چرا نباید با کسانی که نمی‌خواهند بفهمند، بحث کرد؟! چگونه طرفداران نظریه زمین تخت از کسوف اخیر برای اثبات نظر خود می‌خواستند استفاده کنند

فایده‌ای ندارد، چقدر با با دقت، سادگی، مبتنی بر شواهد و با شکیبایی با آنها صحت کنید. کسانی که نمی‌خواهند بفهمند و پردازش فکری مبتنی بر استدلال ندارند را نمی‌توانید تغییر بدهید.

آنها ممکن دقایقی به حرف‌های شما گوش کنند. اما بعد به سرعت توجیه‌های عجیب و غریب برای همه مواردی که نظر شما را تأیید و نظر آنها را رد می‌کنند، ردیف می‌کنند.

نه توزیع فراگیر کتاب‌های علمی، نه تحصیلات مقدماتی کلاسیک، نه مستندها و نه اطلاعات اینترنت، هیچ کدام نظر آنها را تغییر نمی‌دهد.

آنها گویی سوگند خورده‌اند که شک نکنند و ذهنی غیرمنعطف داشته باشند.

حالا اگر این باور آنها چیزی شخصی باشد که بر زندگی دیگران تأثیری نگذارد، ما فقط با یک نادانی فردی روبرو هستیم که می‌توان از کنار آن گذشت، اما شوریختانه تعداد زیادی از این افراد در جوامع حتی مدرن، به سرعت مسیر ترقی را می‌پیمایند و حتی تبدیل به تصمیم‌گیر‌های راهبردی سرنوشت همه جامعه می‌شوند.

آنها عادت دارند سؤال را با سؤال پاسخ بدهند، دنیا را متهم به ترتیب دادن توطئه‌های به دقت طراحی‌شده کنند، شواهد و دلایل شما را بی‌اعتیار تلقی کنند و با شواهدی بی‌ربط حرف خودشان را معتبر جلوه بدهند.

در ظاهر آنها نباید طرفدارانی داشته باشند، اما در مقام عمل بسیاری از لودگی، شهامت این تحصیل‌نکرده‌های با دل و جرأت در مقابل فرهیختگان فخرفروش و بامزگی‌های آنها خوششان می‌آید و مرید یا اشاعه‌دهندگان افکار آنها می‌شوند.

شاید برایتان عجیب باشد که هنوز هم کسانی روی زمین وجود داشته باشند که معتقد باشند، زمین مسطح است!

حتی پدیده‌های نجومی مانند کسوف که می‌تواند خط بطانی بر ادعاهای آنها باشد، توسط آنها توطئه‌های دولت و دروغ انگاشته می‌شوند.

در کسوف اخیر، آنها در شبکه‌های اجتماعی و گروه‌ها خود مطالب جالبی نوشته‌اند.

یکی از بازمزه‌ترین آنها این بوده، که علت توصیه رسانه‌ها برای خودداری از نگریستن مستقیم به خورشید این است که دولت می‌هراسد، مردم با نگاه به خورشید، متوجه تصنعی بودن آن بشوند.

دیگری نوشته است که چرا در شرایطی که زمین از شرق به غرب می‌چرخد، کسوف در جهت خلاف حرکت کرده است . این را مدرک دروغین بودن کسوف می‌داند.

آن دیگری نوشته است که اگر می‌خواهید پول مالیات شما چطور مصرف بشود، همین کسوف اخیر را در نظر بگیرید که میلیاردها دلار برای ترتیب دادن آن حیف و میل شده است!

یکی هم نوشته اگر کسوف واقعی است، چرا فقط مردم نواحی محدودی قادر به دیدن آن بودند؟

خب، حالا آیا شما می‌دانید جرا واقعا در شرایطی که زمین از غرب به شرق حرکت می‌کند، سایه ماه از شرق به غرب در کسوف اخیر حرکت کرده؟ آیا این واقعا می‌تواند دست‌آویزی برای به کرسی نشستن حرف طرفداران نظریه زمین تحت باشد؟!

نه! پاسخ این است که سرعت حرکت وضعی زمین 1670 کیلومتر در ساعت و سرعت گردش ماه به دور زمین 3400 کیلومتر در ساعت است. تفاصل اینها 1730 کیلومتر در ساعت در جهت غرب به شرق می‌شود.

یک حرف دیگر طرفداران نظریه زمین تحت این بود که چرا سایه ماه در روی زمین، بزرگ‌تر از ماه نیست؟ آیا همین ثابت نمی‌کند که کل حرف‌های ناسا دروغی بیش نیست؟

آنها به سادگی یک آزمایش ترتیب دادند و این عکس ساده را منتشر کردند.

آیا واقعا حق با آنهاست؟!

باز هم خیر. مدل‌سازی آنها از اساس اشتباه است. آنها در نظر نگرفته‌اند که خورشید بسیار بزرگ‌تر از ماه ایست و نور را در همه جهات می‌‌پراکند. یعنی در مدل بالا، نقطه‌ای بودن منبع نور، اشتباه کلیدی آزمایش است.

فرقی نمی‌کند چقدر وقت برای طرفداران شبه‌علم و نظریات منسوخ کنار بگذارید، از آنجا که بنای ذهنی و شیوه استدلال و استنتاج منطقی در آنها می‌لنگد، این چرخه پرسش و پاسخ تا ابد می‌توانند ادامه پیدا کنند!