تبعیض
اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک» هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون میشویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوکمارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکههای اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:
منتخبی از تصاویر تاریخی کمتر دیده شده
با اینکه دسترسی به مستندهای خوب این روزها خیلی زیاد شده و به سبب وجود اینترنت (یا شبحی از اینترنت!) ما عکس تاریخی بسیار زیاد میبینیم (و میتوانیم حدس بزنیم که که کئام عکسهای معاصر روزی تبدیل به عکس تاریخی خواهند شد)، اما باز هم حجم…
جشن ۷۵۰ سالگی برلین در آلمان شرقی و رژه رایانههای قابل حمل
در سال ۱۹۸۷، برلین ۷۵۰مین سالگرد تأسیس خود را جشن گرفت و شهر پر از هیجان بود. دولت کمونیستی آلمان شرقی، که در آن زمان بر نیمه شرقی شهر حکومت میکرد، میخواست این مناسبت را با رژه بزرگی که دستاوردهای کشور را به نمایش میگذاشت، جشن بگیرد.…
شوخیهای تصویری دانشگاهی – دوران عزیز پرمخاطره و گاه پرمشقت با بازدهیهای نامعلوم
دوره دانشگاه و سختی تطابقهای دانشجوهایی از طبقات مختلف اجتماعی و نواحی مختلف کشور و آمیزه جالب کنار هم قرار گرفتن آنها هر فعالیت عادی دیگر اجتماعی میشود مانند نگاه کردن به فوتبال و هر امتحان یا حتی کلاسی خاطرهانگیز میشود.در اینجا…
پرتره خانوادههای روتین از کشورهای مختلف به کمک هوش مصنوعی ایجاد شد
هوش مصنوعی مدتی است که ما را شگفت زده کرده است. اخیراً با قابلیتهای هوش مصنوعی در ساخت متون و درک زبان طبیعی برای پاسخ به بسیاری از سؤالات میزان تعجب ما پیشتر شده است.س از ChatGPT، مایکروسافت هوش مصنوعی خود را همراه با مرورگر Edge و…
نوستالژی: سیر در لوازم التحریر قدیمی
لوازم التحریر زمان کودکی ما نه کیفیت لازم را داشتند (به جز استثنائاتی) و نه تنوع کافی را. خوبیاش این بود که ما اصلا نمیدانستیم که لوازم التحریر با کیفیت عالیتری هم وجود دارد و فاصله فقیر و غنی در مدارس آنقدرها هم زیاد نبود. یعنی تقریبا…
خاطرهبازی با همخوابگاهیها و همخانههای کثیف زمان دانشجویی!
الان را نمیدانم، اما داشتیم همخوابگاههایی و هماتاقیهایی که نظم و بهداشت برایشان اولویت نبود. شاید یک جور لج و لجبازی برای نامرتب بودن و نشان دادن بیحالی و غم فلسفی هم در کار بود.ظرفهای نشسته که دست کم مواد غذایی داخلشان تخلیه…
عنوانش را “تبعیض” میگذاشتید بهتر نبود؟ بین دو موضوع متفاوت همیشه یکی از آنها استثنا است! (;
احتمال دارد تصویر مونتاژ باشد…. 😕
البته انگیزه تبعیض حیوانات مخصوصا پرنده ها با ما آدمها فرق داره. پرنده ها می دونن همه جوجه هاشون شانس بقا ندارند برای همین روی اون یا اونایی که احتمال زنده موندشون بیشتره سرمایه گذاری می کنند. می شه اسمشو عملگرایی خودخواهانه گذاشت ولی پرنده بر خلاف آدمیزاد در اعمال این تبعیض تقصیری نداره. اینجوری برنامه ریزی شده که جوجه قویتر رو انتخاب کنه تا تخم و ترکه اش، به قول شما اطبا دی ان ای، به نسلهای بعد منتقل بشه. میل به جاودانگی، به قربانی شدن ضعیفها منجر می شه، نه؟
دل آدم برا اون بچههه کباب میشه. ولی شاید هم سه چهارتا وعده قبلیه رو اون خورده و حالا مادرش مجبور شده با زور اونو کنار بزنه. میبینین؟ چقدر قضاوت سخته!
آدم یادم این سریال حضرت یوسف میوفته که حضرت یعقوب هی تبعیض قائل می شه هی می گه کدوم تبعیض
البته با توجه به استانداردهای طبیعت این کار تبعیض نیست. یک جور قانونه … یک روش برای زنده موندن و ادامه نسل و قطع نشدن مسیر انتقال ژن ها. اونی باید بمونه که قوی تره … وقتی منایع کمه (اغلب غذایی) والدین مجبور به انتخاب میشن. اونی رو انتخاب میکنن که قوی تره و قوی ترش می کنن تا بمونه …
سلام
هم جالب است و هم غم انگیز !
عکس زیبایی بود… . ولی منبع رو هم درج می کردید.
موفق باشید.
فوق العاده است
شکار لحظه ها که میگن اینه ها !!!
D:
من یه مرغ عشقی داشتم با جفتش بچه دار که شدن (لونه مرغ عشقا مثله مستطیله)…جوجه اولیه هی می اومد دم وراخ لونه و غذا می گرفت و بقیه اندازه لوبیا بودن…منم این نره خرو گذاشتم ته لونه و پاشو با چسب نواری چسبوندم که به بقیه هم برسه اما اینقدر این پرنده ها خرن میرفت با نوکش لنگ یارو رو مادره آزاد می کرد و باز فردا میدیدیم یه کله گنده دم سولاخه!…
خیلی زیبا بود موضوع بیشتر