گلادیاتور به چه کسانی گفته می‌شد؟ معرفی کتاب گلادیاتور (کتاب راهنمای مبارز رومی)

0

گلادیاتور کتابی راهنما برای جنگجویانی فرومایه در دوران امپراتوری روم است. در این کتاب از علل پیدایش این حرفه گرفته تا چگونگی ورود به آن سخن به میان آمده و نیز در مورد محیط کاری، تعلیمات تخصصی و در نهایت سرنوشت گلادیاتورها مطالب جامعی ارائه شده است. از جمله موارد برجسته در این کتاب پرداختن به زوایای تاریک زندگی گلادیاتورهاست که موجب جذابیت بیش‌تر آن برای خوانندگان می‌شود و ویژگی ممتاز آن ذکر مثال‌هایی واقعی و ارائهٔ توصیفی هوشمندانه از وضعیت زندگی گلادیاتورهاست، که به بازسازی عینی اوضاع و احوال آنان پرداخته است، به گونه‌ای که تجسم آن برای خواننده همچون حضور فیزیکی در امپراتوری روم و دیدن آن رویدادهاست. روایت کتاب مربوط به سال ۱۸۰ میلادی است، اما نویسنده هرازگاهی، با استفاده از اصطلاحات و دانش امروزی در کلام خود، امکان درک بهتر رویدادها را فراهم کرده و با نقل مکرر منابع جالب توجه و موثق، علاوه بر افزودن بر زیبایی کتاب، اعتبار علمی آن را گوشزد می‌سازد. به همین دلیل در ترجمهٔ این کتاب تلاش شده تا سبک بیان نویسنده تا حدی که به فهم مطلب لطمه نزند حفظ شود، زیرا وی آن‌چنان با مخاطب سخن می‌گوید که گویی ــ درست همان‌طور که از عنوان کتاب پیداست ــ قصد مربیگری وی را برای گلادیاتور شدن در قرن دوم میلادی دارد. این تناقض که گلادیاتورهای فرومایه برای پیروزی در رزم‌های خود علاوه بر مهارت‌های نظامی و ورزشی، نیازمند دانستن علومی چون تغذیه، طب و اندام‌شناسی بودند، موجب افزودن بر آگاهی ما دربارهٔ واقعیات حرفه‌ای گلادیاتورها در دورانی قریب به دو هزار سال پیش است. همچنین آشنایی با اساطیر رومی و تأثیر آن‌ها بر طرز تفکر و باورهای مردم در دوران امپراتوری روم از دیگر نقاط قوت این اثر است.


 

۱. گلادیاتور شدن

وقتی همه میتوانند، شک نکنید که شما هم میتوانید

مارکوس آورلیوس، تأملات، ۶، ۹۱

به دنیای گلادیاتورها خوش آمدید، دنیایی عجیب که پر از تضادهاست؛ جایی که فرومایگان می‌آموزند با شرافت زندگی کنند و با شرافت بمیرند. در این‌جا، هنرمند به همان اندازه که تحسین می‌شود، تحقیر می‌شود؛ و بسیاری از گلادیاتورها نیز خودْ تماشاگران اطراف گود را تحقیر می‌کنند، به‌رغم این‌که خودشان ــ گاهی اوقات به معنای واقعی کلمه ــ در حال مرگند تا آنان را سرگرم کنند. این کتاب راهنمای خواننده از اولین گام‌های لرزان تا آستانهٔ ورود به مدرسهٔ گلادیاتوری است و با تعلیماتش از وی «مرد شمشیر» می‌سازد (همان چیزی که معنای واقعی گلادیاتور است). سپس تا مرحلهٔ استادی هنر اسرارآمیز مبارزه در میدانگاه ادامه می‌دهد ــ چه کسی می‌داند، شاید در حضور خود امپراتور ــ و در نهایت وی را به دوران بازنشستگی می‌رساند، گرچه این دورهٔ آخر شاید برای برخی زیادی باشد.

کومودوس، امپراتور جدید روم، آماده مسابقه گُرزکِشی است. از لباس غیررسمی وی چنین برمیآید که عموماً به هرکول و ورزشهای رزمی خشن علاقهمند است.

تصور کنید زیر این کلاهخود هستید. بله ــ شما هم می‌توانید گلادیاتور روم شوید و در آوردگاه بجنگید! فقط تلاش بسیار، تعلیمات و بدشانسیِ زیاد می‌طلبد.

