موسیقی عجیب و اسرارآمیزی که هر روز صبح بعد از طلوع خورشید در خیابان‌های پایتخت کره شمالی پخش می‌شود، چیست؟

11

بعضی چیزها آدم را برمی‌انگیزند تا در موردشان چیزی بنویسد. به ویژه مطالبی که من شخصا حس می‌کنم که ممکن است تنها روی مغز و روح دسته بسیار معدودی از آدم‌ها تأثیر بگذارند.

این روزها سرعت به‌روز شدن مطالب در کانال‌های تلگرامی و در اکانت‌های اینستاگرام آنقدر زیاد است که بیشتر کاربران فرصتی برای تمرکز پیدا نمی‌کنند. اینترنت مثل راندن در جاده‌های زیبا با سرعت 200 کیلومتر در ساعت شده.

همه شتاب‌زده‌اند که به سرعت چک کنند، لایک بزنند و به‌روز شوند، جایی برای تمرکز و تعمق روی مطالب و موشکافی و بحث در مورد آنها نیست.

اما من همچنان سعی می‌کنم چه در زندگی آنلاین و چه در زندگی آفلاین خود، مثل یک عکاس باشم، سوژه کشف کنم و تمرکز کنم.

امروز صبح در اینستاگرام چیز جالبی دیدم:

[aparat id=”7CJbR”]

تکه ویدئوی کوتاهی از شهر پیونگ یانگ کره شمالی درج شده بود. ظاهرا هر روز صبح، بعد از طلوع خورشید در پیونگ یانگ، یک موسیقی عجیب در خیابان‌ها برای عموم مردم پخش می‌شود.

ترکیب مناظر ساختمان‌های خشک و بی‌روح پیونگ یانگ و این موسیقی، اتمسفری هیپنوتیزم‌کننده را ایجاد می‌کنند.

اخبار کم و بسیار غربال‌شده‌ای از کره شمالی وارد رسانه‌های کشورهای دیگر دنیا می‌شوند. اگر منصف باشیم، بسیاری از خبرهای عجیب این سال‌ها، ممکن است ساخته و پرداخته پروپاگاندای رسانه‌های غربی هم باشند، اما اینها باعث نمی‌شوند که کره شمالی را کشوری با رویه‌ای متفاوت و عجیب ندانیم!

سایت گیزمودو تحقیقی آنلاین در مورد این موسیقی کرده است و نوشته است که:

انتشار ویدئوی این مراسم چیز تازه‌ای نیست و چندین سال است که تکه ویدئوهایی با این مضمون در اینترنت منتشر می‌شوند.

هلن لوییس هانتر در کتاب‌اش به نام «کره شمالیِ کیم ایل سونگ»، اشاره‌ای کوتاه به این مسئله دارد و می‌نویسد که در پیونگ یانگ، ساعت هفت صبح اوج شلوغی است. در این ساعت موسیقی ورزش صبحگاهی از بلندگوهای رادیویی پخش می‌شود.

اما خب، حتما تصدیق می‌کنید که این موسیقی تناسبی با فعالیت‌های ورزشی نمی‌تواند داشته باشد و به سختی شما می‌توانید با آن ورزش کنید. اصولا این موسیقی چیزی نیست که فرض کنیم حاکمان کره شمالی دستور پخش آن را برای بیشتر کردن شادابی صبحگاهی و راندمان کاری شهروندان داده باشند.

ویکی‌‌پدیا در مدخلی نوشته که این موسیقی، موسیقی زمینه یک ترانه میهنی کره شمالی به نام: ده میلیون بمب برای کیم ایل سونگ است! که به این مطلب اشاره دارد که به گاه نیاز، ده میلیون از شهروندان این کشور می‌توانند به بمب‌های انسانی برای رهبران خود تبدیل شوند!

اما در درستی این مسئله هم شک و تردید زیادی وجود دارد و کسی بیرون از کره شمالی، این ترانه را نشنیده است.

برخی‌ها هم گمان می‌کنند که این موسیقی نسخه‌ای از سرود ملی کره شمالی باشد. اما هر گوشی که اندکی برای درک موسیقی آزموده باشد، می‌تواند متوجه بشود که این موسیقی هیچ ربطی به سرود ملی کره شمالی ندارد.

