سندرم ترومن چیست؟
مردی به یک ساختمان دولتی مراجعه میکند و عاجزانه تقاضا میکند که او را از بازی در یک شوی تلویزیونی زنده که بر اساس زندگیاش ساخته میشود، معاف کنند. شخص دیگری اعتقاد دارد که که هر حرکت کوچکی که انجام میدهد، در یک برنامه تلویزیونی پخش میشود. شخص سومی هست که تصور میکند، همه اخبار، روانپزشکانش و داروهایی که آنها برای او تجویز میکنند، بخشی از یک دنیای ساختگی است، مثل فیلم «شوی تورمن»!
واقعیت این است که فرهنگ رایج در بین مردم و یک جامعه بر محتوای بیماریهای ذهنیشان تأثیر میگذارد و باید انتظار داشت که در هر جامعه بر اساس آداب و رسوم و عقاید پراهمیتی که رواج دارد، شاهد نوع خاصی از هذیانها باشیم. مثلا میتوان انتظار داشت که در یک جامعه سنتی، هذیانهای مربوط به طلسم و جادو رواج داشته باشد و در یک جامعه مذهبی، شاهد افرادی باشند که ادعا میکنند با مقدسین و خواص رابطه دارند.
مدتی است که پژوهشگران غربی، مواردی از بیماران مبتلا به بیماریهای روانپزشکی را ثبت میکنند که هذیان جالبی دارند، آنها تصور میکنند که زندگیشان به صورت مخفیانه از یک شوی ویژه و مخفیانه در حال پخش زنده است. پژوهشگران، نام سندرم ترومن را بر این هذیانها، گذاشتهاند.
یک روانپزشک مقیم نیویورک به نام دکتر «جوئل گلد»، در یک بازه زمانی دو ساله، پنج بیمار را ویزیت کرده است که هذیانهایی از این نوع داشتهاند، بعضی از آنها در هنگام ویزیت اذعان کرده بودند که فیلم شوی ترومن را دیدهاند.
این روانپزشک به کمک برادر روانشناسش از سال 2006، مشاهدات خود را در سخنرانیهایشان در دانشکدههای پزشکی، به اطلاع عموم میرساند. اما آنها متعاقب یک همایش که تابستان امسال برگزار شد، متوجه شدند که تنها کسانی نیستند که این نوع خاص هذیان را ثبت کردهاند و دستکم 50 مورد بیمار دیگر دارای هذیان ترومن وجود دارند!
شمار کمی از این بیماران، از شهرت مخفی خود لذت میبرند و به آن افتخار میکنند، اما بیشتر این بیماران از بودن در این دنیای ساخته شده توسط ذهنشان ناراضی هستند و همچون قهرمانان مفلوک رمانهای «جورج اورول»، حس میکنند که تحت نظارت دائمی هستند و حریم شخصیشان همواره نقض میشود.
متأسفانه این هذیانها روی زندگی و عملکرد بیماران هم تأثیر میگذارند، برای مثال موردی که توسط ژورنال انگلیسی روانپزشکی در آگوست امسال معرفی شد، یک پستچی مبتلا به شیزوفرنی (روانگسیختگی) بود که بیماریاش باعث شد کارش را از دست بدهد. یک بیمار دیگر دکتر گلد هم تهدید کرده بود که اگر از شوی زنده تلویزیونی کنار گذاشته نشود، دست به خودکشی خواهد زد.
هذیان معادل اصطلاح انگلیسی Delusions است، وقتی شخصی مصر به یک باور غلط است، و این باورش با بحث و استدلال تصحیح نمیشود، گفته میشود، هذیان دارد. هذیانها اشکال مختلف و متنوعی دارند. هذیانهای فقط در بیماریهای روانپزشکی دیده نمیشوند، در بیماریهای نورولوژیکی همچون آلزایمر و پارکیسنون هم هذیان میتواند وجود داشته باشد. مصرف بعضی از داروها هم میتواند موجب هذیان شود.
همانطور که در ابتدای این نوشته، ذکر شد، به خاطر رواج فناوری در غرب، هذیانهایی مرتبط به فناوری را هم باید در بیماران انتظار داشت، مثلا اخیرا موردی از یک بیماری گزارش شد که در آن بیمار تصور میکرد به یک وبکم متحرک تبدیل شده است.
یک روانپزشک اتریشی در مجله آسیبشناسی روانی در سال 2004 در این مورد نوشته است که نمایشهای زنده تلویزیونی که در آنها زندگی عادی مردم به نمایش گذاشته میشود، ممکن است باعث تشدید هذیانهایی از این دست شوند، چرا که افراد را متقاعد میکنند که هذیانهای آنها با کمک فناوری، قابل توجیه هستند.