میدان نبرد به فرد شایسته ثروت، شهرت و رستگاری اعطا می‌کند و حتی به فرد ناشایست نیز فرصت مرگ شرافتمندانه را می‌دهد. و هر آن کس که به فکر حرفهٔ گلادیاتوری است احتمالاً به‌خوبی می‌داند که رویدادهای بدتری ممکن است رخ دهد. در واقع، بسیاری از گلادیاتورها این شغل را دقیقاً از آن جهت برمی‌گزینند که می‌دانند در غیر این صورت رویدادهای بدتری ممکن است در آیندهٔ نزدیک برایشان رخ دهد.

اگر با خوشبینی نگاه کنیم، برای گلادیاتور شدن هیچ زمانی بهتر از الآن نیست. طی قرن‌ها، مبارزات گلادیاتوری رواج بیش‌تری یافته‌اند و تماشاگران حتی بیش‌تر و مشتاق‌تر شده‌اند. امسال، یعنی سال ۱۸۰ م، زنده‌یاد امپراتور مارکوس آورلیوس تازه فوت کرده است و مشهور است که کومودوس، پسر و جانشینش، دیوانهٔ گلادیاتورهاست. (یا شاید فقط دیوانه باشد، که البته مهم نیست.) مهم این است که مبارزات گلادیاتوری قرار است وارد دورانی طلایی شود، و هر کس که واجد صلاحیت‌های لازم باشد می‌تواند درست در پیشرفته‌ترین مرحلهٔ این مبارزات قرار گیرد. شک و تردید به خود راه ندهید که شهرت و ثروت در انتظارتان است!

حرفه‌ای بی‌همتا

خوبی گلادیاتور شدن این است که دیگر در دنیایی خشن و بی‌احساس تنها نیستید. نه‌فقط افرادی هستند که به زندگی یا مرگ شما اهمیت می‌دهند، بلکه شدیداً هم به آن اهمیت می‌دهند و اغلب بر سر یکی از آن دو مقادیر هنگفتی پول شرط‌بندی می‌کنند.

گلادیاتور، طبق تعریف، وصله‌ای ناجور یا به هر دلیل رانده‌شده‌ای است که از جامعهٔ روم طرد شده است. زندگی برای آنانی که از فواید تمدن روم محروم شده‌اند شاید دشوار باشد. بنابراین، گرچه جاذبهٔ میدان نبرد برخی را به حرفهٔ گلادیاتوری می‌کشاند، انگیزهٔ بیش‌تر آنان ناامیدی و فقدان هر گزینهٔ عملی دیگر است. به طور کلی، گلادیاتور کسی است که این شغل را پس از پشت سر گذاشتن چندین شغل دیگر برگزیده است که احتمالاً شامل راهزنی، گدایی، جیب‌بری، دزدی دام، یا ورشکستگی حاصل از قماربازی حرفه‌ای می‌شود. زمانی که صاحبان قدرت از راه می‌رسند، روی آوردن به حرفهٔ گلادیاتوری، در میانهٔ اشتغال به شغلی دیگر، شاید فرصتی استثنایی در تمام عمر باشد، ولو این‌که صرفاً به معنی فرصت زندگی کردن باشد. رومی‌ها اعتقادی به اصلاح اوضاع جامعه ندارند، و گلادیاتور شدن اغلب بهترین گزینه در میان گزینه‌های واقعاً هولناک دیگر است.


آنان که خودشان را به میدان نبرد می‌فروشند، بهای غذا و نوشیدنیشان را با خونشان می‌پردازند.

سِنِکا، نامه‌ها، ۳۷


این‌که پلنگی صورت شما را بخورد یکی از گزینه‌های دیگری است که گلادیاتور بودن را جذاب می‌سازد. (مجازات «محکوم به درندگان» را در صفحه مقابل ببینید.) این قطعه تصویر برگرفته از موزاییک معرقی در خانه‌ای رومی در قصرالجمّ تونس است.

