دردسرهای وبلاگنویسی حرفهای از دید روزنامه نیویورک تایمز
روزنامه نیویورک تایمز، دیروز نوشتهای داشت
در مورد دردسرهای وبلاگنویسی حرفهای. به ترجمه آزاد و خلاصه شده این مطلب توجه
کنید:
روز به روز بر تعداد کسانی که در خانه کار میکنند و به
کامپیوتر و گوشیهای موبایل هوشمند مجهز هستند، افزوده میشود، آنها وبلاگنویسانی
هستند که ساعتها، تا زمانی که خسته و فرسوده شوند، کار میکنند و محتوا تولید
میکنند، کسانی که رنج بدنی و تنش روانی زیادی را متحمل میشوند.
مرگ!
فوت شدن دو بلاگر مشهور در ماههای اخیر باعث افزایش
حساسیت در مورد سختی کار وبلاگنویسهای حرفهای شده است.
دو هفته پیش، بلاگر مشهوری که در مورد فناوری مینوشت و «راسل شاو»
نام داشت، در 60 سالگی در نتیجه سکته قلبی درگذشت. البته او پشت میز کارش نمرد،
او در هتلی در سن خوزه درگذشت که قرار بود در آنجا یک همایش فناوری برگزار شود. او
پیش از مرگش و بعد از مطلع شدن از مرگ یک وبلاگنویس مشهور دیگر به نام مارک اورکانت، تصمیم گرفته
بود سبک زندگی سالمتری در پیش
بگیرد.
مارک ارکانت Marc Orchant در در ماه دسامبر سال گذشته در 50 سالگی
به خاطر سکته قلبی مرده بود، در همان ماه وبلاگنویس دیگر به نام ام مالک هم دچار
سکته قلبی شد اما جان سالم
به در برد.
البته رابطهای بین وبلاگنویسی و مرگ پیدا نشده! و استرس ناشی
از وبلاگنویسی مستمر هم به مرگ منتسب نشده، ولی دوستان این وبلاگنویسها و خانواده آنها در مورد
خطر سبک کاری زیانآور آنها در چندین جا اظهار نظر کردهاند.
به علاوه وبلاگنویسهای دیگر مشکلات دیگری مانند افزایش یا کاهش وزن، اختلالات خواب و
خستگی در نتیجه تنش کاری را تجربه کردهاند.
مایکل ارینگتون: «من هنوز نمردهام!»
«مایکل ارینگتون» -مؤسس وبلاگ فناوری معورف تک کرانچ– صاحب وبلاگی است که میلیونها دلار از
محل آگهی برایش درآمدزایی دارد، ولی این موفقیت برای او بدون عوارض نبوده است، او
در سه سال گذشته حدود 13 کیلوگرم اضافه وزن پیدا کرده، دچار اختلال خواب شده و مجبور شده خانهاش را به دفتری کاری
برای خود و 4 کارمندش تبدیل کند.
به درستی مشخص نیست که چه تعداد از وبلاگنویسها به صورت
حرفهای و برای پول مینویسند، ولی تعداد آنها حدود چند هزار نفر تخمین زده میشود و شاید به 10 هزار
نفر برسد.
گرچه اینترنت توانسته ماهیت کار را عوض کند و دفترهای مجازی
واقع در خانهها را جانشین دفاتر روزنامهها و بنگاههای خبری کند، ولی در
عین حال جنبه بدی هم دارد: هر کدام از این
کارمندان تنها چند کلیک با دفترشان فاصله دارند و این موضوع برای برای «کارگرهای اطلاعاتی وسواسی»،
به معنی کار مستمر 24 ساعته است.
وبلاگنویسی برای برخی از وبلاگنویسان بسیار درآمدزا بوده ولی
در مقابل برخی فقط 10
دلار بابت هر پست درآمد دارند(چندان هم بد نیست!). بعضیها فقط برای تفریح مینویسند و در مورد همه چیز از ورزش و
سیاست گرفته تا تجارت و زندگی مشاهیر اظهار نظر میکنند، ولی برخی به صورت حرفهای برای ناشران آنلاین
مینویسند و یا برای خودشان
رسانه معتبری دست و پا کردهاند.
