چرا چهارشنبه سوری را جشن میگیریم؟ فلسفه چهارشنبه سوری
مردم ایران زمین مانند سایر ملل کهن دارای آداب و رسوم و سنتهای خاص خود می باشند یکی از آیین های نوروزی ، که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد ” مراسم چهارشنبه سوری ” است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند.
در تقویم ایران باستان هر سال ۱۲ ماه و هر ماه ۳۰ روز بود با این احتساب ، طول سال عملاً ۳۶۰ روز می شد که با سال کامل شمسی ۵ روز و اندی فاصله داشت. مردم در این روز آماده استقبال از سال نو می شدند و یا خانه تکانی و شستشو آماده پذیرایی و استقبال از نوروز می گردیدند.
مردم ایران زمین مانند سایر ملل کهن دارای آداب و رسوم و سنتهای خاص خود می باشند یکی از آیین های نوروزی ، که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد ” مراسم چهارشنبه سوری ” است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند.
در تقویم ایران باستان هر سال ۱۲ ماه و هر ماه ۳۰ روز بود با این احتساب ، طول سال عملاً ۳۶۰ روز می شد که با سال کامل شمسی ۵ روز و اندی فاصله داشت. مردم در این روز آماده استقبال از سال نو می شدند و یا خانه تکانی و شستشو آماده پذیرایی و استقبال از نوروز می گردیدند.
درباره چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهش های متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند.
برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه سال ( یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه )، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : ” زردی من از تو، سرخی تو از من “، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.
تا زمانی که از ظرف های سفالین چون، کاسه و بشقاب و کوزه، در خانه استفاده می شد، پس از خانه تکانی، کوزه کهنه ای از پشت بام خانه به کوچه می انداختند ،کوزه ای که در آن آب و چند سکه ریخته بودند.
اسفند دود کردن و آجیل خوردن، فال گرفتن، ” فال گوش ” ( در کوی و گذر به حرف عابران گوش دادن و از مضمون آن ها برای نیت خود تفاًول زدن. ) و ” قاشق زنی ” ( معمولا زنان روی خود را می پوشانند و با قاشق، یا کلید به خانه ها در می زنند، صاحب خانه شیرینی، میوه و یا پول در ظرف آنها می گذارد. ) نیز از باورها و رسم هایی است که، هنوز به کلی فراموش نشده است.
افسانه های متعددی نیز در این خصوص وجود دارد و حتی در بعضی از این افسانه ها آمده است آواز جغد نیز از فراغ نوروز است و…ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که نباید چرک و آلودگی سال کهنه را تحویل نوروز دهد و چون رفع همه آلودگی ها باشستشو برای آنها ممکن نبود، علاوه بر آب بر عنصر آتش نیز روی می آوردند و چون آتش را نیز مظهر و عامل پاکی می دانستند با آتش را نیز مظهر و عامل پاکی می دانستند با آتش زدن هیزوم به از بین بردن لوازم غیر قابل استفاده و ضد عفونی کردن محل زندگی خود پرداختنند.
ضمن اینکه بر افروختن شعله های همراه با دود ، در از بین بردن حشرات که نوعی خانه تکانی محسوب می شد ، اقدام می کردند.
ریشه فرهنگی چهارشنبه سوری
بطور کلی فرهنگ مردم را باید در درون زندگی مردم و از لابلای باورهای مردم جستجو کرد، از آنجا که چهارشنبه سوری از آئین های دیرینه ی ایرانیان است جدای اینکه امروزه آنچه درشهرهای بزرگ ایران، به خصوص تهران در این شب انجام می گیرد بیشتر به جنگ و نزاع شبیه است تا سور و شادی!
ولی میتوان با بازگشت به زمانی حدود بیست و چند سال پیش، دریافت که شب چهارشنبه ی آخر سال مراسم متنوعی داشت که در استانهای مختلف ایران مراسمی با اشکال گوناگون و با سبک های سنتی صورت می پذیرفت که اکنون نیز برخی از آن رسوم در بعضی از استانهای ایران برگزار می شود.
جشن سوری
تاریخ ایران باستان پر از جشن هایی است که همگی بر پایه دید و نگاه پیشینیان ، دارای فلسفه و جوهری وجودی اند.
امروزه تنها « جشن سوری » ، معروف به « چهارشنبه سوری » و نیز « جشن سده » بر ایمان به یادگار مانده است و درباره جشن های فراموش شده ی آتش ، به « آذرگان » در نهم آذر ماه و « شهریورگان » یا « آذر جشن » می توان اشاره داشت .
آتش نزد ایرانیان نماد روشنی ، پاکی ، طراوت ، سازندگی ، زندگی ، تندرستی و در پایان بارزترین نماد خداوند در روی زمین است .
چهارشنبه سوری در فرهنگ پارسی به عنوان مقدمه و پیش درآمد عید نوروز نیز شناخته شده است که هماره در طول تاریخ، قبل از فرا رسیدن سال نو و تحویل نوروز برپا می شده و هنوز هم در بین اقوام و شهروندان ایرانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
آتش از قدیم الایام تا آن جا که تاریخ نشان می دهد، بشر برای آتش اهمیت خاصی قایل بوده و پیشرفت قسمت مهمی از زندگی خود را مدیون وجود این عنصر مفید دانسته است.
آتش اما در نظر ایرانیان مظهر روشنی ، پاکی، طراوت، سازندگی، سلامت و تندرستی است، بیماری ها، زشتی ها ، بدی ها و همه آفات در عرصه تاریکی و ظلمت جای دارند و به همین علت اهریمن مظهر تیرگی و جایگاه او تاریکی است.
افروختن آتش به طور کنایه راه یافتن روشنی معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نامبارکی را از بین می برد،یک رشته جشن های آریایی با جشن های آتش است که با همان منظور ، در آن آتش می افروزند. جشن هایی مانند جشن های سده ، آذرگان، شهریورگان ، جشن «گجرسی» در ترکیه.
تاریخچه چهارشنبه سوری
آتش افروختن شب چهارشنبه آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.
ابو جعفر نرشحی، مورخ سده سوم در کتاب تاریخ بخارا به این جشن پرداخته است، به شهادت وی، در زمان منصور بن نوح از شاهان سامانی، اواسط سده چهارم این جشن به نام جشن سوری بر قرار بوده است.
در این متن آمده شاه سامانی در زمانی که سال هنوز پایان نیافته بود این جشن را با آتش زدن بر پا کرد و همچنین این جشن طبق عادت و رسم قدیم بود که اشاره به کهن بودن این رسم و سنت دارد.
قبل از هجوم ازیان به ایران یک مراسمی هم به نام آتش روی بام خانه نیز رواج داشته که صبح نوروز انجام میگرفته.به آتش چهارشنبه سوری نباید فوت کرد و خاکسترش را سر چهار راه میریزند.
زمان چهارشنبه سوری
اما بر پایه ی پژوهش های انجام شده ، زمان باستانی « جشن سوری» را می توان در این سه گاه باز جست
۱- شب بیست و ششم از ماه اسفند ، یعنی در نخستین شب از پنجه ی کوچک.
۲- نخستین شب پنجه ی بزرگ یا پنجه ی وه که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز «جشن هم سپهمدیم» (آخرین گاهنبار سالانه)
۳- دیدگاه سوم ، شب پایانی سال است که ارجمندترین روز « جشن هم سپهمدیم» و جشن آفرینش انسان است .
