دعاها و لعنتهای بیماران!
اول : همچنان دعوت میکنم ، کتابخانه ناقابلم را ببینید.
دوم : به تازگی یک کتابدار مصاحبههایی با 4 وبلاگنویس پزشک برتر مقیم آمریکا انجام داده است. گفتگوها را که مرور کردم ، دیدم ، جملگی ارادت خاصی به گوگل دارند ، راستش از بهروز بودن این پزشکان لذت بردم. بله! ، پزشکان گوگلدوست دیگری هم در این کره خاکی پیدا میشوند.
لینک مصاحبهها : (+ ، + ، + ، + )
سوم : دعاها و لعنتهای بیماران! :
بدیهی است که هر پزشکی در هر سطحی از فعالیت بارها و بارها با تعریفها و دعاها و در مقابل آن ناخشنودی و احتمالا لعنتهای بیمارانش روبرو شده است. من هم از این قانون مستثنی نبودهام:
دکتر ، قربان تشخیصت ! :
چهار سال پیش دوران خدمت خودم را در قالب پیامآوری بهداشت ، در استانی شروع کردم که بیماری بروسلوز (تب مالت) ، در آن شیوع بالایی داشت. تا پیش از آن تنها خاطره ذهنی که از این بیماری داشتم تکستهایم بود و چهره اتند عفونیمان که همواره بیماری تب مالت را اینگونه معرفی میکرد : ” اگر بیماری آمد ، با کمردرد و FUO ( تب با عامل ناشناخته) ، به چه چیزی باید فکر کنید؟ بله ، بروسلوز”
در تمام دوران استیجری و اینترنی حتی یک مورد بالینی بروسلوز ندیده بودم. پزشک واحد بیماریهای شهرستان محل فعالیتم ، روز اول به من گفت که مراقب موارد بیماری بروسلوز باش که اینجا این بیماری شیوع بالایی دارد.
با فرا رسیدن بهار و تابستان ، روی هم 20 تا 22 مورد بیماری بروسلوزی داشتم. راستش درمان و پیگیری وتوجیه این بیماران اصلا کار سادهای نبود. شاید هر دانشجویی دوره درمان و نحوه پیگیری بیماری تب مالت را بداند ، ولی در مقام عمل به دشواریهای پیشبینینشده ای برمیخوریم ، مثلا :
– اگر یک بیکار دیابتی سالخورده داشته باشید که عملکرد کلیوی پایینی داشته باشد ، چگونه داروهای وی را ادجاست میکنید؟
– چگونه بیماران را توجیه میکنید که دوره درمانشان طولانی است.
– چگونه بیماران را توجیه میکنید که انجام آزمایشات wrightو 2ME ، در “پیگیری” بیماری هیچ موردی ندارند. معمولا بیماران من علاقه زیادی به انجام دوباره این آزمایشات داشتند ، مخصوصا وقتی به قول خودشان درجه تب مالت (عیار تستهای آزمایشگاهی) ، پایین میآمد ، از شادی در پوست نمیگنجیدند ، و بر عکس.
سرتان را درد نیاورم ، روزی پسربچهای حدودا 10 ساله با پدرش به درمانگاه آمد ، پدرش گفته سرما خورده و مدت زیادی است تب میکند و کاهش اشتها دارد ، و بعد خطاب به بچه گفت :” خوب میشی ، الان دکتر یه سرم مینویسه ، زدی ، از این رو به این رو میشی”. من هم بلافاصله آب پاکی را روی دست پدر ریختم و در مقابل پسرش حسابی ضایعش کردم :” نه ، اصلا قرار نیست ، سرم بنویسم ، چند مدته تب میکنه”
برای خواندن ادامه مطلب کلیک کنید
– ” دو ماهی میشه.”
– ” پس این آزمایشو باید انجام بده ، مطمئن بشم بیماری عفونی خاصی نداره”
روی کاغذ آزملیشهای wrightو 2ME را نوشتم.
