اگر بیماری قلبی دارید، در حین عمل چه ترفندهایی برای کاستن از خطرها و مشکلات قلبی شما وجود دارد؟
راهبردهای حین عمل برای کاستن از خطرات حول و حوش عمل
مدیریت بیهوشی
بی حسی و بی دردی اپیدورال ممکن است با سرکوب بهتر استرس ناشی از جراحی، اثر مثبت روی تعادل نیتروژن پس از جراحی، پاسخ همودینامیک قلبی- عروقی با ثباتتر، کاهش خونریزی، گردش خون عروق محیطی بهتر و کنترل بهتر درد پس از عمل سرانجام جراحی غیر قلبی عمده را بهبود بخشد. نتایج سردرگم کنندهای از چندین متاآنالیز منتشر شده است که ایمنی بیهوشی عمومی و بی دردی محور عصبی (neuraxial) (اپیدورال و نخاعی) را روی عوارض قلبی مطالعه کردهاند. راجرز (Rodgers) و همکارانش ۱۴۱ کارآزمایی را که شامل ۹۵۵۹ بیمار بود مرور کردند و دریافتند که مرگ و میر کلی در بیمارانی که به طور تصادفی تحت بی دردی محور عصبی قرار گرفته بودند در مقایسه با بیمارانی که بیهوشی عمومی دریافت کرده بودند در حدود یکسوم کاهش داشته است (نسبت شانسی 0.70؛ فاصلهی اطمینان 95 درصد؛ 0.54 تا 0.90). میزان پایینتر ترومبوز وریدی، آمبولی ریوی، پنومونی و سرکوب تنفسی نیز در بیمارانی که تحت بی دردی محور عصبی قرار گرفته بودند مشاهده شد.
با این حال، هیچ دادهای در حمایت از تفاوت قابل توجه وقایع قلبی- عروقی بین دو روش وجود ندارد. مسدود ساختن محور عصبی در ترکیب با روش بیهوشی عمومی هنگامی که کاستن از مقتضیات بیهوشی عمومی حین عمل ضرورت دارد. ویژگیهای خاص خود را دارا میباشد. شواهد به دست آمده از یک متاآنالیز کارآزمایی کنترل شده تصادفی شده از بی دردی اپیدورال با هدف تسکین درد به مدت بیش از ۲۴ ساعت برای کمک به کاهش میزان سکته قلبی پس از عمل حمایت کرد (اختلاف میزان 8.3- درصد؛ فاصله اطمینان 95 درصد؛ 7.4- درصد، 0.2 درصد؛ 0.049 = P) تجزیه و تحلیل زیرگروهها به نفع بی دردی اپیدورال توراسیک در مقایسه با بی دردی سیستمیک بود. بی دردی محور عصبی در مقایسه با بیهوشی عمومی با عوارضی قلبی- ریوی پس از عمل کمتر یا برابر همراه است؛ با این حال شواهد سردرگم کننده جلوی حمایت از توصیه گسترده آن به عنوان تکنیک انتخابی برای جراحی عمده را گرفته است. مطالعات تشان دادهاند که درمان درد در حول و حوش عمل برای کاستن از خطر قلبی نقش حیاتی دارد. کنترل کافی درد رهاسازی ناگهانی (surge) کاتکول آمینها را کاهش میدهد؛ کاتکول آمینها احتمالا مسؤول افزایش نیاز عضله قلب به اکسیژن، القای اسپاسم عروق کرونر، افزایش تمایل به پارگی پلاک و ایجاد وضعیت بیش انعقادپذیری هستند. غلظت هموگلوبین بالای ۱۰ گرم در دسیلیتر و فشار اکسیژن بیشتر از ۶۰ ]میلیمتر جیوه[ اکسیژنرسانی بافتها را تشهیل کرده و به کاهش نکروز عضله قلب کمک میکند.