بعضی سایتهای تحت مالکیت Gawker Media به وبلاگنویسها بابت
نوشتههایشان پول میپردازند و اگر این نوشتهها، خواننده زیادی مثلا بالای 100 هزار
پیدا کند، پاداش هم میدهند، چنین چیزی باعث میشود وبلاگنویسی برای کسب پول
بیشتر، تشویق به نوشتن بیشتر شوند.
بعضی سایتهای بزرگتر پول بیشتری به وبلاگنویسها میدهند،
مثلا یک وبلاگنویس در سال آغازین کارش میتواند 30 هزار دلار درآمد داشته باشد و
بعضیها هم می توانند درآمد 70 هزار دلاری کسب کنند.
البته بعضیها از وبلاگنویسهای خستگی ناپذیر هم هستند که شبه
امپراتوریهای کوچکی در وب تأسیس کردهاند و صدها هزار دلار در ماه دارند، ولی درآمد بسیاری تنها 1000 دلار در ماه است.
بیخوابی
یکی از موضوعات بسیار رقابتی وبلاگنویسی، حوزه فناوری و اخبار
است. این وبلاگنویسها برای ماندن در میدان مبارزه مجبور به تلاشی 24 ساعته هستند.
سرعت کار برای این وبلاگنویسهای حرفهای بسیار مهم است، اگر
آنها تنها چند ثانیه در مورد انعکاس یک رویداد مهم غفلت کنند، بلاگر دیگری از آنها پیشی میگیرد، پست مینویسد و
مخاطب و لینک و متعاقب آن درآمد ناشی از جذب آگهی را به دست میآورد.
مایکل ارینگتون در این زمینه میگوید که وبلاگنویسها حتی
شبهنگام و زمان خواب نگران اخبار داغ هستند، به گفته او بسیار خوب میشد اگر به
روزنامهنگارها و وبلاگنویسها گفته میشد که حق ندارند بین ساعت 8 شب تا صبح،
مطلب پست کنند، اینگونه همه می توانستند استراحت کنند، ولی چنین چیزی هیچ وقت رخ
نمیدهد!
مک بوکانان 22 سال سن دارد و در سایت Gizmodo مینویسد، این
سایت بر معرفی ابزارهای الکترونیکی تمرکز دارد. بوکانان آپارتمان کوچکی در بروکلین
دارد و اتاق خوابش حکم دفترش را هم دارد. او در شبانهروز تنها 5 ساعت میخوابد و
وقت کافی برای خوردن وعدههای غذایی هم ندارد و همواره مکملهای پروتئینی به قهوهاش
اضافه میکند!
با این همه او که تازه از دانشگاه نیویورک فارغالتحصیل شده
، کارش را دوست دارد و از تعامل با خوانندگان و گفتگوی همگانی درباره محصولات جدید
لذت میبرد.
کار او به اندازهای فرسودهکننده است که گاهی او در کنار کامپیوتر به
خواب میرود، برایان لام، ویراشگر سایت Gizmodo میگوید که اینطور وقتها اگر
صدایی از بوکانان نشنود، گمان میکند که او مرده است، چیزی که 4 – 5 بار پیش آمده
است!
خود آقای لام سختکوشتر از همه وبلاگنویسهای Gizmodo است و
ساعتها صرف نظم دادن به مطالب سایت و رقابتی کردن آن میکند . او اعتقاد دارد که
«سیستم پرداخت به ازای کلیک» باعث تأکید بیش از حد بر اهمیت تعداد بازدید از مطالب و
کاستن اهمیت
روزنامهنگاری شده است.
“یکی از موضوعات بسیار رقابتی وبلاگنویسی، حوزه فناوری و اخبار است. این وبلاگنویسها برای ماندن در میدان مبارزه مجبور به تلاشی 24 ساعته هستند.”
