رابی ویلیامز (خواننده افتتاحیه جام جهانی) و ترانه زیبای Angels – به بهانه شروع جام جهانی روسیه: خاطرات محو نخستین دورههای جام جهانی عمرم
به یاد دارم که در خانه ما، پدر و مادر اصلا میانهای با فوتبال نداشتند. با این همه تب مسابقات فوتبال گاهی از طریق دوستان دبستانی و صفحه تلویزیون به من هم القا میشد.
اصالا یادم نمیآید که پوشش جام جهانی 1986 چطور بود. اما یکی از دوستان قدیمی را به یاد میآورم که در کلاس پنج ابتدایی میخواست شباهت یا قافیهای بین نام خانوادگی خود -مرادی- و مارادونا پیدا کند.
آن زمان که خبری از تبلت و پیسی و اینترنت نبود، کودکان عادت داشتند که در رؤیاهایشان خود را در قابل یک بازیکن بزرگ تصور کنند. چیزی که الان هم شاید باشد، منتها خیلی محوتر از گذشته.
جام جهانی 1990 را بیشتر دنبال کردم. یکی از خاطرهانگیزترین دورههای مسابقات جام جهانی و از سویی تلخ برای ما به واسطه وقوع همزمان زلزله رودبار.
آن شب شوم، البته من فوتبال نمیدیدم. همان روز اخرین امتحان سوم راهنمایی را تمام کرده بودم و با پدر به کتابفروشی رفته بودم تا یک کتاب علمی تخیلی بخرم. اما متاسفانه حتی یک کتاب باب طبع یا نخوانده در کتابفروشی نبود و من ناچار شدم به کتاب گمشدگان مثلث برمودا قناعت کنم. همان زمان تحت آموزش ظریف مجله دانشمند، یک چهارچوب ذهنی برای بررسی علمی پدیدهها و پرهیز از باور بی چون و چرای شبهعلم در من شکل گرفته بود و این کتاب را چندان جدی نگرفتم.
و چه زلزلهای بود. طولانی و رعبانگیز …
در این جام هم طرفدار آلمان بودم و هم طرفدار آرژانتین. بنابراین دنبال کردن فینال برایم دشوار بود.
جام جهانی 1994 آمریکا، یک سال قبل از کنکور من بود و البته علیرغم این، چه کسی میتوانست مسابقات را تماشا نکند؟!
آخر در آن سال برای نخستین بار مسابقات پخش زنده میشد. این امر آنچنان برای مایی که سالها محرومیت از تماشای زنده ورزش را تحمل کرده بودیم، شگفتانگیز بود که حد نداشت.
پخش زنده که سهل است، ما از نتایج خیلی از مسابقات با رادیو و نیز مجله کیهان ورزشی و دنیای ورزش مطلع میشدیم.
ویژهنامه جام جهانی مجله کیهان ورزشی را یه یاد میآورم. کاش دوباره بتوانم آن مجله خاطرهانگیز را ورق بزنم. نمیدانم چرا مسابقات این دوره، بیش از دورههای نزدیکتر جام جهانی در خاطرم مانده است.
مسابقاتی را تماشا میکردیم که در آن مجریهای تلویزیون تا آخر بر سر تلفظ نام روبرتو باجیو به توافق نرسیدند که نرسیدند! به به تو، روماریو، ضربه پنالتی از دست رفته باجیو. چه جامی بود. بازیکنان دیگر: الکسی لالاس آمریکایی، خورخه کامپوس، توماس برولین …
1998 فرانسه را با خاطره دوستی به یاد میآورم که یک مقدار هم افکار نژادپرستانه ملایم داشت و تیم چندنژادی فرانسه را اصلا دوست نداشت! من اما محو زیدان شده بودم و آخرش هم نفهمیدیم که تشنج رونالدوی اصلی برای چه بود!
رابی ویلیامز و ترانه Angels در افتتاحیه جام جهانی
کاش بیشتر وقت داشتم و فرصتی بود تا خاطرات هر دوره را دقیق و با جزئیات مرور کنم. اما امشب وقتی نیست. پس میرسیم به همین افتتاحیه امروز:
امروز که رابی ویلیامز 44 ساله را دیدم با موهای جوگندمی را دیدم با خودم گفتم چقدر پا به سن گذاشتهای، ای مرد!
اولین باری که ویدئوکلیپ Angels رابی ویلیامز را -که به باور من زیباترین ترانه او هم هست- دیدم را به یاد میآورم. این کلیپ را در پرتو امواج ضعیف گیزنده معمولی تلویزیونی از آن سوی مرزها در شمال کشور، گرفته بودم، روی VHS ضبط کرده بودم و مدام برای خودم پخش مجدد میکردم.
آن موقع مثل الان نبود که فول آلبوم یک هنرمند یه سادگی قابل دانلود باشد یا شاخصترین کارهای یک خواننده را بشود در یوتیوب دید و در اسپاتیفای شنید.
ترانه Angels رابی ویلیامز، نخستین بار در یک دسامبر سال 1997 عرضه شد و هفتههای زیادی در کشورهای مختلف دنیا در جدول ترانههای پاپ در میان پرفروشترینها بود.
یه یاد دارم در نخستین روزهای دسترسی به اینترنت، یکی از کارهای مفیدی که ما دانشجویان پزشکی میکردیم (البته فنیها هم همین کار را میکردند)، پیدا کردن متن ترانهها بود.
و وقتی بعد سالها متوجه میشدیم که تا حد واژههای برخی از ترانهها را اشتباه میشنیدیم، ترکیبی از دریغ، شرمندگی و البته مقدار زیادی خنده درونی به ما دست میداد!
و چه متن زیبایی دارد این ترانه Angels . این روزها دیگر خیلی بعید است که ترانهای که در صدر جدولهای موسیقی جا خوش میکند، متن کمی سنگین داشته باشد. سخت است که باور کنیم تنها در عرض دو دهه این میزان سطح متن ترانههای نزول کرده باشد و البته تعریف عشق هم در هنر عامهپسند در همین دو دوره، بسیار سطحی و جسمانی شده.
بشنوید این ترانه را: