داستان کوتاه قاضی عادل از لئون تولستوی
روزگاری در یک کشور دوردست قاضی نامآوری بـود کـه در شـناختن دروغگویان و شیادان و همچنین به اعتراف کشیدن دزدان همتا نداشت.پادشاه آن کشور که بوآکا نامیده میشد تـصمیم گرفت که به طور ناشناس به دیدار او رفته شخصاً مشاهده کند که آنچه از قدرت تـشخیص و توانایی وی…