معرفی کتاب صدایی که شنیده نشد ، تلنگر و هشداری برای «همه» زمانها
در کمدی الهی دانته صحنه ای هست که در آن ویرژیل دست شاعر (دانته) را گرفته و می خواهد او را وارد جهنم کند. ویرژیل در این صحنه به دانته می گوید در اینجا، در این جهنم، حقیقت مطلق حکمفرماست….
تحقیق و علم به منزلهٔ ورود به جهنم است. چون شاید [ از آن رو که] باید بدون پیرایه با حقیقت روبرو شوید، جهنم است برای شخص محقق، و جهنم است برای کسانی که تحقیق او را خواهند شنید و درک خواهند کرد.
کتاب صدایی که شنیده نشد، بخشی از تحقیقاتی است که در دههٔ ۵۰ شمسی با عنوان «طرح آیندهنگری» انجام شد. گذشت سالیان متمادی از زمان انجام این تحقیقات، ارزشهای آن را بیش از پیش آشکار کرد. این تحقیق از اولین نظرسنجیهای ملی در کشور است و اطلاعات منحصر بهفرد تجربی از نگرش مردم در دههٔ ۵۰ شمسی بهدست میدهد، و نشان میدهد که چگونه در زیر پوست جامعه، جریان دینی در حال رشد بود.
برای ما که در سالهای بعد از این تحقیق، شاهد انقلاب بودهایم، شاید جای شگفتی باشد که چگونه چنین علامتهایی دیده و صدای جامعهای که در این تحقیق پژواک یافته بود، شنیده نشد.
این تحقیق «آیندهنگری» به همت شادروانان مجید تهرانیان و علی اسدی هدایت و طراحی شد و محققان شناختهشدهای همچون منوچهر محسنی، مهدی بهکیش، هرمز مهرداد و… آنان را در انجام این تحقیق یاری کردهاند. با این حال، این تحقیق برای جامعهٔ علمی چندان که باید شناختهشده نیست و گزارشهای آن به سهولت در دسترس علاقمندان قرار ندارد. حتی تا همین سالهای اخیر، کمتر کسی در نوشتههای خود به یافتهها یا عنوان این تحقیق اشاره میکرد.
کتاب صدایی که شنیده نشد ، دو بخش اصلی دارد:
در بخش نخست، گزارشی نظرسنجی از مردم ایران در سال ۱۳۵۳ آمده است.
در بخش دوم کتاب صدایی که شنیده نشد، خلاصهای از دو گزارش پژوهشی آمده که به نتایج نظرخواهی از نخبگان و بررسی آماری از محصولات و فضاهای مذهبی پرداخته است.
در ابتدای کتاب صدایی که شنیده نشد، اشاره شده در آن روزگار بعضی از نخبگان با نتایج تحقیق به صورت کلی برخورد میکردند و آن را نه براساس معیارهای علمی بلکه بر مبنای میزان نزدیکی نتایج به تصورات ذهنی یا حتی آرزوهای خود میسنجیدند. روی گشودهای به نتایج تحقیق نداشتند و خوش داشتند از تحقیق آن بشنوند که دوست دارند. در نتیجه، تلاش مؤثری برای فهم جامعه بر مبنای تحقیق صورت نگرفت، گزارش آن در چند نسخه در کتابخانهٔ مؤسسه نگهداری شد و راهی به فضای عمومی و گفتوگوی عمومی نیافت. برخی دیگر هم که کمابیش متوجه ماجرا شدند مجالی برای طرح بحث نیافتند و به اظهارات محافظهکارانه در فضای محدود جلسات کفایت کردند. چنین شد که این تحقیق حتی تا به امروز مهجور مانده است.
همه ما میخواهیم آیندهٔ خود را در دست داشته باشیم و آن را به گونهای که دوست داریم بسازیم. هر فرد و جامعهای مایل است آیندهاش را بر اساس ارزشهای خود بسازد و در ساختن آیندهاش نقش اصلی یا حداقل نقش مهمی داشته باشد. بدون تصوری از آینده نمیتوان آینده را کنترل کرد و بر روی آن اثر گذاشت. برای نمونه گرایش شدید داوطلبان کنکور به رشته پزشکی بر این فرض مبتنی است که این رشته در آینده همچون امروز، بازار کار مناسبی دارد و امکان کسب درآمد بالا را فراهم میکند. اگر داوطلبان تصور کنند این رشته به اصطلاح رایج «آیندهای» ندارد، رفته رفته گرایششان به آن کاهش مییابد. پس داوطلبان، تصوری از «شکل آینده» در ذهن دارند و بر اساس آن، رفتار خود را تنظیم میکنند. به همین دلیل است که افراد و جوامع، علاقه و نیاز دارند بدانند آینده چه شکلی است و چه پیش خواهد آمد.