«یان گولد»، استاد فلسفه و روانشناسی دانشگاه مکگیل مونترال، به همراه برادرش روی همین موضوع پژوهش میکند. او اعتقاد دارد که اینترنت و شوهای زنده تلویزیونی از آنجا که میتوانند افراد غریبه را مبدل به دوستان صمیمی کنند، میتوانند باعث تشدید فشار روانی بر کسانی شوند که مشکلات زمینهای در ارتباط با دیگران دارند.
او خاطرنشان می کند که این مسئله به این معنی نیست که اینترنت و شوهای زنده، افراد سالم را دچار هذیان میکنند، اما میتوان معتقد بود که آنها، میتوانند افراد مستعد هذیان را زودتر دچار هذیانهای خاص کنند یا این افکار را در آنها تشدید کنند. البته سایر روانپزشکان با این عقیده موافق نیستند، ولی آنها هم سندرم ترومن را مثال جالبی از رابطه فرهنگ و سلامت روانی میدانند.
مورد جالب دیگری از هذیانهای خاص بیماران غربی را، روانپزشکی به نام «ووگان بل» مثال زده است. او بیماری داشت که میپنداشت، جهان مبتنی بر واقعیت مجازی به تصویرکشیده شده در فیلم «ماتریکس»، خود اوست! این روانپزشک هم اعتقاد دارد که فرهنگ رایج در یک جامعه، مسبب هذیان نیست و فقط بر شکل ظاهری هذیانها تأثیر میگذارد.
سلام
فکر میکنم من هم به نوعی از این بیماری مبتلام! فکر میکنم توی یک بازی کامپیوتری هستم که دقیقا نمیدونم باید چی کار کرد! فکر میکنم آدمهای دیگه هم دارن اشتباه بازی میکنن!!
فیلم شوی ترومن رو هفته ی قبل دوشنبه، توی کانون فیلم وعکس دانشگاهمون دیدم
http://www.kch.blogfa.com
و الان هم با سندروم ترومن آشنا شدم. توی جلسه ی نقد بعد از فیلم، بچه ها خیلی فعال بودن. تقریبا فیلم همه رو درگیر کرده بود. سر کمتر فیلمی بچه ها این قدر نظر می دادند.
معمولا شوهای تلویزیونی من رو خیلی اذیت می کنه.فکر می کنم آدم ها بیشتر از یه حدی نبایدبه هم نزدیک بشن. توی شوهای تلویزیونی شما به یک باره با درصد بالایی از ویزگی های یک نفر توی مدت زمان کوتاه آشنا می شین و مجبورین این شخص رو تحلیل کنین تا شو رو ادامه بدین. در حالی که توی دنیای واقعی شما در مدت طولانی تری و پله پله با یک نفر آشنا می شین، رابطه دو طرفه اس و به دلخواه می تونین طرف رو کنار بذارین. در شو شما باید شرکت کننده رو بپذیرین، ضمن اینکه جذابیت کار شما رو وادار به ادامه ی دیدن شو می کنه. شو های با ریتم تند منو آزار می ده. من هم بهترین کار رو می کنم، اصلا این برنامه ها رو نمی بینم 🙂
به نظرم می تونه سندرم های فیلمی مهمتری مثل “سندرم ماتریکس” باشه
من بچه بودم دچاره سندرم “Long Sleep” بودم، فکر می کردم دارم یه خواب بلند می ببینم و زندگی خیلی باحال تر از این حرفهاست (آخر ایده آلیست بودن در کودکی)
فک کنم تو ایران حالاحالاها موردی ثبت نشه. بسکه تلویزیونمون آینه تمام نمای ماست!
سلام
این دیلوژن (هذیان) در واقع زیر مجموعه دیلوژن هایی که بهشون میگن Delusions of control افرادی که به این دیلوژن ها مبتلا هستن فکر می کنند احساسات و اعمالشون تحت کنترل نیرو های خارجیه!
این دیلوژن های کنترل سه نوع معروف داره که شامل دیلوژن های پخش افکار، درج افکار و برداشت افکار میشه که این مورد ترومن در واقع یه نوع مختص فرهنگ دیلوژن پخش افکارِ که فرد فکر میکنه افکارش پخش میشه و دیگران میتونن ببین.
یعنی فقط ظاهرش جدیده و ممکنه تو فرهنگ های مختلف همین دیلوژن با یه موضوع دیگه رواج داشته باشه، مثلا باید دید تو ایران به چه شکلی بیشتر دیده میشه!
اصولا با توجه به شدت دیلوژن ها میشه اونا از علامت یک اختلال مزمن مثل اسکیزوفرنی تا یه فکر وسواسی که خود فرد هم میدونه غیر عادیه و به کسی نمیگه و تو زندگی فرد هم مشکلی ایجاد نمیکنه دید.
*علت استفاده کردنم از کلمه دیلوژن برای افکار غلط ولی راسخ، به جای هذیان هم این که هذیان تو فارسی کلا یه چیز دیگه معنی میده و معادل درستی برای دیلوژن نیست و نداریم فعلا.