معرفی کتاب: زماننگری و کیهانباوری در عصر صفویه: پنج جستار تاریخی در باب زمان و کیهان
نویسنده : بهزاد کریمی
انواع زمان: تأملاتی در باب زمان با تکیه بر عصر صفویه (۱)
تاریخ وقتی باشد اندر زمانه سخت مشهور که اندرو چیزی بوده است، چنانکه خبرش اندر امّتی بر امّتان پیدا شد و بگسترد، چون دینی یا کیشی نو شدن و یا دولتی مر هر گروهی را پیدا شدن یا حربی بزرگ یا طوفانی هلاککننده و مانندهٔ آن، چنانک آن وقت زمانه را آغاز نهند نه به حقیقت و طبع. وزو سال و ماه و روز میشمرند تا به هر وقتی که خواهند. و اندازههای روزگار و اجل و مهلت بدان بدانند. و وقتها را دانند که کدام است پیش و کدام است ز پس.
ابوریحان بیرونی، التفهیم لأوائل الصناعه التنجیم، صص ۲۳۵-۲۳۶
مقدمه
زمان و روشن ساختن مفهوم آن همواره یکی از مسائل عمدهٔ فکری برای اندیشمندان و فلاسفه بوده است. اینکه زمان واقعیتی خارج از ذهن و عینی است و انسان آن را بهمثابه یک شیء کشف میکند یا آنکه پدیدهای برساختهٔ ذهن آدمی است، دو جریان اصلی در شناخت «زمان» در طول تاریخ بودهاند که میتوان آنها را بهترتیب ذیل دو دستهبندی «فیزیکی» و «متافیزیکی» قرار داد. (۲)
کوشش برای شناخت زمان در دورهٔ معاصر همچنان پیگیری میشود. استیون هاوکینگ، (۳) مهمترین متفکر زندهٔ جهان، در کتاب معروف و جنجالی خویش، تاریخچهٔ زمان، تلاش کرده است تا با استفاده از نظریهٔ نسبیت اینشتین طرحی نو دراندازد. (۴) میتوان برای فهم تحولات مفهوم زمان از دیرباز تا کنون این اندیشهٔ چالشی را با نظریههای اسحاق نیوتن مقایسه کرد که قایل به وجودی مستقل برای زمان بود و آن را بهمثابه بُعدی از جهان طبیعی تفسیر میکرد. (۵) اندیشههای امیل دورکیم، جامعهشناس مشهور معاصر با اینشتین, نیز در زمینهٔ روشنگری دربارهٔ مفاهیم نو از «زمان» تأملبرانگیز است. وی به پیروی از کانت مبانی بنیادین فهم از جمله فهمِ «زمان» را نه اموری پیشینی بل برساختههایی اجتماعی میدانست. (۶) ادموند لیچ، انسانشناس برجستهٔ معاصر، نیز زمان را برساختهٔ بشر معرفی میکند که آن را با استفاده از فواصل ایجادشده در زندگی اجتماعی به وجود میآورد. (۷)
رویکرد ما در این نوشتار معطوف به جنبههای اجتماعی «زمان» است. زیرا اعتقاد داریم با چنین رویکردی است که میتوان جنبههای مختلف جامعهٔ مورد مطالعه را از روزنهٔ «زمان» و با روشی تاریخی بررسی کرد. در این رویکرد به سه مفهوم از زمان میرسیم: زمان تقویمی، زمان آیینی و زمان وقایعنگارانه. (۸)
زمان تقویمی
مهمترین مسئله در زمان تقویمی نگاهداشتِ زمان به دقیقترین وجه بوده است. از همین رو، واحدهای زمانی همانند روز، ماه و سال بر اساس وضعیت و حرکت سه شاخص طبیعی عمده یعنی زمین، ماه و خورشید به وجود آمدند.
