسانی که قلب ضعیفی دارند، نمی‌خورد. هولمز این شغل را انتخاب کرده بود، چون چاره دیگری نداشت. شغلش به او کمک می کرد چیزی باشد که دوست داشت باشد و بدون آن، چیز زیادی برای تعریف او باقی نمی‌ماند. او در اتود در قرمز لاکی به این حس وظیفه‌شناسی عمیق خود اشاره می‌کند:

«یه نوار قرمز رنگ قتل وجود داره که از پوست بی‌رنگ زندگی عبور کرده و وظیفه ما باز کردنش، آشکار کردنش و نمایاندن تک تک ذراتشه»

اگر واتسون بود می‌گفت:

«او مثل همه ی هنرمندان بزرگ، به خاطر هنرش زنده بود.»


چیزی که خواندید پاراگراف‌های ابتدایی کتاب «چطور مثل شرلوک هولمز فکر کنیم؟» است. این کتاب را انتشارات ایران‌بان با ترجمه مریم رفیعی وارد بازار کتاب کرده است. کتاب 150 صفحه دارد و قیمت‌اش 10 هزار تومان است.

4-15-2016 8-30-41 AM

خواندن همان سطور ابتدایی من را مجذوب کتاب کرد، چرا که شرح‌دهنده ذهن‌هایی است که غالبا در جامعه‌های بی‌روح و کسل‌کننده، درک نمی‌شوند. اگر از شخصیت شرلوک هولمز خوشتان آمده و حس می‌کنید تشابه‌هایی هر چند جزئی با او دارید، اگر دوست دارید وجوه مختلف شیوه تفکر شرلوک هولمز را درک کنید و مهارت‌های فکری او را در خودتان پرورش دهید، این کتاب را به شما توصیه می‌کنم.

این کتاب نوشته دانیل اسمیت است و نباید آن را با کتاب ظاهرا مشهورتر دیگری که نویسنده آن Maria Konnikova است، اشتباه بگیرید.

خرید کتاب

 


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

و باز هم قسمت دیگری از عکس‌های کمتر دیده شده تاریخی – گالری عکس

این عکس‌هایی که تحت عنوان عکس‌های کمتردیده شده درج میشوند، باز هم عکس‌های خوش‌شانس تاریخی هستند. لابد صدها برابر آنها عکس وجود دارد که اصلا فیلم آنها برای همیشه گم شده و خراب شده یا در آرشیو مجلات و روزنامه‌ها با تصور بی کیفیت بودن یا در…

چرا غذاها در کتاب‌های مصور و انیمیشن‌ها اینقدر اشتها برانگیزند؟!

دوران کودکی خودم را که به یاد می‌آورم، یاد کتاب‌های داستان مصور می‌افتم که در بعضی از صفحات آن عکس میزهای پر از غذا درج شده بود. نقاشی‌های آنقد آنقدر خوب بودند که تصور می‌کردم میوه‌ها و مرغ و بوقلمون و سوسیس فرنگی‌ها مسلما باید کیفیت…

هوش مصنوعی کودکی بازیگران سریال فرندز Friends را بازسازی کرد!

هوش مصنوعی این روزها کارهای عجیب و غریبی می‌کند و حالا به یاری آن چهره کودکی بازیگران سریال فرندز Friends بازسازی شده است. این فناوری عجیب و غریب، نسخه‌های کودکی شش بازیگر معروف را ایجاد کرده.صفحه فیس بوک the_ai_dreams این کار را کرده،…

مجموعه‌ای از تصاویر هراس‌آور، عجیب با به اصطلاح نفرین‌شده!

برای قسمتی از شگفتی یا ترس خودمان از پیرامون یا عکس‌ها نمی‌شود توضیح صریح ارائه کرد. احتمالا منشا این ترس‌ها به تدریج در سیناپس‌های مغزی ما از هزاران سال پیش یه یادگار گذاشته شده.آدم فکر می‌کند اگر قرار باشد برنامه هوش مصنوعی ایجاد شود…

دو اینفلوئنسر سفر در واقع با یک تلویزیون ساده، سفر جعل می‌کردند و هیچ خبری از عکس واقعی در محیط…

دو عکاس به نام مانوئل بختر و و مانوئل رومز رام تصاویر خیره کننده‌ای خلق کردند که آنها را در حال پیاده‌روی در برف، کمپینگ در کوه‌ها و پرواز با هواپیما به سوی مقصدی دور نشان می‌دهد. اما در واقع آنها از در هنگام ثبت همه این عکس‌ها از اتاق…

توهم کوتارد: آنهایی که تصور می‌کنند مدتهاست مرده‌اند!

«می‌اندیشم پس هستم»  Cogito, ergo sum با این حال همه کسانی که می‌اندیشند با این باور دکارت موافق نیستند.محتوای تفکر برخی از افراد مبتلا به یک اختلال عصبی روانپزشکی نادر، معروف به سندرم کوتارد، به جای اینکه به حس بودن منجر شود، به احساس…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
11 نظرات
  1. من می گوید

    کتاب را خواندم . خوشم آمد .

  2. َali می گوید

    “من هر از چند گاهی حسابی دمق می‌شم و تا چند روز دهنم را باز نمی‌کنم. در چنین مواقعی فکر نکن قهر کرده‌ام. فقط بذار در خلوت خودم بمونم زود حالم خوب می‌شه.”
    این اخلاقش به من رفته قربونش برم! اما جدا از شوخی یکی از برتری های کتاب نسبت به فیلم و سریال ها همین همذات پنداری ها و شناخت دقیق تر کاراکترهاست.

  3. saeed می گوید

    سلام
    جناب مجیدی یک مقدار توضیح بیشتر میدهید؟
    کتاب داستان که نیست.تحلیل و نقد داستان های شرلوک هلمز است و مثلاً از طریق آن به دست آوردن مدل ذهنی شرلوک هلمز یا شرلوک هلمز را فقط به عنوان مثال آورده؟مثلاً راهکار و چارچوب ذهنی ارائه میدهد؟
    ممنون میشم توضیح بیشتر بدید

  4. زهرا می گوید

    ممنون

  5. شیرین می گوید

    بنظرم اگه کتاب با همه ی موضوعات داشته باشین بهتره
    من کتاب با موضوع روانشناسی تو سایت ندیدم

    1. هدف می گوید

      سلام
      من هم با این نظر موافقم
      لطفا کتاب های روانشانسی هم معرفی کنید.
      ممنون

  6. حمیدرضا می گوید

    با سلام.
    وب سایتتون بسیار جالب و جذاب و مفیده…. واقعا خسته نباشید.
    لطفا بخش معرفی کتاب رو فعال تر کنید.
    واقعا یکی از بزرگترین دغدغه های بنده و بسیاری از کتاب دوستان انتخاب کتاب مناسب هست و همچنین ترجمه های مطلوب.

  7. لوازم آرایش می گوید

    تو آخرین فیلم از شرلوک هولمز زمانی که پیر میشه این کتاب رو معرفی می کنه و میگه دکتر واتسن نوشته است ولی فکرش رو هم نمیکردم این یه تبلیغات بوده باشه!!!!!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5