پیشنهاد کتاب و فیلم: سولاریس
استانیسلاو لم را زمانی فقط با سری مجموعه داستان بامزه خاطرات «یون تیخی» میشناختم. راستش از آن داستانها زیاد خوشم نمیآمد. آن زمان که مجله دانشمند این داستانها را منتشر میکرد، اصلا تصور نمیکردم که «لم»، کار جدیتری مثل سولاریس داشته باشد.
این نویسنده لهستانی سولاریس را در سال 1961 منتشر کرد. رمانی که چند پوسته دارد.
پوسته ظاهری آن یک داستان علمی تخیلی یا افسانه علمی خوب است و اگر این پوسته را بشکافیم میرسیم به یک رمان ژرف در مورد رابطه اخلاقی انسان و جهان.
سطح یک سیاره دوردست به نام سولاریس با اقیانوسی گسترده پوشیده شده و دانشمندان در سودای کشف حقایق در مورد این سیاره، سفینهای را روانه آن میکنند.
کریس کلوین و همکارانش، سرنشینان این سفینه هستند. آنها به زودی درمییاند که این اقیانوس با موجهای درخشانش، در واقع یک ساختار واحد سازمانیافته و پیچیده است که میتوان آن را به یک مغز پروتوپلاسمی بزرگ زنده و دارای هوش تشبیه کرد.
به زودی همکاران کلیون، وحشتزده میشوند و رفتارهای عجیب میکنند، حتی یکی از آنها خودکشی میکند.
تا اینکه کلوین به صورت غیرمنتظره دختری را که ده سال پیش در روی زمین دوست میداشت، در سفینه مییابد …
اما این چطور ممکن است؟!
در اینحا رمان در واقع مفهوم مهمی به نام Simulacrum را به خواننده عرضه میکند که معنی لغوی آن شباهت و به معنی تداعی شخص یا چیزی است. این مفهوم و استفاده در آثار بسیاری از معروفترین نویسندگان همچنان اسکار وایلد، ولادیمیر ناباکوف، خورخه لوییس بورخس و بسیاری از فیلمها آمده است.
جالب است بدانید که در زمانه جنگ سرد، تفسیرهای عجیب و غریبی از فیلم شده بود، مثلا برخی از منتقدان تصور میکردند که فیلم استعارهای است از شوروی. آنها اقیانوس-ابرمغز را به شوروی مانند میکردند و سفینه را به ماهوارههای شوروی!
حدود یک دهه بعد، یعنی در سال 1972، این رکان توسط آندری تارکوفسکی به فیلم تبدیل شد. این فیلم را نوعی پاسخ روسی به فیلم 2001، اودیسه فضایی کوبریک میدانند.
سالها بعد، در سال 2001، استیون سودربرگ هم اقتباسی دیگر از سولاریس انجام داد.
اقتباس دوم گرچه به شاعرانگی و عمق اقتباس اول نیست، اما از جهاتی به خود اثر وفادارتر است، پایانی باز دارد و نسبت به فیلمهای ابرقهرمانی پر از جلوههای ویژه بیمغز همعصر خود، بسیار پیشروتر و قابل تأمل است.
در این پست هدفم این بود که در کوتاهترین شکل ممکن این کتاب و همچنین دو فیلم را به شما پیشنهاد کنم.
کتاب سولاریس در ایران به گمانم نخستین بار در دهه شصت با ترجمه صادق مظفرزاده منتشر شد. دهه 70 هم این کتاب یک بار دیگر تجدید چاپ شد. اما فعلا امکان تجدید چاپ نشده، هرچند که در اینترنت لینک دانلود نسخه اسکنشده کتاب وجود دارد.
ممنون از این پست بینهایت عالی. سولاریس برای کسایی که به هارد سای فای و مسائل فلسفی عمیقی که در اینگونه آثار ارائه میشه علاقه دارند یک اثر اسطوره ای و کم نظیره. به شخصه سولاریس رو بهترین اثر ساینس فیکشنی میدونم که تا حالا خوندم و یکی از چالش برانگیز ترین کتابهایی که تا حالا خوندم. فیلم تارکوفسکی هم اگر چه دقیقا با کتاب همخوانی نداره اما یک شاهکاره و به راستی با ادیسه کوبریک برابری میکنه. این پست شما منو ترغیب کرد که سولاریس سودربرگ رو هم ببینم. سپاس گذار از مطالب خوبتون
به شخصه از غلط گیری املایی و انشایی بیزارم .. و معتقدم آدم باید وقتی به مفهوم و محتوا توجه کنه ، مهم نیست که اون مفهوم با چه نگارشی نوشته شده باشه ..
اما خوب بد ندیدم اینجا یک غلط تایپی رو یاد آوری کنم .. که با اصلاحش وبلاگ بی نقص تون ، پرفکت بشه :
در سال ۱۹۷۲، این “رکان” توسط آندری تارکوفسکی : رمان
البته یکی از تفسیرهای کتاب این می تواند باشد که بشر در حالی به جستجوی فضا رفته که هنوز از شناخت کامل فضای نزدیک به خودش عاجزه…
شخصیت اصلی داستان زنش رو درک نکرده و اونم خودکشی کرده و در فضا و با زنده شدن همسر فرصت دوباره به دست میاره و اتفاقاتی که در سفینه براش می افته…