داستان زندگی دکتر لارسن
روزنامه نیویورک تایمز ، امروز داستان جالب زندگی یک پزشک مشهور را چاپ کرده است.: دکتر لارسن یکی از مشهورترین متخصصین نازایی آمریکا بود که تخمین زده میشود در طی 40 سال فعالیت خود ، 10 هزار زوج نابارور را صاحب فرزند کرده است ، وی تنها یک دهه بعد از فارغالتحصیل از رشته پزشکی در سال 1965 ، مبدل به یکی از موفقترین پزشکان آمریکا شد ، ازدواج با همسر اولش- خاتم هارکنس- پای وی را به دنیای مشاهیر رساند ، طوری که در میهمانیهای کاخ سفید و حزب دموکرات آمریکا شرکت میکرد. همسر اول خانم هارکنس ، دکتر بنجامین اچ کین ، پزشک شاه سابق ایران بود.
در سال 1977 وی چندین کتاب درباره سلامت زنان منتشر کرد و به اوج ثروت و شهرت رسید.
اما بدشانسی وقتی گریبانگیر وی شد که شرکتهای بیمه ادعا کردند وی در طی 10 سال با ارائه صورتحسابهای جعلی ، عملهای نازایی را عملهای صرفا درمانی مثل برداشتن کیست ، جلوه داده است و 2.5 میلیون دلار از این محل سود برده است ،گویا عملهای نازایی در آمریکا قوانین بیمه خاص خود را دارند.
تلاش وکیلان دکتر لارسن به جایی نرسید و وی به پرداخت 3 میلیون دلار ، باطل شدن پروانه پزشکی و گذراندن 5 سال در زندان محکوم شد.همبندیهای وی در طی دوره زندان شاهد بودند که چگونه این پزشک از مهارتهای جراحی خود برای بافتن کلاه و شال استفاده میکرده است! و به بافنده ماهری تبدیل شده بود.
در مقام پاسخ دکتر لارسن میگوید که در طی دوران پزشکیش سعی میکرده ، نگاهی یکسان به بیماران فقیر و دارا داشته باشد و اگر کارش با پزشکانی که به بهانه انحراف تیغه بینی به طور همزمان جراحی زیبایی بینی انجام میدهند ، مقایسه شود ، میِبینیم که وی چندان مقصر نبوده است. وی معتقد است که شهرت زیاد کار دستش داده است.
دکتر لارسن قصد دارد به زادگاهش دانمارک برگردد و از نو شروع کند.
نتیجهگیری این داستان با خودتان! من وضعیت قوانین بیمه در کشورهای غربی برایم جالب بود ، شما ممکن است جنبههای دیگری از این داستان برایتان جالب بوده باشد.
پینوشت : شاید از خودتان بپرسید ، چرا این داستان برایم جالب بوده است. امروز صبح شاهد برخورد بد یک بیمار و یک پزشک برای استفاده از یکی از دفترچههای درمانی بودم. فعلا ترجیح میدهم داستان را ننویسم، ولی گاهی با خودم فکر میکنم ما ایرانیها هیچ احترامی برای قوانین اجتماعی ، قائل نیستیم. سعی میکنیم در کوتاهترین زمان ممکن ، بیشترین سود آنی را از خدمات اجتماعی ببریم. خدمت و سوبسید اجتماعی هر چقدر رایگانتر ومفتتر باشد ، توقع ما ایرانیها بیشتر میشود. بیدلیل نیست که بیمههای درمانی ایران همواره با مشکل مواجه هستند و بدون کمکهای دولتی که خود از محل مالیات ما و فروش نقت تأمین میشود ، نمیتوانند سر پا بمانند.
در این زمینه به خصوص تفاوتی نمیکند که فرد پزشک یا مهندس باشد یا آن کارگر روستایی بیسواد و زحمتکش ، همه به نوعی در خودمان حس زرنگ بودن میکنیم ، فکر میکنیم تنها خودمان با چنین استعدادهای خارقالعاده ای متولد شدهایم ، کسی هم که نجیب باشد و ببیند و بگذرد ، هم لابد ، نادانی بیش نیست.
جالب اینجاست که در این موارد ولع و عجله زیادی داریم ، دور و برمان را خوب میپاییم ، مبادا زرنگتر از مایی هم پیدا شود و گوی سبقت را ما برباید.
سلام دکتر:
خیلی برایم جالب بود.هم زندگی دکتر لارسن وهم پی نوشتتان.این ازآن مسایلی است که دردسر واتلاف انرژی بسیاری را برای پزشکان باعث می شود.متاسفانه سازمانهای بیمه گر بجای برخورد ریشه ای به برخورد با پزشک اکتفا می کنند.واقعا ایکاش بشود کاری کرد هرچند فکر می کنم خیلی ساده با استفاده از امکانات صدا وسیما موفقیت های بزرگی بدست می آید.مثل همان کاری که در مورد ترافیک انجام گرفته ومی گیرد.نمی دانم شایدهم سازمانهای بیمه گر برای جلب مشتری فعلا لزومی به برخورد با متخلفین اصلی که برخی از بیماران هستند نمی بینند.
سلام فکر میکنم اینهم یکجور شلختگی اجتماعی باشد. مطلبی راجع به شلختگی نوشتهام وقت کردید سری بزنید. ارادتمندان همیشگی: علی چی سبز علی،انچوچک و مریمی
من خودم خیلی پیش اومده توی دفترچه یه نفر دیگه برای مریضم دارو نوشتم و هیچ توجهی هم به اون فتوای مراجع تقلید که پشت دفترچه هست و گفتن این کار حرومه نکردم چون مریضم واقعا نیاز مند بوده و به نظرم هم کار درستی کردم اما خوب با آدمای فرصت طلب ههم کم برخورد نداشتم…
بعضیا فکر می کنن خیلی زرنگن .
سلام
خیلی ممنون می شم یک سری به من بزنید….
منتظر دیدگاهتان هستم….
با تشکر
این تفاوت ها فکر میکنم در این باشه که مردم کشور های جهان اول حتی اگه در کاری الگوی مناسبی ام نداشته باشن خودشون سعی میکنن با ازمون و خطا کردن راه نسبتا درستی رو انتخاب کنن ولی خب متاسفانه در کشور ما بخاطر سرانه پایین مطالعه و اینکه حتی حاظر به ازمون و خطا نیستن و اشتباهات گذشتگانشونو تکرار میکنن این شلختگی ها به بیان دوستمون بوجود میاد
حالا چه ربطی داشت به سرانه پایین مطالعه؟ ربطش اینه که خیلی از ماها کتاب که نمیخونیم هیچ حتی ی بارم معنی کتاب دینمون (قران) رو نخوندیم و بهش بی توجهیم وگرنه اگر به دستورات دینیمون فقطططط کمی توجه داشتیم حتما نگاهمون به این جمله خدا که از صبرر و نماز کمک بگیرید خورده بود
و هر چه میکشیم از همین عجولی و صبر نکردنمونه
داداشششش به کجا چنین شتابان؟؟؟