پس گلادیاتور شدن چگونه است؟

۱. مجرمی شکست‌خورده (و ترجیحاً خشن) باشید

قضات از نخبگان جامعه‌اند، و به معنای دقیق کلمه در تجارتی شرکت می‌کنند که به سود تشکیلات دولت روم باشد. برگزاری مسابقات در میدانگاه از وظایف (مونوس) بسیاری از مقامات محلی است، و این مقامات برای شرکت‌کنندگانی که دادگاه‌ها به آن‌ها ارجاع می‌دهند، به‌شایستگی سپاسگزار آن‌ها خواهند بود. در خود رُم، امپراتور شخصاً مسابقات تماشایی میدانگاه‌ها را برگزار می‌کند. مسابقات امپراتوری بزرگ‌تر و پرشورتر از مسابقات محلی‌اند و تعداد موقعیت‌های شغلی موجود هم به نسبت بیش‌تر.


گلادیاتورها یا از محکومانند یا از بربرها…

سیسرون، مناظرهٔ توسکلانی، ۲، ۴۱


اگرچه مثلاً گودال بردگان یا مصلوب کردن گزینه‌هایی برای محکومیتند، ممکن است قاضی عدالت را مطابق نظر مونِراریوس ــ حامی و برگزارکنندهٔ مسابقات ــ و نیروی انسانی لازم برای اجرای آن تعدیل کند. وقتی قاضی مجرمی را به میدان مبارزه می‌فرستد ممکن است یکی از مجازات‌های زیر را انتخاب کند:

دَمناتیو اَد بِستیاس [محکوم به درندگان]: حامی مسابقات تعدادی گوشتخوار بزرگ را با هزینهٔ بسیار فراهم می‌کند و به جای این‌که درندگان را در معرض آسیب در میدان مبارزه قرار دهد، آنان را در حالی به نمایش می‌گذارد که شخص محکوم را به قطعاتی خونین پاره‌پاره کنند. بنابراین حکم این نوع مجازات برای محکوم خبر خیلی بدی است. مجرم فرصت گلادیاتور شدن را از دست می‌دهد و در عوض یکی از نوکسی‌ها ــ افراد ناامید از نجات ــ خواهد شد.

دَمناتیو اَد گلادیوم [محکوم به شمشیر]: این مجازات اندکی بهتر اما کماکان مهلک است. مفهومش این است که شخص به مرگ با شمشیر (گلادیوس) محکوم شده است، اما اگر به نظر برسد که می‌تواند به طرز سرگرم‌کننده‌ای شمشیر به دست گیرد، شاید به وی اجازه دهند تا شمشیری از خود داشته باشد. گاهی اوقات شخص محکوم می‌شود به این‌که مانند گلادیاتور بجنگد اما با این شرط که ظرف یک یا دو سال کشته شود.

دَمناتیو اَد لودوس [محکوم به مسابقات]: برای افراد مناسب، شاید به این معنی است که حرفهٔ گلادیاتوری وی را با اشاره‌ای فرامی‌خواند. محکومیت به میدانگاه و محکومیت به مرگ دو چیز متفاوتند، و با نیرو و بلندپروازی، و قدری خوش‌اقبالی، می‌توان عاقبت کار را به طور کلی تغییر داد.


بین محکومان به شمشیر و محکومان به مسابقات تفاوت است، زیرا اعضای گروه اول بلافاصله یا حداکثر ظرف یک سال می‌میرند.

مودستینوس، قانون یوستی‌نیانوس، ۴۸، ۱۹، ۳۱


تو گلادیاتور پلیدی هستی که پس از کشتن میزبانت، با خوش‌اقبالی محض، از قفس مجرمان در میدانگاه گریختی!

دشنامی از جانب پترونیوس، ساتیریکون، ۹


۲. در جنگ با روم شکست بخورید

در سال ۱۸۰ م، امپراتوری روم و ارتش آن در اوج قدرت خود هستند، بنابراین شکست در برابر آنان چندان مشکل نیست. مارکوس آورلیوس پس از به قدرت رسیدن در سال ۱۶۱، عملیات نظامی موفقیت‌آمیزی در مواجهه با امپراتوری اشکانی و نیز در آلمان انجام داد و زیردستانش هنوز مشغول عملیاتی جزئی در آفریقا، بریتانیا، و اطراف دریای سیاه هستند. تمام این نبردها انبوهی از اسیران جنگی را با خود به همراه می‌آورند که بسیاری از آن‌ها قبلاً برای کاربرد سلاح تعلیم دیده‌اند و طبعاً خوراک خوبی برای میدانگاه هستند. در واقع چندین نوع گلادیاتور به نام جنگجویانی که به سبک بومی خود با رومیان جنگیدند و در جنگ‌های گذشته اسیر شدند، نامگذاری شده‌اند.


