در جستجوی فیلم‌های دهه شصت – مایه‌های دلخوشی ما زمانی که ایران فقط دو کانال تلویزیونی داشت و تلویزیون‌ها اغلب مبله و سیاه و سفید بودند!

114

نکته جالبی در فیلم نیمه‌شب در پاریس، ساخته وودی الن وجود دارد: همیشه زندگی دهه‌‌های گذشته خودمان یا زندگی نسل‌های گذشته، به نوعی برای ما سرزنده‌تر، سالم‌تر، سرخوشانه‌تر، معصومانه‌تر، ساده‌تر و در یک کلام بهتر می‌نماید. حالا این امر، واقعا در بعضی از جنبه‌ها ممکن است، درست باشد.

درست به همین خاطر است که در فیلم شخصیت اصلی فیلم یعنی گیل با با بازی اوون ویلسون، می‌بیند که هر نسل ساکن پاریس، حسرت زندگی در پاریس دهه‌ها و قرن پیش را می‌خورند.

حالا این حس و حال، به نوعی در ما هم وجود دارد و تمایل غریبی برای ما برای تحریک حس پرسوز و گداز نوستالژیک‌مان و پیدا کردن یادگارهایی از دهه‌های پیش وجود دارد.

در این میان پیدا کردن فیلم‌ها، انیمیشن‌ها و کارتون‌های دوران کودکی، یا حتی آنهایی که خودمان ندیده بودیم و برادرها و خواهرهای بزرگ‌تر ما یا پدر و مادرهایمان دیده بودند، کاری است، بسیار جالب.

البته اگر خوب بنگریم، همه چیز در ارضای این حس نوستالژی خلاصه نمی‌شود، ما واقعا به دنبال پیدا کردن عناصری گم‌شده هستیم. این روزها دیگر می‌توانیم با فاصله خیلی کم هر فیلم، سریال یا موسیقی‌ای را که دوست داشته باشیم، پیدا کنیم. اما خیلی اوقات این مواد فرهنگی، آن کیفیت و ژرفای گذشته را ندارند.

به همین خاطر خیلی روزها از خطوط داستانی سست، عشق‌های به شدت آبکی، دیالوگ‌های ضعیف، کثرت نمایش بی‌دلیل جلوه‌های ویژه فیلم‌ها خسته می‌شویم و سعی می‌کنیم گریزی به کلاسیک‌های قدیمی بزنیم.

در این فرصت‌ها، گاهی از شمار زیاد فیلم‌های و سریال‌های قدیمی که فرصتی برای دیدن آنها نداریم و در غوغای فیلم‌ها و سریال‌های جدید، دفنشان کرده‌ایم، شگفت‌زده می‌شویم.

گاهی بخت با ما است و یک فیلم قدیمی که کمتر کسی به یادش بوده را پیدا می‌کنیم. تماشای فیلم دقیقا ما را پرتاب می‌کند به آن روزهایی که هنوز تماشای فیلم، یک امر اجتماعی در خانه‌ها بود.

یادش به خیر زمانی که والدین و برادرها و خواهرها، با هم یک سریال یا فیلم را تماشا می‌کردند. شاید یکی از دلایل شیرینی فیلم‌های قدیمی، نه کیفیت خوب آنها، بلکه همین همراهی باشد. اما در زندگی کنونی، فیلم دیدن هم یک امر شخصی شده، زندگی ما آنقدر پرشتاب شده، که اصولا ما دیگر وقت نداریم که در اندک ساعات فراغت، سریال یا فیلمی که کاملا باب طبعمان نباشد را با کس دیگری نگاه کنیم، همه‌مان تبلت به دست هستیم، بسیاری از خانه‌ها بیش از یک تلویزیون دارند و نوجوان‌ها و جوان‌ها هم خیلی وقت‌ها ترجیح می‌دهند فیلم را پای پی‌سی‌های خودشان ببینند، شاید به این خاطر که مدام مجبور نباشند، به پرسش‌های پدر و مادرشان در مورد اینکه فلان صحنه چه معنی داشت، یا نسبت کاراکترهای فیلم چه بوده، پاسخ بدهند.

در این سال‌ها خوشبختانه قسمت زیادی از آرشیو صدا و سیما و فیلم‌های موجود در آرشیو خانه‌ها، آنلاین شده‌اند یا به روی سی‌دی و DVD به فروش می‌رسند، اما هنوز هم تعداد فیلم‌ها و سریال‌های مهجور فراوان هستند. خیلی‌ها هنوز که هنوز است آثار دارند که صدای دوبله‌های قدیمی را روی نسخه باکیفیت بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌ها ببینند، کاری که کند انجام می‌شود، اما روندی است پیوسته و مشتری‌های خاص خود را دارد.

از حدود یک هفته پیش خاطره‌ای قدیمی، به صورت مهمانی ناخوانده، به ذهنم آمد و به صورت محوی خاطره یک فیلم را که سال‌ها پیش از تلویزیون دیده بودم، به خاطر آوردم. چیزی که یادم می‌آمد، یک فیلم چند قسمتی که در هر قسمت‌اش داستانی روایت می‌شد: پررنگ‌تر از همه داستانی که در ذهن داشتم این بود:

روزی کوزه بزرگ اربابی می‌شکند، یک چینی‌بندزن را پیدا می‌کنند تا کوزه یا خمره را تعمیر کند. از انجا که کوزه بسیار بزرگ بود و به اندازه قامت یک شخص بود، او فکر کرد راحت‌تر است که داخل کوزه برود و از درون، عملیات مرمت را انجام بدهد. اما کار که تمام می‌شود، متوجه می‌شود که اشتباه کرده و در درون کوزه به دام افتاده و ابعاد خروجی کوزه، تنگ‌تر از عرض پیکر او است. پس از ارباب تقاضا می کند که با شکستن کوزه، نجات‌اش بدهد. اما ارباب خسیس، امتناع می‌کند. داستان ادامه می‌کند تا آنجا که در جرین بگو مگوی بین ارباب و چینی‌بند زن، ارباب غفلتا از روی خشم، ضربه‌ای به کوزه می‌زند که منجز به واژگونی، غلتیدن و شکستن آن می‌شود ….

داستان دیگری که به خاطر می‌آوردم، مردی بود که گویا با خاطر اینکه مشهور بود چشم‌زخم فراوان دارد، کسی داوطلب خواستگاری از دختران دم بختش نمی‌شد…

اینها چیزهایی بودند که از فیلم به خاطر می‌آوردم. تصمیم گرفتم که در اینترنت کلمات کلیدی داستان را جستجو کنم، اما متأسفانه هر چقدر به فارسی و انگلیسی جستجو کردم، چیزی پیدا نکردم.

تصمیم گرفتم موضوع را با دنبال‌کنندگان کانال‌های تلگرام یک پزشک و یک پزشک پلاس در جریان بگذارم. چون اطمینان داشتم که حافظه جمعی چیز دیگری است و حتما فرد یا افرادی پیدا می‌شوند که یا به طور دقیق نام فیلم را می‌دانند یا کلیدواژه‌ها و سرنخ‌هایی می‌دهند که یاری‌ام می‌کند.

درست حدس زده بودم، «رامین» – یکی از دنبال‌کننده‌های تلگرامی- نخستین شخصی بود که به کمک آمد. او حدس زد که فیلم شاید فیلمی از برادران تاویانی بوده باشد با نام Kaos که در سال 1984 ساخته شده است.

خب، فیلمی که من از تلویزیون دیده بودم، به نظر خیلی قدیمی‌تر از سال 1984 ساخته شده بود، اما متوجه شد که قسمت مرد چینی‌بند زدن این فیلم جدیدتر، اقتباس دیگری است از داستان مشهور نویسنده مشهور ایتالیایی -لوییجی پراندلو.

داستان این فیلم، باعث شد که کاملت کلیدی بهتری به ذهنم برسد و این بار، فیلم اصلی را پیدا کردم:

عنوان ایتالیایی این فیلم Questa è la vita و عنوان انگلیسی آن Of Life and Love است. این فیلم در سال 1954 ساخته شد و اپیزودهای آن، توسط 4 کارگردان به نام آلدو فابریزی، جورجیو پاستینو، ماریو سولداتی و لوییجی زامپا، کارگردانی شده.

این فیلم را می‌توانید به صورت کامل از یوتیوب تماشا کنید.

تلاشم برای پیدا کردن دوبله فارسی این فیلم به جایی نرسید.

[mks_separator style=”solid” height=”2″]

در طی توضیحات بالا از برادران تاویانی، یاد کردم. شاید مشهورترین فیلمی از او که از تلویزیون ایران به نمایش درآمده باشد، فیلمی باشد به نام پدرسالار یا عنوان اصلی Padre Padrone.

این هم فیلمی است که من تت لحظه نگارش این سطور، دیگر تماشایش نکرده‌ام. داستان محوی که از این فیلم خوب که در واقع داستان زندگی ژاوینو لدا است، در خاطرم است، این است که پسربچه‌ای با پدرس بسیار سختگیر، در دهکده‌ای زندگی می‌کرده، کارهای سختی همیشه از او خواسته می‌شد و تنبیهات بی‌دلیلی برایش منظور می‌شد، اما او به تدریج وقتی از دهکده خارجی می‌شود، سواد خواندن و نوشتن را پیدا می‌کند و آنقدر شیفته جادوی کلمات و ادبیات می‌شود که روزی ادبی خوبی می‌شود و فکر کنم یک فرهنگنامه اصطلاحات محلی را هم می‌نویسد. (زبان سادینیایی)

حالا که در حال نوشتن این مطلب هستم، متوجه شدم که این فیلم آنقدر موفق بود که توانسته بود جایزه نحل طلای جشنوار فیلم در سال 1977 را از آن خود کند.

