حرفهایی با خود
قائدتا بعد از دو سال وبلاگنویسی ، آدم باید آنقدر تجربه
پیدا کرده باشد که کپیکاریهای گاه و بیگاه از وبلاگش چندان برایش اهمیت نداشته
باشد. ولی هنوز هم هر وقت کپیکاری از وبلاگم میبینم ، ناخشنود میشوم و برای
نوشتن پستهای بعدی بیانگیزه میشوم. نتیجه اش این شده که مدتی است اصلا پستی که
وقتگیر و انرژیخواه باشد نمینویسم.
مثلا وقتی میبینم آخرین پستم در بالاترین عینا کپی میشود بدون
اینکه به من لینک داده شود و لینک میرود در صفحه لینک های داغ ، یا وقتی میبینم
یک خبرگزاری خاص پستی را که روی تک تک عکسهایش وقت گذاشته بودم کپی کرده ، با
خودم میگویم انرژی گذاشتن روی این چیزها بیخود است ، پست آسان بنویس یا اصلا
ننویس ، اصلا چه اهمیتی دارد چیزهای جالبی را که در وب میبینی و میدانی احتمالا
در وب فارسی انعکاسی ندارند ، کار کنی؟ اگر هم قصد چنین کاری کردی ، به یک نشریه
کاغذی بده ، دست کم حق و حقوقت حفظ میشود.
اصلا مگر تو همه چیزهای جالبی را که در وب و دور و برت میبینی
مینویسی؟ مگر همین دو سه هفته پیش نبود که یک سوژه ناب داشتی و نفخ فکری گرفتی ،
از بس که نتوانستی آن را بنویسی! ، چون صلاح نبود از بس که جنجالی و دست اول بود!
عجب مطلبی میشد ، شاید «دیگی » میشد ،صد افسوس!
خیلی دوست داشتم در آستانه سومین سال وبلاگنویسی نوع فعالیتم
را تغییر میدادم ، یعنی اگر این روزها سوژه پیدا میکنم ودر قالب یک وبلاگ
مینویسم ، از این به بعد سوژه بدهم و در قالب یک نشریه آنلاین یا کاغذی اشتراکی
بنویسم ، ولی از سویی میدانم کارم اجازه نمیدهد برای این کارها وقت و حوصله
بگذارم و همین حالا هم شرمنده دوستان بزرگواری هستم و از سوی دیگر چندان همفکری با
انگیزههای مشترک پیدا نمیکنم.
چارهای نیست من میمانم و همین وبلاگنویسی آماتور ، پس فعلا
همین پراکندهنویسیها و از این شاخ به آن شاخ شدنم را تحمل کنید.
سلام آقای مجیدی! از وقتی با ما همکاری میکنید، دیگه کامنت نمیذارم. چون لذت صحبت کردن یه چیز دیگه است. ولی این بار متاسف شدم. بالاخره دنیای دیجیتال این دردسرها و بدیها را هم دارد. واین را باز هم با اطمینان میگویم که ارزش معنوی مقالههای شما را خوانندگان نشریات کاغذی میفهمند و درک میکنند نه کاربران آنلاین اینترنت!
سلام
من امروز به طور اتفاقی داشتم وبلاگ کسی رو میدیدم که از اونجا به بلاگ شما رسیدم …
مطالب خوبی تو بلاگتون دارین میخواستم بدونم که شما پزشکی خوندین؟ اگه بله خوشحال میشم که بتونم با شما کمی در ارتباط باشم چون من شاید میخوام رشته ام رو عوض کنم اینه که کمی اطلاعات دارم جمع آوری میکنم که بتونم فکرامو جمع و جور کنم ..و اگه از نظر شما ایرادی نداره با اجازهتون شما رو لینک میکنم .
حتما به من هم سر بزنین..
سلام
درباره لینک مطلب شما در بالاترین مطلبی را می خواستم بگم.
من یک بار حدود 3 ماه پیش یک مطلبی که در اینجا نوشته بودین به عنوان لینک در بالاترین قرار دادم و بعد کلی اعتراض شد که چرا به سایت اصلی لینک نداده ام و بعد مجبور شدم آن لینک را تصحیح کنم و به سایت اصلی لینک کنم! به هر حال متاسفم و باید بگویم که این اتفاق فقط یک بار افتاد.
همیشه از مطالب خوب وبلاگ شما استفاده می کنم و آرزو می کنم مثل همیشه نوشته های خوب شما را اینجا بخوانیم.
موفق باشید.