حتی کسانی هم هستند که ابراز می‌کنند که ممکن است پخش این موسیقی در پایتخت کره شمالی دروغ محض باشد و همه ویدئوها، میکس شده باشند! یکی از این افراد مهندس پزشکی زیستی استرالیایی به نام «مارک فهی» است که بارها به کره شمالی سفر کرده است. او وقتی از راهنمای خود پرسید که داستان این موسیقی چیست، پاسخ شنید که:

«کدام موسیقی؟ در مورد چه داری صحبت می‌کنی؟!»

[mks_separator style=”solid” height=”2″]

وقتی نمی‌توانیم شواهد بهتری پیدا کنیم، ناچار باید به تخیل خود انکار کنیم.

در این راستا برخی‌ها که احتمالا کتاب‌های فانتزی زیادی خوانده‌اند، احتمال می‌دهند که این موسیقی نوعی جنگ روانی خاص یا شستشوی مغزی جمعی باشد!

صبح در فرصت محدودی که داشتم با خودم فکر کردم، که در واقع اگر فرصت‌اش بود، می‌شد برای همین ویدئو یک رمان تخیلی نوشت.

در ذهنم سعی می‌کنم خطوط داستانی را مرتب کنم و شخصیت‌هایش را یکی یکی خلق کنم:

1- آهنگساز: دارم تصور می‌کنم که کدام آهنگساز، توانسته است موسیقی‌ای چنین مونوتون و غمگنانه بسازد. موسیقی‌ای که با تمام وجود می‌گوید که: نه! دلخوش نباش! خبری از تغییر نیست. سال‌ها و دهه‌های بعد هم بی‌کم و کاست، همین طوری خواهد بود.

آیا از آهنگساز خواسته شد که موسیقی ویژه برای «بیدار» کردن مردم بسازد؟

هنر در برخی کشورها مقوله‌ای حساس و دو وجهی است، یعنی در عین اینکه گاه حاکمان به هنر نیاز پیدا می‌کنند، از سوی دیگر از تخیل، بازیگوشی و قدرت هنر هم می‌هراسند.

در حال تصور این هستم که ساخت موسیقی بیدارباش به آهنگسازی سپرده شده که برخی از لایه‌های حاکمیت، دل خوشی هم از او نداشته‌اند و او پیش خود ساعت‌ها و روزها نشسته و فکر کرده از چه ملودی و بیان موسیقیایی استفاده کند.

آیا موسیقی پرنشاط بسازد؟ یا موسیقی‌ای بسازد که به آرامی به مردم بگوید که یک روز تکراری دیگر شروع شده است؟ یا اینکه ظرافت به خرج بدهد و غم و ملال را در آهنگش بگنجاند؟

2- یک شهروند در خیابان‌های پیونگ یانگ: ساختمان‌های خاکستری با زاویه‌های تیز، مجتمع‌های ساختمانی بسته: اینها چیزهایی هستند که او در خیابان‌های کم‌ترافیک پیونگ پانگ، حین شنیدن موسیقی می‌بیند.

موسیقی به او می‌گوید که یک روز روتین دیگر شروع شده و اگر بتواند آرام، اما پیوسته گام بردارد و بر سر کارش حاضر شود، می‌تواند روز دیگری را تاب بیاورد.

3- یک جهانگرد یا تاجر: شاید هم این موسیقی چیزی نباشد، جز تکه‌ای موسیقی که یک جهانگرد یا تاجر در اتاق هتل خود تصور می‌کرده، دقیقا متناسب با منظره‌ای است که از پشت پنجره می‌بیند.

4- یک مقام عالی‌مقام، بعد از تماشای یک فیلم هالیوودی با مضمون دنیاهای پادآرمانشهری: اما این موسیقی تا اندازه‌ای شبیه موسیقی فیلم بلید رانر هم هست.

می‌دانیم که در کره شمالی دسته‌ای محدود از مقامات اجازه داشتن کامپیوتر و تجهیزات پخش DVD‌ را دارند.

احتمالا یکی از شخصیت‌های رمان تخیلی‌ام، یک عالی‌مقام «دایورجنت» می‌شد. او تازه تماشای یک فیلم پادآرمانشهری را تمام کرده و دارد به موسیقی متن انتهایی‌اش گوش می‌کند و تازه در حال شک و تردید است!

5- دیگر دیر شد! شما به بهانه خواندن یک پست در مورد موسیقی عجیب صبحگاهی کره شمالی، چندین بار آن را گوش کردید که برای هیپنوتیزم شما کافی بود! شما حالا تبدیل به یک شهروند آرمانی کره‌ شمالی شده‌اید که به گاه نیاز از شما استفاده خواهد شد!