این فیلم را هم می‌توانید از یوتیوب تماشا کنید.

متأسفانه جایی دوبله فارسی این فیلم را پیدا نکردم.

[mks_separator style=”solid” height=”2″]

اما فیلم دیگری که به دنبالش بودم، در واقع یک مجموعه فیلم اپیزودیک بود که عنوانش هم تا حدی یادم بود: داستان‌های باورنکردنی.

در این سال‌هایی که بازیابی فیلم‌های قدیمی و فروش و گذاشتن فیلم دانلود آنها، مُد شده بود، هیچ جا برنخورده بودم که در مورد این فیلم‌ها هم صحبتی شود. اما یادم می‌آید داستان‌های این مجموعه فیلم بسیار جالب بودند و در قسمت آخر هر داستان، ما با یک چرخش داستانی خیلی جالب مواجه می‌شدیم.

باز هم یکی از دنبال‌کننده‌های کانال‌های تلگرامی «یک پزشک» به یاری آمد و اسم این فیلم‌ها و بهتر است دقیق بگوییم سریالی که در ایران به صورت فیلم پخش می‌شد را پیدا کرد:

Tales of the Unexpected یا داستان‌های نامنتظره.

جالب بود که این سریال، سریالی با زمان پخش طولانی بود که از سال 1979 تا 1988 پخش می‌شد.

این سریال جالب، اقتباس تلویزیونی داستان‌های رولد دال بود. رولد ال که در سال 1990 درگذشته،داستان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس اهل ویلز بریتانیا و از مشهورترین نویسنده‌های انگلیسی، که والدینش نروژی‌الاصل بودند و اوج شکوفایی او به عنوان نویسنده برای کودکان و بزرگسالان در دهه ۱۹۴۰ بود.

مهم‌ترین آثار او چارلی و کارخانه شکلات سازی، جیمز و هلوی غول پیکر، ماتیلدا و همین داستان‌های غیرمنتظره یا باورنکردنی بود.

در ایران قسمتی از این داستان‌ها با ترجمه گیتا گرکانی، توسط نشر قطره منتشر شده است.

در ویکی‌پدیا می‌توانید اطلاعاتی در مورد اپیزودهای این سریال و خلاصه داستان هر یک را بخوانید.

همچنین با چستجوی عنوان این سریال در یوتیوب و نیز سایت آرشیو، می‌توانید بسیاری از اپیزودهای آن را دانلود کنید.

اما دریغ که همچنان لینکی برای دانلود دوبله فارسی آن وجود ندارد.

[mks_separator style=”solid” height=”2″]

در یکی از فوروم‌ها نام و مشخصات برخی‌ از فیلم‌های خاطره‌انگیز فراموش‌شده را پیدا کردم که اینجا فهرست می‌کنم:

وحشیهای سرزمین گمشده (نام نمایش در ایران) و یا سرزمین فراموش شده (نام اصلی) 

لینک یوتیوب

فیلم کامیکازه یا داوطلب مرگ: داستان این فیلم در مورد مردی بود که دستگاهی ساخته بود که از خانه‌اش گویندگان برنامه های زنده رو مورد هدف قرار می‌داد …

فیلم The Last Battle: با کارگردانی لوک بسون و بازی ژان رنو: در آینده ای آخرالزمانی،تنها تعداد کمی از انسانها باقی مانده اند.هیچکس قادر به صحبت کردن نیست.یک انزواطلب مصمم با پیرمردی دوست می شود.آنها به کمک هم با تبهکاران مبارزه می کنند تا غذا،سرپناه و زندگی خود را به دست آورند…

فیلم “ترور” یا با عنوان اصلی “ای مثل ایکاروس: هانری ورنوی (آنری ورنوی) در این اثر، داستان ترور جان اف کندی را تغییر داده و داستان را به فرانسه منتقل کرده است. در فیلم “ترور” مانند فیلم “روزشغال” و دیگر فیلم های سیاسی با درونمایه جاسوسی، شخصیت اصلی فیلم (بازرس ویژه پرونده) فرد حقیقت طلبی است که برای رسیدن به آن تلاش کرده و سرانجام دراین راه جان خود را از دست می‌دهند.

بخش عمده‌ای از موفقیت فیلم به شخصیت‌پردازی آن بازمی‌گردد که در رأس آنها بازرس قرار دارد؛ مردی با تجربه که افشای حقیقت را از هر کاری مهمتر دانسته و به “خورشید حقیقت” نزدیک شده و سرانجام کشته می‌شود.

بهره گیری از افسانه “ایکاروس” به عنوان موجودی که خورشید را منبع حقیقت دانسته و درتلاش برای رسیدن به آن بال‌هایش می‌سوزد و فدا می شود، از جمله نکاتی است که ورنوی بصورت هوشمندانه و با تشبیه قهرمان اثر خود به این پرنده افسانه ای که درآستانه کشف حقیقت جان خود را می بازد،

باید به بازی درخشان و درعین حال متفاوت “ایو مونتان” درنقش بازرس ویژه قتل پرونده رییس جمهور فرانسه اشاره کرد که بازی درسکوتش

فوق‌العاده از کار درآمده و ابعاد خاص‌تری را به نقش بخشیده است.

موسیقی به یاد ماندنی فیلم “ترور” ساخته “انیو موریکونه” آهنگساز  مشهر ایتالیایی است.

در انتها «ولنی» با دست یافتن به راز، عنوان فیلم را توضیح میدهد و خودش فدا می‌شود.

سکانس به یادماندنی: به بازرس (ایو مونتان) یک نوار کاست که حاوی اطلاعاتی است می‌رسد که با پخش آن ابتدا موزیک و سپس صداهای نامفهومی آشنا می‌گردد. تنظیماتی که روی دستگاه پخش صدا انجام می شود، او را به سرنخ پرونده می‌رساند، اما افسوس که …

فیلم صد روز در پالرمو (ایتالیایی: Cento giorni a Palermo) یک فیلم جنایی به کارگردانی جوزپه فررا است که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. از بازیگران آن می‌توان به لینو ونتورا، جولیانا دسیو و آدالبرتو ماریا مرلی اشاره کرد.

این فیلم محصول مشترک ایتالیا و فرانسه است و درباره صد روزِ آخرِ زندگیِ ژنرال «کارلو آلبرتا دالا کیه‌سا» یکی از چهره‌های مشهور مبارزه با مافیا در دهه هفتاد میلادی است. ژنرال «دالا کیه‌سا» در سوم سپتامبر ۱۹۸۲ بهمراه همسر و محافظ شخصی‌اش و با دستور مستقیم «سالواتوره رینا» (رئیس مافیا)، به طرز وحشیانه‌ای در پالرمو کشته شد.

تک‌خال در حفره (به انگلیسی: Ace in the Hole) فیلمی است محصول سال ۱۹۵۱ در آمریکا و به کارگردانی بیلی وایلدر و بازی کرک داگلاس در نقش روزنامه‌نگاری بدبین که همه چیزش را از دست داده است و قصد دارد دوباره به شغل پیشینش در روزنامه‌ای بزرگ بازگردد.

داستان فیلم از دو حادثه واقعی الهام گرفته شده است. اولی داستان گیرافتادن «فلوید کالینز» در معدن ماسه بر اثر زمین‌لرزه در سال ۱۹۲۵ است. روزنامه «کوریرژورنال» خبرنگارش «ویلیام برک میلر» را به آنجا فرستاد او هم آن را تبدیل به داستانی غم‌انگیز در ابعاد ملی کرد و برای آن جایزه پولیتزر گرفت. نام فلوید در فیلم از همین رویداد گرفته شده است. رویداد دوم در سال ۱۹۴۵ در کالیفورنیا اتفاق افتاد. مردی ۳۰ ساله در چاهی افتاد و در طول عملیات نجاتش که چند روز طول کشید هزاران نفر به تماشای آن آمدند. در هر دو حادثه قربانیان پیش از نجات درگذشتند.

لوکیشن فیلم بزرگترین لوکیشن ساخته شده برای فیلم غیرجنگی تا آن زمان بود. هزینه فیلم حدود یک میلیون و هشتصد هزار دلار شد که دویست و پنجاه هزار دلار آن به وایلدر برای نویسندگی، تهیه و کارگردانی آن پرداخت شد.