حرکت زمین به دور محور خود در هر بیستوچهار ساعت موجب پدیدار شدن روز و شب میشود و این واحدهای زمانی بیستوچهارگانه را میتوان کوچکترین واحدهای زمانی طبیعی دانست. (۹)
دومین شاخص برای تعیین زمان ماه یا قمر بوده است. ماه در مدت تقریبی سی روز به دور زمین میچرخد و این ثباتِ در گردش یکی از قدیمیترین و مهمترین ابزارهای تقویمی در طول تاریخ بوده است. نکتهٔ تأملبرانگیز دربارهٔ ماه تغییر شکل آن در طول فرایند گردش است. از تاریکی کامل به هلال و سپس بدر در چهاردهمین شب و مجدداً فروکاستن از بدر به هلال و از آن تا ناپیداییِ مطلق. (۱۰)
سومین شاخص طبیعی زمان خورشید است. گردش زمین به دور خورشید سیصد و شصت و پنج روز و اندی طول میکشد و از این طریق منجمان سال خورشیدی را استخراج کردهاند و همچنان از آن استفاده میکنند. دقیقترین محاسبات مربوط به گردش خورشید و سال خورشیدی را مسلمانان و در رأس آنها خیام نیشابوری انجام داده است. تقویم منسوب به او به تقویم «مَلکی»، «ملکشاهی» یا «جلالی» معروف و از سدهٔ پنجم هجری قمری استفاده شده است. (۱۱)
نکتهٔ قابل توجه در اینجا اهمیت نگاهداشت زمان برای مسلمانان است، زیرا برای برگزاری نمازهای یومیهٔ پنجگانه، روزهداری و همچنین اجرای مراسم حج آگاهی از زمان مناسب و دقیق ضرورت داشت. (۱۲) از همین رو، علم میقات یا دانشِ نگاهداشتِ وقت در بین مسلمانان پدیدار شد. توجه به افق شهرهای مختلف در تدوین زیجها یا جداول نجومی هم بنا بر اهمیت اوقات نماز بوده است. (۱۳) ابداع ساعت خورشیدی و آبی و تعبیهٔ آنها در مساجد نشان میدهد که آداب و عبادات در دانش و فناوری مؤثر بوده است. (۱۴) قرار دادنِ تاریخ هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه به عنوان مبدأ تاریخی تقویم مسلمانان و تعیین روز جمعه برای عبادت و استراحت آنان از دیگر تحولات تقویمی مهم در زمان تقویمی مسلمانان بوده است. (۱۵)
در دورهٔ صفویه توجه به تقویم و ابزارهای اندازهگیری زمان تداوم یافت و با پیشرفتهای اروپا در این حوزه شدت گرفت. در این دوره شاهد رواج و اعتبار سه تقویم به صورت همزمان هستیم: تقویم قمری، تقویم خورشیدی و تقویم ترکی.
ساخت ساعتهای آبی و خورشیدی نیز در این دوره دنبال شد. ساعتهایی که بیشتر برای نشان دادن وقت صحیح نماز به کار میرفتند. برای نمونه، گزارشی از ساخت یک ساعت آفتابی برای مسجد شاه در اصفهان به دست منجمِ مخصوص شاه عباس اول در اختیار داریم. (۱۶)
بهتدریج از اواخر سدهٔ نهم هجری قمری به این سو شاهد ظهور ساعتهای مکانیکی در ایران هستیم. اولین اشارهها به این نوع ساعت را یکی از مخترعان زمانه به نام محمدحافظ اصفهانی در یکی از متون کمنظیر فارسی سدهٔ دهم هجری قمری کرده است. او که در خدمت سلطان محمود گورکانی در هرات به سر میبرد، ضمن برشمردن اختراعات چهاردهگانهٔ خویش، به صورت مفصل به ماجرای ساعتسازی خویش پرداخته است. (۱۷) میکله ممبره از نخستین سفرای ونیز که در دورهٔ شاه تهماسب اول به ایران سفر کرد، یکی از اولین گزارشها دربارهٔ ساعتهای مکانیکی در عصر صفویه را به دست داده است. او ساعتی را توصیف کرده که در تبریز در برجی بزرگ قرار داشته، با دلقکهایی رقصان و سوارکاری چرخان که قادر بوده گرفتِ ماه را هم نشان دهد. ممبره تصریح میکند که این ساعت عظیم را فردی ایرانی ساخته است، اگرچه به نام او اشاره نمیکند. این ساعت سرِ هر ساعت زنگِ بزرگ برج را مینواخت و به گفتهٔ ممبره، اهالی تبریز برای آگاهی از آیندهٔ خویش به دستگاه پیچیدهٔ متصل به آن رجوع میکردند. (۱۸) اما دانش و هنر ساعتسازی ایرانی پایدار نماند. سفرنامهنویسان غربی به ساعتسازان یا تعمیرکاران