وقتی دشمن تسلیم شد، آکوئیلیوس دستور لغو اعدام فوری آنان را داد و به رُم بردشان تا در آن‌جا بجنگند…

دیون کاسیوس، تاریخ روم، ۳۶، ۱۰

(در باب سرنوشت شورشیان سیسیل در سال ۱۰۰ ق. م)


در این بخش از صحنهٔ نمایش، از تعداد بسیاری از اسیران بریتانیایی استفاده شده است…

دیون کاسیوس، تاریخ روم، ۶۰، ۳۰


برای این جنگجوی اسیر بربر شاید جنگ تمام شده باشد، اما جنگیدن تازه شروع شده است. یک لژیونر این اسیر را به سوی زندگی جدیدش می‌برد، برگرفته از نقش‌برجسته‌ای بر طاق دیوکلِتیان در شهر رُم ایتالیا.

۳. برده‌ای بدعنق و سرکش باشید

خیلی از کسانی که در این گروه جای می‌گیرند کارشان را به شکل افراد گروه دوم آغاز کردند و به‌راحتی دریافتند که فرمانبرداری در ذاتشان نیست. مجازات ضربه زدن به صاحب خود بعید است که برده‌ای سرکش را مناسب میدان نبرد سازد، اما داشتن خلق و خوی خشن به طور کلی شاید برای فرستادن وی به آن‌جا کافی باشد. دقت کنید که دادگاهی قانونی باید با فروش بردگان برای حضور در میدانگاهی مرگبار موافقت کند، و این شامل حراج افراد برای گلادیاتور شدن نیز می‌شود.


[امپراتور هادریانوس] فروش هر بردهٔ مذکر یا مؤنث را به روسپی‌خانه‌ها یا مربیان گلادیاتورها، بدون این‌که فروشنده ابتدا دلایلی محکمه‌پسند برای عملش ارائه کند، ممنوع کرد.

هیستوریا آوگوستا: زندگی هادریانوس، ۱۸


۴. بیش از توان بازپرداختتان بدهکار شوید

برخی افراد خودشان را می‌فروشند. امپراتوری روم چندان به بدهکاران رحم نمی‌کند. در واقع، الواح دوازده‌گانه، سنگ بنای قانون روم، می‌گوید که اگر دوران زندان نتواند متاع ازدست‌رفته را جبران کند، طلبکار می‌تواند سهم خود را به معنای واقعی کلمه بی‌رحمانه از بدهکار مطالبه کند. در این دوران متمدن‌تر، به احتمال زیاد اموال بدهکار به فروش گذاشته می‌شود تا بدهی‌اش بازپرداخت شود و خودِ او هم جزو اموالش است. اصلاً هم بعید نیست که وقتی طلبکارْ بدهکار سابقش را به بردگی بگیرد وی را شکنجه کند (چون حالا وی کاملاً محق است که چنین کند) تا مطمئن شود مبادا چیز ارزشمند بیش‌تری از چنگ وی در رفته باشد.

و این صرفاً چیزی است که قانون مجاز می‌داند. برخی مأموران وصول بدهی‌ها به حقوق مدنی افراد اهمیت چندانی نمی‌دهند. در واقع، بسیاری از کسانی که داوطلبانه برای رفتن به میدانگاه ثبت‌نام می‌کنند ــ بعد از این‌که از لطمات تنبیه بدنی بهبود یافتند ــ این پیشنهاد را نخست از گلادیاتورهایی دریافت می‌کنند که برای وصول اجباری بدهی آن‌ها استخدام شده‌اند.

خلاصه این‌که، بهتر است خودتان را بفروشید پیش از آن‌که منتظر بمانید دیگری ــ با خشونت فیزیکی که به صورت اجباری و بیش از حد به شما تحمیل می‌شود ــ این کار را برایتان انجام دهد.


رقابتی میان شهرهای ایتالیا در جریان بود تا مردان آبرومند جوانی را که واقعاً تحقیر شده بودند، برای جنگ [در میدانگاه] تا حد ممکن وسوسه کنند.

تاسیت [تاکیتوس]، تواریخ، ۲، ۶۲


۵. تصمیم به خودکشی اجتماعی بگیرید


هر آنچه انجام می‌داد خشن، شنیع، ظالمانه و نمونهٔ بارز یک گلادیاتور بود.