تماشا و دانلود فیلم

لباس سیاه برای قاتل: فلورنس نت وکیل زن اهل پاریس، می فهمد که تقاضای بخشش موکل متهم به قتلش، سیمون ریسلِر، رد شده است. در روز اعدام، ریسلِر دادستان را به گروگان می گیرد و می گریزد. او پیش از فرار، بازرس رینولدز را به دروغگویی و قتل متهم می کند. سیمون به خانه یکی از دوستانش پناه می برد، اما زن دوستش محل اختفای او را لو می دهد. پلیس به مخفیگاه یورش می برد، سیمون می گریزد و با پای تیرخورده خودش را به خانه وکیلش می رساند. فلورنس نت او را پناه می دهد، و به کمک دکتری از دوستانش گلوله را از پای سیمون در آورند. لوسین لوسک، مامور پلیس ویژه IGS خانه فلورنس را مورد بازرسی قرار می دهد، اما ردی از سیمون پیدا نمی کند زیرا او در مزرعه دکتر پنهان شده است. در ادامه، یک پلیس مخفی مدارکی به دست می آورد که نشان می دهد رینولدز و دوستش مارشال (که به دست برادران ریسلِر کشته شده)با اختلاس و همکاری با سرمایه داران فاسد 300 میلیون فرانک به دست آورده اند. فلورنس با این پلیس مخفی که پرادس نام دارد وعده ملاقات می گذارد تا مدارک را از او بگیرد، اما فردی ناشناس پرادس را مورد هدف گلوله قرار می دهد و فلورنس از محل اختفای مدارک بی اطلاع باقی می ماند. او دفترچه یادداشت پرادس را بر می دارد، در حالی که لوسین و همکارش شاهد همه این اتفاقات هستند. فلورنس خودش را به مزرعه می رساند و همه آنچه اتفاق افتاده را به سیمون اطلاع می دهد. فرانسوا ریسلِر برادر سیمون هم در بارسلون دستگیر می شود. سیمون هم جریان روابطشان با رینولدز را به دکتر خبر می دهد. ظاهرا ماجرا از این قرار بوده که رینولدز محل اختفای اجناس قاچاق و احتکار شده را پیدا می کرده و به اطلاع سیمون و برادرش می رسانده تا آنها اجناس را بدزدند. اما در نهایت به جهت ترس از لو رفتن توسط سیمون، رینولدز و مارشال تصمیم به قتل سیمون و فرانسوا می گیرند. اما هنگام درگیری، مارشال کشته و فرانسوا هم زخمی می شود. حالا ابعاد ماجرا بسیار بزرگ شده است. روئسای لوسین به این نتیجه رسیده اند که با فاش شده زد و بند مالکان کارخانه های بزرگ با ماموران مالیاتی یک رسوایی بزرگ ایجاد خواهد شد. سیمون از فلورنس اطلاعاتی درباره برادرش می خواهد، و اسلحه ای هم به او می دهد تا به برادرش برساند، اما فلورنس این کار امتناع می کند. سیمون به خانه پرادس می رود تا مدارک را پیدا کند، اما رینولدز پیش از او مدارک را پیدا می کند و می گریزد. سیمون با غافلگیری، برادرش را از دادگستری فراری می دهد، اما فرانسوا در یک تصادف کشته می شود و سیمون هم می گریزد و یک بار دیگر به مزرعه دکتر پناه می برد. سپس به خانه ییلاقی رینولدز می رود و او همسرش را به گروگان می گیرد. هرچند که طبق دستور مقامات بالا فلورنس می بایست پیگیری پرونده را رها کند، اما لوسین از او می خواهد تا خودش را به خانه رینولدز براند و او را وادار به تسلیم کند. در آنجا، فلورنس از او می خواهد که تسلیم شود و به جرم هایش اعتراف کند، اما رینولدز به او می گوید که با اعتراف او پای 20 نفر از بزرگترین سرمایه داران و کارخانه داران بزرگ به میان کشیده می شود. با این حال، سرانجام تسلیم می شود و در مقابل خبرنگاران به جرمهایش اعتراف می کند.لوسین هم در طبقه بالای خانه رینولدز مدارگ را می یابد. گلوله ای از خارج از خانه شلیک می شود و سیمون به قتل می رسد. رینولدز هم درست در لحظه سوار شدن به اتوموبیل مورد اصابت گلوله قرار می گیرد.

 

 


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

قسمت دیگری از عکس‌های تاریخی کمتر دیده شده: یک عکس ارزش هزار کلمه را دارد!

شاید این گفتار مشهور فرنگی‌ها که می‌گویند که یک عکس به اندازه هزار کلمه سخن می‌گوید، غلو باشد. گاهی در یک عکس فقط زیبایی می‌بینیم. گاهی هم داخل آن چیزی نیست. بدتر از همه، گاهی چون یک عکس برش محدودی از زمان و مکان است، به نوعی حاوی دروغ است…

جورج اسپنسر میلت: مرگ دردناک به خاطر فرار از بوسیده شدن!

جورج اسپنسر میلت یک پسر 15 ساله که در ساختمان متروپولیتن لایف نیویورک در سال 1909 کار دفتری می‌کرد. در پانزدهمین سالگرد تولدش، همکاران زنش او را مسخره کردند و تظاهر کردند که در نظر دارند که برای هر سال زندگییک بار او ببوسند. میلت به شوخی از…

اگر سلبریتی‌های کنونی در دوران ویکتوریایی می‌زیستند …

پس از ویلیام چهارم، که خود جانشین جرج چهارم بود، در ۱۸۳۷، ملکه ویکتوریای ۱۸ساله به تخت نشست. دوران ۶۴سالهٔ سلطنت او در تاریخ انگلستان به «عصر ویکتوریا» شهرت دارد، که همزمان با به‌اوج‌رسیدن گسترهٔ امپراتوری بریتانیا در سطح جهان بود.اما…

مجموعه‌ای از عکس‌های تاریخی که برخی از آنها کمتر دیده شده‌اند و ما را به اندیشه در مورد تاریخ…

عکس‌های تاریخی خلاصه عجیب یک دوران هستند. همه چیز از کیفیت عکس، کادربندی، لباس، ساختمان‌های پیرامون، غذایی که صرف می‌شود، حالت چهره، برشی از یک زمان و مکان است که برای بینندگان بعدی نکته‌های دارند.برخی ازعکس‌های این مجموعه را قبلا…

چرا هنگامی که می‌خواهند عکسی از ما بگیرند، ناخودآگاه سرمان را کج می‌کنیم؟

وقتی در فیس بوک، اینستاگرام یا سایر سایت‌های رسانه اجتماعی پر از عکس هستیم، احتمالاً متوجه یک روند در زبان بدن کاربران خواهیم شد. هنگام عکس گرفتن و مواجهه با دوربین، برخی افراد به طور خودکار سر خود را به یک طرف خم می‌کنند. به نظر می‌رسد که…

پرتره خانواده‌های روتین از کشورهای مختلف به کمک هوش مصنوعی ایجاد شد

هوش مصنوعی مدتی است که ما را شگفت زده کرده است. اخیراً با قابلیت‌های هوش مصنوعی در ساخت متون و درک زبان طبیعی برای پاسخ به بسیاری از سؤالات میزان تعجب ما پیشتر شده است.س از ChatGPT،  مایکروسافت هوش مصنوعی خود را همراه با مرورگر Edge و…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
114 نظرات
  1. رضا می گوید

    کار جمعی همیشه بهتر جواب میده و این مثال شما در پیدا کردن لیست فیلم های قدیمی و کمک از دوستان تلگرامی
    واقعا آدم رو تو فکر فرو میبره
    او زمان خیلی شباهت ها بیشتر از تفاوت ها بود.
    اول هفته که میشد یادمه بچه های مدرسه همه در مورد فیلم تکراری جمعه عصر با شور و هیجان صحبت میکردند و جالب اینه که همه هم آن فیلم رو دیده بودند ولی برای هم در مورد اون صحبت میکردند.
    مصداق کامل اصطلاح غربی Good Old Days
    اما الان درسته لذت بردن از فیلم و سریال اختصاصی شده و کیفیت هم بالاتر شاید رفته باشه ولی ظاهرا یک چیزی در عمق وجود ما آدمها همیشه دنبال یک گروه از دوستان و نزدیکان است که بتونه کمترین مسائل یک فیلم رو حتی در حد اشاره ابروی بازیگر به یاد بیاره.
    یک چیزی مانند لذت غذا خوردن در جمع ، که اونم این روزا واسه زندگی های کوچک تک نفره و دونفره یا سه نفره داره کم میشه.
    در هر حال آقای مجیدی ، بازم از این چالش ها بود شما مطرح کنید چون اشتراکات ما آدمهای اون دوره خیلی بیشتر از اختلافاتمون هست. 🙂

  2. Ali.D می گوید

    فیلم های ” قصر مادر ” و ” پدر پر افتخار من ” به نویسندگی کارگردانی مارسل پانیول فرانسوی هم گزینه های خوبی هستن .
    دوبله فارسی اونها هم موجود هست .

  3. سمیه می گوید

    وای چقدر مطلبتون خوب بود!
    در آرامش شب داشتم نوشته تون رو میخوندم، لذت بردم.
    واقعا خوشحالم سالهاست با یک پزشک همراهم..

  4. opensecure می گوید

    با تشکر از این معرفی های ناب.
    برنامه هنر هفتم در اوایل دهه هفتاد در شب های جمعه پخش میشد که بعد از پخش فیلم یک منتقد در مورد آن فیلم صحبت می کرد. فکر کنم که در اولین قسمت این برنامه یک فیلم از سینمای ایتالیا پخش شد که داستان زندگی دخترکی بود که در سیرک کار می کرد. دقیقا یادم نیست که دویدن دختر در ساحل دریا در شروع فیلم بود یا در آخرش و شایدم در هر دو. من زیاد دنبال این فیلم بودم ولی چیزی پیدا نکردم. ممنون میشم که در مورد این فیلم هم کمکی کرده باشید.

