به مناسبت زادروز مارگارت تاچر – معرفی کتاب بانوی آهنین مارگارت تاچر: زنی که چهرهی تاریخ را دگرگون کرد
مقدمه نویسنده کتاب: جان بلاندل
در موقعیتهای بسیاری با مارگارت تاچر ملاقات داشتهام؛ در واقع در تمام سِمَتهایش او را دیدهام. از وزیر آموزش و پرورش (۱۹۷۰ ـ ۱۹۷۴)، وزیر محیط زیست سایه (۱۹۷۴)، رئیس خزانه (۱۹۷۴ ـ ۱۹۷۵)، رهبر اپوزیسیون اعلیحضرت (۱۹۷۵ ـ ۱۹۷۹)، نخست وزیر (۱۹۷۹ ـ ۱۹۹۰) گرفته تا زندگی پس از دوران نخستوزیریاش (۱۹۹۰ به بعد)؛ در هر موقعیتی تحت تأثیر بینش و هوش سرشارش قرار گرفتهام.
او درحالیکه تعصب مذهبی، بر خانواده و کشور زندگیاش حاکم بود، در همان اوایل تحصیلش به علم علاقهمند میشود. بهطور گستردهای مطالعه میکند و به موسیقی نیز علاقه مییابد. حتی در بخش ورزشی روزنامهام تصویری از او که مشغول تماشای تنیس در مسابقات ویمبلدون است، منتشر شده است.
او در جوانی خوانندهای فوقالعاده و نوازندهٔ پیانو بود. در مسابقات حفظ شعر جایزه دریافت کرده، مناظرهگر و بازیگری غیرحرفهای بود. پیادهروی میکرد و رقص باله، موسیقی، اپرا و هنرهای مختلف از دیگر علایقش بودند. شخصیتی بسیار جالب و جذاب داشت و همراهی فوقالعاده بود.
علاقهاش به سیاست با ۹۹ درصدِ سیاستمداران دیگری که دیدهام متفاوت بود. مانند رئیس جمهور ریگان، صادقانه به تمام دوستان و همکاران زن و مرد خود اهمیت میداد و اشتیاقی فراوان برای تلاش در جهت بهسازی دنیا داشت.
وقتی نخستوزیر بود، تمام مسائل را حل و فصل میکرد؛ عزم و هوش خود را به کار انداخته و تحصیلات علمی و حقوقی خود را برای حل مسائل به کار میبرد.
وقتی کنار او هستید باید زیرک یا به عبارت بهتر، هوشیار باشید. او میتواند با سخنانی درشت طرف مقابل را خرد کرده و به زانو در آورد. او به عمق هر مسئلهای نفوذ کرده و سریعتر از هر شخصیتی که در زندگیام دیدهام، آن را حل و فصل میکند.
در دوران نخستوزیری، تجارب سیاسی بسیاری کسب کرد. پس از یک دورهٔ کوتاه از عضویت معمولی پارلمان به سمت وزارتی رسید؛ شش سِمَت سایه و سه سمت در کابینهٔ سایه داشت؛ حدود چهار سال در کابینه، وزیر آموزش و پرورش بود؛ همچنین دو سِمَت ارشد با دورههای کوتاه مدت در کابینهٔ سایه داشت و چهار سال رهبر اپوزیسیون بود. به عبارت دیگر بیست سال در جهت رفاه و پیشرفت جامعه تلاش کرد.
زمستان سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۷۹ انگلستان «زمستان اندوه» نامیده شد. حزب کارگر به رهبری نخست وزیر جیمز کالاهان (۵۲) برای حفظ قدرت بسیار تلاش کرد. آزادیخواهان فرصتطلب، اتحادیهٔ کارگران اولستر و ملیگرایان اسکاتلندی از این حزب حمایت کردند.
دولتهای پی در پی بریتانیا، هم چپ و هم راست، نه تنها نتوانسته بودند اتحادیه کارگران را تحت حاکمیت قانون درآورند بلکه نرخ تورم اقتصاد کشور را به سطوحی رسانده بودند که موجب افزایش قیمت دو رقمی سالانه (۵۴) (به جز یک مورد استثنای ۳/ ۸ درصد) می شد.
دهه ها شکست سیاست مطلق در سه ماه، هرج و مرج را به اوج خود رساند. این هرج و مرج از سوم ژانویهٔ ۱۹۷۹ آغاز شد و در ۲۸ مارس، ۱۹۷۹ وقتی دولت اعلیحضرت تنها با یک رای، رای اعتماد خود را از دست داد و در نتیجهٔ آن انتخابات سراسری برگزار شد به پایان رسید.