هیستوریا آوگوستا: زندگی کومودوس، ۱۳، ۳


کسانی که داوطلبانه برای گلادیاتوری ثبت‌نام می‌کنند، اوکتوراتی نام دارند، آن‌ها خود مسبب مصیبت‌های خود هستند. فریبندگی بیش از حد رزم گلادیاتوری گاهی اوقات مردان جوان از جهات دیگر محترم ــ و حتی گهگاه زن جوان محترمی ــ را ترغیب می‌کند تا در آرزوی شرکت در جنگ‌های میدانگاه باشند. حضور بانوان در معرض دید عموم به هر دلیلی زشت و نپذیرفتنی است، بنابراین این آرزوی زنان جوان نافرجام می‌ماند. اگرچه، برای مردان هم تفاوتی وجود دارد میان آنانی که به شکل کواستوس کازا ــ جنگجو برای پول ــ در گود حضور می‌یابند و آنانی که به شکل ویرتوس کازا ــ جنگجو برای نمایش مهارت رزمی ــ در گود حضور می‌یابند. چه کسی می‌داند، حتی شاید امپراتور کومودوس هم به شکل ویرتوس کازا حضور یابد. او آن‌قدر دیوانهٔ حرفهٔ گلادیاتوری هست که آن را امتحان کند.

جنگجویی که برای نمایش مهارت رزمی‌اش می‌جنگد مورد تأیید اجتماع نیست، اما تقریباً پذیرفته‌شده است، به‌خصوص اگر متواضعانه کلاهخودی بر سر نهد که گمنامی وی را تا حدودی تضمین کند. با این حال، کسی که فقط برای پول بجنگد، به‌ویژه اگر قبلاً در مدرسه‌ای گلادیاتوری قرارداد بسته باشد، اینفامیس (رسوا) یا رسماً آدم منفوری است. اینفامیس‌ها از حق رأی، داشتن مشاغل عمومی و حتی مدفنی آبرومند محرومند. هیچ فرد محترمی از ترس این‌که مبادا اینفامیس تلقی شود، با آن‌ها روابط اجتماعی ندارد، بنابراین گلادیاتور شدن اقدامی نهایی است. هرگز راه بازگشتی وجود ندارد، و درست به همین دلیل است که برخی پسران متمرد (اغلب با ندامتی دائمی) گلادیاتور می‌شوند تا والدین یا معشوقهٔ پیشین خود را تحریک کنند.


او نه مجرم بود و نه از بد حادثه به میدانگاه محکوم شده بود. آقایان، او برای نمایش مهارت‌هایش گلادیاتور شد.

کوینتیلیان، سخنوری‌ها، ۱۶


اگرچه یونانیان شرمی از رفتن به روی صحنه و خود را در معرض دید عموم قرار دادن ندارند، در نظر ما [رومیان] چنین چیزی مایهٔ رسوایی و تحقیر است ــ درست عکس مایهٔ افتخار.

کورنلیوس نِپوس، زندگینامه‌ها، ۵ (دیباچه)


۶. خود را از بند زاغه‌نشینی برهانید

این‌گونه نیست که تمام کسانی که گلادیاتور می‌شوند منزلت اجتماعیشان را از دست بدهند. پسران زاغه‌نشین با بدن‌های ورزیده که به روم آمده‌اند تا خیلی زود ثروتمند شوند، انتظاراتشان را به تأمین معاش صِرف تقلیل می‌دهند. آنان سپس درمی‌یابند که این کار مختص روسپی‌خانه‌ها یا میدانگاه‌هاست و برخی گزینهٔ آخر را برمی‌گزینند.

سپس نوبت کهنه‌سربازانی است که مستمری خود را بر سر زنی یا شرط‌بندی‌ای نسنجیده روی باشگاه آبی‌ها در مسابقات ارابه‌رانی بر باد داده‌اند. اگر تا بیست و پنج سال دیگر استخدام در لژیون‌های ارتش جاذبه‌ای ندارد، قراردادهای کوتاه‌تری که مدارس گلادیاتوری عرضه می‌کنند شاید برای مردانی که مهارت دیگری ندارند گزینهٔ جذاب‌تری باشد. این به‌ویژه در مورد سربازانی صادق است که از ارتش عنوان میسیو ایگنومینیوسا یا اخراج شرم‌آور دریافت کرده‌اند، زیرا ابتدا با عنوان اینفامیس حرفهٔ خود را آغاز می‌کنند.