    1. احسان می گوید

      جاده اثر فدریکو فلینی رو نمیگید؟

    2. امیر اسدی می گوید

      نام فیلم جاده است . دوبله آنرا از سایت نوستالژیک تی وی بنظرم می تونید پیدا کنید
      موفق باشید

  5. opensecure می گوید

    یادم میاد که فیلم داوطلب مرگ را به نام “تلویزیون” معرفی کرده بودند که اونم من نتونسته بودم پیداش کنم.

    1. بهزاد می گوید

      سلام اسم این فیلم رو میدونم اسم اصلی فیلم داوطلب مرگ رو من هم توسط خواهر زادم پیدا کردم kamikaze

  6. مریم ز. می گوید

    برای من گذشته به ندرت حس نوستالژی رو زنده می کنه. به نظرم همیشه حال و آینده رنگی تر و جذاب بودن.
    اما خب منم با چند تا از این فیلمهایی که گفتین خاطره دارم. مخصوصا اینکه فیلم و سریال شاید رنگی ترین بخش خاطرات کودکی ام باشه. مخصوصا فیلم کامیکازه که یادمه همون موقع که از تلویزیون دیدم خیلی تحت تاثیرش قرار گرفتم؛ تا اینکه بالاخره ده سال پیش به لطف یکی از دوستان فیلمش به دستم رسید.

  7. حمید رضا می گوید

    من هم مدتهاست که به دنبال اسم مجموعه فیلمهایی کمدی هستم که در دهه شصت پخش می شد . همه جا رو همه به دنبال نشانه ای ازشون گوگل کردم .ولی تا کنون اثری ازشون نیافتم .داستان یکی از فیلمها درباره پرفسوری بود که قصد رفتن به امریکا رو با کشتی داشت و در کشتی با خانواده امریکایی آشنا میشه که پسر کوچکشون به شدت ضد انگلیسی و طرفدار ایالات متحده بود .در نهایت کودک گروگان گرفته میشه و این پرفسور بهش کمک می کنه . یا در فیلمی دیگر از همین مجموعه بازیگران، داستان زندانی است که زندانی ها و زندان بانها در کمال دوستی با هم زندگی می کنند ولی قرار هست هیات بازرسی دولت از زندان بازدید کنه و زندانیان و زندانبانان تصمیم می گیرند در همکاری با هم حالت زندان و نوع رفتار با هم دیگر رو به حالت جدی دربیاورند .فیلمهای دیگری هم از این مجموعه پخش گردید . خوشحال میشم اگر بتونم نشانی از این فیلمها با کمک شما و با مخاطبان عزیزتون بدست بیاورم

    1. Ehsan می گوید

      مجموعه ای فیلمهایی بود که ویل هی will hay کمدین انگلیسی بازی می کرد. اگه اشتباه نکنم فیلمی که میگید اسمش آمریکا آمریکا بود. فیلمهای دیگری هم از این کمدین از تلویزیون ایران پخش شد مثل ناخدای تقلبی یا از پلیس بپرسید.

  8. رامین می گوید

    سلام . همانطوری که اشاره فرمودید یکی از دلایل مهم بوجود آمدن حس خوب در ما هنگام برگشت به گذشته و دیدن یا یادآوری این سریال ها یا فیلم ها ، همان حس همراهی و در جمع دیدن این فیلم هاست .. خوب شاید دلیلش هم این بوده که آن وقتها ، کار دیگری برای انجام دادن در خانه نبوده .. در واقع اعضای یک خانواده راه های متنوع امروزی را برای گذران وقت نداشته اند … و شاید تنها سرگرمی مهم در یک بعدازظهر تعطیل ، دیدن یک فیلم سینمایی ( هر چند تکراری ) از تلویزیون بوده ..
    به هر حال متن جذابی بود …. ممنون

  9. عباس می گوید

    یاد فیلم های قدیمی مثل دون دون افتادم.
    البته دون دون یکی از شخصیت ها بود. اسم کارتنش رو یادم نمیاد.
    حوشحال میشم از پیج من هم دیدن کنید
    http://black-mask.ir/

    1. سیداحمد می گوید

      کارتن نبود یه سریال عروسکی بود به نام السون و ولسون

  10. علیرضا می گوید

    به عنوان یک علاقمند سینما، باید بگویم مطلب گسیخته و پر اشتباهی بود. مثلا از گاوینو لدا (به قول خوتان ژاوینو!!) به عنوان مولف کتاب دستور زبان محلی نام برده‌اید، در حالی که او یک زبان‌شناس بین‌المللی بود و خود واقعی‌اش در ابتدای فیلم «پدر سالار» حضور دارد. نام دهکده زندگی او هم «ساردنی» است نه چیز دیگر. کتاب اقتباس فیلم به نام « آب بابا ارباب» همان سال‌ها توسط مهدی سحابی ترجمه شد ( و چه ترجمه محشری). و همان بیست و هفت هشت سال پیش هوشنگ گلمکانی مطلب درخشانی نوشت با نام «بررسی تطبیقی پدر سالار برادران تاویانی و پدر سالار گاوینو لدا» که در CD آرشیو مجله فیلم خیلی راحت پیدا می‌شود… مشابه این توضیحات و خیلی مفصل‌تر از آن را در مورد تقریبا تک‌تک آثاری که اشاره‌کرده‌اید می‌توانم بدهم، اما چیزی که مایوسم می‌کند این است که به جای مراجعه به کتب تخصصی ( مثل کتاب عظیم بهزاد رحیمیان، یا فرهنگ بهروز دانشفر) انتظار دارید با یک جستجوی گوگل به نتیجه برسید

    1. علیرضا مجیدی می گوید

      ما هم دقیقا انتظار داریم پست ما را دقیق بخوانید، اگر هدف این باشد که پست‌های وبلاگی را از لحاظ اینکه چرا همه زوایای فرعی یک مطلب را پوشش نداده‌اند، بررسی کنیم، حق با شماست.
      در مورد این پست توجه داشته باشید که:
      – هدف بازتاب شوق برای بازیابی خاطرات سینمایی گذشته بود.
      – هدف مثلا معرفی گاوینو لدا به عنوان سوژه اصلی پست نبود.
      – نوشته بودیم که او یک فرهنگنامه زبان محلی ساردنیایی نوشته است، این گزاره درست است و ننوشته بودیم که او دقیقا چه کارهایی کرده، چون هدف پست تجدید خاطره با آن فیلم خوب بود.
      بنابراین توصیه می‌کنم در مورد پست‌ها، نخست به هدف و سمت و سوی اصلی پست توجه کنید. پست یک سوژه و هدف اصلی دارد و یک چیزهای فرعی.

      1. مهدی می گوید

        سلام، پاسخ مناسبی نبود. بهتر بود از نکته سنجی خواننده تشکر می شد و متن با اطلاع درست اصلاح می شد.

  11. حدیث می گوید

    به نظر می رسد که چند هفته ای است خبرنامه ایمیلی تان را غیر فعال کرده اید

    1. علیرضا مجیدی می گوید

      نه، احتمالا مشکل فنی است. بررسی خواهم کرد.

  12. شهرام می گوید

    با سلام از همه مطالبی که در مورد همه این فیلم ها گفته شد تشکر میکنم
    من هم از قدیم چندتا فیلم رو در یاد دارم اسم هاشون یادم نیست اگه میشه راهنمایی کنید
    1 – کسی بود که در جاده همسرش در تصادفی عمدی توسط یک راننده کامیون کشته میشد و اون شخص وقتی از کمک پلیس نا امید میشد خودش میرفت برای انتقام از راننده کامیون و در آخر هم موفق میشد
    2 – تلفن وقتی زنگ میخورد افراد کشته میشدند
    3 – جاسوس پیری که از دوران جنگ جهانی زنده مانده بود و در یک مجتمع مسکونی شلوغ زندگی میکرد و از دست همسایگانی که اون رو اذیت می کردند ناراحت بود و تصمیم گرفت از هرکدام به یک شیوه جنگی انتقام بگیرد
    4 – افسر پلیسی که تمام فرماندهان پلیس خائن را کشت
    ممنون میشم اگه اسم این فیلم ها رو بهم بگید و یا لینکش را برام بفرستید

    با تشکر

    1. بهزاد می گوید

      سلام آقا شهرام من مدتهاست دنبال این فیلم هستم
      فیلم رو کاملا یادمه دوتا موتور سوار هستن که دوستش در اصل راننده کامیون ها رو میکشته حتی اسم ایرانی این فیلم هم میدونم خیلی گشتم پیدا نکردم

      1. ابراهیم می گوید

        فیلم لهستانی بنام
        prywatne sledztwo

    2. مجتبی ب می گوید

      مورد دوم که فیلم ایرانیه به اسم زنگها ساخته ی مخملباف

    3. Ehsan می گوید

      شماره یک با نام تحقیقات شخصی از تلویزیون ایران پخش شد

  13. پرستو می گوید

    من بدنبال ی فیلمم ک اسمش یادم نمیادبازیگرش همین طور…. ولی داستانش خیلی خوب بود ….سپیده وسیامک ک بچع دارنمیشدن تویک اپارتمان بدور چشم صابخانه شوهره ارگ میزد وزنه عروسک گردان بود کی یادشه …. خیلی دوسش داشتم فک کنم تودهه هشتادبود من خودم ۷۲ای هستم

    1. Ehsan می گوید

      اون سریال کژدم 33 بود.
      نقش سیامک رو محمدرضا عیوضی بازی می کرد و نقش سپیده رو سمیرا سیاح. سال 1379 پخش شد.

