معرفی کتاب « رومیان باستان »، نوشته دان ناردو
این کتاب ترجمهای است از:
The Ancient Romans
Don Nardo
Lucent Books, 2001
پیشگفتار: نشانههای بازمانده از مردمی بزرگ
از میان همه تمدنهای گمشده باستانی، تاریخدانان در مورد روم بیش از دیگران آگاهی دارند. سبب آن تا اندازهای این است که فرهنگ رومی بسیار دیرپا بود. دستکم از قرن هفتم پیش از میلاد، دولتشهر کوچکی به نام رم نزدیک ساحل غربی ایتالیا وجود داشت، قلمرو کوچکی که در آغاز شاهان بر آن فرمان میراندند و سپس در قرن ششم پیش از میلاد شکل حکومتی جمهوری در آن بنا نهاده شد. جمهوری روم طی چندین قرن بعدی به شکلی تهاجمی بسیار فراتر از مرزهای ایتالیا گسترش یافت و با آمیزهای از چیرگی، هراسافکنی، و سیاست همه سرزمینهای پیرامون دریای مدیترانه را به کام کشید. سرانجام، نظام جمهوری روم از نفس افتاد و نااستوار شد. اما فروپاشیاش به معنای پایان کار روم نبود. بلکه این دولت به امپراتوری خودکامه و مقتدر روم تغییر شکل داد که چندین سده دیگر بر بخش عمده حوزه مدیترانه مسلط بود.
سرانجام، در قرنهای پنجم و ششم میلادی این امپراتوری فرو پاشید. با این حال، بخشی از امپراتوری روم به حیات خود ادامه داد، چرا که این تنها بخش غربی امپراتوری بود که سقوط کرده بود؛ بخش شرقی با نام امپراتوری بیزانس تقریبا یک هزار سال دیگر دوام آورد (که گرچه بیشتر خصلت یونانی به خود گرفت، باز هم بسیاری از آداب و رسوم و نهادهای رومی را حفظ کرد). در این میان، در غرب بسیاری از آداب و رسوم و عقاید باقیمانده به شکلگیری ملتهای نوظهور اروپا کمک شایانی کرد. بنابراین، تنها وجه فیزیکی و ملموس تمدن رومی از بین رفت. و چنان که دانشور برجسته متأخر آر. اچ. بارو خاطرنشان کرده، روم از جهتی هیچگاه سقوط نکرد، بلکه «به چیز دیگری تبدیل شد. روم، به مثابه سرچشمه قدرت سیاسی، جایگزین شد و به مثابه اندیشه حتی برتری بیشتری یافت؛ روم با زبان لاتین جاویدان شد.»(۱)
در واقع، رومیان طی قرنها موجودیت خود، آراء و نهادهای سیاسی، اجتماعی، و ادبی زیادی پدید آوردند (یا از دیگران به وام گرفتند). و تعجبی ندارد که آنها نشانههای مادی فراوانی از دستاوردها، اعتقادات، و آداب و رسوم و عادات روزمره خود برجا گذاشتند. بیشتر این نشانهها از گزند زمان در امان نماند و بیشتر آنچه باقی مانده دَرهَم، بینظم، و در وضعیت نگهداری متفاوتی از خوب تا ضعیف است. همچنین از برخی از دورههای زمانی سرگذشتِ دور و دراز رومیان بسیار بیشتر از دورههای دیگر شواهدی در دست است. برای مثال، در مورد دوره پادشاهی یا دوره آغازین جمهوری نشانههای چشمگیر بسیار کمی برجا مانده است. و در مورد بقیه دوران طولانی فرهنگ زنده و پویای روم نیز خلأهای تأسفباری وجود دارد. سببش این است که، در گذر قرنها، تأثیرات ویرانگر جنگ، ویرانگری، سهلانگاری، و رو به تباهی رفتنِ طبیعی، همگی زیانهای خود را به بار آوردهاند. گرچه بیش از نود درصد نشانههای تمدن رومی برای همیشه از بین رفته است، همان اندازه از دست ساختهها که باقی مانده بسیار زیاد است. همین واقعیت نشانه ماندگار اهمیت روم در جهان باستان و گستردگی و شکوهمندی دستاوردهای همهجانبه آن است.