ساعت که در ایران و در دربار صفوی حضور داشتند اشاره کردهاند. این دادهها همگی مؤید آناند که بیشتر ساعتهای مکانیکی و ساعتسازان در این دوره اروپایی بودهاند. برادران شرلی در سفرنامهٔ خود از ساعتسازی فرانسوی در دربار شاه عباس اول خبر دادهاند که بهرغم آنکه فرتوت و ازکارافتاده بود، اما شاه به رسم جوانمردی او را در دربار نگاه داشته بود و مستمری میداد. (۱۹) این داده بهتنهایی مؤید آن است که ورود ساعتساز به ایران دستکم ده سال پیش از تاریخ ورود برادران شرلی یعنی در سال ۱۰۰۷ ه.ق صورت گرفته بود. توجه به جنبهٔ لوکس و تجملی ساعت هم تأملبرانگیز است. شاه عباس اول در سال ۱۰۲۲ ه.ق برای جهانگیر گورکانی، امپراتور تیموری هند، یک ساعت مکانیکی به رسم هدیه ارسال کرد. (۲۰)
اصفهان، که پایتخت رؤیایی شاه عباس اول محسوب میشد، با یادمانهای متعدد معماری آراسته شد تا نشانی باشد از قدرت و عظمت شاه. از همین رو، شاهدیم که ساعتهای مکانیکی همچون وسایلی ارزشمند و کمیاب در این شهر به نمایش گذاشته میشد. بر اساس نوشتههای سفرنامهنویسان اروپایی، در سردرِ قیصریه ساعتی بزرگ کار گذاشته شده بود که کشیشان آوگوستینی به شاه هدیه کرده بودند. جالب آنکه ناقوس بزرگی را که پس از بازپسگیری جزیرهٔ هرمز از پرتغالیها از کلیسای آنجا به دست آمده بود هم بالای ساعت کار گذاشتند، اما هیچگاه نواخته نشد، شاید به دلیل احتراز از تشبّه جُستن به اهل کلیسا. به هر روی، در زمان دیدار اولئاریوس از اصفهان این ساعت کار نمیکرده و, چنانکه او گزارش کرده، ساعتسازی به نام فزلی که مسئولیت تعمیر دورهای ساعت را بر عهده داشته به جرم قتل فردی مسلمان قصاص شده بود و از همین رو، ساعت مدتها بود کار نمیکرد. (۲۱) سرنوشت شوم ساعتسازان اروپایی دورهٔ صفویه در جای خود تأملبرانگیز است. در دورهٔ شاه صفی، رودلف اشتادلر ساعتساز سویسی هم به سرنوشت فزلی گرفتار شد. او برای نخستین بار ساعتی کوچک و ظریف در ایران ساخت که انگلیسیها آن را به شاه هدیه دادند و شاه صفی آن را همواره در جیب خود نگاه میداشت. اشتادلر که قصد داشت با هیئتی آلمانی به موطن خویش بازگردد، از شاه صفی خواست با تقاضای استعفای او موافقت کند که شاه به دلیل مهارت او در ساعتسازی راضی به آن نشد. در همین مقطع است که او با یکی از اهالی اصفهان که به همسرش نظر داشته درگیر میشود و او را میکُشد. او با سرپیچی از امر شاه برای پذیرش اسلام و ختنه شدن، سرانجام به دست خویشان مقتول سپرده و در میدان شاه اعدام شد. (۲۲) در زمان شاه عباس دوم نیز توجه به ساعت و ابزارهای مکانیکیِ تعیین زمان تداوم یافت. به مناسبت تاجگذاری شاه، یک عمارت کلاهفرنگی جلوی کاخ عالیقاپو ساخته شد. در این برج که به «عمارت ساعت» هم نامبردار بود، ساعتی تعبیه شده بود که عروسکها سر و دست و بازوهایشان را متناسب با کار کردن ساعت حرکت میدادند و همزمان نوای موسیقی هم به گوش میرسید. همچنین در این عمارت مجسمهٔ چوبی برخی پرندگان و حیوانات بود که همراه با پاندول حرکت و سرِ هر ساعت صداهایی تولید میکردند. (۲۳) یاد نکردن از دو برج ساعت میدان شاه اصفهان در سفرنامههای بعدی اروپاییان به احتمال زیاد به این دلیل بوده که این دو ساعت در جریان حملهٔ افغانها به ایران آسیب دیده و بالکل از بین رفتهاند.
نیاز دربار و علاقهٔ شاهان صفوی به ساعتهای مکانیکی جدید چنان بود که حتی ضمن نامهنگاریهای رسمی هم به آن اشاره میشد. برای نمونه میتوان به شاه صفی اشاره کرد که در نامهای به چارلز اول، پادشاه انگلستان، بعد از طرح مسائل سیاسی و اقتصادی، از پادشاه میخواهد تا «یک نفر وقت و ساعتساز» به ایران «ارسال گردانند». (۲۴)