  14. mortezatehroni می گوید

    سلام رفقا یهفیلمی رو ده 60 پخش کردن به نام “دلاوران دوران” ولی از قرار معلوم اسم فیلم چیزه دگه ای بوده اگه اسم اصلی فیلم یا لینکش یا هر نشونه ای بتونید بدید ممنون میشم

    1. Ehsan می گوید

      یک فیلم روسی بود به نام شمشیر و اژدها
      The sword and the dragon
      محصول 1956

  15. حامد می گوید

    با عرض سلام و خسته نباشید . حدودا سال 71، 72 فیلمی از شبکه یک پخش شد به اسم ( عملیات صحرا ) که چند کوماندو قصد داشتند هیتلر ترور کنن اما نافرجام موند و آخر همشون کشته شدن . اگر اسم اصلی این فیلمو میدونید بهم بگید . خیلی دنبالش گشتم و پسداش نگردم

    1. حسین کاظمی می گوید

      سلام
      خواستن در مصر چرچیل را ترور کنن نه هیتلر.منم دنبالشم.اگه پیداش کردم حتما خبرت میدم

  16. علی اکبر می گوید

    سلام دوستان یک فیلم خارجی از تلوزیون پخش شد که سه نفر باهم کنجی رو پیدا میکنند بعد یکی یکی همدیگرو میگشند کسی اسم فیلم رو میدونه ممنون از راهنماییتون

    1. رویا می گوید

      سلام دوستان منم دنباله یه فیلمی میگردم که دهه شصت تو برنامه کودک پخش شد و سه تا ادم کوچولو بودند که داخل یک ساعت دیواری زندگی میکروند که به روزی از ساعت میان بیرون و یکیشون میوفته توی فنجونه قهوه و اونو با کمک یه قاشق بیرون میارن و…

    2. بهرام می گوید

      گنجهای سیرا مادره

  17. امیر اسدی می گوید

    سلام
    درود بر خاطره سازان بی ادعا
    سریال چنگیز خان یا گرگ آبی و مارکوپولو1982 که در دهه شصت یا هفتاد پخش شدند ، خیلی دنبالشون گشتم . اگر سراغ دارید راهنمایی فرمایید . واقعا ممنون میشم و هزینه ای اگه داره حاضر به پرداخت هستم . برای یکی از اعضای خانواده می خوام .
    سپاس گزارم
    09197760274

  18. meysam می گوید

    سلام خدمت دوستان.من دنبال فیلم جنگی میگردم که فقط یادم چند کماندو امریکایی تو ی جنگل رفتن و هر کدومشون به ی طریقی کشته میشدن.فکر کنم وییتنامی بودن.ممنون میشم کمک کنید

    1. امر می گوید

      با درود، نام این فیلم به فارسی عملیات مرداب بود ولی منم یادم نمیاد که آیا نام انگلیسی هم همین بوده یا خیر

    2. بهرام می گوید

      عملیات مرداب

    3. نصر می گوید

      عملیات مرداب

    4. Ehsan می گوید

      در ایران با نام عملیات مرداب پخش شد اما نام اصلیش southern comfort بود.

  19. امیر می گوید

    با درود فراوان به دوستان عزیز، دنبال فیلمی میگردم که نام فارسی اش را گذاشتند: کشتی گم شده، در گوگل و یوتیوب دنبال این فیلم میگردم ولی نام اصلی انگلیسی اش این نبود! از دوستان کسی اطلاعاتی داره لطفا کمکم کنه. داستان این فیلم درباره یک کشتی میباشد که ناخدای جوانی آنرا هدایت میکند و از استرالیا به سمت کلمبیا در حرکت می باشد. در مسیر دریای اش یک کشتی در حال غرق شدن را میبیند که دو سیاهپوست در آن گرفتار شدند.به کمک آن دو سیاهپوست میروند. اما در کشتی ملوان دیگری هست که قصد دزدیدن کشتی را دارد ولی ناخدای جوان متوجه میشود و این ملوان را با طناب میبندد. ملوان با استفاده از تاریکی شب دستهای خود را باز میکند و با دستکاری قطب نما مسیر کشتی را به طرف آفریقا منحرف میکند و خودش نیز از کشتی فرار میکند و …
    دوستان عزیز اگر درباره این فیلم و نامش اطلاعاتی دارند لطفا به ایمیلم پیام بدهند. ممنون از لطف همه ی دوستان
    ایمیلم:
    hosseini332@yahoo.com

  20. فاطمه می گوید

    درود بر شما
    با اینکه خیلی طرفدار تلویزیون نیستم، اما مطلب شما رو کامل خوندم
    یک سریال به اسم لبه تاریکی، سریال ناوارو با موسیقی خوبش، سریال ارتش سری با اون عنوان بدی عالیش و سریال 6 قسمتی انتقام هم تو همون سالهای دهه 70 پخش می شد. شخصا فقط یک برنامه رو دنبال می کردم که اون هم سینما ماورا بود که یکی از فیلم هایی که پخش کرد کنستانتین بود.
    برقرار باشید

  21. رامین می گوید

    با درود بسیار بر هموطنان و عوامل سایت پزشک…مطلب جالبی بود…بنده هم سالهاست به دنبال یافتن فیلمی خرجی هستم که در دهه شصت از تلویزیون پخش شد..اسم فیلم یا کارگردانش یادم نیست..ولی داستان فیلم در باره ی یک کشاورز ودامدار اروپایی بود که گاوهاش توسط ارباب منطقه کشته شدن و مورد ظلم لرد و ژاندارمهای منطقه قرار گرفت و چند نفر رو کشت وبه کوهستان زد .اون صحنه های آخر فیلم با موسیقی بینظرش هنوز در خاطرم هست بخصوص موسیقی متنش..ژاندارمهای زیادی برای کشتنش فرستادن ولی همه رو تار مار کرد و در بلندی کوه ها و برف ناپدید شد وافسانه شد..فکر کنم اسم کاراکتر اصلی زارع مزرعه ی شالر بود..لطفا اگر کسی اسم فیلم رو بلده محبت کنه جواب بده…موسیقی فیلم بد جوری بعد از سالها هنوز منو درگیر احساسات میکنه..البته در ذهنم ملودیش مونده…باز هم تشکر میکنم..

    1. علیرضا می گوید

      هیچ نشانی از این فیلم ندارم، مگر اینکه: زنده یاد احمد رسول زاده، راوی این فیلم بودن. در انتهای فیلم میگفتن: آندریاس اشنایدر زارع مزرعه ی شالر. چیز دیگه ای که یادم هست، به جای قهرمان فیلم، آندریاس اشنایدر، ژرژ پطرسی صحبت میکرد. وقتی که آندریاس به کوه ها گریخت، و آشغالها به دنبالش به کوه رفتن تا او رو بکشن، آندریاس در کوه، با صدای بلند فریاد میزد: آدم کش ها، به درک واصل شید. و یکی یکی همشون رو به درک واصل میکرد. موسیقی بسیار به یاد ماندنی فیلم هم که هرگز از یادم نمیره

    2. هوشنگ می گوید

      کشتارشکارچیان ….محصول آلمان …..بازیگرش آندریاس اشنایدر زارع مزرعه مولر …..درآرشیو صدا وسیما نیست ….‌فیلم بینظیری بود که دردهه شصت پخش شد ودیگر اصلا ازتلویزیون پخش نشد

      1. مصطفی می گوید

        اسم فیلم شکار شکارچی بود .

    3. مصطفی می گوید

      من آهنگ فیلم رو دارم .

      1. مرتضی می گوید

        اگر آهنگ اون فیلم باشه که من هم مدتهاست دنباش می گردم

  22. عطا می گوید

    با سلام و تشکر از سایت خوبتان
    من دنبال یک فیلم می گردم که در دهه ۶۰ از تلوزیون پخش شد. دو تا شهر باهم می خواستند جنگ کنند
    یکی از آنها دارای بمب هیدروژنی بود اما وقتی می خواست اونو پرتاب کنه در داخل توپ منفجر شد و همه یخ زدند.
    به نظرم اسمش آتن شهر آهنین بود
    لطفاً اکه اشمسو دارین برام ایمیل بزنید
    تشکر مجدد

    1. محمدصادق می گوید

      اسم فیلم شهرفولادبود

  23. مصطفی می گوید

    من دنبال موسیقی متن فیلم سینمایی لباس سیاه برای یک قاتل و یک فیلم سینمایی ایتالیایی می گردم که مافیا پسر یکی از افسران پلیس رو گروگان گرفته بود می گردم . اگر کسی این دو تا آهنگ رو داره آدرسش رو برام به شماره 09125068595 بفرسته. ممنون میشم .

    1. Ehsan می گوید

      اسم اون فیلم ایتالیایی که مافیا پسر کمیسر رو گروگان میگیره the great kidnapping یا آدم ربایی بزرگ بود. محصول 1973

  24. علی می گوید

    سلام دوستان
    یاد وخاطره دوران ده 60 را برای من با نوشته های زیبای شما زنده شده
    کسی از دوستان اسم یک سریال آن زمان از شبکه دو پخش میشد را به یاد می اورد یک افسر آلمانی بود به اتهام جاسوسی دستگیر میشه توی زندان با چوب کبریت یک شکال جوجه تیغی را درست میکنه ودر فکرش مرور میکنه ان روز چه اتفاقی افتاده سربازی را بیاد میاره که سرفه میکرده وبیماری سل داشته خانمی همراه نوزادش ویک چمدان وکالسکه که میخواست سوار قطار بشه واین افسر آلمانی به این زن کمک میکنه وچمدون آن را براش میبره واثر انگشتش روی دسته ان چمدون بوده .اگر کسی اسم این سریال یادش آمد تشکر میکنم که بگه

    1. Ehsan می گوید

      اگر سیاه و سفید بوده شاید سریال روسی لحظات هفده گانه بهاری بوده که گویا از تلویزیون ایران با نام جنگ سرد پخش شده. داستان یک جاسوس روس به نام اشترلیتز بود در آلمان در زمان جنگ جهانی دوم. محصول 1973.