کاتتر شریان ریوی حین عمل
شواهد جاری در مورد سودمندی استفاده از کاتترهای شریان ریوی یا کاتتر ورید مرکزی در بیماران پر خطری که قرار است تحت جراحی غیر قلبی عمده قرار گیرند دو پهلو است. توصیههای برآمده از دستورالعملهای استفاده از کاتتر شریان ریوی در گزارش به زوز شدهای که توسط کارگروه انجمن متخصصان بیهوشی آمریکا در مورد استفاده از این کاتترها منتشر گردید از به کارگیری رایج کاتتر شریان ریوی هنگامی که بیماران کم خطر یا دارای خطر متوسط در معرض میزان خطر پایین عوارض دینامیک قرار دارند حمایت نمیکند. در یک کارآزمایی تصادفی شلهی بزرگ چند مرکزی، سندهام (Sandham) و همکارانش هیچ فایدهای از درمان هدایت شده توسط کاتتر شریان ریوی نسبت به درمان استاندارد در بیماران جراحی پر خطر سالمند پیدا نکردند. ممکن است کاتتر شریان ریوی برای بیماران دارای علائم و نشانههای نارسایی قلبی پیش از عمل که در معرض بسیار بالای بروز نارسایی قلبی در دوره پس از عمل قرار دارند یا برای بیماران پر خطر با ذخیرهی بطنی محدود که قرار است تحت جراحیهایی قرار گیرند که احتمالا باعث جابه جاییهایی همودینامیک عمده خواهد شد مد نظر قرار داده شود.
اکوکاردیوگرافی از طریق مری حین عمل
چون اختلالات تحرک دیوارهی عضلانی قلب ناشی از ایسکمی، زودتر از اختلالات الکتریکی ناشی از ایسکمی بروز میکنند اکوکاردیوگرافی از طریق مری (TEE) حین عمل به عنوان وسیله پایش حساستری نسبت به نوار قلبی دو اشتقاقی مرسوم حین عمل مطرح گشته است. به همین طریق، پایش با نوار قلبی ۱۲ اشتقاقی نسبت به نوار قلبی مرسوم حین عمل نیز حساستر گزارش شده است. با این حال، هنگامی که پایش با استفاده از نوار قلبی ۲ اشتقاقی حین عمل با پایش رایج ایسکمی عضلهی قلبی توسط TEE یا نوار قلبی 12 اشتقاقی حین جراحی غیر قلبی مقایسه شدند فاقد شواهد قوی از لحاظ ارزش بیشتر در شناسایی بیماران در معرض خطر بالاتر عواقب ایسکمیک در حول و حوش عمل بودند. به همین سبب، استفادهی رایج از TEE حین عمل برای پایش و هدایت درمان حین جراحی غیر قلبی به جز در موارد فوریتی که نیاز به تعیین علت ناپایداری همودینامیک حاد پایدار و تهدید کنندهی حیات وجود دارد توصیه نمیگردد.
حفظ دمای بدن حین جراحی غیر قلبی
در حال حاضر دستورالعملهای ACC/AHA حفظ دمای بدن در محدودهی طبیعی برای جراحیهایی غیر از موارد استفاده از هیپوترمی برای محافظت اعضا را توصیه میکند. یک تجزیه و تحلیل گذشتهنگر از یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی شده آیندهنگر نشان داد که هیپوترمی (دمای مرکزی > 35 درجه سانتیگراد) در مقایسه با دمای مرکزی بیشتر یا مساوی ۳۵ درجه سانتیگراد با افزایش خطر ایسکمی عضله قلبی همراه است. یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی شده در ۳۰۰ بیمار پر خطر که قرار بود تحت جراحی غیر قلبی قرار گیرند بیماران را به دو گروه گرم کردن فعالانه یا مراقبت رایج تقسیم کرد؛ این کارآزمایی نشان داد که حوادث سوء قلبی (آنژین ناپایدار، ایسکمی میوکارد، ایست قلبی و سکته قلبی) با فراوانی کمتر در گروه با دمای بدن طبیعی نسبت به گروه هیپوترمیک رخ میدهد (4.1 درصد در مقابل 6.3 درصد؛ 0.02 =P) و یک کاهش ۵۵ درصدی خطر هنگامی که دمای طبیعی بدن حفظ میشود نشان میداد.