در ایران، مطالعات آیندهنگری بر اساس روشهای علمی رشد چندانی نداشته است. معمول است پرسشهایی در باره آینده را با ارجاع به گزارههای ایدئولوژیک و یا آرزوها و آرمانها پاسخ دهند. ولی پیچیدگی روزافزون و رقابت نفسگیر میان کشورهای جهان، مجال را برای چنین رویکردهایی تنگ کرده است و راه را برای مطالعات آیندهنگری باز میکند. در ایران نیز مدتی است چنین مطالعاتی ــ بیشتر در حوزهٔ اقتصادی و فنی و گاهی نیز در حوزههای اجتماعی توجه متخصصان و سیاستگذاران را به خود جلب کرده است.
برای ما که امروز کتاب صدایی که شنیده نشد را میخوانیم، مساله از بعدی دیگر هم جذابیت دارد. چه شد که در سال ۱۳۵۷ در ایران انقلاب روی داد؟ مردم ایران در سالهای پیش از انقلاب چگونه زندگی میکردند، جهان خود را چگونه میدیدند و اتفاقاتی مثل تغییرات اقتصادی را چگونه تفسیر میکردند؟ زندگی مردم در سالهای پیش از انقلاب چگونه بود و به جست و جوی کدام رویا بودند که بر نظم پیشین شوریدند و آنرا دگرگون کردند؟ چگونه رشد سریع اقتصادی، انتظارات پیشرفت فردی را دامن زد در حالیکه بهنظر میرسد همهٔ گروههای جامعه توان تحمل پیامدهای فرهنگی و اجتماعی ناشی از چنین تغییراتی را به یکسان نداشتند؟ پرسش در بارهٔ وقوع پدیدههایی مثل انقلاب یا جنگ که دامنه اثرگذاری آن از نسلهای درگیر انقلاب فراتر میرود و نسلهای آینده را هم در بر میگیرد، همواره تازگی خود را در علوم اجتماعی حفظ میکند.
همین پرسشهاست که کماکان اهمیت و ارزشهای مجموعهٔ تحقیقات «آیندهنگری» را با وجود گذشت چهار دهه از زمان انجام آن، حفظ کرده است.
مجید تهرانیان در تدوین ایده اصلی تحقیق، مساله را در این میدید که رشد شتابان و نامتوازن، جامعه را از وضعیت سنتی خود که متکی بر اقتصاد کشاورزی بود به سویجامعهای با اقتصاد صنعتی تغییر میداد. سرعت تغییرات چنان زیاد بود که بخش وسیعی از مردم و نخبگان نمیتوانستند با محیط تازه و ارزشهای پدیدار شده همدلی کنند. آنان از محیط مألوف خود کنده شده بودند و به آرزوهای تازهٔ رشد و رفاه اقتصادی، تحرک اجتماعی و زندگی در محیطی تازه فکر میکردند. این تغییر در همه ابعاد به یک اندازه روی نداده بود. گذار، بنیان اجتماعی روان ایرانی را متحول کرده بود و به تعبیر تهرانیان، تودهها آمادگی مواجهه با چنین وضعیتی را نداشتند. آنان نه میتوانستند به گذشته بازگردند و نه در آینده جایی امن برای خود میدیدند. تهرانیان مفهوم «اکنونزدگی» را برای توصیف این وضعیت روانی اجتماعی به کار گرفت. علیاسدی در تحقیقات تجربی خود، این بنیان روانی اجتماعی را در نسبت با رسانه تحلیل کرد و نشان داد که چگونه در بین تودهها و حتی نخبگان، میل بازگشت به گذشته و به ویژه پناه بردن به مذهب در حال رشد است. مذهب از دید نخبگان و جوانان آن زمان، فضایی است که میتوان ارزشهای مادی زندگی مثل رفاه و آسایش را با ارزشهای معنوی پیوند زد. آرزویی که در بازگشت به هویت دینی نفوذی فراگیر در بین نخبگان داشت. بخشهایی از نخبگان و طبقه متوسط که با رشد اقتصادیبالیده بودند و انتظار می رفت پایگاه اجتماعی اصلی حکومت باشند، به چنین ارزشهایی بیشتر بها میدادند تا ارزشهای جدید و «مدرن». نتایج این تحقیقات نشان میداد که ارزشهای مورد نظر حکومت وقت حتی در بین گروهی که پایگاه آن محسوب میشد، عمومیت نداشت.
صدایی که شنیده نشد
نویسنده : علی اسدی ، مجید تهرانیان
نشر نی
325 صفحه
چه بسا اگر در مسئولین و دست اندرکاران نظام سلطنتی اندک دقت و بصیرتی می بود تا پیامها و هشدارهای نهفته درپژوهش یادشده رادریابند و اصطلاحا”صدای آن رابشنوند!و به مقتضای آن جهت گیریها و تدابیر مناسبی اتخاذ کنند,چند سال بعد لازم نمی آمد که خود شاه در تلویزیون “از شنیدن صدای انقلاب”خبر بدهد!…یاد و خاطره همه کسانی که در آن طرح تحقیقی دستی داشتند و دلسوزانه و بیطرفانه آن را به سرانجام رساندند به نیکی باد!
همه اش کار انگلیسه