خب، بنای ساختمان رمان من تمام شد. من معمولا هر چند وقت یک بار برای خودم داستان کوتاه و بلند می‌نویسم. متأسفانه وقتی نیست تا آنها را بنگارم. اما حین قدم زدن، از ورق زدن برگ‌های این رمان‌های ذهنی، خیلی لذت می‌برم!


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

هوش مصنوعی کودکی بازیگران سریال فرندز Friends را بازسازی کرد!

هوش مصنوعی این روزها کارهای عجیب و غریبی می‌کند و حالا به یاری آن چهره کودکی بازیگران سریال فرندز Friends بازسازی شده است. این فناوری عجیب و غریب، نسخه‌های کودکی شش بازیگر معروف را ایجاد کرده.صفحه فیس بوک the_ai_dreams این کار را کرده،…

به نظرتان کدام شغل‌ها بیش از آنچه که لایقشان است، درآمد دارند؟!

بسته به فرهنگ هر کشور و شرایط سیاسی و اقتصادی هر ناحیه پاسخ به این سوال هم متغییر است.اما چرا ما برخی‌ها را از این نظر همیشه در رادار خود داریم و بعضی‌ها را نه.واقعیت این است که برخی اصلا چراغ خاموش حرکت می‌کنند و در رادار ما نیستند…

چگونه از نشخوار فکری یعنی زیاد فکر کردن به چیزی تنش‌زا، رهایی پیدا کنیم؟

بعضی‌ها درگیر یک نوع نشخوار فکری می‌شوند. مثلا خاطرات بد گذشته، از دوران کودکی یا رابطه بد با شریک زندگی سابقشان را مرتب ناخواسته به هر بهانه‌ای مرور می‌کنند یا در مورد یک کار جزئی که می‌دانند انجام دادنش سخت نیست و از عهده‌اش برمی‌آیند،…

ژاک شارل: کسی که اولین بالون هیدروژنی تاریخ را به پرواز درآورد

در 4 ژوئن 1783، برادران مون‌گلفیه اولین بار یک بالون هوای گرم را در جنوب فرانسه به نمایش گذاشتند. این بالون که از گونی محکمی پوشیده شده با کاغذ ساخته شده بود و تا نزدیک به 2 کیلومتر بالا رفت و به مدت 10 دقیقه در هوا باقی ماند.خبر موفقیت…

اگر نئاتدرتال‌ها بر انسان‌های به اصطلاح خردمند غلبه می‌کردند، شاید اینها ستاره‌های سینماهای آنها…

سوابق فسیلی نشان می‌دهد که نئاندرتال‌ها در حدود 40000 تا 30000 سال پیش از سوابق باستان‌شناسی ناپدید شدند، اگر در برخی مکان‌ها ممکن است تا حدود 28000 سال پیش  زنده مانده باشند.نئاندرتال‌ها گونه‌ای از انسان‌های باستانی بودند که تا زمان…

نوستالژی: سیر در لوازم التحریر قدیمی

لوازم التحریر زمان کودکی ما نه کیفیت لازم را داشتند (به جز استثنائاتی) و نه تنوع کافی را. خوبی‌اش این بود که ما اصلا نمی‌دانستیم که لوازم التحریر با کیفیت عالی‌تری هم وجود دارد و فاصله فقیر و غنی در مدارس آنقدرها هم زیاد نبود. یعنی تقریبا…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /
11 نظرات
  1. روبی می گوید

    داستان جالبی بود. به نظرم همون ایده ساختن اهنگ از شعر یک میلیون بمب انسانی منطقی میاد.

  2. مینا می گوید

    اتفاقا در فیلمهای مستندی بارها دیدم که مردم ژاپن و چین با چنین موسیقیهای به آرامی حرکات ورزشی تایچی چوان را در پارکها و خیابانها انجام میدهند. ضمن اینکه در باشگاه ورزشی و در زمان ورزش بادی‌بالانس که برخی حرکات تایچی را دارد یا حرکات یوگا موسیقیهایی پخش میکنند که از همین نوع است. راستش یاد آنها افتادم. احتمال دارد یک موسیقی صبحگاهی برای بیدارباش و ورزش باشد..