برخی را باور این است که با در نظر آوردن واژه ی « چهارشنبه » که بر آمده از فرهنگ تازی و سامی است ، پس « چهارشنبه سوری » ارمغانی از سوی تازیان است ، چرا که همانگونه که می دانیم ، در ایران باستان هر روزی نامی ویژه داشته است ( هرمزدروز ، وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر روز ، زامیاد روز و … ) و نشانی از بخش بندی امروزین چهارهفته ایی و نام های آنان به چشم نمی خورد .
در مورد این که چرا چهارشنبه برای چنین جشنی انتخاب شده است، به دلایلی است یکی از دلایل وابسته به یک شخصیت تاریخی شیعی است که آن هم جنبه ایرانی دارد، مختار سردار معروف، کسی است که به خون خواهی امام حسین (ع) و یارانش که در کربلا با مظلومیت و شقاوت شهید شدند قیام کرد و انتقام خون آنان را باز ستاند.
به موجب این خبر، مختار پس از حادثه کربلا، هنگامی که از زندان آزاد شد و به خونخواهی شهدای کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تشخیص دهد، دستور داد که شیعیان بر بالای بام خانه های خود آتش بیافروزند و این مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال
باید اشاره کرد که همانند دیگر گزاره های تاریخی اختلاف در مورد منشاء این جشن وجود دارد که مجال اندک، اجازه بررسی تک تک آنها را نمی دهد.
بوته افروزی ، آب پاشی و آب بازی ، فالگوش نشینی ، قاشق زنی ، کوزه شکنی ، فال کوزه ، آش چهارشنبه سوری ، آجیل مشگل گشا ، شال اندازی ، شیر سنگی، ( توپ مروارید ) و … از آداب و رسوم این شب به شمار می رفته است که اکنون ما حتی شاید نام خیلی از آنها را هم نشنیده ایم.
در همین شب و یا چهارشنبهیِ آخر صفر هرگاه نیت بکنند و کلید دودندانه بهزمین گذاشته، پشت در اتاق همسایه بایستند، اگر صحبت آنها موافق با نیتشان باشد، بهمراد میرسند و اگر برخلاف آن باشد، مرادشان برآورده نخواهد شد.
بسیاری از مراسم که اکنون در پایان سال و شب چهارشنبه سوری باقی مانده، کنایه و نشانواره است از اهدای نذور و فدیه به ارواح. شب جمعه آخر سال، شب چهارشنبه و یا آخرین شب سال به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن، مراسم آتش افروختن بر بامها میان زرتشتیان، پخش آجیل مشکل گشا، مراسم فال کوزه وکجاوه بازی و شال اندازی میان مردم آذربایجان همه و همه جای پایی مشخص در رسوم ایران قدیم دارند.
تحریف آیین چهارشنبه سوری
تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه های گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود.
امامتاسفانه امروز این مراسم با پیرایه های خرافی ، دستخوش تغیر شده و هر ساله در روزهای پایانی سال باعث بروز اتفاقات همراه با خسارات جانی و مالی ، موجبات نگرانی خانواده ها را فراهم می سازد.
هر ساله در آستانه ایام نوروز ، شاهد گزارش های زیادی از نقص عضو افراد از (نابینایی دائم ،قطع دست و پا و انگشتان سوختگی اعضای بدن مرگ های فجیع و…) هستیم که فقط در اثر یک لحظه غفلت رخ می دهد.
اجرای سنتهای قدیم باید در شرایطی برگزار شود که به اصل آن خدشه وارد نکند اما متاسفانه برخی از افراد با به کارگیری موادی که علاوه بر آلودگی صوتی ، خطرات جانی را نیز به همراه دارد خاطرات این شب را تیره میکنند.
بهتر است بگوییم، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند.
یک روانشناس معتقد است، نبود بستر لازم برای تخلیه هیجان نوجوانان و جوانان در طول سال موجب شده تا هیجان انباشته شده آنها ناگهانی و با رفتارهای غیراستاندارد و خطرناک در شبی مانند چهارشنبه سوری بروز پیدا کند.
سید محسن حجت خواه در گفت و گو با ایسنا، با بیان اینکه چهارشنبه سوری یکی از آیینهای دیرینه ایرانیان است که همه در آن شب به جشن و سرور می پرداختند، گفت: متاسفانه در دهههای اخیر شاهدیم که این رسم و آیین با رفتارهای غیراستانداردی که از آن طرف مرزها آمده همراه شده و این شب را به شبی پرخطر برای همه افراد تبدیل کرده است.
وی تصریح کرد: در آیین چهارشنبه سوری تنها دورهمی و روشن کردن آتش مرسوم بوده، اما امروزه با آمدن ترقه که برخی از آنها عملا مانند نارنجک عمل میکنند، جشن و سرور این شب به ترس و دلهره تبدیل شده است.
حجت خواه در خصوص چرایی این مسئله گفت: متاسفانه در طول سال بستر لازم برای تخلیه هیجان نوجوانان و جوانان ما وجود ندارد و به همین علت هیجان انباشته شده آنها در شبی مثل چهارشنبه سوری به صورت ناگهانی تخلیه میشود.
وی تصریح کرد: این تخلیه هیجان آنی هم از آنجا که کنترل شده نیست، همواره همراه با رفتارهای غیراستاندارد و خطرناک بوده و امکان آسیب به خود فرد و یا اطرافیان در پی این رفتارها وجود دارد.
حجت خواه با بیان اینکه ظرفیتهای شادی و شادمانی در فرهنگ فعلی ملی، مذهبی و قومی ایرانیها کم شده، گفت: متاسفانه ما ایرانیها در تمام فرهنگهای ملی، مذهبی و قومی خود بیشتر به مراسم سوگ و عزاداری بها میدهیم تا جشن و سرور.
این روانشناس افزود: سوم، هفتم و چهلم و سال برای مراسم عزاداری برگزار میشود، اما مراسم جشن محدود و اندک است و به آن بها نمیدهیم، در حالیکه این جشن و شادی برای تنظیم هیجان و برای سلامت زندگی ضروری است.
وی تصریح کرد: در همین راستا رسانهها و مطبوعات باید پای کار بیایند و فرهنگسازی در این زمینه صورت گیرد که به همان نسبت که به مراسم عزا بها داده میشود، مراسم جشن و شادی نیز مهم تلقی شوند.
حجت خواه افزود: همچنین باید مکانهایی برای برگزاری جشنها در نظر گرفته شود که افراد در آن به دور از رفتارهای پرخطر به جشن و شادی بپردازند.
آتش افروزی درپیشاپیش نوروز از آئین دیرین ایرانیان باستان است و چنین جشن باستانی که در کیش مزدیسنا نماد فرّه ایزدی بشمار میرود به حکم کیش اسپتمیمان زردشت با افروختن آتش مقدس که فروغ ایزدی است آغاز میشود.
بشر درنخستین روزهای زندگی خویش درکره زمین به کمک طبیعت آتش را شناخت با شگفتی بسیار ازخواص آن آگاه شد روشنی ودرخشندگی درختی که براثر رعد و برق آتش گرفت و سوخت چشمان انسانهای اولیه را که نسبت به بسیاری از امور طبیعی ناآگاه بود، خیره ساخت و پس ازاین رخداد آدمیان نخستین در دوران دیرینه سنگی به یاری عقل خداداد خویش دریافتند که آتش بسیاری ازمشکلات روزمره انسان ازجمله مشکلات تهیه غذای روزانه و سرمای زیستگاههای سردسیر درازمدت زمستان را رفع میکند.
