نوشته‌هایی در مورد:

معرفی کتاب داستانی خارجی

معرفی کتاب: «اعتراف»، لئو تولستوی در جستجوی معنای زندگی

در پائیز 1879 نویسندهٔ پنجاه و یک سالهٔ جنگ و صلح و آناکارنینا - لئو تولستوی - به این باور دست یافت که تا آن زمان در زندگی هیچ حاصلی نداشته و زندگیش بی‌مفهوم بوده است. هریک از آثار فوق می‌بایست تضمین‌کنندهٔ جایگاهی دائمی برای او در تاریخ ادبیات جهان بوده باشد؛…

معرفی کتاب: روشنگری شگفت‌انگیز پروفسور کاریتا

کتاب خوب پیدا کردن، کار ساده‌ای نیست. اما اگر مدتی در اقیانوس کتاب‌ها غوطه خورده باشید، می‌توانید ترفندهایی برای پیدا کردن کتاب خوب مطابق با سلیقه خودتان پیدا کنید و یک حس ششم خوب هم پیدا می‌کنید.به این ترتیب می‌توانید در گوگل در مورد یک کتاب سریع جستجو…

معرفی کتاب بوی شر می‌آید ، نوشته ری بردبری

مرا از سوزش تند سرانگشتان یقین آمد که مردی شوم‌بخت از راه می‌آید. مکبث ویلیام شکسپیردرباره نویسنده کتاب بوی شر می‌آید: ری بردبریری داگلاس بردبری (1920- 2012) شاعر و داستان‌نویس آمریکایی و ستاره‌ی ادبیات گمانه‌زن است. از آثار مشهور او می‌توان به…

کتاب « خانه ارواح »، نوشته ایزابل آلنده

فصل ۱: رزا خوشگله «باراباس(۱) از دریا پیش ما آمد»؛ این را کلارا(۲)ی کوچک با خط ظریف و زیبایش نوشت. کلارا عادت داشت مطالب مهم را یادداشت کند. بعدها هم که لال شد تمام جزئیات را می‌نوشت و هرگز گمان نمی‌کرد پنجاه سال بعد من برای بازسازی گذشته و غلبه بر وحشت‌های…

به مناسبت زادروز فیودور داستایفسکی: زندگینامه داستایفسکی و پیشنهاد مطالعه کتاب شب‌های روشن

داستایفسکی فعالیت ادبی خود را با ترجمهٔ آثار ادبی فرانسه آغاز کرد. تعدادی نمایش‌نامه نیز نوشت که در آن‌ها از شیلر آلمانی الهام گرفته بود. در بیست و چند سالگی به فعالیت خود افزود تا هم اعتقادات فلسفی‌اش را ابراز کند و هم به وضع مادی‌اش سر و سامان دهد، و ضمنا به…

احیای نوستالژی کودکی شخصی: نمایش تلویزیونی (تله تئاتر) «ماه پنهان است»

تا دیروز، بارها پیش آمده بود که یک خاطره محو دوران کودکی به یادم آمده بود. یادم می‌آمد که یک تله‌تئاتر را از تلویزیون خانه‌مان و نیز خانه پدربزرگ می‌دیدم. تصور می‌کنم که این تله‌تئاتر چندقسمتی بود.تنها چیزی که از آن به یادم مانده بود این بود که کلیت…

به یاد احمد آقالو: اجرای صوتی (نمایش رادیویی) کتاب ظلمت در نیمروز را گوش کنید

یک هفته‌ای بود که در مسیر خانه تا محل کار اجرای صوتی کتاب ظلمت در نیمروز را گوش می‌کردم. تجربه‌ای بود بسیار دلخواه و دلپذیر.کتاب را مدت‌ها پیش خوانده بود اما اجرای صوتی که فکر کنم سال‌ها پیش به صورت نمایش رادیویی پخش شده بود و حالا به وسیله شنوتو می‌توانید…

معرفی کتاب: میخائیل و مارگریتا – داستانی شگفت‌انگیزی از عشق، خیانت و سانسور

مثلث عشقی میخائیل بولگاکف، نویسندهٔ مشهور مرشد و مارگریتا، یک مأمور پلیس مخفی استالین و مارگریتای فریبنده، برای هرسهٔ آنها در روسیهٔ دههٔ 1930 عواقب اجتناب ناپذیری دارد. زمانه‌ای که ابراز عقیده با قوانین حکومتی سانسور می‌شد و به طور ترسناکی، آیینهٔ سرکوب سیاسی…

بعد از 13 سال ممنوعیت، کتاب «زندگی در پیش رو»، نوشته «رومن گاری»، وارد کتابفروشی‌ها شد

مهدی یزدانی خرم: "من به چیزهای عجیب آن‌قدرها اعتقاد ندارم، چون فرقشان را با باقی چیزها نمی‌دانم. از برگشتن به خانه می‌ترسیدم. دیدن رزا خانم آدم را غمگین می‌کرد و می‌دانستم که هر لحظه ممکن است او را از دست بدهم. مدت زیادی به این موضوع فکر کردم و دیگر جرأت…

معرفی کتاب: سه دختر حوّا، نوشته الیف شافاک

الیف شافاک، نویسنده مشهور و جسور ترک، این روزها نامی آشنا برای مخاطبان ادبیات در سراسر دنیا است. کارهای او به زبان های مختلف ترجمه می‌شوند و در صدر پر فروش‌های بازار کتاب در اروپا و آمریکا و دیگر نقاط جهان قرار دارند.از جمله، کتاب ملت عشق او در ایران هم با…

به مناسبت زادروز گونتر گراس: پیشنهاد کتاب شهر فرنگ

دربارهٔ کتاب شهر فرنگ ماریا راما (۱۹۹۷ ـ ۱۹۱۱)، زنی که کتاب به یادمانِ او پیشکش شده و در این رمان با «ماری نازنین» یا «ماری‌جون» از او یاد می‌شود، همکار بس مورداعتماد و دوست گونتر گراس و خانوادهٔ پُرشمارش بوده است. شوهر ماریا، هانز راما، در دومین جنگ جهانی در…

معرفی کتاب: «ما در برابر شما»، نوشته فردریک بکمن

تازه‌ترین رمان فردریک بکمن -نویسنده‌ی رمان «مردی به نام اوه»- که به تازگی منتشر شده است «ما در برابر شما» نام دارد.شهر شمالی بیورن‌استاد در رمان «شهر خرس» حوادث تکان‌دهنده‌ای را از سر گذراند. «ما در برابر شما» داستان این شهر است در ماه‌های پس از آن حوادث.…

به مناسبت زادروز گراتزیا دلددا : معرفی کتاب چشم‌های سیمونه

سیمونه گذشتهٔ دردآلوده دارد، در نوجوانی پدرش بیمار شد؛ مادرش بـا آن‌که زیاد کار می‌کرد باز هم برای ادارهٔ خانواده پول نداشت. خواهرهای زیبای سـیمونه در مقابل مزد کم در خـیاطی مـی‌کردند، بدون این‌که امیدی به خواستگار داشته باشند. سیمونه مدتی نزد مردی چوپانی…