تأثیر جرایم صنعتی که در طول آن سه ماه مرتکب شدند از سه دههٔ پیش تا امروز بر سیاست انگلستان آشکار است. چنین جرایمی عبارتند از: توزیع منابع گازی و تعطیلی ایستگاههای گاز؛ اعتصاب بنادر اصلی، پالایشگاههای نفت و تولیدکنندگان ضروریات که منجر به اخراج بیش از یک میلیون کارگر شد؛ اعتصاب رانندگان آمبولانس و خودداری از پاسخدهی به تماسهای ۹۱۱؛ اعتصاب کارکنان پشتیبانی بیمارستان؛ اعتصاب رفتگران و حتی اعتصاب غیررسمی گورکنها. همچنین گزارشهای کمبود غذا از سراسر کشور شنیده شد، زیرا کانالهای توزیع مختل شده بودند.
حکومت بریتانیا با مجموعهای از تصاویری که مشکلات و اوضاع نامطلوبی را نشان میداد، در حال نابودی بود. تصاویری مانند ایستگاههای گاز تعطیل شده؛ صف کارگران اعتصابی؛ کارکنان پشتیبانی بیمارستان ـ نه پزشکان ـ که در حال تصمیمگیری دربارهٔ این بودند که کدام بیمار میبایست درمان شود و کدام یک بدون معالجه رد شود. همانطور که یکی از مردان عضو اتحادیه گفت: «اگر قرار باشد مردم بمیرند، پس بگذارید بمیرند.» از سوی دیگر راه آهن بریتانیا یک اعلان مطبوعاتی پنج کلمهای منتشر کرد: «امروز هیچ قطاری نخواهیم داشت.»
افسران ارشد پزشکی، تابوتهای پر را در کارخانههای خالی انباشته کردند تا هر چه زودتر به دریا انداخته شوند. همچنین حجم وسیعی از زباله گوشهٔ خیابانها، داخل پارکها و میدانها روی هم تلنبار شدند و موشها همهجا به چشم میخوردند.
صحنهٔ هولناکی بود! به راستی خیلی ترسناک و مهیب بود! چه بر سر کشور آمده بود؟ زنان باردار از درمان محروم بودند، آسایشگاههای معلولین بسته شده و چرخ دستیهای حمل غذای سالمندان تکه تکه شدند.
سوم ماه مه در انتخابات سراسری، دقیقا چهار ماه پس از همهٔ این اتفاقات، رأیدهندگان با نوسانی ۵ درصدی از حزب کارگر انتقام گرفتند. بزرگترین نوسان از سال ۱۹۴۵ بود.
صبح روز بعد یعنی چهارم مه، حزب کارگر شکست خورد و محافظهکاران بیش از ۶۲ کرسی را به دست آوردند. این نوسان، رهبر حزب محافظهکار، خانم تاچر (عضو پارلمان) را از حوزهٔ انتخاباتی در فینچلی در لندن به دفتر مرکزی حزب محافظهکار در میدان اسمیت ۳۲ در مرکز وست مینستر برد. آن روز بعد از ظهر، پس از سخنرانیها و احوالپرسی، او را به کاخ باکینگهام رساندند. در آنجا اعلیحضرت ملکه ـ الیزابت دوم ـ برای تشکیل دولت جدید با لطف و مهربانی از او ملاقات کرد و از آنجا با اکثریت ۴۳ رأی به داونینگ استریت ده هدایت شد تا اولین زن نخست وزیر در کشورش شود و در تاریخ اخیر جهان پس از سیریماو بندارانایکه نخست وزیر سریلانکا، ایندیرا گاندی نخست وزیر هند و گلدا مایر، چهارمین نخست وزیر اسرائیل؛ چهارمین زن انتخاب شده به عنوان رهبر یک کشور بود. همچنین نخستین زنی بود که در سیاست بریتانیا به چهار سمت اصلی یعنی وزیر کشور، وزیر امور خارجه، رئیس خزانه و نخست وزیری دست یافت.
از آن روز بهاری در سال ۱۹۷۹ تا ۲۸ نوامبر ۱۹۹۰ یازده سال و نیم نخستوزیر بود. پس از او جان میجر شش سال و نیم نخست وزیر شد تا اینکه در اول ماه مه ۱۹۹۷ تونی بلر را به عنوان نخست وزیر انگلستان برگزیدند. حزب کارگر به رهبری تونی بلر با اکثریت ۱۷۷ رأی بر حزب محافظهکار با اکثریت ۲۱ رأی پیروز شد. میتوان گفت که دوران تاچر هجده سال کامل یعنی از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ طول کشید.