  3. ناصر می گوید

    میتونه یکی از شگردهای موجود تو کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول باشه!

  4. حسین می گوید

    1984….جورج اورول

  5. resool می گوید

    ساده بگویم.شنیدم.احساس پس از آن :اوضاع خوب نیست ولی باید صبر کرد .درد و غم پی در پی وتمام ناشدنی .یاس آور ومهمتر از همه درد و رنج همراه با پذیرش

  6. حمید می گوید

    خیلی داستان خوبی بود. امیدوارم در زمانی شاهد کتابها و رمانهایی باشیم به قلم دکتر مجیدی ! 🙂
    ادامه بدید حتما

  7. احسان می گوید

    اتفاقاً خیلی می خوره به موسیقی هماهنگ با تای چی

  8. محمد می گوید

    خب درواقع همه اینایی که گفتی هم میتونه درست باشه هم میتونه غلط باشه! یه جورایی همه این گمانها حکم گربه شرودینگر رو داره که چون ما نمیدونیم که الان زنده ست یا مرده، پس میشه هم زنده باشه و هم مرده!
    اما نظر شخصی من اینه که یه چیز قطعیه، اینکه قسمت نرم و لمس نشدنی دنیای ماست که از قسمت سخت و لمس شدنی دنیای ما، برای دیکتاتورها خیلی خیلی خطرناکتره.
    وقتی میگم دنیای ما، یعنی دارم از دنیای دور و بر ما حرف میزنم. یعنی از دنیای ماده. دنیایی که هر چیزی توش یا سخته مث هوا یا اجر یا گلوله، یا نرمه مثل اندیشه و خیال و موسیقی.
    این کشفی بود که دو سال پیش، احتمالا زمانی که یه روز آفتابی بوده و با خودم راه میرفتم یا شایدم زیر دوش بودم به ذهنم رسیده. از خودم پرسیدم خب چرا فیلم و کتاب و موسیقی ممنوعه؟
    خب ما گوش میدیم و فکر میکنیم و تصور میکنیم و خیالمونو میفرستیم به هر جا دلمون میخواد اما در عمل و واقعیتی که خیلیا میبینن یا دوست دارن ببینن، حاکما سر جاشون هستن و زندگی روزمره هم هست. خب پس اون حاکم چرا باید از منی که چیزی که دوست دارم ببینم و بشنوم و بخونم بترسه؟
    یهویی توی مغزم یه چیزی شترق وار! ترکید! مث لامپ.
    گفتم که ای دل غافل! همینه خودشه..همین که من خیال کنم و تصور کنم یعنی دارم یه چیزهایی رو که ندارم ولی حق منه یا دوست دارم داشته باشم رو تصور میکنم و اونوقت بدنم پر از آدرنالین میشه و خوشم میاد و به این خیالپردازی عادت میکنم تا روزی که بخوام حرکت کنم و بدستشون بیارم.
    و دیدم بله! حاکما حق دارن که قسمت نرم رو خیلی سخت تر و خطرناکتر از قسمت سخت دنیای ما بدونن.
    این واقعیته که میشه در مورد کره شمالی بطور قطعی گفت. حالا حتی اگه بخوان آهن رو با آهن ببرن، یعنی با جهت دهی همین قسمت نرم، خیال نرم مردم رو نابود کنن یا خراب کنن پس پخش همچین موسیقی ای یا کارهایی مثل این دور از تصور نیست.

    راستی، زیر چنتا از پستهای این ماه و ماه های گذشته از این دیدگاههای کمی طولانی گذاشته بودم که منتشر نشد نمیدونم چرا. شاید فکر کردی که تند نوشتم یا ممکنه برای سایت خوب نباشه. اگه اینطوره ببخشید که دیگه کمی بی تعارف حرف زدم اما فکر کنم زیاده رودی بیش از حدی میشه برای احتیاط در درج دیدگاه ها. خوبه بخشی از سایت راه بیفته که اگه کسی براش سوال پیش اومد که چرا درج نشده نظرش وقتی که وقت میذاره یا فکر میکنه تا این همه بنویسه اونم برای سایتی که 8 ساله خواننده ش هست و دوستش داره. ممنون از شما.

  9. حدیث می گوید

    بامزه بود

  10. محمد می گوید

    مثل کتاب ۱۹۸۴ عجب دنیایی

  11. فیلم می گوید

    کلا شگفت انگیزه این کره شمالی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5