پدر دست پسرش را گرفت و با قهر آزمایشها را برداشت و گفت :
– ” شما دکترها هم هر وقت سرتان شلوغ میشه ، با آزمایش میخواین مریضاتون را دک کنین.”
راستش ناراحت شدم ، چون کمتر میشد ، بیمارها با من چنین برخوردی داشته باشند.
چند روز بعد جلسهای با بهورزها داشتم ، همان پدر با جواب آزمایش در مطب را زد و گفت :
– ” شرمندهام دکتر ، الان مادرش از آزمایشگاه جواب را گرفت ، مسئول آزمایشگاه میگه بچهت تب مالت شدیدی داره ، درجهاش خیلی بلاس ، قربان تشخیصت ، باید چی کار کنم.”
گفتم :
“مریضت را هم بیار ، ببینمش ، بعد داروش را براش مینویسم.”
خوب این مورد ختم به خیر شد . در عرض چند ماه موارد جالبی از بروسلوز را دیدم. یک پسربچه 12 ساله را ویزیت کردم که تنها شکایتش لنگش بود و در نهایت بروسلوز از آب در آمد ، چه بیمار حرف گوش نکنی هم بود ، درمانش خیلی سخت بود.
دکتر، فکر میکنی ما چه کارهایم؟!
دختری 18 ساله و آرایشکرده وارد مطب شد ، به دنبال وی همسر وی که جوانی 22-20 ساله بود وارد مطب شد ، دختر درد پراکنده شکم داشت و نامنظمی پریود . پریود اخیرش تأخیر داشت.
چون پیش میآید که بیماران کمصبر سرزده وارد مطب میشوند ، از شوهرش خواستم ، کنار در باشد تا زمانی که وی را روی تخت معاینه میکنم ، کسی وارد نشود. نمیدانم چرا شوهر بیمار از اتاق خارج شد و پشت در ماند.
معاینه شکم را انجام دادم ، درد در نقطه خاصی تمرکز نداشت ، تندرنس و ریباندی هم در کار نبود.
آزمایش serum B-hcg را درخواست کردم ، و به شوهرش دادم ، گفتم همان صبح انجام دهد و جوابش را برایم بیاورد.
دو ساعت بعد : بیمار با حالتی عصبانی و تهاجمی وارد مطب شد و دفترچهاش را روی میز پرت کرد و گفت :
– ” دکتر ، فکر میکنی ، ما چی کاره هستیم.”
– “منظورتون ، چیه”
– ” این که آزمایش بارداریه.”
– “خوب ، بله ، مگر تاخیر پریود نداشتین؟”
– ” چرا ، ولی من و …. که با هم ازدواج نکردهایم ، نامزدیم ، تازه.”
باز هم کار اشتباهی انجام نداده بودم ، فقط فکر کرده بودم بیمار میداند چه آزمایشی برایش درخواست کردهام. البته تکستبوکها ، تأکید فراوانی بر انجام این آزمایش در هر صورت دارند و تجربه سه چهار ساله من هم ثابت کرده که در این مورد خاص اصلا نباید به حرف بیماران به تنهایی اکتفا کرد.
– حتما میدانید چه کسانی بیشترین دعا را در حق پزشکان میکنند ، آنهم برای هر کار جزئی. بله ، پیرزنها! در زمینه دعا و واسطه قرار دادن ائمه معصوم هیچ رقیبی برای خود نمیشناسند. من هم بدم نمیآید ، کسی دعایم کند. گرچه به علت مستجاب نشدن اکثریت قریب به اتقاق دعاها ، به تدریج اعتقاد پیدا کردهام ، که بیشتر این دعاها از صمیم قلب گفته نشدهاند وتعارفی بیش نیستند! و چه بسا به طمع داروهای مسکن تزریقی بر زبان جاری میشوند. به هر حال بیمار مستجاب الدعوه هم این روزها کیمیا است.