یکی از انتقادهای من به دوستان آیتی نویس ایرانی همیشه این بوده که سوخته بودن یا نبودن و تکراری بودن یا نبودن موضوعی که دربارهاش مینویسند چندان براشان مهم نیست. “فقط به آیتی اشاره کردم چون وبلاگ خبریی جدیای نمیشناسم.”
شاید دلیلش این است که عرصهای وجود ندارد که بخواهند در آن باقی بمانند! البته جای خوشبختی است که به علت عدم وجود عرصه ما “مجبور” نیستیم بیخوابی بکشیم. هر چند به علتهای بیربط دیگری بیخوابی میکشیم.
ممنون جناب پزشک.
“به درستی مشخص نیست که چه تعداد از وبلاگنویسها به صورت حرفهای و برای پول مینویسند”
آیا همه وبلاگنویسهای حرفه ای، برای پول مینویسند؟؟؟
آیا علیرضا مجیدی وبلاگنویس حرفه ای نیست؟
و آیا او هم برای پول می نویسد؟؟
آیا بلاگر “مایکل ارینگتون” که میلیونها دلار درآمد دارد، بخاطر “پول” خانه اش را به دفتر کار تبدیل نکرده است؟؟؟
واقعا هم باید بد نیست گیکهای وبلاگی را از نوشتن در ساعتهای معینی در شبانه روز محروم کنند. دستکم سالم بمانند این عزیزان 🙂 البته برای اینکار یک دیکتاتور مهربان و قابل اعتماد لازم داریم که هنوز پیدا نشده.
راستی دکتر
چرا بایگانی شما شمسی نیست؟
دکتر جان پس از همین حالا باید لیست وبلاگ نویسهاى معروف ایرانى رو براى مراقبت به 115 بدیم
میگم با همه این تفاسیر اونوقت ما هنوز دوست داریم وبلاگ نویسی حرفه ایی رو تجربه کنیم! ولی در مورد اختلال در خواب که نمیشه به هیچ عنوان ردش کرد خود من بارها از خوابم زدم تا وبلاگ بنویسم و تازه وقتی هم رفتم توی رختخواب سیلی از ایده ها و افکار وبلاگی تو مغزم روان بودن که باعث شدن خیلی طول بکشه تا خواب برم یا بعضی وقت ها هم دوباره برگردم پای کامپیوتر.
نیویورک تایمز چه خوب گفته
مرسی دکتر جان بابت ترجمه
فکر می کنم در وبلاگستان فارسی، (متاسفانه) تنها جنبه رقابت بین آی تی نویس ها است…!
خدا رو شکر که ما دارمد نداریم از این وبلاگمان واسه همین از سره راحتی مینویسم ولی چه جالب میشد اگر وبلاگ نویسی ایرانی دارمدزا بود تا ازمفر این دارمدزایی رقابت سنگین تر می گشت، ما هممون داریم محض رضای خدا مینویسم، تازه کلی هم فحش و قیلتر و … هم نصیبمون میشه، کلی هم وقت از زندگیمون خرج این کار میشه و آخرش هم چیزی نصیبمان نمی شود جز لذت چند پست و تولید محتوا.
سلام امروز ساعت 5 صبح سرور یکی از بزرگترین هاستهای ایرانی که در آمریکا قرار دار مورد تحریم قرار گرفت و همه سایت ها که تعداد زیادی سایت دولتی ادارات مختلف نیز شامل می شود بسته شد . ولی هیچ کس دروبلاگستان فارسی به این خبر اشاره ای نکرد .
http://www.mihanhost.com
شاید این لینک برای شما کمی جذاب باشد
http://encarta.msn.com/encnet/Features/Lists/?article=UselessBodyParts
سلام . به به ! به به ! عجـــــــــــــــــــب !
راستی من به این نوشته ی شما لینک دادم .
جالب بود مودی هم ازتون استفاده کرده