  25. m می گوید

    سلام اون فیلمی که دو نفر با موتور جاوا دنبال راننده کامیون های مست بودن تا انتقام خانواده شوونو بگیرن لطفا بگین اسمشو ممنون

    1. Ehsan می گوید

      از تلویزیون ایران با نام تحقیقات شخصی پخش شد.

  26. شاهرخ می گوید

    با سلام
    مدتهاست به دنبال تصاویر محوی از سریالی که در کودکی دیده ام میگردم اما نمیتوانم ان را پیدا کنم.
    اگر بتوانید کمکم کنید ممنون میشوم.
    فیلم سیاه و سفید بود البته شاید تلویزیون ما سیاه و سفید بوده.
    حدودا بیست و پنج سال پیش پهش اون رو در تلویزیون دیدم اما خاطرم نیست کدام شبکه و یا حتی شبکه ایرانی بوده یا غیر ایرانی اما از پوشش لباس بازیگران فکر میکنم مصری بود چون کلاه های استوانه ای که وسطشان یک ریشه نمی آویزان بود را هاطرم هست.
    فیلم داستان زندگی پسری از خانواده فقیر بود که با تلاش و کوشش جزو شاگردان ممتاز میشود و میتواند با هزینه دولتی راهی مدرسه شبانه روزی شود.
    صحنه ای از فیلم را به یاد دارم که همراه دوستش در غذاخوری منتظر رفتن دانش آموزان میشدند تا بتوانند باقیمانده غذای انهارا بخورند و جمع کنند.
    صحنه دیگری خاطرم هست که ماموران برای تفتیش خانه می آیند و سکه ها را اگر اشتباه نکنم در خمره ای که گندم نگه داری میکنند پیدا میکنند.
    متاسفانه چون خیلی ان سالها کوچک بودم تصاویری گنگ و نامفهوم را به خاطر دارم.
    اما خیلی دوست دارم بار دیگر ان سریال و یا شاید فیلم را ببینم.

    1. زینب می گوید

      سریال تاراج

    2. افق می گوید

      فکر کنم سریال خلیل حسن خلیل بود که جمعه شب پخش می‌شد حدودا سال ۷۳

  27. رضا محسنی می گوید

    حقیقت این است که دل همگی ما گرفته است. و هیچ چیز نمی تواند آنرا شاد کند ، هیچ چیز ، چون بحث عمر رفته است. ما با خاطره ها زندگی می کنم . یعنی خودم را می گویم . و بیشترین خاطرات ما با فیلهمای قدیمی است. یعنی همان زمانی که تلویزیون دو شبکه داشت. من با سریال بادبانهای برافراشته و یا سریال اسکیپی خیلی خاطره دارم. مدتی است چون داشتم افسردگی می گرفتم و هیچ دارویی موثر نبود ، خلاصه با یک آخوند( روحانی ) آشنا شدم اول تمایلی به نصیحت هاش نداشتم. خلاصه مدتی است که به قرآن خواندم رو آوردم یعنی هر روز نباید ترک بشه ! خیلی آرامش پیدا کرده ام. ولی باز هم دلم با قدیمی ها و دوران کودکی ام است. احساس می کنم فقط آن روزها صفا و صداقت و پاکی بود الان زمانه غریبه است. در هر صورت شما را خسته کردم ، ولی مطالب سرگرم کننده و خاطره انگیزی نوشته بودید . یادش بخیر باد . ممنون هستم.

  28. علی حصاری می گوید

    کوزه گر یکی از فیلمهایی است که گهگاهی از ذهنم عبور میکنه
    دنبال دو تا فیلم می‌گشتم که به این سایت وارد شدم و چون جستجوی عکس زده بودم عکس سیاه و سفید فیلم کوزه گر توجه منو جلب کرد.
    یکی از فیلم هایی که دنبالش میگردم
    پیش گویی ناخودآگاه داخل ضمیر یه شخصه که ده ثانیه بعد پیشگویی میکنه
    و فیلم دیگه در مورد دستکاری اتفاقات دوران کودکیه که با هر دستکاری دوران کودکی اتفاقات آینده رو بدتر میکنه
    این دو تا فیلم هنوز نتونستم پیدا کنم
    اگه از شما کسی اسمشو میدونست برام ایمیل کنه
    sedalihos4@gmail.com

  29. علی عباس آبادی می گوید

    سلام خدمت تمام عزیزان
    من دنبال فیلم های خارجی پخش شده از تلویزیون دهه 60 هستم . اسم هاشون رو نمی دونم ولی یه چیزهایی ازشون یادمه .
    فیلم اول : یه خلبان جنگنده خیلی شجاع بود که پاهاشو از دست داد ولی به دلیل علاقه زیاد تمرین کرد و تونست دوباره پرواز کنه .
    فیلم دوم : یه پسر سفید پوست فکر می کنم گم شده بود که یه مرد سیاه پوست بهش کمک می کنه و بهش غذا میده . پسر با بی ادبی یه سکه جلوش پرت می کنه که مثلا پول غذاشو بده . یه جای دیگه فیلم نشون میده که به سیاه پوسته اتهام قتل زدن و سفید پوست ها می خوان توی زندان کلانتری اون رو زنده زنده آتیش بزنن
    فیلم سوم: فیلم هندی هست تعدادی زندانی به جرم قتل و غیره اسیر قانون هستن . ولی زندان بان اونا اعتقاد به شدت عمل نداره . یه روز که یکی از زندانیها در حال تراشیدن ریش زندان بان هست اول قصد بریدن گلوی اون رو داره ولی پشیمون می شه و بعد همگی فرار می کنن .اما بعد پشیمون میشن و برمیگردند
    فیلم چهارم : یه قطار به دلیلی از کنترل خارج شده و به سمت پل چوبی قدیمی و متروکی به سرعت در حرکته . فرماندهی عملیات نجات قزار با یک خانم هست . و در نهایت قطار در زمان عبور از پل بدلیل تخریب پل یه رودخانه سقوط می کنه
    ممنون میشم اگه کسی اسم فیلم ها رو نی دونه کمک کنه

    1. ناصر نصرتی می گوید

      اسم فیلم فکر کنم، پرواز بر فراز اسمانها بود.

    2. Ehsan می گوید

      فیلم چهارم گذرگاه کاساندرا هست با شرکت ریچارد هریس ، سوفیا لورن و برت لنکستر

  30. ناصر نصرتی می گوید

    عالی بود، مرسی، یه فیلم خارجی یادم میا، یه دختر و پدرش توو کلبه ای در جنگل بودن، پدره پاش توو تله گرگ می افته، زمستون بود و برف و یه رودخونه بود، دختره با یه قایق از رودخانه خروشان میره و کمک میاره، ممنون می شم اگه کسی کمکم کنه، اسم فیلم وnaser.nosrati443@gmail.com هرچی که می دونه بهم بگه جی میل

  31. هوشنگ می گوید

    نمیدانم چرادرآرشیو صدا وسیما فیلم خاطره انگیزکشتارشکارچیان که سه باردردهه شصت پخش شد وجود ندارد ….زندگی کشاورز ی بنام آندریاس اشنایدر زارع مزرعه شالر که تبدیل به یک انتقام گیرسخت ازدولت و ژاندارمها میشود ….آهنگ فیلم آنقدرزیبا ونوستالوژیک است که هنوزدرذهنم باقیست …..محصول کشور آلمان بود ودرطبیعت بکر و کوههای وحشی فیلمبرداری شده بود …..اگرازدوستان نشانی ازاین فیلم دارند که تهیه کنم ممنون میشوم که ما راهم خبردارکنند ?