ولی انسانهای نخستین که به حالت توحش میزیستند، راه تهیه آتش را هنوز نمیشناختند تا بالاخره اتفاق یا رویداد دیگری به یاری و کمک انسان اولیه شتافت یعنی براثر برخورد یا اصطکاک اتفاقی دوسنگ با یکدیگر و جرقه ناشی از برخورد آن دوسنگ بود که درنتیجه بشر دوران نخستین دانست که ازاین راه نیز به یاری دستهای از علف خشک میتوان آتش را بوجود آورد از این رو حتی از دوران دیرینه سنگی انسانهای نخستین آتش را بسیار گرامی میداشتند.
پس از سالهای متمادی این احترام به مرحله ستایش و تقدس رسید بنحوی که اگر درتاریخ زندگی بسیاری ازملل دوران گذشتههای دور پژوهش وبررسی کنیم، میبینیم که آنان آتش را در زمره عناصر مورد پرستش خویش بشمار میآوردند و حتی میان قبائل وحشی که امروز درژرفنای جنگلهای بزرگ زندگی میکنند عنصر آتش پرستیدنی و درخور ستایش و تکریم است بنابرهمین عقیده وسنت بسیار قدیمی در دین مزدیسنایی اسپیتمان (سپید منش) زردشت آتش عنصری مقدس بوده است.
همچنانکه در دین بودا دلیل سوزاندن کالبد مردگان اشارهای به پلیدی زدایی و احترام پیروان این آئین به آتش نماد فروغ ایزدی است، در اوستا آمده فروردین که درآن جشن نوروز در دهه نخست این ماه آغاز میگردد بنا به پندار مذهبی معتقدان به کیش مزدیسنایی دهه درواپسین پنج روز سال کهنه و پنج روز نخست فروردین ماه هنگامی است که ارواح نیاکان برای سرکشی بازماندگان خویش ازآسمانها به گستره زمین فرود آمده و ده شبانه و روز در خانمان پیشین خود در کنار خویشاوندان زنده خویش بسر میبرند و این ده روز عبارتست از آخرین روز پنج روز سال کهنه و پنج روزی که به سال میافزودند تا سال خورشیدی درست دارای سیصد وشصت و پنج روز باشد.
این پنجه یا پنج روز که بنام بهیزک یا وهیجک و گاه و اندرگاه نامورند روزهای گاتها [۱] خوانده شدهاند، ده روز آتش افروزی به مناسبت فرارسیدن نوروز بیرون ازاین مدت نبود و هر یک از دوازده ماه در نزد پیروان کیش مزدیسنا بیکم و کاست سی روز بود و هر روز بنام یکی از ایزدان خوانده میشد مانند هرمزد، روز بهمن و اردیبهشت روز… الخ.
سوری چیست؟
واژه سوری در ادب پارسی به معنای شادی و خوشحالی توام با سور و سرور است و در نتیجه جشن چهارشنبه سوری جشنی است باستانی که مراسم این جشن از دیرباز تا روزگار ما طی تشریفات ویژه سنتی در نزد بسیاری از پارسی زبانان در آخرین شب چهارشنبه سال کهنه یعنی سه شنبه شب بر گستره سرزمینهای پهناور پارسی زبانان برپا میشود.
در مورد واژه «شنبه» لزوماً یادآور میشوم که خاستگاه و منشاء این واژه از ادبیات ملت باستانی قوم بابل است که در دوران باستان بنیانگزار دانش نجوم و ستارهشناسی بودهاند و دانشوران این قوم روزهای سال را به سیصد و شصت و پنج روز و دوازده ماه تقسیم کردند ازاینرو واژه شنبه در تاریخ ادب پارسی واژهای وارداتی است در مورد واژه «سوری» در تاریخ و ادب پارسی از جمله حافظ شیراز زی [۲] میسراید:
غنچه گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد
باتوجه به اینکه روز چهارشنبه یا بقول اعراب یوم الارباع نزد اعراب روز شوم و نحس خوانده میشد، شک نیست که تقارن روز مشخص آتش افروزی یا جشن (چهارشنبه) سوری در آخرین سه شنبه شب یا شب چهارشنبه سال کهن پس از دوران پذیرش آئین اسلام زیر تاثیر پندار اعراب ازسوی ایرانیان شب چهارشنبه سنت متداول جشن چهارشنبه سوری ویژگی یافت. دراین مقوله جا حظ بصری نیزدرکتاب المحاسن و الاضداد روز چهارشنبه را روز شوم و نحس خوانده و ایرانیان هم بعدها دراین عقیده با اعراب هم داستان شدند و دراین رابطه منوچهری دامغانی [۳] میسراید:
چهارشنبه که روز بلا است با ده بخور [۴] بساتکینی [۵] خورتا به عافیت گذرد
در ایران باستان باده گساری با ساتکینی یا پیاله بزرگ سنتی ناشی از شادمانی ایرانیان در جشن پیش از نوروز بوده چنانچه در اینرابطه فرخی سیستانی نیز میسراید:
روز نوروز است امروز سر سال است
بساتکینی خور و از دست قدح مفکن
از این رو پارسیان نیز آتش افروزی چهارشنبه سوری پایان سال خود را به پیروی از پندار نحس بودن چهارشنبه اعراب به آخرین سه شنبه شب یعنی شب چهارشنبه سال کهن موکول کردند تا براساس همین عقیده به یاری آتش مقدس پیش از فرارسیدن نوروز باستانی در سال نو که در آستانه فرارسیدن بود از آسیب وگزند این روز پلید در روزهای چهارشنبه سال نو درامان بمانند درسدههای پسین نیزبحکایت تاریخ ادب پارسی آتش یکی از عناصر مقدس چهارگانه طبیعت و نماد زندگی مورد ستایش بود چنانکه امیرمعزّی [۶] شاعر نامور نیز در مقام سپاسگزاری از صله و بخشش شاهانه پیرو نخستین رباعی سروده خویش [۷] درمقام دومین بدیهه سرایی خود با اشاره به عنصر نخست یعنی عنصر «آتش» که از عناصر چهارگانه طبیعت بشمار میرود چنین میسراید:
چون «آتش» خاطر مرا شــاه بدید
از «خاک» مرا بر زبر [۸] مـــاه کشیـــد
چون «آب» یکی ترانه از من بشنیـد
چون «باد» یکی مرکب خاصــــم بخشید
در کهنترین سندی که دوبار از آتش افروزی (چهارشنبه) سوری یاد شده در کتاب تاریخ بخارا تالیف ابوبکر محمد بن جعفرنرشخی [۹] در سده چهارم هجری شمسی است که برگردان این کتاب ازسوی ابونصر ابن محمد بن القباوی درسال ۵۲۲ هجری ازتازی به پارسی صورت گرفته است.
دراین کتاب درباره آتش افروزی در جشن چهارشنبه سوری چنین گزارش شده: «چون امیرمنصور بن نوح سامانی به سرای بنشست اندرماه شوال سال سیصد وپنجاه (خورشیدی) به جوی مولیان (که نام محلی است) مقرر فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت وهرچه (ازآتش) هلاک وضایع شده بود بهتر ازآن بحاصل کردند آنگاه امیرسدید بسرای بنشست هنوز سال تمام نشده بود که چون شب (چهارشنبه) سوری چنانکه عادت قدیم است آتش عظیم افروختند پارهای آتش بجست وبه سقف درگرفت ودیگر باره جمله سرای بسوخت وامیر سدید هم شب به جوی مولیان رفت»
همچنین با توجه به اینکه در متون نثر تاریخ ادب پارسی در نخستین سدههای تاریخ هجری شمسی جشن «سوری» بدون قید واژه چهارشنبه به تکرار دیده میشود و در نتیجه جشن سوری را پارسی زبانان پس از دوران اسلامی زیر تاثیر پندار اعراب مشعر بر نحس بودن روز چهارشنبه برگزاری آتش افروزی جشن سوری را اختصاصاً در شب چهارشنبه یا سه شنبه شب برگزارکردند واژه «سور» درواژه مرکب سورنای نیز که آلت موسیقی است، دیده میشودکه در جشنهای سرور و در مراسم عزاداری درآن وسیله میدمند.
