ارسطو که بود؟ زندگینامه ارسطو
ارسطو
348 – 322 پیش از میلاد
گاهشماری
* ارسطو در سال 367 پیش از میلاد، به آکادمی افلاتون در آتن وارد شد
* در سال ۳۴۷ پیش از میلاد، پس از مرگ افلاتون آکادمی را به مقصد لسبوس ترک کرد
* در سال ۳۴۲ پیش از میلاد معلم خصوصی اسکندر کبیر جوان در مقدونیه شد
* در سال ۳۳۵ پیش از میلاد به آتن بازگشت و مدرسه خودش را با نام انجمن ادبی تأسیس کرد * در ۳۲۳ پیش از میلاد به کفرگویی متهم شد: برای جلوگیری از این که شهر مجدداً گناهی را بر گردن فلسفه بیندازد، به خالکیس بازگشت و در سال بعد همانجا درگذشت.
کارهای ارسطو در حوزهٔ فیزیک و کیهانشناسی تا عصر گالیله و نیوتون، که در آن زمان ثابت شد بسیاری از آنها اشتباه بودهاند، بر اندیشهٔ غربی حاکم بود. او با این تفکر یونانی مقبول که همه چیز از چهار عنصر: خاک، آب، هوا و آتش ساخته شده است کارهایش را آغاز کرد.
عناصر چهارگانه
این عقیده را نیز که زمین در مرکز عالم قرار دارد و ماه و سیارات و خورشید و ستارگان جملگی در مدارهای دایرهای کامل به دور آن میگردند پذیرفته بود. به باور او عناصر چهارگانه همیشه در صدد بازگشت به موقعیت طبیعی خود هستند. مثلاً، این امر توضیح میدهد که چرا یک قطعه سنگ به محض این که مانعی در مقابل آن وجود نداشته باشد، به زمین فرو میافتد زیرا وقتی عناصر «خاک» متراکمتر و سنگینتر میشوند طبیعتاً در صدد بر میآیند به سمت پایین به سوی مرکز این سیاره حرکت کنند. عناصر آب پیرامون سطح شناور میمانند و هوا به سمت بالای آن حرکت میکند و آتش درصدد بر میآید که بر روی تمامی آنها جریان یابد و این امر شعله گرفتن به سمت بالا را توجیه میکند. ارسطو با چنین روشی توانست توضیح دهد که چرا در ابتدا یک سنگ در هوا حرکت میکند پیش از این که همانطور که انتظار میرود در هنگام پرتاب به پایین فروافتد. این امر را به این علت میدانست که هوا سعی میکند تا خلاء ایجاد شده در اثر حرکت قطعه سنگ را ببندد؛ پس قطعه سنگ را تا هنگامی که سرعت افقی خود را از دست بدهد به جلو سوق میدهد و بعد قطعه سنگ بر زمین فرو میافتد.
عنصر پنجم
اما، ارسطو با یک مشکل مواجه شد. این مفهوم که همه چیز به «مکان طبیعی» خود گرایش دارند، با نظر او مبنی بر این که بقیه کیهان به شیوهای یکنواخت و کامل بدون هیچگونه آشفتگی و یا نوسانی به سمت موضع مرتبط با عناصر خاکی در گردشاند، سازگار نبود (در غیر این صورت، سیارات و ستارگان به زمین در مرکز عالم فرو میافتادند). وی برای توضیح این موضوع، عنصر پنجمی را به نام اثیر (اتر) به چهار عنصر اولیه اضافه کرد که این عنصر به طور طبیعی دارای حرکت دایرهای بوده است. همه چیز را در بالای ماه اتر تنظیم میکرد که این موضوع هم حرکت کامل و هم پایداری آن را توضیح میداد، درحالی که همه چیز در زیر آن از قوانین چهار عنصر پیروی میکرد. اگر چه شاید این توضیح برای مخاطبان امروزی مبالغهآمیز به نظر آید، اما این امر در دو هزار سال پیش کاملاً پذیرفته شده بود. این ایده باعث تأثیر ماندگاری در گسترش اندیشهٔ علمی شد. اگرچه سرعت پیشرفت آن به واسطه پذیرش بی چون و چرا که بر اساس آن قوانین ارسطو برای مدتی طولانی پذیرفته شده بود، کاهش یافت. در سایر زمینههای فیزیکی آرای ارسطو درست و دقیقتر بود. مثلاً، در ابتدا از دیدگاه فیثاغورس در مورد کروی بودن زمین حمایت کرد. او پی برد که هر بار یک ماه گرفت رخ میدهد، یک سایه قوسی شکل مرتبط به یک کره بر روی ماه میافتد. به علاوه، به درستی اعلام کرد که در هنگام حرکت بر سطح زمین به سمت شمال یا جنوب، ستارگان در امتداد افق حرکت میکنند تا وقتی به تدریج از دیده محو میشوند. نتیجه گرفت که این امر میتواند با نظریه یک سیاره کروی سازگار باشد.
به سوی زیستشناسی
برخی آرای زیستشناختی ارسطو، نظیر مفهوم قلب به عنوان جایگاه ذهن به جای مغز، غلط بود. اما، با رویکرد تجربیاش کالبدشکافیهای جزئی را برای باطل کردن بعضی افسانهها انجام داد. مثلاً، این تصور را که جنین دقیقاً در زمان لقاح شکل میگیرد، و این که جنسیت حیوان را موضع آن در رحم تعیین میکند، از بین برد. ارسطو یکی از نخستین افرادی نیز بود که برای طبقهبندی اصولی جانداران با استفاده از روشهای تکثیر و ایجاد تمایز در میان جانوران زندهزا و آنها که تخم گذارند، تلاش کرد؛ همین سامانه مقدمهای بر ردهبندی نوین به شمار میآید.
میراث ارسطو
ارسطو بر خلاف معلم و مشاورش افلاتون، باور داشت که با مشاهده طبیعت چیزهای بسیاری میتوان آموخت. او از این رویکرد برای گسترش میزان دانش موجود در جهت اعتبار بخشیدن، انکار و یا اضافه کردن به آنچه در آن زمان در زمینههایی مانند فیریک، فلسفه، ستارهشناسی و زیستشناسی شناخته شده بود، بهره برد. اگر چه نزدیک به 20 سال در آکادمی افلاتون شاگرد بود، ولی این دو اندیشمند بزرگی در پارهای مباحث عقاید کاملاً متضادی داشتند؛ ولی اندیشههای ارسطو نیز همچون استادش تأثیراتی اساسی و بنیادی بر اندیشههای غربی نهاد.
در حوزه تفکر علمی، ارسطو تأثیری حتی بسیار بنیادیتر داشته است، تا جایی که حتی در قرون بعدی پیشنهادهایش به منبعی خداگونه و بدون چون و چرا و نه ضرورتاً دارای نتایجی سودمند رایج بوده است.
طرحهای علمی ارسطو در مواردی همچون منبعی تقریباً با اقتدار خداگونه دانسته میشد