  32. mkaghazchi می گوید

    سلام و سپاس از جناب مجیدی بخاطر مطالب ارزندشون و همه دوستان مشتاق و فرهیخته که دنبال کننده مطالب سایت وزین 1 پزشک هستند.
    من یادمه بچه که بودم شاید حوالی سال 56 یه انیمیشن از تلویزیون پخش میشد که شخصیت اصلیش ماشینی سخنگو بود که هر موقع صاحبش میخواست به شکل یه چمدان درمیومد و صاحبش هر جا میخواست اونو میبرد، اگر دوستان این فیلم رو میشناسند ممنون میشم راهنمایی کنند.
    سپاس

  33. مسعود می گوید

    سلام . یه فیلم امریکایی پخش شد خیلی سال پیش داستان یه پسر نوجوان بود گه از طریق بیسیم با مردی دوست میشه که تو ایستگاه تلوزیون کار میکنه. اون مرد شاهد یه قتل بوده و پسر میره دنبال کشف حقیقت. کسی میدونه اسم فیلم چیه ؟

    1. محمد می گوید

      اسم فیلم= ماهواره که اسم اصلیش High Frequency و ساخت ایتالیا ….. متاسفانه دوبلشو پیدا نکردم

  34. مجتبی ب می گوید

    سلام. اگر اشتباه نکنم سریال جنگ سرد بود و شنبه شبها اوایل دهه هفتاد از شبکه دو پخش میشد
    https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%AD%D8%B8%D8%A7%D8%AA_%D9%87%D9%81%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1%DB%8C

  35. مجتبی ب می گوید

    سلام.
    یه فیلم در مورد اتهام قتل فرزند به نامادریه (شبیه فیلم ایرانیِ میخواهم زنده بمانم) که اگر اشتباه نکنم قتل، شب کریسمس رخ میده. اواسط دهه ی شصت، عصر جمعه از شبکه یک پخش شد.
    لطفا اسم فیلم اگر کسی میدونه به این ایدی تلگرام بفرسته: mobarazan@

  36. Sam می گوید

    سلام حدود 10یا 15سال پیش،یک فیلم از شبکه 4پخش،شد یک مرد لنگ بود که عصا داشت اینده رو می دید یک پسر بچه هم میاد پیشش درس میخواند انتخابات نزدیک بود و اون می دونست کی نماینده میشه با دست دادن و دیدن چهره فرد اینده شو میدید یک بار تو بیمارستان بستری بود تا به پرستار نگاه کرد فهمید خونه پرستار آتیش،میگیره و بچه اش می میره این مرده همش تنها بود وزیاد با دیگران معاشرت نمی کرد فکر کنم فیلم بود یا شاید سریال بود خیلی دلم میخواد بدونم اسمش چی بود خود این مرده تحت درمان روان پزشک بود

    1. ف می گوید

      اسمش dead zoneبود
      منطقه مرده

  37. علی می گوید

    سلام.من دنبال یه فیلم ایتالیایی میگردم که با صحنه یه تشییع جنازه تو پالرمو یا سیسیل شروع میشه.مافیاییه و تو کار قاچاق سیگار هستند.اسم یکی از شخصیتهای فیلم هم فرانچی بود که با یه قایق تو جزیره سیگار میبردن.کسب اسمشو میدونه؟

  38. محسن می گوید

    باسلام. دنبال فیلمی هستم توی دهه هفتاد… فک کنم حداقل دوبار پخش شد. یه روز فیلم عصر جمعه و یکبار فیلم پنجشنبه شب شبکه ۱ …
    ماجرای مردی که برای یک قطعه زمین پدری مراجعه میکنه و با دیدن لانه کبوترای توی زمین، خاطرات قدیم رو مرور میکنه. فیلم همزمان داره یه کبوتر جلد رو که توی مسابقه شرکت داده رو دنبال میکنه که چجوری و با چه اتفاقاتی داره بسمت خونه برمیگرده …

    1. فرهاد می گوید

      سلام . فکر میکنم اسم فیلم Where Pigeons Go To Die
      هستش

  39. احمد می گوید

    باسلام، من دنبال یه فیلم هستم که دهه شصت در واقع نوروز۶۷ شبکه یک فک کنم نشون داد به اسم سروان کروتزر ..داستانش هم در مورد یه افسر پلیس یا ارتش بود که به دلایلی از کارش استعفا داده بود ولی دو تا از همکاراش میخوان اون رو برگردونن که داخل قطار با دو تا سارق بانک مسلح درگیر میشن…
    شما نمیدونید اسم اصلی فیلم چی هست؟
    ممنون میشم پاسخ بدین

    1. بهرام می گوید

      آره من هم دنبالش بودم ،این فیلم آلمانیه،،،اسم انگلیسی فیلم kerutzer هست اما نام کاملش همین کلمه و قبلش کلمه سروان به زبان آلمانی،،کل اینترنتو جستجو کردم دانلودش کنم نبود ..فقط مشخصاتش توی سایت آی ام دی بی هست اگه سرچ کنی

  40. امیر حسن می گوید

    با سلام سال ۷۱ یه فیلم سینمایی بود به نام از بلور خون با بازی آقای محمود دینی که در سینما نگاه کردم الان هر چی می گردم لینگ دانلودش رو پیدا نمی کنم چطوری میشه لینگ دانلودش رو پیدا کرد؟

  41. امیر حسن می گوید

    سلام سال ۷۱ فیلم سینمایی ایرانی بود به نام از بلور خون هر چی می گردم لینگ دانلودش رو پیدا نمی کنم چه طوری میشه پیدا کرد لینگ دانلودش رو؟

  42. حسن می گوید

    چرا کارتون مارکوپولو با گویندگی متن آقای ممدوح دیگه هرگز پخش نشد؟

  43. حسین می گوید

    سلام
    مرسی از سایت بی نظیرتون
    دنبال یه فیلم پارتیزانی که اوایل دهه 60 پخش میشد
    که اسمش فکر میکنم
    درخت سیب بود
    البته شک دارم
    در مورد 2 پسر بچه که تو جنگ بودن
    فیلم سیاه و سفید بود

  44. بهنام می گوید

    درود به همه … بحث جالبی مطرح شده …
    من هم دنبال اطلاعاتی از یک فیلم ژاپنی که با اسم تولدی دیگر پخش شد هستم … فیلم در مورد یک دختر به اسم ( فکر می کنم) نوریکو بود که بر اثر تاثیرات بمباران هسته ای هیروشیما بدون دست بدنیا آمده بود و….

    1. Ehsan می گوید

      اسم خود فیلم هم نوریکو بود

  45. خدیجه می گوید

    سلام یه فیلم قدیمی ایتالیایی شبکه ۴ فک کنم پخش شد داستان دو مردی ک تصمیم میگیرن زیر خاک بخوابن، و اینکه کی بیشتر اون زیر میمونه
    یه نفرشان یوگا کار میکرد و پرادعا بود اون یکی ورزشکار نبود
    آخر داستان اونیکه ورزشکار نبود و فک میکنن مرده ولی خودش صبر میکنه ک اون یوگی برنده بشه و بیاد بیرون و تو رسانه ها مطرح بشه
    بعد خودش از خاک میاد بیرون و وقتی همه رسانه ها رفتن، میره پیش دختری ک دوستش داره و با هم میرن
    لطفا اگر کسی چیزی یادش میاد بهم بگه ممنونم

  46. محمد رضا می گوید

    با سلام من هم چند تا فیلم یادم میاد لطفا راهنمایی کنید
    اولی فیلمی ایتالیایی که یک نفر در داخل یک باجه تلفن گیر میافته و بعدش به یک مکان وحشتناک می برنش
    دومی فیلم ژاپنی درباره یک مهندس که مشکلات مالی داره
    سومی فیلم هندی که یک زندان بان سعی داره به یک تعداد مجرم و تبهکار رفتار انسانی یاد بده

  47. سعید می گوید

    منم دنبال دو تا فیلمم که یک هنر پیشه تووش بود…یک مرد جوونی که تکنسین ماهواره و دیش بود به کوههای برفی فرستاده میشه که از یک دیش نگهداری کنه اتفاقی خط روو خط میوفته دوربین های جاسوسی جایی رو میبینه و یک پسر کوچیک در اروپا یا روسیه سعی میکنه با تلفن و نوشته پسر کوچیکه رو نجات بده در همین حین پیداش میکنند و ماهواره از بالا نمایی از ساختمونی که خودش توشش بوده رو نشون میده…. همین هنر پیشه در یه فیلم دیگه… یه جزیره است که اتفاقی یه زیر دریایی اتمی پیدا میکنند…و با اون شروع میکنند به تهدید دولت مرکزی و خواستار جدا شدن از اونها رو میشن….. یک فیلم سیاه و سفیدم بود که یه دانشمند روسی بعنوان یک ناشناس میاد یک جزیره اونها مسابقات اتیش بازی داشتند توو یه جشنی…و براشون یه موشک درست میکنه و برنده میکنه اونهارو…. یک نوشته در اسمون مینویسه با اتیش بازی… اخرشم ارتش با قایق میاد دنبالش میبردش…خیلی ادم خوش اخلاقی بده به مردم کمک میکرده.

    1. محمد می گوید
  48. آرش می گوید

    مدتهاست دنبال یه فیلم سیاه و سفید درباره جنگ جهانی میگردم.تنها چیزی که یادمه اینه که دو مرد برای خنثی کردن یه بمب خیلی بزرگ عمل نکرده وارد یه خونه اشرافی میشن و اونجا با دیدن لباسهای گرون قیمت و غذاهای مجلل صاحبخونه حسابی از خودشون پذیرایی میکنن.
    خواهش میکنم اگه اطلاع دارید حتما اسمش رو بگید.
    ممنونم

    1. Arash می گوید

      من سالهاست دنبال اسم این فیلم می‌گردم.به انواع روشها هم دنبالش گشتم ولی متاسفانه هنوز چیزی پیدا نکردم.امیدوارم هرچه زودتر حداقل بتونم اسم فیلم رو پیدا کنم.