۷. زن یا کوتوله‌ای با مهارت‌های جنگی باشید

اِدیتورها ــ سازمان‌دهندگان مسابقات ــ همیشه مترصد چیزهای جدیدند تا در نمایش‌های دیدنی خود ارائه کنند. انبوه جمعیت میدانگاه از دیدن صحنهٔ مرگ دل‌زده و مشتاق نوآوری‌اند و با دیدن آن [نوآوری] سپاسگزار می‌شوند. بنابراین، از یک نانوس (قاتلی جامعه‌ستیز در قامتی کوتاه)، در دورانی که به لحاظ سیاسی ناآرام است، خیلی استقبال می‌شود. در این بین، اندک زنانی که توانایی مقبولی در شمشیربازی دارند لودوس (پایین را ببینید) را کارفرمایی مشتاق با امکان ارائهٔ فرصتی برابر می‌بینند، به‌خصوص آنانی که بیش از حد دربارهٔ ماهیت این فرصت پرس‌وجو نکنند.

یافتن مدرسهٔ گلادیاتوری (لودوس)

چیزی به نام گلادیاتور مستقل وجود دارد، اما آن‌ها افرادی مشهور با جایگاهی تثبیت‌شده‌اند که چون بازنشسته‌اند باید برای نمایش‌های اتفاقی وسوسه شوند. این وسوسه معمولاً شامل مقادیری طلاست که گلادیاتورهای جوان‌تر را با ناباوری و حسادت بی‌تاب می‌سازد و خیلی مواقع فشاری از سوی برخی خویشاوندان نزدیک را نیز با خود دارد. مثلاً وقتی امپراتور تیبریوس خواست تعدادی از گلادیاتورهای سرشناس در مسابقات نمایشی مراسم بزرگداشت پدربزرگش حضور یابند، هزینهٔ دعوت به کار از هر جنگجوی بازنشسته، صدهزار سِستِرس [سکهٔ نقرهٔ رومی] شد، که با آن می‌توان خانواده‌ای بی‌نوا را تا چندین قرن اداره کرد.

تیبریوس به برپایی نمایش‌های گلادیاتوری علاقه‌مند بود، اما وقتی مردم پولِنتیا خواهان نمایش شدند آنان را تنبیه و قانونی تصویب کرد که تعداد زوج‌های گلادیاتوری را که می‌توانستند در یک نمایش بجنگند محدود می‌کرد.


او جوان، پرشور و قادر به خدمت در ارتش است. اما شایعات حاکی از آنند که در صورت عدم تحریم نمایندگان محلی یا منع آن‌ها، به خدمت مربیان مستبد درخواهد آمد و سوگند گلادیاتوری خواهد خورد.


چنان گزینه‌ای در دسترس آنانی که کارشان را با حرفهٔ گلادیاتوری شروع کرده‌اند نیست. حقوق پایهٔ هر اوکتوراتوس [گلادیاتور داوطلب]، در زمان ورود به مدرسهٔ گلادیاتوری، شاید قابل چانه‌زنی باشد اما کسانی که غیرداوطلبانه و از دادگاه‌ها آورده شده‌اند چنان مزایایی ندارند. و حتی داوطلب‌ها هم وقتی هزینه‌های خوراک، جای خواب، تعلیمات و معالجات غیرمترقبه را می‌پردازند، درخواهند یافت که وضعیت چندان بهتری نسبت به دیگر همکاران خود در میان نیروی کار دربند ندارند که بیش از نیمی از اعضای بیش‌تر مدارس گلادیاتوری را تشکیل می‌دهند.

با این حال، مدارس گلادیاتوری را باید با دقت انتخاب کرد. (توجه داشته باشید که حتی برخی شهرهای بزرگ هم شاید مدارس گلادیاتوری نداشته باشند، بنابراین یافتن مدرسه‌ای که متناسب با احتیاجات یک گلادیاتور باشد ممکن است نیازمند قدری سفر باشد.) البته تمام این مدارس را ادارهٔ دولتی امپراتوری به نام پروکوراتورز فامیلیائه لودی [«ناظر خدمات مدارس گلادیاتوری»] اداره می‌کند، به این دلیل واضح که هر دولت معقولی خواهان نظارت بر فعالیت‌های مردان بی‌شماری است که برای کاربرد سلاح‌های مرگبار تعلیم می‌بینند. در رمان ساتیریکون اثر پترونیوس به زمین‌داری ثروتمند اشاره شده که آن‌قدر گلادیاتور در اختیار داشت که «شهر کارتاژ را به تاراج برد»، و در حقیقت بعضی از مدارس بزرگ‌تر نام صدها، اگر نگوییم هزاران، جنگجو را در فهرستشان دارند.

