به بهانه بازی امشب ایران – الجزایر
سرمست از قهرمانی در بازیهای آسیایی پکن با همان بازی سنتی و با تکیه بر تکنیک و شور آمده بودیم که این بار قهرمان دو قاره بشویم. در فیلمی که در آخر این پست میتوانید مشاهده کنید، تکنیک عالی بازیکنان ایرانی پیداست. آخر نسلی رؤیایی داشتیم که به جرأت تکنیک آنها بر نسل کنونی میچربید.
ترکیب این بود:
عابدزاده، محرمی، پنجعلی، رضا حسن زاده، زرینچه، نامجومطلق، سیدمهدی ابطحی، مهدی فنونی زاده، حمید درخشان، صمد مرفاوی و علی اصغر مدیرروستا. پنجعلی بین دو نیمه خداحافظی کرد.
قایقران و پیوس دو بازیکن مورد علاقه من در آن سالها در ترکیب نبودند.
ایران دو به یک برد. اما در بازی برگشت با گلی که در دقایق آخر خورد، یک هیچ باخت و به لطف گل زده در خانه ما، الجزایر بود که قهرمان شد.
البته از بازی ایران و الجزایر بیش از آنکه خود بازی یادم باشد، حسرت پخش نشدن بازی برگشت به یادم مانده. بازیای که ابتدا قرار بود زنده پخش شود و بعد غیرزندهاش هم پخش نشد. (در آن سالها البته از اصطلاح پخش مستقیم به جای زنده بیشتر استفاده میشد.)
روزی بعد همه همکلاسیها با چشمان پفآلود و دبیری که خوابآلود بودن را به رخ ما میکشید و به بیهوده بودن زودباوری ما برای وعده پخش زنده، طعنه میزد.
سالهای خوبی بود، فوتبال کم پخش میشد، اما همان قدری که پخش میشد را با دقت میدیدیم و به خاطر میسپردیم.
اگر بخواهم تشبیه کنم، تفاوت فوتبال تماشا کردن آن زمان و این زمان، مثل تفاوت گوشی کردن به موسیقی روی نوار کاست سلکشن شده و یا فیلمهای کلاسیک کیفیت پایین با نوع موسیقی و فیلم دیدن کنونی ماست.
الان دیگر فیلمها را اکثر ما با کیفیت 1080p دانلود میکنیم و فیلمهای مهمتر را به صورت بلو ری و یا با کیفیت 4k، فول آلبومها هم به سادگی در دسترس هستند. اما اینها هیچ کدام لطف زمان گذشته را ندارند.
آه! یادتان میآید برای دیدن یک فوتبال اروپایی از برنامه ورزش و مردم باید دقایق زیادی به انتظار مینشستیم و آیتم کسالتبار ورزش همگانی را میدیدم.
گویی ورزش قهرمانی و صحبت از «من»، در مقابل «امت»، هنوز نوعی تابو بود و فوتبال باید در آخرین دقایق خلوت شبانگاه پخش میشد.
اما من هنوز تماشای فوتبال از تلویزیون سیاه و سفید مبله خانهمان را میخواهم …