از این رو بنظر میرسد که در دوران اسلامی واژه چهارشنبه بین دو واژه «جشن» و «سوری» و بصورت جمله جشن چهارشنبه سوری قرار گرفته است عقیده به نیک و بد بودن روزهای هفته امروز نیز بین برخی از خرافه پرستان رواج دارد باستناد سروده زیر:
چیدن ناخن به یکشنبه نشان دولت است
گر دوشنبه سهل باشد درسـه شــنبه نکبت است
چهارشنبه گربگیری قطع نسلت میشود
پنجشنبه خوب جمعه خوب و شنبه نکبت است
واژه «شنبه» واژهای است که در زبان بابلی و آرامی و سریانی و عربی دارای کاربرد بوده است و معنای این واژه از دیدگاه قوم یهود «استراحت مطلق» است ولی در زمان حاضر چون شنبه نخستین روز هفته میباشد لذا روز شنبه آغاز روز فعالیت بشمار میرود. بویژه اینکه منطقی نیست.
باقیمانده روزهای هفته به جز روز آدینه (جمعه) را که به واژه شنبه آراسته شده به معنای استراحت مطلق بدانیم در جشن شب چهارشبنه سوری بطور سنتی ایرانیان هفت توده آتش به یاد هفت فرشته مقدس امشاسپند اهورایی درآئین مزدیسنا از گیاه خشک (کاه) فراهم آورده و تودههای هفتگانه کاه را در فاصلههای معینی از یکدیگر قرار می دهند و آن را بترتیب آتش میزنند سپس خرد وکلان وزن ومرد برفراز آتش هفتگانه میجهند و می گویند: «سرخی تو ازمن زردی من از تو»
در جمع بندی مطالب عنوان شده در فوق نتیجه میگیریم که آتش افروزی و جهیدن از روی هفت توده آتش افروخته دلیل آشکاری است که جشن آتش افروزی «سوری» که بعدها به چهارشنبه سوری نامور شد همچون جشن سده از جشنهای ایران پیش ازاسلام وبازمانده مراسمی از دوران باستان است مردم ظریف اندیشه و شاعرمنش گیلان نیز با تکرار یک بیت چهارپاره بهنگام پریدن از روی آتش بطور مکرر ندا در می دهند: «ذلت ببر نعمت باور [۱۰]»، «نکبت ببر دولت باور»
ر متون نثر تاریخ ادب پارسی در نخستین سدههای تاریخ هجری شمسی جشن «سوری» بدون قید واژه چهارشنبه به تکرار دیده میشود و در نتیجه جشن سوری را پارسی زبانان پس از دوران اسلامی زیر تاثیر پندار اعراب مشعر بر نحس بودن روز چهارشنبه برگزاری آتش افروزی جشن سوری را اختصاصاً در شب چهارشنبه یا سه شنبه شب برگزارکردند
فلسفه آتش افروزی نزد ایرانیان باستان درهمه مراسم اعم ازمراسم مذهبی و ملی بدین انگیزه بود که آتش نزد آنان مقدس و پلیدی زدا بشمار میرفت و ایرانیان باستان برآن بودند که آتش نیز نماینده فروغ و فرّه ایزدی و فروغ یزدانی است که هرناپاکی و پلیدی را پاک میکند.
شگفت آور این است که این عقیده امروز نیز در دانش پزشکی به دلیل خاصیت گندزدائی آتش مورد تایید و بهره برداری قرارگرفته و وسایل و ابزار جراحی را درصورتیکه محلول گندزدائی در دسترس نباشد وسیله آتش ازپلیدی و آلودگی پاک میسازند براساس همین عقیده ایرانیان باستان در اخرین روزهای سال کهنه برآن بودند که به یاری آتش مقدس پلیدی و آلودگی و صفات اهریمنی را ازوجود خود دور میکنند تا با تن و کالبد و روانی پاک به پیشواز نوروز بروند.
در پیشانی کوهی در نقش رستم در مرودشت استان فارس که آرامگاه شاهنشاهان هخامنشی در دل آن کوه قرار دارد سنگ نگارههایی دیده میشود که در آن تصویر نقش مرد مُغی کنده کاری شده بر پهنه سنگ در مقابل مجمر آتش فروزان نماد فرّه ایزدی با حالت احترام ایستاده است آتش افروزی بین پیروان ادیان دیگر نیز دیده میشود.
مسیحیان نیز چند روز پیش از فرارسیدن عید فصح همانند ایرانیان باستان درروز چهارشنبه آتش میافروزند و همچنین درکشورهای اسکاندیناوی در روز ۲۴ ژوئن هرسال که مصادف با زاد روز یوحنا است، جشن آتش افروزی برپا میشود بطورکلی جهیدن از روی آتش و یا گذر از آتش در تاریخ و ادبیات ایران باستان دارای سوابق و نظایر فراوانی است که مشهورترین آن گذشتن سیاورشن یا سیاوش شاهزاده ایرانی فرزند کیکاووس و پدرکیخسرو پادشاه اساطیری دوره شاهان کیانی از گذرگاه دو توده بزرگ از آتش فروزان است که فردوسی، حماسه سرای ایران این داستان آموزنده و جالب را از خوتای نامک یا خدای نامک به پارسی دری برگردانده شده بود، به نظم کشیده است.
بین عوام نام فرزند کیکاووس یا کاووس شاه پادشاه کیانی بعنوان سیاورشن یا سیاوش ناموراست و جالب این است که واژه سیاورشن به همین صورت فقط درزبان و ادبیات گیلکی که اصیلترین ونزدیکترین گفتار به زبان پارسی باستان است دیده میشود.
توضیح اینکه نام سیاورشن در گیلان نام گیاهی است که اغلب دردیوارههای چاههای آب نوشیدنی میروید و این گیاه بنام «پر سیاوشن» خوانده میشودکه سیاوشن یا سیاوش صورت خلاصه شده واژه سیاورشن است رویش پرسیاوشن یا پر سیاورشن را طبق افسانههای قدیم در دیوارههای چاه آب نوشیدنی مردم گیلان از باستانیترین ادوار چنین توجیه مینمایند که بحکایت کتاب از میان رفته خداینامک اثر عهدساسانی، سودابه نامادری سیاورشن (سیاوش) دل درگرو عشق ناپسری خود بست ولی سیاورشن که جوانی عفیف و شریف بود ازاین عشق گناه آلوده روی گردان بود وبالنتیجه سودابه به انگیزه ناامیدی و خشم در مقام سعایت از سیاوش به پدرش بنام کیکاووس پادشاه کیانی بدروغ سیاوش را گناهکار قلمداد کرد.
سیاورشن برای اثبات بیگناهی خود طبق قوانین حاکمه عهد باستان به یکی از اقسام سه گانه «ور» [۱۱] یا باصطلاح متون حقوقی امروز سوگند، یعنی گذر ازدو توده آتش فروزان که نوعی از انواع سه گانه سوگند [۱۲] یا «ور» بشمار میرفت، توسل جست [۱۳] «ور» سه گانه که عبارت بودند از گذشتن از دو ستون آتش فروزان و نوشیدن آب گوگرد و بستن دست و پای متهم و افکندن متهم به رود دگره (دجله) و کاربرد توسل به «ور» یا سوگند امروز در مراجع حقوقی ایران باستان زمانی کاربرد داشت که دلایل کافی و بسنده برای احراز بزهکاری متهم وجود نداشت.
