معرفی فیلم مرگ خسته (1921) از فریتس لانگ
مرگ خسته (1921)
DER MÜDE TOD
یا Destiny
محصول آلمان (دکلا – بیوسکوپ).
کارگردان: فریتس لانگ
بازیگران: لیل داگوفر، والتر یانسن، برنهارت گوتسکه، ماکس آدالبرت، گئورگ یون، رودولف کلاین روگه و لوتار موتل.
سیاه و سفید – صامت.
(عاشق و معشوقی (یانسن و داگوفر)، طی سفری، در مهمانخانهای توقف میکنند و بیگانهای (گوتسکه)، عاشق را با خود به خانهای با دیوارهای بلند میبرد که نه دری دارد و نه پنجرهای. معشوق بهزودی درمییابد که بیگانه، فرشتهٔ مرگ بوده و عاشق به دنیای دیگر برده شده است. او تصمیم به خودکشی میگیرد. زهری مینوشد و به انتظار مینشیند. اما رؤیایی میبیند و در آن امکان پیدا میکند تا وارد خانهٔ بیگانه شود. در آنجا، بیگانه یا فرشتهٔ مرگ در سردابی، هزاران شمع را به معشوق نشان میدهد که هر یک به نشانهٔ زندگی یک نفر میسوزد.
فرشته ابراز میکند که از رنج دادن آدمیان خسته شده و با این که عمر شمعِ عاشق به سر آمده حاضر میشود برای بازگرداندنش به دنیای زندگان، سه فرصت به او بدهد. به این ترتیب که معشوق در سه کشور، در سه دورهٔ تاریخی (بغدادِ قرن نهم، ونیزِ قرن هفدهم و چین عهدِ باستان) در حداقل یک ماجرا از سه ماجرای عشقی، جان عاشقی را نجات دهد. معشوق میپذیرد؛ در سه ماجرا شرکت میکند و در هیچکدام موفق نمیشود جلوی مرگ عاشقان را بگیرد. با این همه، فرصت جدیدی به او میدهد؛ و آن گرفتن هر جانی در قبال جانِ عاشق است. معشوق از خانهٔ فرشته بیرون میآید و در شهر به این در و آن در میزند. به سراغ پیران، بیماران و گدایان میرود. هیچکس حاضر نمیشود از جانش بگذرد. تا این که بیمارستانی آتش میگیرد. معشوق در لحظهای تردید میکند که جان طفلی را نجات بدهد یا آن را در عوض جانِ عاشقش به فرشته بسپارد. سرانجام طفل را به سلامت به مادرش میرساند و خود میمیرد تا در دنیای دیگر به عاشق ملحق شود.
مرگ خسته، که معمولاً آن را به عنوان نخستین فیلم «مهمِ» لانگ میشناسند، در واقع هفتمین فیلم او، در مقام کارگردان، به شمار میآید. اکثر مایههای تکرار شونده در فیلمهای بعدی لانگ در مرگ خسته جمع آمدهاند و فیلم به حمایتی میپردازد که سخت گویای حال و روزِ آلمانیهای شکستخورده در جنگ جهانی اول است. اما تماشاگران آلمانی در نخستین نمایش مرگ خسته از آن استقبالی نمیکنند؛ و هنگامی که فیلم در خارج از کشور (بهخصوص در فرانسه و انگلستان) با موفقیت روبهرو میشود، تازه هموطنان لانگ به ارزشهایش پی میبرند! مایهٔ تقدیری مرگ خسته و این که برابر سرنوشت، برای انسانها بردی متصور نیست، اغلب مورد حملهٔ منتقدان و تاریخنویسان چپگرا (مثل زیگفرریدکراکوئر و جرج هواکو) قرار میگیرد، که ناشی از کژاندیشی است.
لانگ شرافت انسانها را در مبارزهشان میبیند، نه نتیجهای که از مبارزه به دست میآورند. قهرمان فیلم او، از ابتدا میتوانست با نوشیدن زهر به عاشقش در دنیای دیگر ملحق شود، در صورتی که با قدرتِ رؤیا سعی میکند پایداری خود را در وفاداری به عشق، طی داستانهای مختلف، به اثبات برساند و سپس با کسب استحقاق لازم به وصال برسد. بدین ترتیب (با عنایت به یکی از میاننوشتههای فیلم) میبینیم: فرشتهٔ عشق به اندازهٔ فرشتهٔ مرگ قدرتمند است. طراحی صحنهٔ – هنوز – خیره کنندهٔ فیلک کار والتر روریگ (داستان اصلی)، هرمان وارم (داستانهای عربی و ونیزی) و روبرت هرلت (داستان چینی) است.
این فیلم را میتوانید در یوتیوب ببینید.