اگر نظارت امپراتوری را کنار بگذاریم، کیفیت زندگی و تعدد مرگ تا حد زیادی بستگی به نوع و کیفیت مدارس گلادیاتوری مورد بحث دارد. در این‌جا برخی گزینه‌ها شرح داده می‌شود …


گلادیاتور

گلادیاتور(کتاب راهنمای مبارز رومی)
نویسنده : فیلیپ ماتیشاک
مترجم : حسین بحری
ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
تعداد صفحات : ۲۷۲ صفحه


معرفی کتاب: تازه‌های کتاب  را با سایت « یک پزشک » دنبال کنید.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

محصولات باورنکردنی که اپل در آینده عرضه خواهد کرد (شوخی با اپل – گالری عکس)

رونمایی از اپل ویژن پرو با قیمت و پیچیدگی‌های خاص خودش باعث شد که دست طنزپردازان در شوخی با اپل بازتر شود.به راستی اگر اپل سال‌های بعد بخواهد در زمینه‌های متفاوت فعالیت کند آنها را چطور رونمایی خواهد کرد. چه توصیف‌هایی برای آنها ردیف…

عکس‌هایی از ترسناک‌ترین ساختمان‌های دنیا – آلبوم عکس

چرا برخی از ساختمان‌ها و خانه‌ها خیلی ترسناک به نظر می‌رسند. اینها دسته از سکونت‌گاه‌ها طیف گسترده‌ای دارند:- آنهایی که سایه روشن شب ترسناک‌شان می‌کند و هنگام روز یک ساختمان تقریبا عادی هستند.- آنهایی که مدت‌ها متروک مانده‌اند و…

۲۵ صدای نوستالژیک فناورانه قدیمی که کودکان امروزی به صورت معمول هرگز نمی‌شنوند!

یک ستاره سینمای کلاسیک را در نظر بگیرید مثلا همفری بوگارت را. تلفن را با یک دست در دست می‌گیرد، سیگاری به لب دارد و بعد با افه خاصی شماره‌گیر را می‌چرخاند و با صدای بم مردانه‌اش می‌گوید که نلفنچی فلانجا را برایم بگیر!چنین منظره‌ای دیگر…

عکس‌هایی که جادوی پرسپکتیو را نشان می‌دهند

عکاسی به نام هوگو سوئیساس، یک عکاس خلاق مستقر در لیسبون پرتغال است. او از دوربین و مغزش برای فریب چشم بینندگان عکس‌هایش استفاده می‌کند. او کاملاً خودآموخته، اشیاء روزمره را در صحنه‌هایی که به نظر نمی‌رسد متعلق به آن‌ها هستند، قرار می‌دهد، و…

نقاشی‌هایی که به بالاترین رقم‌ها قیمت‌گذاری و فروخته شده‌اند

در اینجا می خواهیم لیستی از گران‌ترین نقاشی هایی که در بازار حراجی‌ها به فروش رسیده اند را با هم مرور کنیم. البته هر لحظه امکان تغییر این لیست و جایگزینی نقاشی های دیگری وجود دارد ولی در آن صورت هم می توان نقاشی های زیر را جزء گرانترین های…

هوش مصنوعی میدجرنی Midjourney تصور می‌کند که اساتید رشته‌های مختلف باید چه ظاهری داشته باشند؟ گالری…

کودک و نوجوان که بودم برای خودم یک پا Midjourney  بودم. کتاب‌ها را که می‌خواندم از روی توصیف چهره‌ها و مکان‌ها و اشیا تصور می‌کردم که مثلا کاپیتان نمو یا ربات آر دانیل الیواو باید چطوری باشد، فضاها را تصور می‌کردم و آب و رنگ به آنها در ذهن…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / قیمت وازلین ساج / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو / مجتمع فنی تهران /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / لیست قیمت تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ / سریال ایرانی کول دانلود / دانلود فیلم دوبله فارسی /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو /توانی نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /تولید محتوا /دانلود نرم افزار /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

••4 5