درچنین موردی ایرانیان باستان معتقد بودند که متهم بیگناه ازهر یک از این آزمایش سه گانه: توده آتش و نوشیدن آب گوگرد و افکندن دست و پابسته در رود دجله با مرگ رویاروی نخواهد شد زیرا مرگ بهنگام توسل به سوگند یا «ور» سه گانه فقط گناهکاران را به کام مرگ میکشد از این رو سیاورشن برای اثبات بیگناهی خود طبق روایات افسانهای از توده آتش بسلامت گذشت بدون آنکه کوچکترین صدمهای به او وارد آید، بالنتیجه بیگناهی سیاوش و بزهکاری سودابه به اثبات رسید ولی سیاورشن قهرانه دیار خویش ایران را ترک کرد به دیار افراسیاب پادشاه توران رفت ودختر او فرنگیس یا فرنگرسین را به زنی گرفت واز آن دو کیخسرو بوجود آمد وبالاخره براثر بداندیشی و سعایت گرسیوز برادر افراسیاب و توطئه او سر از تن سیاورشن در لبه دیواره چاهی به دستور افراسیاب شاه تورانی جدا شد و براساس داستانهای اساطیری ایران باستان قطرهای از خون او را بر دیواره چاه ریخته شد.
پس از چندی در بدنه داخل چاه براثرخون سیاوش گیاهی سبز شد که نام گیاه را باعتبار نام سیاورشن «پرسیاورشن» یا پرسیاوشن خواندند وطبق روایات اساطیری ایرانیان باستان معتقدند که این گیاه تا دنیا برپاست بعنوان نماد بیگناهی سیاورشن جاودانه دردیوارههای چاههای آب میروید، گفته میشود که این گیاه شفابخش داروی بسیاری از دردها است.
لازم بتذکر است که ایرانیان دارای کیش مزدیسنایی چه پیش از انقلاب و انشعاب مذهبی اسپیتمان زردشت در آئین مزدیسنا، و چه درزمان زندگی این پیامبر ایرانی و پس آن دوران افراسیاب شاه تورانی و قوم تورانی را بمعنای قوم غیرمزدیسنایی یا بمعنای مجازی، دیو یا باصطلاح عامیانه دیوانه میخواندند و به همین دلیل در متون زردشتی قاتل زردشت «تور» براتر ریش [۱۴] خوانده شده است و واژه «تور» تنها در زبان اصیل گیلکی بجای مانده و به اشخاصی که دارای درجه خفیفی ازجنون هستند از طرف مردم گیلان «تور» خطاب میگردد.
ذکر خلاصه داستان سیاورشن و گذشتن از آتش بدین منظور بود که بدینگونه به پیشینه تاریخی نماد پندار مزدیسنایی تقدس آتش و پلیدی زدائی این عنصر از وجود انسانها با توسل به پریدن ازفراز توده هفتگانه آتش مقدس مزدیسنایی در آئین سنتی جشن باستانی «سوری» ضمن اشاره به نماد تقدس عدد هفت درآئین مزدیسنا باعتبار تقدس هفت فرشته امشاسپند اهورایی وارتباط آن با پریدن از تودههای هفتگانه آتش در شب آخرین سه شنبه شب اسفند ماه سال کهن نیز اشارهای داشته باشم.
در ایران باستان نیز غیر از جشن چهارشنبه سوری، جشنها و اعیاد مذهبی ملی دیگری نیز برپا میشد که عبارت بودند از: جشن مهرگان که درمهرماه وجشن سده که درروز ششم بهمن وجشن اسپندگان یا اسپندارمذ که در پنجم اسفندماه هرسال و جشن آبریزگان و جشن هئورتات و جشن بهمنگان و بالاخره ازهمه مهمتر جشن بزرگ نوروز برپا می گردید که جشن نوروزی را در داستانهای اساطیری به ییمه یا جمشید پادشاه باستانی منتسب میدانستند ولی تاریخ واقعی ابتکار جشن نوروزی ده روز نخست سال نو به ابتکار و بنیانگذاری سومریان در دوره شاهی پادشاهان شهر «اوروک» همچون گیل گامش وسپس در شهر «اور» پایتخت سومریان مهاجر ساکن کرانههای دریای کاسان (دریای گیلان) مهاجران درهزاره چهارم پ. م به سرزمین میان رودان (بین النهرین) برقرار گردید.
کهنگی واژه بابلی شنبه و پریدن مردم از فراز هفت توده آتش در شب چهارشنبه آخر سال و گفتن جمله «زردی من از تو و سرخی تو از من» و خواستن سلامتی و تندرستی از آتش که عنصر آتش در دوران ایران پیش از اسلام مقدس بوده نشانگر این امر است که به قطع و یقین مراسم جشن چهار شنبه سوری تشریفاتی سنتی است منتسب به دوره ایـران پیـش از اسلام ولی تاریخ دقیق آغاز اجرای این مراسم مشخص نیست.
از ویژه گیهای این جشن باستانی تهیه و خوردن آجیل مشکل گشا یا آجیل چهار شنبه سوری و خریدن کندر از عطاریها و پریدن از روی آتش با تکرار جمله «عاطل کن باطل کن» در گیلان و فالگوش ماندن دختران دم بخت است.
هفت کپه آتش و پریدن از روی آن با زمزمه «زردی من از تو، سرخی تو از من» را میتوان ماندگارترین آیین چهارشنبه سوری، آخرین سه شنبه شب سال دانست که همچنان در کوچهپسکوچههای ایران، افغانستان، تاجیکستان، بخشی از ازبکستان و حتی قرقیزستان انجام میشود. مراسمی برای استقبال بهار و زنده شدن طبیعت که نمیتوان برای آن، رسوم و تاریخچهای مکتوب یافت.
نخستین نشانی ثبت شده از چهارشنبه سوری اما در تاریخ بخارا، تالیف محمد بن جعفر نرشخی (۲۸۶ – ۳۴۸) آمده است که طبق آن، در زمان سامانیان به این مراسم «جشن سوری» میگفتند که حتی منجر به آتشسوزی در قصر منصور بن نوح شده بود: «…و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آن گاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون “شب سوری” چنان که “عادت قدیم” است، آتشی عظیم افروختند. پاره ای از آن بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت.»
فردوسی هم در شعرهایش به این «عادت قدیم» اشارههایی داشته است: ستاره شمر گفت بهرام را که در «چهارشنبه» مزن کام را/ اگر زین بپیچی گزند آیدت همه کار ناسودمند آیدت/ یکی باغ بُد درمیان سپاه از این روی و زان روی بُد رزمگاه/ بشد “چارشنبه” هم از بامداد بدان باغ که امروز باشیم شاد/ببردند پر مایه گستردنی می و رود و رامشگر و خوردنی/ ز جیحون همی آتش افروختند زمین و هوا را همی سوختند.
در کنار روشن کردن آتش و پریدن از روی آن، فالگوش ایستادن، قاشقزنی و کوزه شکستن دیگر آیینهایی هستند که خصوصا در دهههای گذشته بیش از امروز به انجام میرسید. مردم نیت میکردند و پشت دیوارها فالگوش میایستادند تا از پچپچهایی که میشنیدند نیت خود را تعبیر کنند. در همان شب، کوزهها پر از آب میشد و از پشت بام به پایین میفتاد تا نحسی و بدی سال گذشته از میان برود. در قاشقزنی هم جوانان صورتهای خود را میپوشاندند، به در خانهها میرفتند و صاحبخانه را با صدای کوبیدن قاشقها به ظرف خبر میکردند تا به آنها شیرینی و آجیلهای مشکلگشا بدهند. طبق باورهای کهن ارواح پیش از سال جدید به میان بازماندگان میآمدند، روی خود را میپوشاندند و به رسم یادگاری به عزیزان خود هدیهای میدادند. رسمی که مشابه آن را در شب هالووین میبینیم.