– مسئله دیگر در مورد پیرزنها این است که قشر خاصی از آنها علاقه فراوانی به دعا کردن در حق همسر و فرزندان نداشتهام دارند! ، در این موارد ، نفس لوامه من به شدت دچار حسادتی غیرمنطقی میشود و از اینکه دعاها هرز روند ، فوقالعاده ناخشنود میشوم. امیدوارم خدا به نحوی دعاها را بعد از پیدا نشدن مشترک درخواستی ، روی خودم دایورت کند.
– هفته پیش مرد جوانی مادر پیرش را به مطب آورده بود ، هم وی و هم مادرش از کارهای انجام شده رضایت کامل داشتند و طبق معمول مادرش در حقم دعا میکرد. پسر هنگام خروج برای تشکر اینها را گفت :
– ” دکتر ، البته شما دکترا اصلا کارهای نیستید ، شفا با اون بالاست ، اونه که باید تصمیم بگیره که بمونه و کی بره.”
مرد حسابی ، همه اینها درست ولی حداقل یک جمله هم میگفتی ، شما دکترها ، البته واسطه های زحمتکشی هستید! ، از این هم دریغ داری. خوب ، تقصیری نداشت ، میدانستم ، میخواهد چه بگوید ، ولی نمیدانست ، چگونه بگوید.
مرد حسابی همین الان این نوشته “یک پزشک” بالای وبلاگت رو با اون نستعلیقی که تو کتابخونه اس عوض کن. حداقل یه امتحانی بکن ببین چه جوریه!
سلام علیرضا جان – کاش از این قبیل خاطرات پزشکیات بیشتر بنویسی. جدا” لذت بردم.
دیشب داشتم سایتی رو میخوندم مربوط به دکتر پوست و زیبائی – اول اینکه همه جور جواب بیمارها رو داده بود، حتی در مواردی که جدا” فکر میکنم ۱. در تخصصاش نبود و ۲. باید به مریض پیشنهاد میکرد به پزشک عمومی و بعد اگر لازم شد متخصص مراجعه کند و ۳. به قطع متوجه بودم با اطلاعات ناقص خودم که جوابهاش صد در صد صحیح نبودند!
حالا اینها رو ول کنیم دعای یکی از پرسشکنندهها برام جالب بود: خدا از دکتری کمات نکنه! :))
از خنده مردم ولی هر چه زور زدم نشد به انگلیسی برای روری ترجمه کنم.
مراقب خودت باش دکتر نازنین.
ممنون! (:
جالب است این سری نوشتههایی که دربارهی حرفهات مینویسی.
سلام
نوشته های شما خیلی جالب و بامزه بود خصوصا خاطرات شما بازهم بنویسید از وقتی با وبلاک شما آشتا شدم به حرفه پزشکی علاقه مند شدم هر چند به علت اینکه من رشتم معماری از پزشکی هیچ اطلاعاعاتی ندارم
عجب دل پردردی داری……حالا طرف فکر کرده زنا کرده 1 اهههههههه حالا حامله هم میشده گناه که نکرده !! چه دلی داری…..نمیدونم شاید جزء نادرترین بچه هایی بودم که موقع دبستان تو انشاء که میخواهید چکار شوید همه کاری رو میگفتم الا دکتری…..کار سختیه وهمینطور دل پرجراتی میخواد
خسته نباشید دکتر! اومدم پاچهخواری :دی شما هم کاراگاه بازی میکنید؟ مچ میگیرید؟ اما باز خوبه. انصاف دارید و میگید که خودتون هم از وضع راضی نیستید. من فقط امیدوارم وضع رو به بهبود بره.