در اوایل آن دوران، سفیر فرانسه گفته بود که بریتانیا با خطر سقوط مواجه است. سفیر آلمان غربی نیز گفته بود که اقتصاد بریتانیا شبیه آلمان شرقی شده است.
در میان بیست و دو کشور سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، بریتانیا در رتبهٔ نوزدهم قرار گرفت. بریتانیا «مرد بیمار اروپا» بود و این آخرین فرصت نجاتش بود. وضعیت به قدری ناامیدکننده به نظر میآمد که مفسران عقیده داشتند، آلمان و ژاپن خوش اقبال بودند که نیروی هوایی ایالات متحدهٔ آمریکا روزانه و نیروی هوایی بریتانیا شبانه، کارخانههای قدیمیشان را منفجر کردند زیرا همین رخداد به آنان کمک کرد که کارخانهها را از نو بسازند؛ درحالیکه بریتانیا با پایتخت قدیمی خود دست و پنجه نرم میکرد.
تورم بر کشور حکمفرما بود. ادارهٔ اتحادیهها و حتی کشور غیرممکن بهنظر میآمد. صنعتهای ملی که عملکردی ضعیف داشتند، پاسخگو نبودند و میلیاردها یارانه را حیف و میل میکردند. حتی تولید ناخالص داخلی فرانسه نیز پیشرفت بیشتری نسبت به بریتانیا داشت.
راه حلهای سیاست رادیکال نیز قابل اجرا نبودند.
بنابراین انجام هر کاری به روش رادیکال اتلاف وقت بود زیرا نوبت طرف مقابل میرسد و همهچیز به حالت اول برخواهد گشت. بر این باور بودند که آنان به جای تغییر به ثبات نیاز داشتند. بنابراین این موضوع از هر سو به بریتانیاییها گوشزد شد و سرانجام به این باور رسیدند.
اما هجده سال بعد بریتانیا با پیشرفتی چشمگیر از رتبهٔ نوزدهم به دومین جایگاه سازمان توسعه و همکاری اقتصادی صعود کرد. بریتانیا تبدیل به ملتی کارآفرین شده بود که خوداشتغالی نیروی کار را از ۷ درصد به ۱۴ درصد افزایش داد. رئیس خزانه نایجل لاوسون (بعدها لرد لاوسون) اظهار کرد: «صنعت سرمایهگذاری بریتانیا در سال ۱۹۷۹ اصلا وجود نداشت اما تنها شش سال بعد دو برابر اندازهٔ همتایانش در دیگر جوامع اروپایی شد.»
جمعیت گروه اقتصادی ـ اجتماعی که به آن طبقهٔ متوسط میگوییم از ۳۳ درصد به ۵۰ درصد افزایش یافته بود. مالکیت خانه نیز (بر خلاف مسکن اجتماعی یا اجارهٔ خصوصی) از ۵۳ درصد به ۷۱ درصد رسیده بود. مالکیت سهام افراد از ۷ درصد به ۲۳ درصد و سهام اعضای اتحادیههای کارگری از ۶ درصد به ۲۹ رسیده بود. در نهایت نیروی کار اتحادیهٔ کارگری نیز از ۵۰ درصد به ۱۸ درصد کاهش یافته و بهطور چشمگیری از نرخ مالیات کاسته شد.
در واقع، دگرگونیِ خیرهکننده و شگفتآوری بود. خدمات بینظم، محصولات بیکیفیت و طبقهٔ تجاری شکست خورده از نمونههای اقتصاد تحت سلطهٔ اتحادیهٔ ناتوان پیش از تاچر بودند. در دورهٔ پس از تاچر حتی شبکهٔ خبری چپگرای بریتانیا نیز میبایست پوشش بخش تجارت خصوصی خود را بهطور قابل ملاحظهای گسترش دهد، مانند بخش مربوط به کاپیتالیسم که مورد علاقهٔ کارکنان، کارآفرینان و سهامداران است و کیفیت محصول و خدمات بارها و بارها توسعه یافته است.
این کتاب تصویر ذهنی من از مارگارت تاچر است. زنی که نقطهٔ محوری نجات کشور بود. زنی که سبب بیداری ملت شد و دوباره این کشور را تبدیل به یکی از رهبران بزرگ جهان کرد.
این کتاب، نه تنها سرگذشت او که بررسی افکار، علایق و رخدادهای مهم زندگی او نیز محسوب میشود. با این همه او به تنهایی کار نمیکرد.
بانوی آهنین مارگارت تاچر: زنی که چهرهی تاریخ را دگرگون کرد
نویسنده : جان بلاندل
مترجم : هانیه چوپانی
ناشر: انتشارات کتاب کولهپشتی
تعداد صفحات : ۲۶۴ صفحه