خداداد رضاخانی، تاریخدان مقیم آمریکا معتقد است که رسوم چهارشنبه سوری، «تک و بیبدیل» نیست، هر کدام از آنها را میتوان در فرهنگهای دیگر هم یافت. مثل همین قاشقزنی در هالووین، بان فایر در انگلیس یا از روی آتش پریدن در بخشهایی از ترکیه. در تقویم ارامنه هم روز چهاردهم فوریه، چهل روزه شدن مسیح به عنوان «عید ترندز» نامگذاری شده که محور آن آتش است. غروب روز سیزدهم در حیاط کلیساها و خانهها آتشی روشن میشود و روز بعد با اجرای مراسم عبادی، این جشن به پایان میرسد. ارمنیها از نظر قومی و زبانی به اقوام هند و اروپایی تعلق دارند و از نظر جغرافیایی، ارمنستان در منطقهای واقع شده که گمان میرود منشا کوچ اصلی اقوام آریایی باشد. موعد چهارشنبه سوری، شش هفته پس از این جشن است.
اما هیچ سندی وجود ندارد که چه زمانی، چه کسانی و بر چه اساسی تصمیم گرفتند برخی از این رسوم را در شب چهارشنبه آخر سال جمع کنند و به پایکوبی بپردازند. آقای رضاخانی تاکید دارد که اگرچه سنتها به مرور زمان تغییر میکنند اما هیچوقت از بین نمیروند.
نانوشته ماندن این آیین کهن باعث شده که روایتهای بسیاری پیرامون آن به وجود آید؛ ربط دادن چهارشنبه سوری به زرتشت یا اسلام. اما عموم تاریخدانان و پژوهشگران معتقدند که این آیین ارتباطی به مذهب ندارد و تاکنون سندی از چنین گمانی پیدا نشده بلکه سینه به سینه تا به امروز منتقل شده است. نماد آتش را به زرتشت نسبت میدهند و اسلام را از جهت نامگذاری آن مطرح میکنند. به این صورت که پیش از ورود اعراب به ایران، طبق تقویم زرتشت، هر ماه به سی روز تقسیم میشد و هر روز نامی مشخص داشت، در نتیجه هفتهای نداشتیم که «چهارشنبه» و مراسم «چهارشنبه سوری» به آن نسبت داده شود. به باور این گروه، قیام مختار برای خونخواهی از حسین بن علی، امام سوم شیعیان با برپایی آتش روی بامها اتفاق افتاد.
به باور رضاخانی ریشههای تاریخی چهارشنبه سوری به «قرنها و هزاران سال پیش» برمیگردد که نوشتاری از آن موجود نیست: «آیین چهارشنبه سوری تمامی شاخصههای آیینی کهن را داراست. رسوم آن در فرهنگ مدرن شهرنشین یا قرون وسطای شهرنشین محلی از اعراب ندارد. ما نمیدانیم در هزاران سال پیش چه رسوم دیگری برای این مراسم وجود داشت، در نتیجه ممکن است در تاریخ از آن استفادههای مختلفی شده باشد. مثلا در مورد قیام مختار، ممکن است او از آتش روشن کردن استفاده کرده باشد مثل زمان جنبش سبز که مردم بدون اعتقاد به “الله اکبر” روی پشتبامها فریادش میزدند. اما هیچ سندی مربوط به اسلامی بودن آن وجود ندارد و استفاده احتمالی مختار را هم نمیتوان به چهارشنبه سوری ربط داد.»
از سوی دیگر به گفته این تاریخدان ایده هفتهگذاری از ابتکارات «بابلیهای باستان» بوده است، در نتیجه در دنیای قبل از اسلام هم «هفته» شناخته شده بود: «در آن زمان هم برای آبیاری مزارع و گذر فصلها و ارتباط آن به کشت و زار به هفته نیاز داشتند. اسامی روزهای هفته هم اگرچه جدید به نظر میآید ولی یونانیها هم مثل ما روزهای هفته را با تلفیق عدد و کلمه میخوانند. اما برای اینکه در چه روزی این مراسم برگزار میشده، هیچ سندی نیست.»
اما از یک جهت میتوان چهارشنبه سوری را برای نگهداشتن تقویم به زرتشت ربط داد. تقویم زرتشتی ۱۲ ماه ۳۰ روزه دارد یعنی یک سال ۳۶۰ روزه. در نتیجه ۵ روز پایانی سال گمشدهاند. به گفته رضاخانی متدیانان آیین زرتشت این ۵ روز را به مناجات و رفتن به عبادتگاه میپرداختند و خود را برای سال نو و نوروز آماده میکردند و برای همین «شاید تعیین چهارشنبه سوری در یکی از آخرین جشنهای پیش از نوروز به این ۵ روز گمشده مرتبط باشد.»
عبدالغنی نیکسیر، پژوهشگر افغانستانی و عضو هیات مدیره انجمن ادبی هرات نیز در این خصوص معتقد است که چهارشنبه سوری «میراثی» است از زمان «آریاییها که ربطی به مذهب ندارد» و امروز به فرصتی برای شادی و گردهمایی تبدیل شده است. در افغانستان، مردم آخرین سه شنبه شب سال را در باغ «ملت» هرات جمع میشوند و با روشن کردن آتش این شب را تجلیل میکنند: «اما متاسفانه به دلیل چند دهه جنگ در افغانستان، پرداختن به این رسم هم کمتر شده است. دغدغه مردم، جنگ است اما در کوچهپسکوچهها پیش از رسیدن بهار میتوان پایبندی به این آیین را کم و بیش مشاهده کرد.»
در این میان بسیاری از علاقهمندان به آیینهای کهن کوشیدهاند تا از طرق مختلف، چنین رسمی را زنده نگه دارند. به عنوان نمونه مراسم چهارشنبه سوری در گذشته همراه با ترانههایی خاص اجرا میشد که اسماعیل خان مهرتاش، موسیقیدان (۱۲۸۳ – ۱۳۵۹) ضمن بازسازی برخی از این ترانهها روی آنها آهنگ گذاشت و از شاعران طنزپرداز آن زمان خواست تا برای آنها شعر بسرایند. این ترانهها در تئاتر «باربد» لالهزار بین دو پرده نمایشنامه یا هنگام تغییر دکور صحنه به اجرا در میآمد. بعدها رادیو و تلویزیون بخشی از این ترانهها را در چهارشنبه سوری پخش میکردند.
هیچ نمیدانیم که در تاریخ کهن، مراسم چهارشنبه سوری به چه نحو دیگری برگزار میشده، اما آنچه امروز از آن باقیمانده نیز با این آیین کهن متفاوت است. جنگ در برخی از کشورها مثل افغانستان، یا ممنوعیت شادی و گردهمایی در ایران، در تغییر این آیینها بینقش نبوده است.
