وضوح و شفافیت، یکی از ویژگیهای مدیران موفق
حداقل ٪۸۰ موفقیت تان در کار و زندگی، بستگی به میزان وضوح تان در هر زمینه دارد. مدیران مؤثر دقیقا می دانند که دارند سعی می کنند به چه چیزی برسند و برای همه ی زیردستان آنها هم کاملا واضح است که از آنها توقع می رود چه کاری بکنند تا به هدف کلی برسند. مدیران نامؤثر مسؤولیت های شان را به طور واضح نمی دانند و در نتیجه زیردستان شان هم دچار ابهام هستند. این موضوع منتهی به مقدار عظیمی اتلاف وقت و زحمت می شود.
این دو سؤال عالی را بارها و بارها از خودتان بپرسید: سؤال اول این است که دارم سعی می کنم چه کار کنم؟” روی کاغذ فکر کنید. وقت بگذارید که بنشینید و بفهمید به چه نتیجه هایی می خواهید برسید. تا حد امکان دقیق باشید. تصور کنید دارید جواب های امتحانی را می دهید که آینده ی شغلی تان به آن بستگی دارد؛ چون واقعا همینطور است. سؤال دوم هم این است: “دارم سعی می کنم چطور آن را انجام بدهم؟”. از چه روند یا روشی استفاده می کنید تا از جایی که هستید به جایی برسید که می خواهید بروید؟ آیا می تواند راه بهتری هم باشد؟ هر وقت در خودتان نسبت به دست یابی به هدف هایتان احساس مقاومت یا درماندگی کردید، دست نگه دارید و از خودتان این دو سؤال را بپرسید: “دارم سعی می کنم چه کار کنم؟” و ” دارم سعی می کنم چطور آن را انجام بدهم؟”
طی ۳۳۰۰ پژوهش درباره ی رهبری که در طول سال ها انجام داده اند متوجه یک خصوصیت مشترک بین رهبران شدند که این است: رهبران دارای یک تصویر ذهنی هستند. رهبران می توانند کلیت را ببینند. رهبران می توانند از برابر کارشان عقب بایستند و ببینند آخر روز می خواهند سر از کجا در بیاورند.
یکی از بهترین تمرین هایی که در زمینه وضوح می توانید انجام بدهید، ایده آل سازی نام دارد. در هر موقعیتی که هستید، عقب بایستید و آینده ایده آل تان را در ذهن تان خلق کنید. مشخص کنید اگر همه چیز از همه نظر عالی باشد، چطور به نظر خواهد آمد. به جای گیر افتادن در مشکلات، درماندگی ها و جزئیات کوتاه مدت، تصویر ذهنی تان را روی این نتایج ایده آل آینده متمرکز کنید. دائم کاری که امروز می کنید را با جایی که می خواهید در نهایت به آن برسید، مقایسه کنید. این روش خیلی قوی است و شما را سریع تر به طرف هدف های دلخواه تان می برد.
شاید بهترین تعریف مدیرت، نتیجه گرفتن از طریق دیگران باشد. مدیریت این نیست که کار را خودتان با کمک گرفتن از افراد اطراف تان انجام بدهید، مدیریت این است که کار را از طریق دیگران به انجام برسانید. بزرگ ترین انگیزش در عملکرد انسانی هم این است که دقیقا بدانید چه انتظاری می رود. همانطور که خودتان هم می توانید حدس بزنید، بزرگ ترین سد کننده ی انگیزه در کار نیز برعکس این است: اینکه ندانید چه انتظاری از شما می رود.
مسؤولیت اصلی شما به عنوان یک مدیر این است که برای تان کاملا واضح باشد که دارید سعی می کنید چه کار کنید و چطور آن را انجام بدهید. بعد کاری کنید وظیفه ی کاری تمام کسانی که زیردست شما کار می کنند هم کاملا واضح باشد.
در مدیرت زمان قانونی هست که می گوید “هر یک دقیقه ای که صرف برنامه ریزی بشود، ده دقیقه در اجرا صرفه جویی می کند. هر یک دقیقه ای که برای بررسی و ایجاد وضوح کامل در هدف ها و مقصدهای تان و بعد انتقال آنها به دیگران از طریق تبادل نظر و بازخورد وقت صرف بکنید، برای تان ده دقیقه در گرفتن نتیجه هایی که می خواهید، صرفه جویی می کند.
وضوح، اساس مدیریت برجسته است.