این نشانهها که بیانگر تاریخ، زندگی، و فرهنگ رومیان هستند اشکال گوناگونی دارند. نخست منابع نوشتاریاند. اینها شامل آثار تاریخنویسان رومی میشدند، از جمله لیویوس (۵۹ پیش از میلاد تا ۱۷ میلادی)، که تاریخ حجیم روم را تا زمان خودش نوشت (که از ۱۴۲ کتاب تاریخش، ۳۵ کتاب به اضافه بخشهایی از کتابهای دیگرش باقی مانده است)؛ تاکیتوس (حدود ۵۵ تا ۱۲۰ میلادی)، که شرح زندگی نخستین فرمانروایان امپراتوری را در سالنامهها و تاریخهایش آورده است؛ و آمیانوس (حدود ۳۳۰ تا ۳۹۵ میلادی)، که در مورد رهبران، سیاستها، و جنگهای کشور خودش به تفصیل نوشت. آمیانوس در مورد مردم معمولی نیز اطلاعات باارزشی ارائه کرده است. برای مثال، نوشته است:
برخی از افراد طبقه فقیر و فرودست شب را در میکدهها میگذرانند، دیگران در زیر سایبان تئاترها پناه میگیرند…. آنها جلسات قماربازی پُر شَر و شوری دارند که ضمن آن سر و صداهای زشتی از خود درمیآورند؛ یا در غیر این صورت… از صبح تا غروب… با جر و بحث مفصل درباره محاسن و معایب اسبها [ی مسابقه] و سوارکارانشان… خود را خسته میکنند. (۲)
برخی از خلأهایی را که اینها و دیگر تاریخنویسان رومی باقی گذاشته بودند، نویسندگان یونانی با آثارشان پُر کردند، به ویژه پولیبیوسِ مورخ (حدود ۲۰۰ تا ۱۱۸ پیش از میلاد) که رخدادهای دومین و سومین جنگهای پونی را (که در آن روم با کارتاژ، امپراتوری پررونق سیسرون، بزرگترین سخنور رومی، که نوشتههایش را تاریخدانان مدرن باارزش یافتهاند.
ساحلی در شمال آفریقا، جنگید) ثبت کرد؛ و پلوتارخ، آموزگار اخلاق و زندگینامهنویس (حدود ۴۶ تا ۱۲۶ میلادی) که زندگینامههای متعددش از رهبران رومی منبع اطلاعاتی گرانبهایی است.
دیگر منابع مهم نوشتاری شامل آثار برجا مانده از شاعران، دانشنامهنویسان، حقوقدانان، نمایشنامهنویسان، سخنوران، فیلسوفان و دولتمردان است. یکی از بزرگترینِ همه آنها، دولتمرد و سخنور مارکوس تولیوس سیسرون (۱۰۶ تا ۴۳ پیش از میلاد) است که آثار ادبیاش فراوان بوده و از آنها ۵۸ سخنرانی طولانی، بیش از هشتصد نامه، و حدود دوهزار صفحه از رسالههای فلسفی و سخنورانه باقی مانده است. این آثار گنجینهای واقعی از اطلاعات درباره خود سیسرون (که به راستی بیش از هر کس دیگری در جهان باستان شناخته شده است)، دوستانش، جامعهاش، و مَنش واقعی و آرمانی رومیان به شمار میرود. او در مورد منش آرمانی چنین نوشته است:
خدمتگزار مردم باید روح بزرگی داشته باشد و در زندگیاش باوقار و ثابتقدم باشد…. اگر کسی وارد زندگی عمومی میشود، نباید تنها به فکر نام و جاه باشد…. و ضمنا باید مراقب باشد که از هر عامل دلسردکنندهای فورا ناامید نشود و در عین حال از سرِ جاهطلبی بیش از حد به خود مطمئن نشود. (۳)
با وجود این، هر پژوهشگر تاریخ باستان تصدیق میکند که منابع نوشتاری بازمانده غالبا نادقیق، ناکامل، و/ یا گمراهکنندهاند و همه جوانب تاریخ روم و زندگی روزانه را در بر نمیگیرند. این امر پژوهشگران را وامیدارد که بکوشند با بررسی کتیبهها، دستساختهها، و دیگر نشانههای باستانشناختی این خلأها را پُر کنند. نوعی کتیبه، سنگنبشته مزار است که به ویژه از آن جهت اهمیت دارد که غالبا منبع اصلی دانش درباره زندگی، احساسات، و روابط کسانی است که قدرت یا نقش سیاسی نداشتند ــ یعنی زنان، کودکان، و بردگان. بر روی سنگ قبری که در گُل (فرانسه رومی) یافت شده نوشته شده است: «تنها همسرم. او روحی مهربان داشت، به شوهر وفادارش وفادار ماند؛ همیشه خوشبین بود؛ حتی در تلخترین ایام، هیچگاه از وظایفش شانه خالی نکرد.»(۴)