امروز در ایران جشن چهارشنبه سوری به مهمانیهای خصوصی تبدیل شده که گاه شاید هیچ خبری از آتش هم در آن نباشد. یا نارنجکهای دستسازی که توسط شهروندان عادی ساخته و منفجر میشود و موجب آسیب خوردن افراد مختلف خصوصا کودکان میشود. چه بسا بسیاری از کودکان و نوجوانان، امروز از سر «زردی من از تو، سرخی تو از من» هم بیخبرند. همانطور که ثمین باغچهبان پیش از مرگش، یک روز پیش از نوروز ۱۳۸۷، در یادداشتی نوشته بود: «… چهارشنبه سوری از یاد بچههای ما رفت…».
به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، «و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود: تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که، چون شبِ سوری چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند. پارهای از آن بجست و سقف سرای درگرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت» این متن بخشی از کتاب تاریخ بخارا نوشته ابوبکر محمدبن جعفر النرشخی است و اگرچه در آن نامی از چهارشنبه نیامده، اما با توجه به آنچه دیده و خوانده میشود گویا منظور از عادت قدیم همان چهارشنبهسوری فعلی است.
البته برخی از کارشناسان معتقد هستند که رسم چهارشنبهسوری نمیتواند متعلق به دوران پیش از اسلام باشد، زیرا ایرانیان قبل از اسلام، هفته نداشتند و هریک از روزهای ماه را به نامی میخواندند. دلیل دوم آن است که بیاحترامی به آتش و پریدن از روی آن با سنت زرتشتیان سازگار نیست، اما ابراهیم پورداوود، ایرانشناس معاصر، اوستاشناس و نخستین مترجم فارسی اوستا گفته است چهارشنبهسوری ریشه درگاهنبارِ هَمَسْپَتْمَدَم زرتشتیان و نیز جشن نزول فروهرها دارد که شش روز پیش از فرارسیدن نوروز برگزار میشد.
بنا بر آنچه که در تقویم ایرانی و زرتشتی آمده است، نوزدهمین روز از هر ماه به نام فروهر نامیده شده و تقارن نام روز با نام ماه فروردین نیز جشن فروردینگان نامیده میشود. جشن فروردینگان، جشن نزول فروهرها است. زرتشتیان در قالب این جشن به دشت و صحرا رفته و با این عمل فروهر عزیزان از دست داده خود را تا مسافتی بدرقه نموده و سپس به خانه خود برگشته و به یاد آنها شمعی را میافروختند. برخی دیگر نیز در این روز به یاد هر عزیز فوت شده گلی میکاشتند.
برخی از صاحبنظران نیز تصور میکنند که چهارشنبهسوری شکل تحولیافتهای از جشن سده است، اما چنین ادعایی بعید است. جشن سده یکی از جشنهای ایرانی است که در ساعات اول عصر روز دهم بهمنماه یا همان روز آبان ماه بهمن برگزار میشد. به روایت تاریخ مردم در قالب این جشن در گردآوردن هیزم با یکدیگر مشارکت میکردند، سپس یک آتش بزرگ برپا میکردند و در اطراف آن جمع میشدند. بنابراین جشن سده، جشن همکاری و همبستگی مردم است.
ابوریحان بیرونی گفته است هرمزد یکم، سومین پادشاه ساسانی دستور دادهبود در نوروز، مکانهای مهم را با آتش پاکیزه کنند، زیرا معتقد بود که عناصر ناسالم در هوا وجود دارند. البته یک نظر غیر آیینی نیز تا حدودی این امر را تأیید میکند، زیرا کارشناسان معتقدند برافروختن آتش کاربردهای بهداشتی و خاصیت گندزدایی دارد.
گروهی از صاحب نظران نیز میگویند چهارشنبهسوری یادمان عبور سیاوش از آتش می باشد. سیاوش یکی از شخصیتهای شاهنامه است که کیکاووس، یکی از فرمانروایان کیانی او را برای تربیت شدن و آموختن مهارتهای جنگی به رستم سپرد. رستم او را با خود به زابلستان (مناطق وسیعی از جنوب و مرکز سرزمین کنونی افغانستان) برد. بنابراین سیاوش سالها از خانه و خانوادهاش دور بود، اما بعد از بازگشت به ایران با توطئه سودابه (نامادریاش) به خیانت به پدر متهم میشود و به توصیه موبدان از آتش میگذرد تا گناهکار از بیگناه مشخص شود البته سیاوش از این امتحان سربلند خارج میشود.
این احتمال نیز مطرح است که چون در برخی از متون تاریخی روز چهارشنبه را روز نحسی دانستهاند، مراسم چهارشنبهسوری در قرون اولیه اسلامی ابداع شده باشد. البته برخی از صاحب نظران نیز تصور میکنند که چهارشنبهسوری بزرگداشت یاد قیام مختار ثقفی است. آنها باور دارند که قیام مختار به خونخواهی امام حسین (ع) در روز چهارشنبه و با روشن کردن آتش روی پشتبامها شروع شد. البته شواهد تاریخی این پیشینه را تأیید نمیکنند.
در این میان امیر اسماعیل آذر، استاد ادبیات فارسی و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی به ما گفت: اصولاً آنچه به نام چهارشنبهسوری مشهور است، از بعد از اسلام در آیینها ظاهر شده است. اعراب چهارشنبهها را نحس میدانند و میگویند یومالاربعا دارای نحوست است و برای اینکه این نحوست را برطرف کنند، چهارشنبه شبها خاصه چهارشنبه شبهای آخر سال به آتشبازی و گاهی آبپاشی به هم روزگار میگذرانند.
وی افزود: هیچ وقت ایرانیها در روزگار کهن چنین حرف خطایی را نزدند که «زردی من از تو، سرخی تو از من». این شعار، شعار زیبایی نیست.
این استاد ادبیات فارسی اظهار کرد: موضوع آتش در روزگار باستان این بوده است که ایرانیها برای رفتگان خود احترام قائل و بر این باور بودند که ۱۰ روز به نوروز مانده، ارواح به خانهشان برمیگردند که دوستان و کسانشان را ملاقات کنند. به همین جهت خانهها را تمیز میکردند که به اصطلاح خانهتکانی گفته میشود و آتش بر بامها مینهادند تا نور آتش سبب شود، ارواح خانه خود را گم نکنند. بنابراین حرفهای دیگری که در زمینه ریشه چهارشنبهسوری میآید، از نظر تاریخی پشتوانهای ندارد.
ایرانیان از دیرباز ید طولایی در برپا کردن جشن و سرورهای مختلف داشتهاند و در تقویم باستانی آنها هر روز از ماه نامی دارد که اسم یکی از روز ها منطبق بر نام ماه است که در آیین پارسی هر زمان که نام روز و ماه یکی میشد، مردم با به فال نیک گرفتن این اتفاق، جشن و سرور برپا میکردند.
شمار زیادی از این جشنهای متفاوت در میان صفحات تاریخی گم شده و به باد فراموشی سپرده شدند، اما هنوز هم که هنوز است پس از گذشت سال های طولانی تعدادی هرچند اندک از این جشن ها در جای جای ایران بر پا میشود که «چهارشنبه سوری» یکی از اندک جشنهای فراموش نشدهی ما در طول تاریخ است.
چهارشنبهسوری، جشنی مخصوص است که در شب چهارشنبه آخرین ماه سال برپا می شود که در واقع پیش در آمدی برای جشنهای نوروزی است و با برگزاری این جشن، مردم به استقبال بهار میروند. طبق آیین باستانی ایرانی در این شب آتش بزرگی برپا میشود، که تا صبح زود و طلوع آفتاب، برافروخته میماند و مردم از روی آتش میپرند و با گفتن زردی من از تو سرخی تو از من، زردی، بیماری و مشکلاتشان را به دست آتش میسپارند و به جای آن سرخی، گرما و نیرو را از آتش هدیه میگیرند.