یکی از خوانندگان همیشگی وبلاگ شما هستم که مطالب بسیاری از شما فراگرفتم. به همین دلیل همیشه سپاسگذار شما خواهم بود. بی شک کپی کردن بی اجازهء مطالبی که برای ترجمه یا درک آن وقت بسیار صرف شده، باعث ناخشنودی هر کسی میشود. اگر راهی برای مقابله برای اینکار دارید، عنوان کنید تا در حد توانایی همکاری کنم. مثلاً یکی از روشها، اعلام کردن نام مقالهء کپی شده از شما در بالاترین بود که اگر اعلام می کردید، بی شک من به عنوان عضو بالاترین، هم با رأی منفی و هم با گذاشتن کامنت در بالاترین و سایت مذبور، مخالفت خودم را با این کار نشان میدادم. امیدوارم که با دیدن این نوع خلاف ها سرد نشوید و ما را از مطالب غنی وبلاگ تان محروم نکنید.
شاد و پیروز باشید.
این روزها دزدی در روز روشن انجام میشه ولی کسی کاری نمی تونه کنه!
درود گرم و صمیمی مرا پذیرا باشید.
آقای مجیدی من یکی از طرفداران پروپاقرص وبلاگ پربار شما هستم. تقریبا هر روز به شما هم سر می زنم تا شاید چیزی جدید بیابم و بر دانش خود اضافه کنم. اما امروز با روز نوشت شما مواجه شدم که خیلی دلم را به درد آورد. می دانید این ویروسی ست که بسیاری از مردم ما دچارش هستند چه در عالم وب و چه در عالم واقع. این فرهنگ پلیدیست که رواج یافته است. ولی باید به عرض برسانم که چرا می خواهید ما را از مطالب پربار خود محروم کنید. حتی می شود مطالب را گاهی به مجلات مربوطه فرستاد و بعد آن را اینجا در وبلاگ مطرح کرد.
به هر حال اگر امکان دارد به نوشته های پربهای خود ادامه دهید.
مشتری همیشگی وبلاگ شما
آرتین
با سپاس
من با نظر شما موافق هستم متاسفانه ما ایرانیان به این مساله کپی برداری بدون ذکر منبع بد جوری عادت کردیم وای به حال روزی که بخواهیم به قانون جهانی کپی رایت هم بپیوندیم
سلام دوست عزیز من
امیدوارم حالت خوب و خوش باشه …
خیلی وقته به وبلاگت میام، فکر کنم بیشتر از یک ساله که میام و مطالبت رو میخونم خیلی جاها هم مطالبت رو دیدم که کپی کردن ! شاید از بی معرفتی من بوده که اینجا میام و کامنت نمیذارم، اینم اولین کامنت من هست …
ببین دوست عزیز، منم یه وبلاگ نویسم ، میدونم چی میگی ولی باور کن وقتی یه مطلب جالب می نویسی و خودت باهاش حال می کنی از نظر من کافیه
چندین بار مطالب خودم رو عینا کپیش رو توی وبلاگ های دیگه دیدم ولی اصلا ناراحت نمی شم حالا دلیلش ؟! اول به خاطر اینکه اون طرف فهم و شعور به اندازه کافی نداشته پس از یه آدم مریض چه انتظاری میشه داشت ؟!
دوم اینکه حتما مطلب شما بسیار جذاب بوده که اون شخص اومده کپی کرده و طرف هم مطلب شما را کپی کرده تا با خوندن اون مطلب آمار وبلاگش بره بالا !!
پس دوست عزیز آی تی نویس من از این چیزا ناراحت نشو و به کار خوبت ادامه بده ، در ضمن اینم بدوون مشتری های ثابت وبلاگت همیشه حمایتت می کنن …
همیشه و در تمام مراحل زندگی موفق و پیروز باشی
به درود
یادم می آد اولین مطلب جدی وبلاگمو که نزدیک 3 سال قبل نوشتم، چند روز بعد عینا تو همشهری کپی شده و با اینکه به سرویس اون موقع تکنولوژی شون زنگ زدم جواب درستی نگرفتم. بعد اون قضیه هم چند باری برای شرق و دنیای اقتصاد مطلب نوشتم اما هیچ کدوم پایدار نبودن و هیچوقت هم قدر زحمتت و مثلا چند صفحه ترجمه ات رو نمی دونن. بعضی وقتا آدم حالش از این بهم می خوره که این همه زحمتش حتی یک ریال براش نداره و یا اینکه خیلی ها براحتی اون رو کپی پست می کنن.
سلام
بله
از روند وبلاگ شما کاملا میشه متوجه همچین چیزی شد
به هر حال شما بسیار عالی می نویسید و کارتون قابل تحسینه
دیگران اگرچه دست به نادانی ها می زنند اما مهم اینه که
کار شما نیازمند تحسینه و بی عیب و نقص
شاد و پیروز باشید