این خاطراتتون هم خیلی جالب بودند. مخصوصا اون فکر کردید ما چکارهایم :))
Salam,khateratetoon ghashang bood,
vali bad nist in nokta ro ham dar morede pirezanha ezafeh konam ke baz be shoma aghayooneh dr rahm mikonand,khanoom dr ha ro na tanha doa mikonand balkeh ta chand daghigheh malacho moloch miboosand,vel kon ham nistan!!!ageh narahat nemishin man ham 1 khatereh dar morede yeki az bimaram tarif konam ke albateh kami barkhorandeh bood,kishik boodam ke khanoomi vared shod va goft daram az sardard mimiram va midoonam ke Migrene daram,negash kardam va porsidam:chand vaghteh sardard dary va aya pish umadeh ke barayeh sar dardat pisheh dr beri?.pasokhesh in bood ke dr ke na,vali pisheh hamin omomi poomomia raftam,una migan to migrene dary!!!khob chi mishod be in bimar goft?!1
من یه بار به شوخی به یه دکتر جراج گفتم اول شما بعدا خدا… اونقدر بدش اومد که چی:))
داییهای منم همیشه خاطرات مطبشون رو تعریف میکردن و ما با علاقه گوش میدادیم. حالا که اینجا نیستن. میآییم اینجا میخونیم و کیف میکنیم.
(…)
سلام… جالب بود به خصوص برا پزشکها… موفق باشید
سلام
آقای دکتر اگر امکانش هست تو کتابخانه وبلاگتون از ال ام مونتگومری هم بنویسید و چند تا هم کتاب از ایشون معرفی کنید …. متشکرم.
jigaram baraaye harchi pezeshk o piraa pezeshke too in mamlekat paare paarast.
salam kheili jalen boodan,bazam benevisid,man arezooye pezeshk boodano dashtam vali nashodam,vali kheili pezeshekaro doost daram,movafagh bashid,
چه جالب .من فکر می کردم ان طرف ها خیلی بیشتر باید بروسلوز باشد.ماکه همینجا توی استاژری . اینترنی نصف مریضهایمان یا بروسلوز در می امدند یا سل.یک بار یک پیرزنه توی بیمارستان داشت از افتخاراتش می گفت که چند سال پیش یک چیزی توی رحمش داشته و دعا کرده که خدایا منو زیر دست دکترهای مرد نینداز و می گفت که خوب خوب شدم.جات خالی فرداش با متاستاز ریوی مرد
جالب بود فکر کنم
حتا برای کسی که با پزشک ها(مخصوصا تو دوره ی اینترنی که بیمار رو با کتاب دفترشون اشتباه می گیرن و ازش می خوان نمره در آرن) مشکل داره
کار عجیب اینه که اومدم به وبلاگ یک پزشک!
سلام
به ریخت و پاش هم سر بزن
خوشحال میشیم اونورا ببینیمت
خوشم اومد
divert kardane doaha kheili banamak bood! ((:
دکتر های زیادی دیدم مدعی هنر و علاقمند به کتاب و سینما.اما کسی که وقت بذاره و در سایتی این ها رو برای علاقمندان جمع کند هنرمند واقعی است.از ویرجینیا وولف شروع کردم.اما نمی شه ذخیره ش کنم ، همین جوریه؟ یا من بلد نیستم؟ممنون.
خاطراتت ملموس بود …کامپیوترم هم spyware گرفته بود و fdisk شد.یعنی کاملا کن فیکون..الان تمام درایئهاش بکر بکره….!!
My Dear friend
The other thing which is more emphasised in the textbooks and it is always the first chapter is Consent.
Whenever you like to follow a plan, procedure, examination or treatment you have to INFORM the patient and at least get his/her verbal CONSENT.
Therfore I would n’t blame that poor lady with our culture.
yours,
Dr Veisi
سلام! خیلی جالب بود، اون هم برای من که دانشجی سال اول پزشکی ام…!!! مطمئنم که انتخاب اشتباهی نکردم… جذاب ترین کار دنیاست…
امیدوارم موفق باشید(:
یک بار دختر خانمی باشکایت درد شکم با مادرش اومده بود که در معاینه توده شکمی داشت سونو درخواست کردم حاملگی پنچ ماه در اومد جالب این که اول مادرش یه کم جا خورد بعد چند دقیقه سکوت کرد بعد با دختره رفت بیرون واومد تو وشروع کرد به سوگند خوردن که دخترم میگه هیچکاری نکردم من هم بعد یک ساعت بحث وجدل با مادرش تونستم به اون بفهمونم که من قاضی نیستم وقصد بازخواست دخترشو ندارم من فقط پزشکم وبدنبال تشخیص بیماری