البته گفتن این نکته خالی از لطف نیست که با وجود قدمت این جشن، در تاریخ کهن این مرز و بوم، که حتی در شاهنامه فردوسی نیز اشاراتی هرچند کوچک بدان شده است، آئین چهارشنبه سوری به طور کامل مربوط به زرتشتیان نمیشود چرا که آنها پریدن از روی آتش را عملی زشت، مکروه و نا پسند میدانند.
آئین چهارشنبه سوری
برافروختن آتش
آتش عنصر اصلی جشن چهارشنبه سوری است و پس از برپایی آتش مردم گرد آن حلقه زده، از روی آتش میپرند و غمها و دشواریهایشان را به آتش میسپارند.
کوزه نو
مردم در شب چهارشنبه سوری کوزههای سفالی کهنه را بالای بام خانه برده و از بالا به پایین پرت میکردند و آن را میشکستند تا کوزه نویی را جایگزین ظرف سفالی پیشین خود کنند، چون بر این باور بودند که در طول سال بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم میشود که با شکستن کوزه، رفع خواهند شد.
آجیل مشکلگشا
پس از برافروخته شدن آتش، اقوام و نزدیکان گرد هم می آمدند و با تبرک کردن دانههای نباتی به نمک آجیل مشگل گشایی درست کرده و نوش جان می کردند چون بر این باور بودند که هر کس از آن آجیل بخورد، نمک گیر شده و نسبت به افراد دیگر مهربانتر میشود و خیانت نخواهد کرد.
فالگوشی
در یکی از رسوم چهارشنبه سوری به نام فالگوشی دختران جوان نیت می کنند، پشت دری میایستند و به سخنان اهالی خانه گوش میدهند و بر اساس سخنان آنها نیت خود را تعبیر میکنند.
قاشقزنی
در این رسم دختران و پسران چادری سر کرده و چهره خود را میپوشانند و به خانه همسایگان خود میروند و همسایه از شنیدن صدای قاشقی که به کاسه میخورد بیرون میآید و در کاسههای آنان آجیل و شیرینی می ریزند.
البته هر شهری نیز، در این شب رسوم و آداب مختص به خود را هم به جا میآورد.
فارس
با توجه به ارادتی که شیرازیان به حافظ دارند در شب چهارشنبه سوری دور هم جمع شده و فال حافظ می گیرند، دختران دم بخت شیرازی هم به زیارت حضرت شاه چراغ می روند و برخی زنان هم برای براورده شدن حاجتشان زیر گنبد مسجد جامع شیراز حلوا میپزند یا آشی مخصوص به نام ابو دردا درست میکنند که وسایل اولیه این آش حتما باید از راه گدایی تامین شود.
مردان و زنان شیرازی معتقدند که اگر در شب چهارشنبه سوری در آب سعدی شست وشو کنند در سال جدید بیمار نخواهند شد و به همین جهت ازدحام عجیبی در این شب، اطراف قنات شکل میگیرد.
گیلان
در شب چهارشنبه سوری گیلانیان، اسپند، کندر، گلاب و شمع باید حتما در خانه باشد، اسپند و کندر را دود می کنند و گلاب را به صورت خود می زنند و شمع را به نیت روشنایی روشن میکنند.
مردم این خطه خاکسترهای شب چهارشنبه سوری را چهارشنبه صبح پای درختان میریزند ون معتقدند که این گونه درخت ها بارور میشوند.
در گیلان شب چهارشنبه سوری دختران دم بخت را با جارو میزنند و از خانه بیرون میکنند به این امید که بختشان باز شود.
مازندران
مردم مازندران در شب چهارشنبه سوری آش چهل گیاه میپزند که نشان از دوا و درمان دارد و هنگام مراسم قاشق زنی همراه با برخورد قاشق با کاسه میخوانند: ای اهل محل، اهل در این منزل شگون امشب است، هدیه بریزید داخل پیمانه و کاسه.
استان مرکزی
در تعداد زیادی از روستاهای استان مرکزی نیز رسم است که جوانانی که نامزد کردهاند از روی پشت بام خانه دختر، شال خود را به پایین میاندازند و دختران در گوشه شال، تخمه و شیرینی میپیچند و این رسم شالاندازی نام میگیرد.
آذربایجان شرقی
در آذربایجان بازار خرید در چهارشنبه سوری داغ است و مردم آذربایجان سنت خرید چهارشنبه سوری مخصوصا برای بچه ها دارند و پسر بچه ها ماشین و تفنگ میخرند و دختر بچه ها هم عروسک میخرند و به غیر از خرید کردن آذریها سنتی به نام «شال ساللاماق» نیز دارند که به صورت ناشناس شال خود را وارد خانه همسایگان کرده و آجیل و شیرینی جمع میکنند.
اردبیل
در مغان، مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعی به کنار رودخانه میروند، آتشی بر میافروزند و جوانان در آنجا به سوارکاری میپردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرفهایشان را از آب رودخانه پر می کنند و به خانه میآورند و آب آن را به دور و برخانه می پاشند.
خراسان
در خراسان مراسم کوزه شکستن به این شکل است که درون کوزه های قدیمی مقدار نمک که علامت شور بختی است و مقداری ذغال که علامت سیاه بختی است و یک سکه کم ارزش پول میریزند و تمام افراد خانواده آن را به دور سر می چرخانند و آخرین نفر کوزه را از پشت بام به کوچه پرت میکند.
بوشهر
بوشهریها پس از آتش افروزی در خانه هایشان و پریدن از روی آن، باقایق از روی آب میگذرند و معتقدند با این کار نحسی این شب از بین میرود.
لرستان
در این شب در شهر خرم آباد هیزمها را به هفت دسته تقسیم میکنند و با فاصلههای مشخصی در یک ردیف میچینند و دسته ها را آتش میزنند.
کردستان
مردم استان کردستان به خصوص روستائیان، دسته جمعی به صحرا و کنار چشمه سارها می روند و پس از مدتی که به شادی و پایکوبی و کشتی گرفتن گذراندند، زمان برگشتن به خانه، هرکسی مقداری سنگریزه جمع میکند و به پشت سر خود نگاه نمیکند و سنگریزه را از روی شانه به عقب پرتاب میکند و بدین ترتیب بلا و آفت را از خود دور میسازد.
اصفهان
آتش افروختن در معابر، کوزه شکستن، فالگوش ایستادن ، گرهگشایی و سایر مراسم چهارشنبه سوری در استان اصفهان متداول است و تمام آن آدابی که در تهران معمول است در اصفهان نیز رواج دارد و شکوه شب چهارشنبه سوری در اصفهان از تمام شهرهای ایران بیشتر است. در اصفهان چهارشنبه سوری را “چهارشنبه سرخی” نیز می گویند.
تهران
در تهران قدیم، بوتههای خشک را از بیابانهای اطراف جمع میکردند و با شتر به شهر میآوردند و در محلات مختلف میچرخاندند. پس از غروب خورشید، بوتههای خشک و اسباب و اثاثیه کهنه و شکسته ای را که پس از خانه تکانی بیرون گذاشته شده بود جمع میکردند و با آنها آتش درست می کردند.
فشفشه و هفت ترقه هم بود اما از بمبها و نارنجکهای دستی که مردم امروزی میسازند و با انفجار آنها شیشههای ساختمانها به لرزه میافتد و در شبی که هدف جشن و شادی است عده ای مجروح می شوند، خبری نبود.
کاش یاد بگیریم به آداب و سنت های پیشینیانمان احترام بگذاریم و جشن را به جنگ تبدیل نکنیم.