  49. یوسف می گوید

    سلام دوستان , دهه شصت فیلمی پخش شد به نام ایستگاه خونین داستان چند پارتیزان که وارد ایستگاه قطار میشن و می‌خوان اونجا رو منهدم کنن که با سربازهای المانی که در یک واگن مخروبه پنهان شدن مواجه میشن و درنهایت درگیر میشن و موفق میشن با قطاری از انجام فرار کنن و یکی از دوستانشونو در ایستگاه جا میذارن، یکبار این فیلم پخش شد و متاسفانه نام فیلم رو هم تغییر داده بودند اگر از دوستان این فیلم رو یادش هشت و اسم اصلی فیلم رو می‌دونه لطفا راهنمایی کنه

  50. zeyw_org می گوید

    سلام
    من یه فیلمی رو در سال 1381 دیدم که یه معلمی بود داشت با الاغش به مدرسه ی روستا کتاب می برد که گرگها بهش حمله کردن و معلم به بالای درخت رفت. الاغه هم به روستا رفت و کتابها رو زمین ریخته بود. روستاییا بدنبال اقا معلم رفتن و پیداش کردن آوردنش انداختن تو حوض آب. ممنون میشم اسمشو بفرمایین . لازم به ذکر که اسم فیلم ” جاده های سرد” نیست.

  51. zeyw_org می گوید

    سلام
    من یه فیلمی رو در سال 1381 دیدم که یه معلمی بود داشت با الاغش به مدرسه ی روستا کتاب می برد که گرگها بهش حمله کردن و معلم به بالای درخت رفت. الاغه هم به روستا رفت و کتابها رو زمین ریخته بود. روستاییا بدنبال اقا معلم رفتن و پیداش کردن آوردنش انداختن تو حوض آب. ممنون میشم اسمشو بفرمایین .

  52. رضا می گوید

    با سلام
    دنبال اسم یک فیلم امریکایی میگردم که دهه شصت پخش شد که در مورد کشیدن خط راه اهن در غرب بود و کسی رو که مسوول انجام کار گذاشته بودن همسرش طلاق گرفته بود و پسرش رو هم با خودش برده بود و از کلمه سلطان متنفر بود و الان که میخواستن راه اهن رو بسازن پسرش هم در پروژه استخدام شده بود و حین کار پسرش در صحرا گم میشه و یک سرخپوست هم بود که انگشتهاش توی کار قطع شدن

  53. سباوش می گوید

    جای فیلم حفره فرانسوی خالی هستش. شاید باورتون نشه یکساله هر شب موقع خواب میبینمش. عاشق شخصیت ژیو بودم و هستم.

  54. سعید عظیمی می گوید

    سلام
    آیا کسی از دوستان نام فیلمی که حدودا تو دهه شصت پخش شد را میدونه ؟ درباره مردی بود که روی لبه پنجره یک ساختمان ایستاده بود و قصد خودکشی داشت و یک روان شناس جوان سعی میکرد او را منصرف کند اما نتوانست و بعد یک روان شناس مسن تر به کمک آمد (هنگام ورود با دوچرخه اومد و ژاکتش رو به دور گردنش بسته بود) و توانست آن شخص را منصرف کند. در مورد مردی حرف زد که توی کشتی مسافری در حین عبور از اقیانوس خودش را به داخل آب انداخته بود و البته در آخر گفت که اون شخص خودش بوده.

    1. افق می گوید

      دقیقا یادمه دوبلور اون روانشناس مسن مرحوم پرویز بهرام بود .اسم فیلم پنجره ای رو به دریا ، اگه اشتباه نکنم

  55. بهنار می گوید

    سلام منم چندوقته دنبال اسم ی فیلم سینمایی هستم که در اون فیلم ماجرای دزدی از بیتالمال و اینا هست که شهردار دستور میده افراد رو جمع کنند اونا رو بیهوش کرده و جوری وانمود کنند که سرشون رو از تن جدا کردند و یادمه کاسه ای سفالی رو می شکستن و دور گردن افراد قرار می دادن و اینگونه هر کی کار اشتباهی کرده بود از ترس اعتراف کرد.

  56. زهرازارع می گوید

    سلام دنبال یه سریال ژاپنی هستم که از تلویزیون ایران پخش شده اواخر دهه۵۰ یا اولیل دهه ۶۰ توی تیتراژ آغازین فیلم گوینده میگفت “عصر بخیر کوچولو” ماجرای سریال هم ژاپنی بود
    اگه کسی اسم سریالو میدونه لطفا بهم اطلاع بده
    ممنون

  57. زهرازارع می گوید

    ماجرای سریال هم عاشقانه بود

  58. افروز می گوید

    سلام دوستان. سال ها قبل فیلمی دیدم که یه راننده تریلر (که تازه از زندان ازاد شده بود) و یه پرستار زن مامور بردن دارو و کمک های اولیه از فرانسه یا المان به یوکسلاوی برای کودکان می شوند. در طی مسیر ماجراهای زیادی اتفاق می افته. در هنگام گذشتن از مرز سرباز ها به اونها شلیک می کنن. راننده مجروح می شه و پرستاره تریلر رو رد می کنه و …..صدا و سیما اون فیلم رو با نام سفر پرماجرا یا پرحادثه پخش کرد. اما من هیچ اثری ازش در وب ندیدم با این نام.

  59. افروز می گوید

    سال ها قبل فیلمی دیدم که یه راننده تریلر (که تازه از زندان ازاد شده بود) و یه پرستار زن مامور بردن دارو و کمک های اولیه از فرانسه یا المان به یوکسلاوی برای کودکان می شوند. در طی مسیر ماجراهای زیادی اتفاق می افته. در هنگام گذشتن از مرز سرباز ها به اونها شلیک می کنن. راننده مجروح می شه و پرستاره تریلر رو رد می کنه و …..آهنگ متن فیلم هم خیلی قشنگ بودخیلی گشتم ولی نتونستم اسم فیلم روپیداکنم

  60. افق می گوید

    یه فیلم جنگی بود که دهه شصت پخش شد به اسم تیزپا ، درباره خلبانی که هواپیماش تو مجارستان سقوط کرد و کشاورزها مجاری اون رو از دست آلمانی‌ها نجات دادن ،خیلی دوست دارم دوباره پخش بشه

  61. محمدصاد می گوید

    سلام.سی سال قبل تلویزیون یک فیلم نشان دادبه نام کاروان..درباره جنگ یونیتابودووقهرمان فیلم همیشه یک میمون روی شونه اش بود.کلی ضدهوایی دولول بودکه به طرف دشمن شلیک میکردند.یک هلیکوپتربزرگ هم دشمن رابمباران میکرد..اگه کسی فیلم روداشت به09173326421 پیام بده

  62. محمدصادق سلیمی فر می گوید

    سلام. چهل سال قبل تلویزیون یک فیلم وسترن پخش کرد چندکابوی یک دلیجان رابردن توی یک روستاونمیگزاشتن کسی نزدیک بشه یک روزاهالی روستاراجمع کردند وازدلیجان یک توپ بیرون آوردندوبااون به مردم شلیک کردند یک نفربه رییس کابوی هاگفت عجب شلیکی ولی رییس آدمکشها باپا محکم زدبه صورت اون اگه کسی اسم فیلم رودونست به 0917332642 پیام بده ممنونم

  63. محمدصادق سلیمی فر می گوید

    سلام چهل سال قبل تلویزیون یک فیلم پارتیزانی نشون دادبه نام غرنطینه های خونین اگه کسی فیلم راداشت به 09173326421 پیام بده ممنون

  64. Navid می گوید

    سلام دوستان دنبال یه فیلم هستم که خواهر و برادری وارد یه ساعت بزرگی میشن و زمانی که میخواهند بیرون بیاییند از یه جای دیگه سر در میارن و در زمان سفر میکنند

    1. ف می گوید

      وای من در به در این فیلمم

  65. ف می گوید

    سلام من یه فیلمی رو دنبالش مردم، یه خواهر و برادر کوچیک بودن که از هر دری که رد میشدن، زمان عوض میشد و میرفتن به یه زمان دیگه، مثلا زمان طاعون تو قرون وسطی، یا زمان یه دانشمندی که یه میکروب رو کشف کرده بود

  66. پانیز می گوید

    سلام دوستان
    توروخدا کسی میدونه کمک کنه ،
    یه خواهر و برادر کوچیک بودن که از هر دری که رد میشدن، زمان عوض میشد و میرفتن به یه زمان دیگه،
    مثلا زمان طاعون تو قرون وسطی،
    یا زمان یه دانشمندی که یه میکروب رو کشف کرده بود
    فکر کنم چیزی رو توی یه ساعت ایستاده ، جا گذاشتن

    1. Navid می گوید

      بله کلاه برادرش توی ساعت افتاده بود که میگردند و سازنده ساعت رو پیدا میکنند ساعت سازه تعجب میکنه میگه من تازه این ساعت رو درست کردم و هنوز به کسی نشان ندادم بعد میره و کلاه رو براشون میاره و دوباره اونا از توی همون ساعت برمیگردن زمان خودشون

  67. مجید بهزادی می گوید

    من بدنبال فیلمی از تایتانیک هستم که در دهه 60 شمسی از صدا و سیما پخش شد و تمام اینترنت را کاویده ام اما هیچ اثری از ان نیست هروقت کلیک میکنم همین تایتانیک عاشقانه می اید که هیچ سنخیتی با حادثه تایتانیک ندارد اگر سراغ دارید راهنماییم کنید استدعا دارم
    majidebbehzadii@yahoo.com

  68. مجید بهزادی می گوید

    با عرض سلام . من سالهاست که بدنبال نسخه ای از فیلم بسیار قدیمی حادثه تایتانیک هستم که در اوایل دهه 60 شمسی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد اما هرچه سرچ میکنم این تایتانیک داستان عشق و عاشقی می اید که هیچ سنخیتی با حادثه هولناک غرق کشتی ندارد ایا فیلم منظور من نام دیگری داشته؟ استدعا دارم کمکم بفرمایید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5