دیگر نشانههای باستانی شامل دستساختههایی میشوند چون ابزارها، جواهر، جنگافزارها، سکهها، و بقایای ساختمانها و اسکلت حیوانات و انسانها؛ پیکرههای برنزی یا سنگی نظیر آنهایی که زینتبخش معابد رومی بودند و نوعا خدایان، مراسم مقدس، و دیگر مضمونهای مذهبی را به تصویر میکشیدند؛ و نقاشیهای بر روی گلدانها، جامها، و دیوارها، که ورزشها، بازیها، موسیقی و رقص، سبک لباس، زره و جنگافزار، و چیزهای دیگر را به نمایش میگذاشتند. برای مثال، کند و کاوها در پومپئی و هرکولانوم، که در سال ۷۹ میلادی بر اثر فوران آتشفشانی مدفون شدند، بسیاری از چنین ساختمانها، تندیسها، نقاشیها، و دیگر دستساختهها را، که در وضعیت بسیار خوبی حفظ شده بودند، آشکار ساخت. به سخن پژوهشگر موریزیو فورته،
پومپئی جایگاهی در حالت تعلیق زمانی ــ «منجمد شده در زمان» ــ است…. آنچه از پژوهش باستانشناختی پدیدار میشود اجازه بازسازی بخشی از نامشخصترین جنبههای زندگی روزمره این دوره را میدهد. برای مثال، کند و کاو در یک بلوک آپارتمانی سابق، آشپزخانهای را با مجموعه کاملی از همه اشیاء و موادی که برای تهیه یک غذای گرم به کار میرفت نمایان ساخته است. (۵)
متأسفانه محوطههای باستانیای که به اندازه پومپئی کامل و سالم مانده باشند اندکند. اما فنون کند و کاو به سرعت رو به پیشرفتند و اینک تصویرگری رایانهای ودیگر فنآوریهای پیشرفته تدوین به پژوهشگران اجازه میدهد از دستساختههای کمینه، آسیبدیده، یا تکهتکه شده نتیجهگیری زیادی بکنند.
دانشپژوهان، با درآمیزی همه انواع این نشانهها ومدارک، تصویری روشن و گیرا، هر چند هنوز ناکامل، از یکی از بزرگترین و اساسیترین تمدنهای جهان فراهم آوردهاند. لیویوسِ بزرگ کاملاً صادق بود هنگامی که در مقدمه شاهکارش نوشت:
امیدوارم که شور و اشتیاق من نسبت به گذشته روم بر داوریام سایه نیفکنده باشد؛ چرا که صادقانه بر این باورم که هیچ کشوری بزرگتر یا سالمتر از کشور ما یا در داشتن شهروندان خوب و کارهای شرافتمندانه غنیتر از کشور ما نبوده است؛ هیچ کشوری از خصلتهای بدِ مالاندوزی و تجملپرستی طی چنین نسلهای زیادی مبرّا نبوده است؛ و هیچ جایی زندگی ساده و مقتصدانه را برای مدتی طولانی چنین ارج نگذاشته است. (۶)
بخشی از ویرانههای شهر رومی پومپئی در این تصویر دیده میشود. مواد آتشفشانی در جریان فوران سال ۷۹ میلادی پومپئی را پوشاند، و مقدار زیادی از درونههای آن را حفظ کرد.
لیویوس، تاریخنگار سده نخست پیش از میلاد، که تاریخ مفصل روم را به نگارش درآورد.
اووید، شاعر معاصر او، احساسات مشابهی بیان داشت و دامنه روم را به آیندهای نامحدود کشاند: «شهرِ پسران ما و پسرانِ پسرانِ ما، بزرگتر از هر شهری که ما میشناسیم، یا بشر تاکنون شناخته است یا خواهد شناخت.»(۷) لیویوس و اووید را میتوان به خاطر اغراقگوییشان از روی عشق به کشورشان و احترام توأم با افتخار به کارهای بزرگ آن بخشید. اما حتی با وجود چنین تحریفی، ارزیابی آنها خیلی از واقعیت به دور نبود. حقیقت آن است که اندک مردمانی چنین تأثیر ژرفی بر چنین نسلهای بسیاری در چنین سرزمینهای متفاوتی گذاشتهاند. رُم، «شهر جاویدان»، یکی از سنگپایههای فرهنگ غرب باقی مانده و احتمالاً همیشه باقی خواهد ماند.
کتاب رومیان باستان
نویسنده : دان ناردو
مترجم : مهدی حقیقتخواه
ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
تعداد صفحات: ۱۵۲ صفحه